هیچگاه ناامید نشو
بدان که درپس گذرگاههای دشوار
باغی پرنور و زیبا قرار دارد.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آدمها به هرحال
شما را قضاوت خواهند کرد...
زندگیتان را صرفِ
تحتِ تاثیر قرار دادن دیگران،
نکنید
برای خودتان زندگی کنید...
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_سی_سه
اسمم رعناست ازاستان همدان
باید میرسوندمش بیمارستان..ولی شیرین قبول نمیکرد..میگفت اگربریم دکترحتمابابامیفهمه..تا سه صبح بالاسرش بودم ولی لحظه به لحظه حالش بدترمیشد..رفتم بابام روبیدارکردم گفتم شیرین حالش خوب نیست بایدببریمش دکتر..باکمک بابام شیرین روبردیم بیمارستان..دکترازوضعیتش پرسید..من جلوی بابام نمیتونستم چیزی بگم..گفتم چندشب پیشم حالش بدشده بردیمش دکتر..افت فشارداره وکم خونی..گفتن بایدبستری بشه..بابام کارهای بستریه شیرین روانجام دادوبستری شد..من موندم پیشش وبابام رفت خونه..براش سرم زدن ولی انگاربدنش جواب نمیداد...نزدیک شیش صبح دیدم شیرین چشماشو بسته ونفسش کند شده،پرستار رو صداکردم سریع با دکترهماهنگ کردن وبردنش سی سی یو،،گفتن رفته توکما،دنیاروسرم خراب شد...دیگه نمیتونستم واقعیت رونگم..دکتروقتی فهمیدشیرین سقط داشته وماچیزی نگفتیم کلی من رو دعوا کرد..گفت هراتفاقی براش بیفته شمامقصرید..تو راهرو بیمارستان نشسته بودم زجه میزدم دعامیکردم شیرین حالش خوب بشه..ساعت۸صبح به بابام زنگ زدم..گفتم شیرین بردن سی سی یو بیا بیمارستان....
ادامه در پارت بعدی 👇#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
تجربه نشون داده، تو هر طور باشی
مردم طور دیگه ای فکر می کنند
پس خودت باش
دنیا اصالت را ستایش میکند🪴
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آینده؛
به آنچه امروز
انجام می دهید
بستگی دارد!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
بیشعورها می توانند دیگران را سرکوب کنند ،
اما کسی نمی تواند آن ها را سرکوب کند ،
مگر یک بیشعور بزرگتر !
🕴 خاویر کرمنت
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
كلماتى كه از دل برمى آيند هرگز بيان نمیشوند، در گلو گير میكنند و تنها در چشمها خوانده میشوند.
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
درست وقتى که
كرم ابريشم فكر كرد كه زندگيش
تمام شده است،
شروع به پرواز كرد!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
"زيبايي صورت " چشم رو خيره ميكنه،
ولي "زيبايي شخصيت" قلبها رو تسخير ميكنه...
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_سی_چهار
اسمم رعناست ازاستان همدان
زنگ زدم به میلادهرچی ازدهنم درامد بهش گفتم وتهدیدش کردم..میلادوقتی فهمید شیرین بیمارستانه خیلی ترسید،گفت خودشیرین به من اصرارکرده که من بردمش.وگرنه من پای کارم وایساده بودم..میدونستم ازترسش داره دروغ میگه..گفتم تو اگر نیتت این بود نمیبردیش برای سقط..شیرین اصلا اون ماما رو نمیشناخت تو بردیش وبه این روز انداختیش..خانواده ام همه چی رو دیریا زود میفهمن..چون شیرین حالش خوب نیست رفته توکما..من مجبورشدم به دکترش همه چی روبگم..پدرم داره میادبیمارستان..توام پاشو بیا و همه چی روبرای پدرم توضیح بده.. میلاد فقط گوش میداد حرفی نمیزد..داد زدم شنیدی چی گفتم که قطع کرد..حالم اصلا خوب نبوداسترس داشتم احساس ضعف میکردم...ازدلشوره وترس داشتم سکته میکردم.توسالن انتظارنشسته بودم که بابام امد..گفت شیرین حالش خوبه چرابردنش مراقبتهای ویژه؟گفتم تشخیص پزشکش این بود..دم صبح حالش خیلی بدشد..بابام گفت شیرین چیزیش نبودیدفعه چش شد!ترجیح دادم من چیزی بهش نگم ودکترجریان روبهش بگه...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
بعضی درهارو ببند،
نه به خاطر غرور،
بی ظرفیتی یا تکبر
فقط به این دلیل ساده
که تو رو به جایی هدایت نمیکنند.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
یكی از بینشهایی كه به انسانها آسیب میزند آرزوی برابری است زیرا این آرزو سرچشمه تمام حسادت هاست ...!!
