eitaa logo
انگاشت | مارکت علوم انسانی (نسل زد)
140 دنبال‌کننده
282 عکس
107 ویدیو
11 فایل
جایی از نسل زد برای گفتن از مسائل فرهنگی،نقداجتماعی،علمی،ادبی و خلاصه روایتی از تجربه زندگی! 👤[ایده های یک #دهه_هشتادی]: @Mojshik کست باکس: https://castbox.fm/va/6100095 شنوتو: https://shenoto.com/channel/podcast/Engasht آیدی تلگرام و سروش: engasht_ir@
مشاهده در ایتا
دانلود
⏺ادبیات بابایی بهم میگن بزرگ میشی مرد میشی پشت لبات سبز میشه گردنت کلفت میشه شونه هات پهن میشن آقا میشی بابایی تو دلم قنج نمیره حول نمیشم دست و پاهام گم نمیشن میشینم یه گوشه و کز میکنم با خودم فکر می کنم: بزرگ شدن؟ دوس ندارم؛ وقتی آدم بزرگ میشه سنگکا کوچیک میشن بربریا خمیر میشن گلا پژمرده میشن آدما اخمو میشن دلاشون کوچیک میشه همسایه ها دور میشن بابایی! میدونی غصه چیه؟ غروبا تنگ میشن صب و شب شنبه میاد جمعه میره. بین دوستای قدیم هم بازیا دیگه نیس گل کوچیک تو کوچه بچیگیا! چون اونا بزرگ میشن صفا از جمعا میره کینه میاد یادشون میره که شادی بکنن سایه جنگ میاد بابایی جالبه ها! دیدما حیوونا اهلی میشن اونا که عقل ندارن مدرسه آقا معلم ندارن آدما همه چی دارن پس چرا گرگ میشن بابایی بچه یتیم تو محلّو میشناسی کوچه بن بسته خونه آجریه درشون زنگ زده چون آهنیه! میگن اینجور آدما بزرگ بشن خلاف میشن، بنگی میشن رد میدنو نعشه میشن.... بابایی نگی چیه؟ رد چی چیه؟ نعشه چیه؟ بابایی اخم نکن؛ میدونم حرفای گنده نزم خوب باشم مشقامو یادم نره قبل خواب دندونامو هرّو مسواک بزنم! شبا هم زود بخوابم جوجو نیاد؛ منو نخوره! ولی خب ختم کلوم_ حرفا تموم دردا نبود وقت حروم_ نمی خوام بزرگ بشم..... @engasht_ir
هدایت شده از عبدالحسین خسروپناه
Aminzade پاسخ علمی و تاریخی حجت‌الاسلام دکتر خسروپناه به شبهه اخیر مولوی گرگیج/ *شبهات در فضای علمی مطرح شود* http://shabestan.ir/detail/News/1126862 حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه، رئیس شورای اندیشه‌ورز سازمان فرهنگی هنری و فرهنگسرای اندیشه براساس اسناد تاریخی و نصوص شیعه به شبهه مطرح شده در روزهای اخیر پاسخ داد.
