eitaa logo
رنگ زیتون
189 دنبال‌کننده
57 عکس
46 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
این نگاه را دیده‌ام.. بارها و بارها... آن روز که «بلا»ی چند ماهه، از پله‌های طبقه دوم به پایین سقوط کرد. بغضش کرده بود و ترسیده بود ولی اشک نمی‌ریخت.. منتظر بود تا کسی در آغوشش بگیرد... یا آن روز که «محمد» سه، چهار ساله اهل (که حالا دیگر خیلی از ما می‌شناسیمش) وقتی از زیر آوار بیرونش آوردند؛ تمام بدنش می‌لرزید، وحشت از صورتش می‌بارید.. اما گریه نمی‌کرد.. یا در حادثه میانمار، که وقتی از «محمدریحان» ۴ساله، که خانواده‌اش را از دست می‌دهد و تنها وارد اردوگاه آوارگان می‌شود، می‌پرسیدی: «چه بلایی سرت اومده؟» فقط نگاه می‌کرد و و نه اشکی می‌ریخت و نه حتی لبانش باز می‌شد که بتواند چیزی بگوید.. یا وقتی «عُمران» ۵ ساله، پسربچه سوری را که انفجار تمام سروصورتش را خاکی کرده، داخل آمبولانس گذاشتند و بهت‌زده به دوربین خبرنگاران و تماشاچیان نگاه می‌کرد، بغض کرده بود ولی گریه نمی‌کرد... یا وقتی «عُمر و سوسو»، خواهر و برادر ۷ و ۵ ساله اهل غزه را به بیمارستان آوردند و مات و مبهوت و وحشت‌زده همه جا رو نگاه می‌کردند ولی گریه نمی‌کردند.. حالا این کودک نازنین اهل که ترسیده ولی گریه نمی‌کند... کودکان برای اینکه کنند، آغوش امن می‌خواهند... هاشان را به هر کسی تقدیم نمی‌کنند. 💔 وای!!! اگر کودکی بترسد ولی گریه نکند.. 🫒