نحوه آشنایےو عنایات شهیدهمت
#ارسالی_همسنگری دیشب ساعت ۲۳:۴۵ از همه مهمتر اینه که این بزرگوار فقط یکساعتونیم با مزار حاجی فاصله دارن و دیشب به جمع ما همسنگریا پیوستن👇👇
شاید این پیام پایین رو هیچ کس نخونه اما من معتقدم رفیقای رفیقم رفیق منم هستن... والسلام ختم کلام...
یهو دلم گرفت... یعنی یهو که دلم نگرفت... دلم خیلی وقت بود گرفتهبود... یهویی دلم از #حاجی شاکی شد...
نگاه کردم به پوستری که رو در کمدم بود و طرح #حاجی زینتبخشش بود... پوستره رو دو ماه پیش که با داداشم دوتایی دلمون واسش تنگ شد و رفتیم شهرضا زیارتش از فروشگاهی که اونجا بود خریدم...
بگذریم... نگاه کردم به چشماش و گفتم: #حاجی جان... الهی قربون این چشمای آسمونیت برم من... از هفدهم اسفند که باهات عهد و پیمون بستم خودت شاهدی که...
صلواتهام شد به نظر تو... دعای قنوتم شد رسیدن به تو... خریدم شد چیزایی که روش بود عکس تو... همهی نقاشیهام و طراحیهام آخرش شد چهرهی تو... رفیقم شدی... شفیقم شدی.. حقا که آرامش گرفتم از توسل بهت...
اما #حاجهمت...
بگو تو هم هستی... بگو گناهام ناامیدت نکرده... بگو به یادمی...
بعدم اشکامو پاک کردم و دوباره شروع کردم به دیوونهبازی جلوی عکسش...
از رو عکس گونهشو ماچ کردمو بعد مثل این خاله زنکها نچنچ کردمو گفتم : اسسستغفرالله #حاجی... یادم نبود شهدا هم نامحرمند... حالا شما سرخ و سفید نشو #حاجی جان... گناهش گردن خودم...
بعدم بیخیال دنیا اومدم تو ایتا که دیدم یکی از کانالهایی که داخلشم یه پست تبلیغاتی گذاشته واسه کانال #حاجهمت...
پروفایلای ادمین کانالو که دیدم اشکام درومد... #حاجی زل زدهبود تو چشمام میگفت حالا یه کم #حاجی #حاجی کردی فکر کردی خبریه؟!؟
اگه تو از هشت تا پروفایلت یکیش منم رفیقایی دارم که هر ۵۰ و خوردهای پروفایلشون عکس منه... از من خاطره میگن... یادمو زنده میکنن... اما ببین... با وجود اونا حواسم به تو هم هست... اینم از نشونهای که خواستهبودی ازم نرگس خاتون...
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_از_خادمالشهــدا👇👇
سلام دوستان
خوبید انشاءالله
راستش یه چندشبه خواب میبینیم که رفتیم کربلا ولی واقعا شرایط جوری نیست که بشه رفت ولی اگه ارباب بخواد میری اگه هرطوری باشه خب سرتون رو درد نیارم خبر رسید ۱۵۰ شهید گمنام پیدا شده و ۳۵ تاش شناسایی خب هرکی باشه گریهش میگیره و دلش میخواد بره استقبال ولی برای بعضیا ممکن نبود.فیلمای استقبال رو دیدیم واقعا خیلی سخت بود که یه لحظه فقط یه ذهنم گذشت کاشکی یه شهید گمنامم میوردن اینجا😔 خدا شاهده چیزی طول نکشید که خبر تفحص یکی از شهدای شهرمون رو دیدم که بعد از ۳۱ سال قراره بیاد بچه های بسیج مدام خبرا رو میفرستادن که کی قراره شهید بیاد از این طرفم باز نمیدونستیم میشد بریم یا نه فرمانده پایگاه گفت وقتی خبر مراسماش رو اعلام کردن میریم خب دیگه خوشحالیمون رو کجا میدید برا رفتن مراسم شهید.فرمانده خبر داد ماهم اسم نوشتیم وقتی خواستیم بریم دیر بود که به فرمانده گفتم شما برید وقتی دیرتون میشه بعد اونا قرار بود که برن.