✒ modern و tradition این دو اصطلاحی اند که در اصل مقابل هم بکار می روند اما در خطای برگردانی هر یک به هر یک به معنایی دون وضع خود استعمال می شوند. ..... @enegasht_ir
توصیه: فضای آموزشی و محیط های عمومی نشر عقاید اسلامی باید رویکردی تبلیغی دیگری را برگزینند که ما آن را الاهیات عمومی می نامیم. الاهیات عمومی متشکل از عناصری است که به صورت مختصر عبارت اند از: ۱. تکلف گریز؛ یعنی از مفاهیم پیچیده و دشواری های زبانی دوری می کند ۲. عقل محوری؛ این بیشتر به ادله عقلی رجوع می کند تا مباحث پیچیده نقلی و دلالت های قرآنی_ حدیثی ۳. اختصار؛ دامنه مباحث موجر و بسیط است و وارد مسائل تخصصی نمی شد ۴. عمومیت؛ مباحث این الاهیات برای عموم مردم کاربرد دارد و همه فهم و مکفی است با این وجوه است که این نوع خداشناسی را الاهیات عمومی می نامیم! این نحو آموزش دینی می تواند ظرفیتی را در مخاطب بوجود بیاورد که علاوه بر درک درست دین، بنیاد های فکری او توان مواجه ای فعالانه را با اندیشه های متضاد داشته باشد. این مواجه در حد مقبولی حالت تدافعی استواری را در فرد می سازد و به او اطمینان می دهد که در صورت عدم توان پاسخ گویی خود فرد به مسائل، وی به راحتی با استعانت از مراجع عقیدتی اش می تواند از باور هایش محافظت کند. @enegasht_ir
✒ این دو مفهوم در ابعاد معرفتی مختلف هر یک به معانی البته نچندان متفاوتی بکار می روند. لفظ مدرن در جای خودش مقابل اصطلاح سنت بکار گرفته شد. مقصود از مدرن نو شدگی معمول نبود بلکه پایبندی به نظام معنایی این جهانی در تضاد با میراث مسیحی اروپایی بود که با این چرخش شناختی؛ عملا عالم و آدم جدیدی را پیش روی تاریخ نهاد. از جمله اصول عدول یافته از سنت را می توان ترجيح این جهانی (سکولاریسم)، عقل خود بنیاد، اصالت فرد انسان بر شمرد. ..... @enegasht_ir
✒ با لحاظ قید تاریخی در تعریف، فهمیده می شود که اقتضای این دو گانگی نخست در خود قلمرو مسیحی_ هلنیستی (دینی_ اسطوره ای) اروپا قابل درک است. در امتداد این مفهوم شناسی با در نظر داشت معیار هایی که موجب شکل گیری دو طیف جهان بینی traditional و modern شد، رویداد های مشابهی در گذار از سنت به مدرن را می شود شاهد بود. پس در جهان یا جهان های اجتماعی که هیچگاه تلقی دینی و ساختار های مدنی همگونی با فضای غرب قرون میانه نداشتند تکوین اجتماعی به گونه اروپایی_ آمریکایی قابل بومی سازی نیست. ..... @enegasht_ir
⏺ادبیات فاطمی 🖤به مناسبت شهادت حضرت مادر، خانم صدیقه الشهیده فاطمه طاهره (سلام الله علیه و آله) برایم حرف از مادر، جگر سوزانده و سینم به سیلی یهودی مرده بادا دین و آیینم 💠💠💠 مگر مردی نبود آنجا که بند از شیر بگشاید؟ خدایا آتش دل دارم و چون کوه سنگینم 💠💠💠 نمیدانم مگر یاران نبودند؟ تف به یارانی که در حال خوشم پیدا و در سختی نمی بینم.... 💠💠💠 یکی شان نآمد و سدی شود بر خیل نامردان خدایا تف به یارانی که یاریشان نمی بینم 💠💠💠 خدایا گر نبودش رخصت پیغمبر تازی چنان می کشتم از ایشان که اعرابی نمیدیدم 💠💠💠 خدا پروردگار کعبه ای باشد که بر گردش خلایق را قبول اما مسلمانی نمیبینم 💠💠💠 من از این درد میمیرم ولی با بردن جنگی که در آن انتقام سختی از آن [جمع] میگیرم! 👤سردبیر .... @enegasht_ir
هدایت شده از فلسفه ذهن
