eitaa logo
عِنْدَربِهِمْ یُرْزَقُوُن
131 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
150 ویدیو
3 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم #حیات_عند_رّب نقطه پایانی معراج بشریّت است که به آن مقام جز با شهادت دست نمی‌توان یافت.. #شهیدآوینی
مشاهده در ایتا
دانلود
قبل از اذان صبح برگشت. پیکر شهید هم روی دوشش بود. خستگی در چهره اش موج می زد. برگه مرخصی را گرفت. بعد از نماز با پیکر شهید حرکت کردیم. خسته بود و خوشحال می گفت : یک ماه قبل روی ارتفاعات بازی دراز عملیات داشتیم. فقط همین شهید جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه ، خدا لطف کرد و توانستیم او را بیاوریم.  خبر خیلی سریع رسیده بود تهران. همه منتظر پیکر شهید بودند. روز بعد از میدان خراسان تشییع با شکوهی برگزار شد. می خواستیم چند روزی تهران بمانیم. اما خبر رسید عملیات دیگری در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حرکت کنیم.  ***  با ابراهیم و چند نفر از رفقا جلوی مسجد ایستاده بودیم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بودیم. پیرمردی جلو آمد. اورا می شناختم. پدر شهید بود. همان که ابراهیم، پسرش را از بالای ارتفاعات آورده بود. سلام کردیم و جواب داد.  همه ساکت بودند. برای جمع جوان ما غریبه می نمود. انگار می خواهد چیزی بگوید. اما !  لحظاتی بعد سکوتش را شکست، آقا ابراهیم ممنونم، زحمت کشیدی، اما پسرم ! پیرمرد مکثی کرد و گفت : پسرم از دست شما ناراحت است !!  لبخند از چهره همیشه خندان ابراهیم رفت. چشمانش گرد شده بود از تعجب ، آخر چرا !!  بغض گلوی پیرمرد را گرفته بود. چشمانش خیس از اشک بود. صدایش هم لرزان و خسته :  دیشب پسرم را در خواب دیدم. می گفت : در مدتی که ما گمنام و بی نشان بر خاک جبهه افتاده بودیم، هر شب مادر سادات حضرت زهراء(سلام الله علیها) به ما سر می زدند. اما حالا ! دیگر چنین خبری نیست. می گویند : شهدای گمنام مهمانان ویژه حضرت صدیقه هستند !  پیرمرد دیگر ادامه نداد. سکوت جمع مارا گرفته بود. به ابراهیم نگاه کردم. دانه های درشت اشک از گوشه چشمانش غلط می خورد و پایین می آمد. می توانستم فکرش را بخوانم. گمشده اش را پیدا کرده . °~°~°~°~°~°~•~°~°~° سلام ما بر این پاره های تن ملت که مونسی جز نسیم صحرا و جز مادرشان ندارند (امام خمینی) ➕به عندربهم یرزقون بپیوندید⇩ 🔴 @Endarabbehem
#ماجرای_خواب_حضرت_زهرا💔 سوریه که بود پیام داد گفت خواب عجیبی دیدم بعد از اینکه کلی اصرار کردم خوابش رو تعریف کرد. گفت خواب دیدم وضع خراب بود و هوا سرد داشتم با پوتین نماز📿میخوندم یکی اومد شروع کرد به حرف زدن و گفت نمازت قبول نیست و منم به شک‌افتادم 😞بعد از چند دقیقه تو خواب دیدم که یه خانم چادری اومد جلو و گفت پسرم ازت قبوله خداخیرتون بده ان شاءالله☺️ تا به خودم اومدم فهمیدم #حضرت_زهرا رو دیدم و از خواب پریدم😭 مدافع‌حرم #شهید_حسین_معزغلامی🌹 http://eitaa.com/Endarabbehem
یکی میگفت↓✨ _بچه ها! نگید حرم نداره... یِه بَرگِه بِگیرین روش بِنِویسین بِیت الزَهرا(س) بِزنین سَر دَر اُتاق یا خونَتون! بگید من میخوام ازاین به بعد اینجا باشه اونوقت هرکاری میکنید نیت کنید... ظرف هم می شورید به نیت ظرفای حرمش،هیئتش بشورید.. شما هم بسازید دیگہ ناخودآگاه مراقب رفتارمونیم مبادا تو حرم هر ... ...! http://eitaa.com/Endarabbehem