اخه قبلش اماده بودیم ولی وقتی زنگ زدن دیره خب هیچ گفتم برین.خیلی ناراحت شدم گفتم پس هیچی دیگه شهدا مارو نمیخوان منم دیگه فعالیت نمیکنم تو مجازی وقتی شهدا منو نمیخوان اصلا برا چی بخوان منو😔.اگه بگم کمتر ۵ ثانیه زنگ زدن بیا باورتون نمیشه😍 باز سریع اماده شدیم و رفتیم سردرد شدید هم داشتیم که نمیتونستم سرمو پایین کنم. سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم که سردردم خوب شد گفتم میدونم اینا همش کار شهداس چون امکان نداره بدون قرص خوب بشه😔.خب ۲ ساعتونیم تو راه بودیم تا رسیدیم به جایی که وداع بود باشهید. حرکت کردیم به سمت حسینیه صدای حاج مجتبی رمضانی میومد.رسیدیم نزدیک به دیوارای حسینیه که رمضانی گفت مهمونای شهدا اینجا کسی بدون دعوت نمیاد😭واقعا راست میگفت.بعدش گفت یکی خواب یک شهیدی رو میبینه #شهید_ابراهیم_همت تا گفت #ابراهیم_همت گفتم وای خدا اینجا چه خبره😭 چرا اسم رفیق شهید مارو اوردن اینا چه نشونههایی هست چرا باید بگه #ابراهیمهمت، قراره اینجا چی بشه.بعد گفت #شهیدهمت گفته هیشکی بدون دعوت نمیاد همهرو ما به مراسمای شهدا دعوت میکنیم😔😭.تا وارد شدیم تو حسنیه رمضانی گفت مهمونای شهدا خوش اومدین😭خوشبهحالتون.که یاد یه جمله اقای یکتا افتادم که گفتن نسیم بدون اجازه شهدا نمیوزه😔.خلاصش کنم شب قبلش هم خواب کربلا رو دیده بودم که تو بینالحرمین هستیم خوابیدیم بعد با صدای اذون بیدار شدیم برا نماز ولی باز سردرگم بودم اصلا فکرشو نمیکردم که کربلا میرم به زودی.بله دوستان مراسم شهید کربلا بود رمضانی دلا رو برد بینالحرمین روضه اقا ابوالفضل خوند روضه امامحسین روضه بیبی رقیه واقعا کربلا بود اونجا😭😭😭.بیتابی های دختر شهید رو که رمضانی دید شروع کرد روضه بیبی رقیه خوندن.ببخشید دوستان خیلی حرف زدم ولی نمیتونم اینارو نگم مراسم سینه زنی شروع شد به احترام شهید همه بلند شدن وایستاده سینه زدن خیلی حس خوبی داشتیم که رمضانی شعر شهیدگمنام رو خوند.😭
سینه زنی که تموم شد از بس شلوغ بود نمیشد بری پیش تابوت خیلی سخت بود اصلا جا نبود که بری وای اونقد خلوت شد که راحت دستمون با تابوت رسید که وایسادیم کنارش وخیلی تشکر کردم از شهید برای دعوتش بله دوستان مراسم شهید کربلا بود واقعا که برامون واقعیت تبدیل شد🌹
قرار بود فعالیت نکنم دیگه که تو کانال پیام دادم ممنونم از استقبالتون که پیام دادید و خواستین فعالیت کنید شرمنده بابت دوستانی که پیویشون جواب ندادم نتونستم واقعا فعلا اگه عمری باقی باشه در خدمتتونیم اگه دیدیم که ادمین لازمه اطلاع میدیم بهتون ممنونم بابت استقبال گرمتون اجرتون با شهدا🌹
یا علی
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری👇👇☺️
دیروز رفتم شهدای گمنام پارکمون
خیلی وقته که آوردنشون ولی چون راهم دوره خیلی نمیتونم برم دیروز طلبیدنم ورفتم 3تاهستن یهو نگام افتاد به وسطی دیدم نوشته
معراج:جزیره ی مجنون
عملیات:خیبر
هیچکی اونجا نبود فقط من بودم ودوستم
یاد #حاجی افتادم یه پیکسل از #حاجی تو کیفم بود گذاشتم روقبر