📛 غدّه صنوبری را جایگاه دانسته بود؛ چرا که فکر می‌کرد تأثیر و تأثّر علّی بین ذهن و بدن، دقیقاً در این مکان اتّفاق می‏افتد. هرچند تئوری رسمی او این بود که روح هرگز در مکان قرار نمی‌گیرد. ولی این استراتژی دکارت از نظر جگون کیم، بی‌معناست؛ زیرا هیچ شواهدی وجود ندارد که مکانی منفرد در مغز وجود داشته باشد (نقطه‌ای فاقد بُعد) که تأثیرات علّی ذهن – بدن در آن اتّفاق بیفتد. بلکه تا آنجا که علم تجربی نشان داده، حالات و فعالیت‌های مختلف ذهن، در تمامی بخش‌های و سیستم عصبی توزیع شده‏اند. 📛 به اعتقاد کیم، در اینجا پرسشی دیگر هم خودنمایی می‌کند: «چه چیزی روح را در یک مکان خاص نگه می‌دارد؟ وقتی که من از صندلی مطالعه خود بر می‏خیزم و به اتاق طبقه پایین می‌روم، روح من بگونه‏ای به بدن من ضمیمه می‌شود و دقیقاً همان خط سیر بدنم را طی می‌کند؟ وقتی که من سوار هواپیما هستم و هواپیما شتاب می‌گیرد و بلند می‌شود، روح غیر مادّی من بگونه‌ای مدیریت می‌کند که دقیقاً همان شتاب هواپیما و بدن من را بیابد و با 560 مایل در ساعت، سرعت بگیرد؟! گویی روح بگونه‌ای محکم به بخش‌هایی از مغز من چسبیده شده و همراه آن حرکت می‌کند. ... آیا این عبارات، معنای محصّلی دارند؟» (See: Kim, 2010, Philosophy of Mind, p.33.) 📛 این همان اشکال اساسی است که دیدگاه‏های رئالیستی درباره کلّی‏ها (دیدگاه افلاطونی درباره مثُل) را نیز در کانتکست به چالش کشیده است. آن‏جا هم خلاء تبیینی درباره نحوه وجود و چگونگی حضور ویژگی‌های کلّی در مصادیق جزئی، بنحوی گسترده مورد بحث قرار گرفته است. تبیین حضور در جزئی‌ها، این هزینه را برای دیدگاه تحلیلی دارد که ویژگی کلّی، بعنوان واقعیّتی فرا زمانی – فرامکانی، در مصداق جزئی که زمانی – مکانی است، تحقّق می‌یابد و تبیین چنین ارتباطی، نیازمند یک معنای متافیزیکی جدید برای بخش‌های یک وجود است. 📛 این مسئله را می‏توان به عبارت دیگر، ابهام در «نقطه اتّصال» کلّی با جزئی دانست که به ابهام در رابطه » (Instatiation) می‌انجامد. به بیان آرمسترانگ، شما ویژگی‌هایی کلّی دارید که نمونه‌دار نشده‌اند و نیاز به جایی دارید که آنها را مأوا دهید: "عرش افلاطونی". آنها در جهان عادی زمانی – مکانی یافت نمی‏شوند. پس بنظر می‌رسد که هر ویژگی کلّی نمونه‌دار شده، قبلاً به شکل نمونه‌دار نشده در آن قلمروی فرامادی حضور دارد. 📛 بنابراین ما با دو قلمرو مواجه هستیم: قلمرو کلّی‌ها و قلمرو جزئی‌ها که این دوّمی، مربوط به اشیاء عادی زمانی – مکانی است. در این‌صورت «نمونه‌دار شدن» به یک مسئله بزرگ تبدیل می‌شود؛ رابطه‌ای بین ویژگی‌های کلّی و مصادیق جزئی آنها که از این دو قلمرو عبور می‌کند. (See: Armstrong, 1989, Universals; An Opinionated Introduction, pp.65-76.) @PhilMind
✒ اصل چالش سنت و مدرن برای دین ورزانی است که دغدغه اصالت شرق معنوی بر غرب را دارند. بر چنین گروه هایی است که با بومی سازی مبنایی دو گونه جهان ما قبل و مابعد و نه تطبیق صوری از غرب، به احیای عالم و آدم پسند خود یعنی تلقی شرقی از مدرن بپردازند. ..... @enegasht_ir
به امید آوارگی تمام خائنین به وطن🇮🇷
✒ اما شاید بهتر باشد که پس از مفهوم شناسی از ترجیح یکی بر دیگری دست شست. این کار نه گزینش راه میانه که اساسا قرار دادن شق سومی برای دوران پیش روست. این حاصل نقادی امر سنت و امر مدرن است که در دیالکتیک آن ها انسان و جهان جدیدی پدیدار می گردد. @enegasht_ir