🕴 جان ماكسول
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
نتیجه ی اراده ی ضعیف
حرف است
و نتیجه ی اراده ی قوی، عمل.
🕴گوستاو لوبون
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
با سه شخص دوستی مکن
متکبر،جاهل، خائن...🍃
سه چیز را از مردم دریغ مکن
محبت، وفا، اخلاص...🍃
از سه چیز پرهیز کن
آزار، بدبینی، خیانت...🍃
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_سی_پنج
اسمم رعناست ازاستان همدان
نزدیک ساعت ده صبح تونستیم دکترش روببینیم..مامانم بایکی ازبرادرهام تااون موقع خودشون رورسونده بودن بیمارستان..من تودلم صلوات میفرستادم ازخداکمک میخواستم..داداشم گفت من دیروز تو مراسم هم شیرین روندیدم..سرم شلوغ بودفرصت نکردم بهش زنگ بزنم..پیش توام نبود رعنا درسته؟نمیدونستم چی باید جوابش رو بدم..ولی قبل ازمن دکتر بهشون گفت بخاطرسقط ی که انجام داده اینطور شده وچون کم خونی داشته وسابقه آفت شدید فشار تنفسش دچار مشکل شده ومتاسفانه بیهوش شدن والان توکماهستن..شرایط خوبی نداره دخترتون..مامانم وبابام داداشم ازحرفهای دکترهنگ بودن..بابام گفت دکترچی میگی دخترمن مجرده شوهر نداره..مطمئن هستیداشتباه نمیکنید..دکتر به من نگاه کرد سرش رو تکون داد گفت متاسفانه عین حقیقته
وای کاش همون دیشب میگفتیدسقط داشته..شاید شرایط دخترتون الان انقدربحرانی نمیشد..مامانم بابام گفتن رعناتوچی میدونی بگوچه بلایی سرش امده...نمیتونستم جلوی اشکام روبگیرم سانسوروارجریان روبراشون تعریف کردم...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
دنیا آنقدر وسیع است که
برای همه مخلوقات جا هست.
به جای آن که جای کسی را بگیرید،
تلاش کنید جای واقعی خودتان را بیابید.
🕴چارلی چاپلین
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آخرش باید قهرمان خودت باشی
چون همه مشغول نجات خودشونن!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
چقدر دوست داشتنی هستند
آدمهــایی که تا آخر خوبند
آنهـا که برای غرور و احساس ما
هم به اندازه خودشان ارزش قائلند
آنهایی که دست دوستی میدهند
و تا همیشه میمانند🌸
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
انســـانهای ضعیف انتقام میگیرند
انســـانهای قوی میبخشند
و انســــانهای باهوش نادیده میگیرند...✨
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_سی_شش
اسمم رعناست ازاستان همدان
سانسوروار جریان روبراشون تعریف کردم.ولی چیزی ازخودم واشنایم ازترسم نگفتم..ویه جورایی گفتم ازدیروزجریان روفهمیدم..نگم ازحال خراب پدرم ومادر بدبختم که پدرشم تازه ازدست داده بود..برادرم ازعصبانیت سرخ شده بود میگفت جفتشون رومیکشم بذاربه هوش بیاد..تو حیاط ببمارستان منتظر بودیم که نزدیک ساعت۲به پدرم گفتن دکترکارت داره..همه نگران بودیم وقتی پدرم برگشت رو پله ها نشست بلندبلند گریه میکرد.مامانم انگار فهمیدچه خبر دو دستی میزد تو سرش جیغ میزد.شیرین عزیزم خواهرخوبم روبرای همیشه ازدست داده بودیم...من مثل مجسمه وایساده بودم فقط نگاهشون میکردم..باورم نمیشد شیرین مرده باشه..با خودم میگفتم من تاصبح پیشش بودم..صدام میکرد چطور اینا میگن مرده..جمعیت زیادی دورمون جمع شده بودن..پدرم به عموم خبردادسیماشوهرش ودوتابرادرم امدن هرکدوم به نحوی سوگواری میکردن توسرصورتشون میزدن..ولی من نه اشک میریختم نه دادمیزدم نه خودم رو میزدم..
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
انسانها بر دوگونه اند:
یکـــے
او که در تاریکی
بیدار است
دیگری
او که در روشنایی
خواب است
🕴 جبران خلیل جبران
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فقط خداست
که خطا نمیکند...