به دوستم گفتم #حاجی هم توعملیات خیبروجزیره ی مجنون شهید شده
یه خورده اشک ریختم بعدش دوستم داشت درمورد همون شهید واسم میگفت آخه وقتی که شهدارو میاوردن من اصلا تو این فازا نبودم
دوستم هم از #حاجی هیچی نمیدونه
یدفعه بهم گفت تازه وقتی این شهیدو میاوردن بدون سر بوده
نمیدونی چقدر گریم گرفته بود
آخه #حاجی هم بدون سر بوده
خیلییییی خوشحال شدم خیلییییی
الآن یه #حاجی دارم تو شهرمون که ان شاالله هروقت بطلبن ودلم گرفته باشه هرجورشده میخوام برم
@enayate_shahidhemat
#ارسالی_همسنگری😍👇
#ابراهیم_همت اومد بخوابم قبل ازدواج توی مشکلات دست پنجه میزدم یه شب اومد بخوابم همسرم رو بهم نشون داد و رفت.من فقط میدونستم ایشون شهید هستن،از خواب پا شدم فقط زدم عکس شهدا همین لبخند همین چهره نورانی وقتی شناختم زدم زیر گریه من نمیدونستم کسی که اومده بخوابم کیه اون موقع گیر کرده بودم بین دوتا خاستگار هر شب دعا میکردم تا ایشون اومدن بخوابم و دست همسرم گرفتن.حالا ازدواج کردم از ازدواجم راضیم و اینو مدیون #حاج_ابراهیم_همت هستم.
@enayate_shahidhemat
#ارسالےهمسنگری👇❤️
🍂💛
°[ بِســمِــ اللھ ]°
♡نمےدانم این بہ دلنشستن هاازکجا نشأت مےگیرد؟!
همین بہ دل نشستن هایے کہ راه وبے راه روبہ رویم سبز مےشوند!!
همان هایے کہ اول وآخرو میانہ ے همہ شان ختم میشود بہ تو....بہ تویے کہ بہ دلم نشستے....
نمےدانم استارت این دلدادگے چہ طورزده شد!!با لبخندت؛با نگاه گیرایت یا با راه ورسمت....
اما برخلاف همہ ے این ندانستن ها این را خوب مےدانم کہ وقتے بہ خودم آمدم من بودم وتوودلے کہ بہ تو گره خورده بود....
من وبودم ودلے کہ یادت مدام اورا درپے خود مے کشاند...من بودم ودل...
دلے کہ برایم رقم مےزد ثانیہ هارا بانام تو وبہ ارمغان مےآورد راه همیشہ جاودانت را....راهے کہ ازاین پس من باید ادامہ دهنده اش باشم....
بادلے کہ تو بہ آن نشستہ اے.....🌸🍃
🕊#شہید_همت
❤️#دل_نویسہ
✍ #ساداتِ_گمنامـ ツ
.
.
.
°---------°♡°🌹°♡°---------°
#ارسالی_همسنگری☺️👇👇
سلام.خدا قوت،بابت کانال فوق العاده خوبتون،مطالب ناب،کاربردی،انسان ساز و ... خلاصه مفید، تشکر میکنم،اجرتون با خدا و شهادت روزیتون.
من دوتا رفیق شهید واسه خودم انتخاب کردم؛شهید آقا رسول خلیلی و شهید آقا محمدرضا دهقان امیری،ولی #شهیدهمت یه جاذبه ای داره که نتونستم ساده از کنارش بگذرم،آدمو جذب خودش میکنه
دیروز یه بسم الله گفتم و ایشون رو هم به عنوان #رفیق_شهیدم انتخاب کردم،مطالب کانال به دل میشینه مخصوصا نحوه آشنایی دوستان و از عنایات ایشون گفتن.
من چند وقت پیش #شهیدهمت رو تو خواب دیدم،همون یک بار،یه جایی مثل منطقه،کنار یه ماشین بود از اونا که تو منطقه عملیاتی هست،همین،فقط دیدمشون،من خیلی جذب این #شهید شدم نمیدونم چرا،خیلی دوست دارم باهاشون در ارتباط باشم و به خوابم بیاد
انشاءالله شهدا دعاتون کنند،بازم ممنون بابت کانال خوبتون التماس دعا.
@enayate_shahidhemat
#ارسالیهمسنگری☺️☝️
#دیشب_مسجد_مقدس_جمکران
انشاءالله به حق مولا علی حاجت روا بشید❤️
@enayate_shahidhemat