سوال: اگر بنا بر رَهِش نوینی در نتیجه جستار های اندیشه اسلامِ ایرانی باشد؛ آن فهم تازه چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تأمل: 🔷️صحبت های استاد مرحوم دکتر محمد حسین فرج نژاد درباره شکل نوین نبرد. 🔷️لزوم هشیاری نخبگان علمی و فرهنگی در خصوص بحران های فرهنگی ایران اسلامی در کشاکش با غرب در جهان پسا کرونا. استاد روحتان شاد.... @enegasht_ir
💠سخنی مانده بود تا امروز که می‌گوییم. ⚠️نخواستیم عکسی منتشر شود تا خدای نا کرده نه مدیون بزرگواری شویم و نه کسی را ناخواسته مدیون خود کرده باشیم! 🔶️دوم دی امسال در مراسم ارزیابی و تقدیر از معاونت پژوهش های سطح یک در فیضیه؛ حجت الاسلام .م، در ضمن آمار های تأسف‌باری که از وضعیت پژوهش مدارس ارائه شد فرمودند که اکنون در رشته هایی که حوزه علمیه داعیه دار آنهاست پایان نامه هایی در سطح بالا در مقطع دکتری و ارشد دفاع می‌شود. و خب بدیهی است که‌ این خطر وجود دارد که دانشگاه رقیب حوزه در جامعه باشد. 🔷️کاری به کارایی حداکثر ۱۷ درصدی ظرفیت پژوهش و ضعف مبنایی و بنایی مقالات از مدارس پر مدعا می شد نداریم‌. 🔶️حرفی هم از شکوه های طلبه جوانی که در سطح بالایی در نسبت با هم پایه هایش پژوهش در خور توجهی انجام داده بود و از شدت ابتذال همایش میانه کار بی صدا مجلس را ترک کرد هم نمی گوییم. 🔷️اما سخن اصلی این است که حال خودتان اوضاع نا به سامان تهذیبی و علمی مدارس سطح یک را پذیرفتید پس مسئولیت نحوه نا درست مدیریتتان را هم گردن بگیرید. 🔶️مدیریت بسته نظامی مآبانه بر محافل آکادمیک چیزی جز جمود فکر و کشتار خلاقیت و روح طلبگی ندارد. رها کردن و دامن زدن به مشکلات طلاب و بها ندادن به تفکر های نقادانه سازنده جوان، با عدم تغییر رویه در سوء تدبیری های فاحش، چیزی جز ضرر به دین و شأن معرفتی آن در چشمان جامعه و حتی بسیاری از طلاب ندارد. 🔷️این وضعیت محصول چند دهه سبک غلط مدیریتی با تفکرات بسته است که خروجی کارآمد حوزه را به نزدیک می گرداند. 🔶️امثال مرحوم استاد فرج نژاد پیش از تصادف قربانی بی کفایتی های کوته بینانه برخی به اصطلاح مدیر شدند که برای کلاس زبان عبری حتی در حد یک اتاق هم به ایشان داده نشد تا بتوانند طلاب توانمند در عرصه مبارزه با صهیونیسم در حوزه تربیت کنند. در این باب آقای. س و آقای. ره نا گفته های زیادی دارند. 🔷️در آخر آنکه حرف بسیار است اما سر بسته بگوییم که حساب نزدیک است. [اِنَّک میتٌ و اِنَّهم ميتون] .... @enegasht_ir
گفتمان امروز حوزه ها با و بسیار فاصله دارد. استاد رحیم پور ها بسیار هشدار داده اند که خطر را جدی بگیریم! آری برادر؛ ساکت نخواهیم نشست.
وقتی که در شلوغی رفت و آمد ها و انبوه آوار کار ها؛ در خلوت تضادوار قلم بر گرده مات کاغذ رمق به رقصیدن ندارد، نبودنت بیشتر احساس می شود. با تو که فاصله ها نزدیک و اختلاف ها رو به محو می رفت. اما گفتن ندارد این روز ها دوستی هایی که به پیمان اخوت محکم گشته بودند چنان گسستند که گویی اصلا.... . لحظه ای که چشمی برای خواندن کتاب و ذهنی برای اندیشه نمانده بود، به لحن گرم روشنگر شما جوان جویای نام جان می گرفت. و بله؛ فلسفه باید خواند. تفسیر باید دانست. به دعوای مبتذل فلسفه و فقه محل نباید داد چرا که راه جوینده حکمت را مه آلود می کند و حکیم شدن را فراموش. روزگار را فراز و فرودش باقیست و آدم نباید زندگی را سخت بگیرد که زندگی بدو سخت خواهد