همه انسان ها
گاهی خطامیکنند..
بیاییم به هم
فرصت عذرخواهی بدهیم ...
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
.
هرگز بہ دیگران اجازه نده
قلم خود خواهۍ دست گیرند
دفتر سرنوشت راورق زنند
خاطرات خوبت را پاڪ ڪنند
آینده ات را نابود ڪنند
آروزهایت را نادیده بگیرند
و در پایان بنویسند: قسمت نبود
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_سی_هفت
اسمم رعناست ازاستان همدان
خونمون روسیاه پوش کرده بودن..تمام فامیل ودوست آشنا امده بودن..مادروپدرم درتمام مراسم خاکسپاری ومسجدشیرین باسرم امپول سرپا بودن..راز شیرین بین خانواده ی خودمون موند و به کسی چیزی نگفتیم..هرکس میپرسیدمیگفتیم افت فشاروکم خونی شدیدباعت توکما رفتنش شده..من اون چند روزیه قطره اشکم نریختم نمیتونستم باورکنم خواهرم مرده..خیلی هامیگفتن گریه کن تاسبک بشی،ولی دردی که تودلم بودباگریه خالی نمیشد..مراسم ختم وخاکسپاریه شیرین تموم شد..چندباربه میلادزنگ زدم که بهش بگم بایدجواب اینکارت روپس بدی و نمیذارم اب خوش ازگلوت پایین بره ولی گوشیش خاموش بود..ده روز از مرگ شیرین میگذشت وخونه ماتقریباخلوت شده بود..من تواین ده روزیک شب هم خواب راحت نداشتم وعذاب وجدان نمیذاشت اروم قرارداشته باشم...خودم روتومرگ شیرین مقصرمیدونستم،یه روزبه بهانه ی دکتررفتن ازخونه زدم بیرون..رفتم سمت مغازه ی میلادکه بفهمم چراگوشیش خاموشه..محسن دوستش با یه پسرجوان دیگه مغازه بودن
سراغ میلادروگرفتم....
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
اگه خواستی تکیه بدی
نه به “چهره ها“اعتماد کن
نه به “زبون ها”
به دوتا چیز؛ اما میشه تکیه کرد
“یکی”مرام و مردونگی
“دومی“ایمان و خداباوری”
بامرام؛ نمک میشناسه
و باایمان ظلم نمیکنه!
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
فکر کردن دشوار است،
به همین خاطر است
که بیشتر مردم قضاوت میکنند.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
یک عمر باید بگذرد
تا بفهمیم بیشتر غصه هایی که خوردیم
نه خوردنی بود نه پوشیدنی،فقط دور ریختنی بود...
و چقدر دیر می فهمیم که
زندگـی همین روزهاییست که
منتظـر گذشتنش هستیم.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
آنچه خداوند می دهد پایانی ندارد...
و آنچه آدمی می دهد دوامی ندارد.
ورود 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir
#سرگذشت_رعنا
#تاوان_سادگی
#پارت_سی_هشت
اسمم رعناست ازاستان همدان
محسن دوستش بایه پسرجوان دیگه مغازه بودن..سراغ میلادروگرفتم،محسن گفت میلادمغازه رو واگذارکرده وسهمش روماخریدیم دیگه اینجاکارنمیکنه..گفتم کجامیتونم پیداش کنم..محسن گفت چندوقتیه من ازش بیخبرم ونمیدونم کجاست میدونستم دروغ میگه،،رفتم درخونه میلادولی هرچی زنگ زدم جواب نداد..وقتی از اهالیه ساختمون پرس وجوکردم،متوجه شدم اونجا اصلا خونه میلاد نیست.خونه ی عموی میلاد که خارج از ایران زندگی میکنه..ومیلاد اونجا زندگی میکرده.بعد از مرگ شیرین پدرم افسردگی گرفته بود و با کسی حرف نمیزد بیشتر اوقات توخودش بود..یه شب باجیغ دادمادرم ازخواب بیدارشدم پدرم توخواب سکته کرده بود..سریع رسوندیمش بیمارستان ودکترگفت سکته مغزی کرده..میدونستم غم وغصه ی ازدست دادن شیرین به این روز انداختش..پدرم بستری شد و از اون شب به بعد فکر انتقام گرفتن از میلاد تو وجودم قویترشد..بایدحق شیرین و پدرم رو ازش میگرفتم واون مامای قاتل روبه دست قانون میسپردم...
ادامه در پارت بعدی 👇
#داستانهای_آموزنده
#مثبت_باش_معجزه_میشه😍😊
#خدا
@Energyplus_ir