🔰همسر شهید :
دخترم دو سالی می شد که عقد کرده بود . خانه ای برایش مهیا و جهیزیه اش را کم کم آماده کردیم قرار شد ۱۷ اسفندماه مراسم عروسی شان را برگزار کنند .
سه شنبه صبح بود که با صدای زنگ تلفن از خواب بیدار شدم . در فکر خوابم بودم . آقاسعید را خواب دیدم . خوب و سرحال بود . رو به من گفت : عروسی زینب پیشتان میآیم .
با خودم گفتم انشاءالله خیر است . بلند شدم وضو گرفتم و نمازم را خواندم .
غروب بود که با بچهها و دامادم به خانه مادرم رفتیم . ولادت حضرت زهرا (س) بود . مادرم گفت : چرا توی فکری؟ گفتم : خواب آقاسعید را دیدم که گفت : عروسی زینب میآیم . دلم آشوب بود تا اینکه خبردار شدیم پیکر آقاسعید شناسایی شده و در راه بازگشت است .
خوابم خیلی زود تعبیر شد .
💌 نرم افزار هادیون 💌
#امام_خامنه_ای
#شـــهــیدانه
#شهدای_خانطومان
@enghelabbii