گرفت. امید به حقیقتی که تسلیم سلوکش شده ای نجات بخش خواهد بود. روح چنین جان خسته ای را حِکَم نهج البلاغه به دل می دمد. این راز سر ریز کرده نیروی همیشگی تو بود که به گوشم خواندی. و حال میان راه مانده ای هست که نمی داند چه کند. گوش به پند استاد داشتن و مسیر یافتن از او بد عادتمان کرد. نبودتان اما به حرمان افکار سرگشته افزوده. دست، شرم دارد که رفاقت با یاران پیشین را نو کند و نه می رود که روزنه نو بگشاید. همین است که می گویم نبودت سخت می شود. یاد مردی که از دل و ذهن نمی رود و حتی میانه روز و پاسی از شب بیش از دیگر ساعت ها دردش جگر می سوزاند. واژگان ایفا گران خوبی اند برای گفتن از درد آنان که پیش از انقلابی شدن، انقلاب درونشان جوش و خروش محبت امام و شهیدان را در روحشان سیلان داده بود. حیف که اشتباهات و رسوب گذشته توّاب را تا عمر دارد خجل خویش می گرداند. تو اما درد تغییر را می فهمیدی. دانه سفت برای جوانه زدن باید طعم رشد را بچشد. کاش بودی و باز هم مرشد مرد شدن می شدی..... کاش..... . آری؛ دم به دم نبودت سخت تر می شود. @enegasht_ir
مقاله📃 جهش های تمدنی در در دهه های اخیر؛ آموزش، رکن اجتناب‌ناپذیر نهاد علم را دست خوش تغییراتی شگرف کرده. آنچه که در آموختن (انتقال دانسته به فاعل شناسا) ایجاد تحول کرده نسل نوین تربیت پذیر است. این رده سنی با توجه به اثر پذیری رسانه ای در طول بلوغ رسانه های ارتباطی و گسترش فضای سایبر به نوعی یاد از یاد گیری: تصویر پذیری مایل اند. تصویر پذیری بر خلاف رویه کلاسیک [تصوّر پذیری]، به واسطه الفاظ دالّ بر مفاهیم سعی در واگذاری شناسه به مدرِک داشت. حال که نسل جدید به نحوی از تجربه غیر تصوّری مدرَک جَذبه دارد، بی شک آموزش این گروه نیز اقتضای رفرم متناسب با افراد مورد آموزش دارد. بی تردید در ایران و بسیاری ملل شرق و غرب دین، بخش غیر منفکّی از جریان آموزش عمومی و تخصصی است. حال آنچه ما را به اندیشه در باب آموزش فرا خواند پیش نگری در بحرانی از اختلال های عمده در فرایند انتقال ارزش ها، باور ها و مناسبات مذهبی به نسل بعد بود. فهم این خطر شاید تنها تلنگری باشد که متولی اصلی اقامه دین یعنی حوزه علمیه را، به باز بینی در چگونگی نظام آکادمیک و کنشگری عمومی اش مجاب گرداند. (۱) @enegasht_ir
🌷حضرت مادر سلام🌷
سید مهدی صدر الساداتی خلع لباس شد.
هدایت شده از حکمت بالغه
بسمه تعالی ✍️دلنوشته‌ها (۱) 🔸به یاد دارم زمانی که «مجله نقد و نظر» تازه داشت منتشر می‌شد یکی به مزاح می‌گفت این آقایان نمی‌خوانند و نقد می‌کنند و بعد نظر می‌دهند. این مزاح برخورد جامعه علمی! ایران، اعم از حوزه و دانشگاه، با مقولات علمی را منعکس می‌سازد؛ نخوانده و ندیده شروع به نقد می‌کنند. شاید اقتضای جناح‌بندی‌های سیاسی در ایران و عدم استقلال نهاد علم از سیاست‌زدگی همین باشد. این ماجرا در واقع ماجرای خیلی از نقدهایی است که بر «الهیات سایبر» می‌شود و یا پیش‌تر از این بر مباحث بیولوژی نص و معناشناسی شناختی و.. می‌شد. 🔸باز به یاد دارم ک سال‌های نخستی که مباحث معناشناسی را به طور جدی مطرح می‌کردم با انبوهی از دانشجویان و طلاب رو به رو می‌شدم که به این مباحث هجوم می‌آوردند و حتا رساله می‌خواستند بنویسند. اما مراکز مختلف و اساتید بزرگوار، که نمی‌خواهم نامی از آنها ببرم و همواره دعایشان کرده‌ام به شدت از هر راهی می‌توانستند مخالفت می‌کردند، و چه بسا زبان به تکفیر می‌گشودند. یا با ضعف اندوخته‌ای که داشتند، مقاله در نقد مبانی زبان‌شناسی شناختی می‌نوشتند. اما به تدریج کار به جایی رسید که روی به معناشناسی آوردند و خود را جزو سران این دانش دانستند و با نوشتن آثاری که مملو از خطاهاست دنبال وجاهتی در این زمینه شدند. با این که به خود زحمت مطالعه مطالب نوشته شده را نمی‌دادند و تلاش می‌کردند با منطق «التقاط فکری» این مباحث پربرکت را از سر سفرة اهل علم کنار بزنند. همین‌ها که می‌شناسیم اعیان ثابته در همه مراکز علمی شده‌اند و هر جایزه‌ای برسد باید سهمی داشته باشند، با همه ضعف علمی که دارند. و شاید در طول عمر یک منبع خارجی را به زبان اصلی نخوانده و نمی‌توانند بخوانند. آثاری که بسیار مضحک و باید در دورة انقلاب اسلامی عصر مجازی فاخر به شمار آیند! فارغ از این که اسلام چه می‌خواهد و انقلاب چه می‌خواهد، منطق آنان این شد که چه می‌خواهیم. ♦️امروز هم سخن بر سر الهیات سایبر همین است. هنوز منتشر نشده هزاران نقد شده است؛ چرا که به طور ضمنی خود عنوان نشان می‌دهد فلسفه اسلامی دچار رکود شده است. اساتید فلسفه هزاران بحث در باره کتاب‌های مشهور فلسفی حوزوی دارند و هر روز بر جزئیاتی در این میان می‌افزایند. درس خارج اسفار و نهایه و فصوص و غیره دارند که جای بسی خوشحالی است، اما این فلسفه کی باید به فضای مجازی؛ به تکنولوژی، و به صدها محصول عصر جدید بپردازد. مقام معظم رهبری بعد از بازدید از نمایشگاه کتاب که در آن با کتاب «فلسفه فوتبال» رو به رو شده بودند، فرمودند غربی‌ها با امتداد فلسفه‌های خودشان مسایل سیاسی، اجتماعی و حکومتی خود را حل کرده‌اند (۲۳اردیبهشت ۹۷). ♦️آری فلسفه ما هنوز مشکلات آسمان را حل می‌کند، ولی از حل مشکلات انسان امروزی باز مانده است. امروز باید حوزه درس خارج فلسفه فضای سایبر، درس خارج پدیدارشناسی، هوش مصنوعی و صدها چیز دیگر باشد. این سخن بدین معنا نیست که تراث خود را کنار بگذاریم. بلکه بدین معناست که نباید همچون کرم ابریشم بر دور خود بتنیم و از عالم خارج بی‌خبر باشم. آیا علامه طباطبایی امروز زنده بود باز دنبال حل مسأله شهود و اتصال حسی بود و ادراکات بود؟ آیا برای شهید مطهری، اگر امروز زنده بود، هوش مصنوعی مسأله فلسفی مهم نبود، یا درس خارج منظومه می‌گفت و با همان اصالت وجود و بحث از ماهیت و هیولی و صورت خوش می‌کرد؟ https://eitaa.com/hekmatebalge
مقاله📃 ادامه..... سهولت، سرگرم کنندگی، کوتاهی و سریع الانتقال بودن چهار رکن آموزش جدید است که دو عرصه آموزش و سرگرمی را با هم اجین کرده. ادغام دو مفهوم اخیر پروژه سرگرمی سازی تعلیم را تثبیت و فراگیر می کند. این مفهوم در پارادایم های علوم تربتی دگرگونی های مبنایی و بنایی انتقال معرفت در عصر شناخت را اجتناب ناپذیر می کند. آنچه که از اصول آموزش جدید بیان می شود نظر به انسان تعلیم شونده امروز دارد. گذار نسلی انسانی در جریان عمل اندیشه را به باز بینی در چگونگی انتقال ارزش ها مجاب کرده. حال با این فرض به سراغ آموزش دین رفته و بر لزوم اصلاح در نهاد علم دین حد اقل در این حوزه پای فشاریم. نظام آموزش دینی_ بالاخص نهاد کلاسیک آن که در این قلم فرسایی مدنظر ماست_ یعنی حوزه علمیه، به اختصار در روندی طولانی، عدم جذابیت، دشواری آموزشی و سخت فرا گیری خود و مخاطبانش را در معرض چالش های بغرنجی در امتداد حضور در جهان معاصر قرار داده. در نوع طولانی بودن تنها همان مدت ۱۰ ساله مقدمات سطوح عالی و بروکراتیزگی شبه مدرن کُند کننده زیست دانش پژوه حوزوی، علیرغم دست و پنجه نرم گرداندن با معضلات اجتماعی مکشوف و مرسوم عموم طلاب اشارتی مکفی است. متن محوری و عدم تغییر در سبک آموزش به طلاب موجب عدم انتقال علم قدیم به انسان دین جوی جدید شده. او محتوا را جذاب، مفید برای حل مسائل روز و ساده نمی پندارد. درگیری دراز مدت و غیر گیرا با متون عربی مغلق، به تدریج برای خلاصی شخص از نظارت بروکراسی و اصطکاک کمتر ذهن فرد با نهاد آموزش، هم زمان با میل به شغل و نیاز های ابتدایی اجتماعی؛ موجی از مدرک گرایی را در دستگاه محاسباتی او و هم تایانش به راه انداخته. تداوم این وضع قطعا چنان که امروز شاهد آنیم به فرو کش استقبال علم دین میان جوانان و بروز فعال منادیان دین در جامعه پیش روی است. (۲) @enegasht_ir
📃یادداشت دهه فجر و مجموع حوادث انتقال قدرت سیاسی مرا بر نوشتن این سیاه مشق مجاب نمود. هر نهضت تمدنی شناسایی آن به نگاه مولفه های اپیستمولوژیک،آنتولوژیک، تئولوژیک، آنتروپولوژیک و نحوه ظهور اراده منادیان آن در عالم خارج امکان دارد. این اصول حیات سازانه در حالت گذاری از اجمال به تفصیل قرار دارد. به طور مثال هیچ گاه اینگونه نبوده که با پس زدن فلسفه اسکولاستیک در قرون ۱۷ و ۱۸ انسان متجدد بداند که چه علوم و آینده ای را_ مثلا جهان های اجتماعی سایبورگ_ می سازد. او سعی کرد تا با بِه‌گزینی در عقلانیتش به سمت زندگی بهتری برود. امر مدرن سمفونی نانوشته ای بود که هابز، لاک، مونتسکیو، روسو و.... سعی داشتند همگام با روح کلی ملودی آن؛ به قَدر خود گوشه از نُت آن را نوشته و بنوازند. در کوران حوادث اروپای نو میلاد اما، اندیشمندان هر کشور سعی داشتند تا متناسب با زیست بوم انسانی خود پیامبران وضع مطلوب جوامع خود باشند. از انقلاب با شکوه انگلستان تا قیام فرانسه و ظهور امپراطوری روسیه؛ در حین صیرورت به وضعیت جدید، روشنگران آن دیار همگام با تنازعات به طرح مباحث وحدت بخش ملّی می پرداختند. جدال سلطنت طلبان گروه های مخالف با تمسک به لویاتان هابز و اندیشه های مُعِد، فروکش کرد و نظام سلطنت مشروطه را جایگزین مدل سابق نمود. این قبیل وقایع موجبات پذیرش اصلی در حوزه نظریات انسانی شد که: اندیشه در میانه عمل تنقیح می شود. در ایران نیز چون دیگر ملل این اصل حاکمی در شکوفایی تفکر به منزله راهنمای زیست انسانی شد. از رویداد مشروعه_ مشروطه تا انقلاب اسلامی و اتمام چهار دهه از پیروزی آن، جامعه پسا پادشاهی ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران؛ در نقطه گذاری به یک حیات پیش بینی نشده است. آگاهی ابتدایی به جهان بینی جدید نظام واره های انضمامی متکی بدان، از زمان سید جمال و نائینی و شهید مطهری و حتی علامه مصباح_ که سال ۱۳۹۹ مرحوم شدند_ جهش و تفصيل دور از تصوری یافته. هر چند موقعیت پست مدرن برای ساخت پدیدار های ما بعد صنعتی شتاب بیشتر و پیچیده تری نسبت به تولید دانش همگام با خود دارد اما، انسان توانمند امروز با میراث و تجربیات مشابه غنی تری دست به باز بَصَری اکنون خود می زند. خود آگاهی و استفاده مدام از تراث با سنجش نقادانه آنها با توجه به زمانه خود، انتخاب اجتناب ناپذیر حضور مطلوب در عصر موجود و اعصار آینده است. 👤سردبیر @enegasht_ir