May 11
بسم الله
آیا عملکرد اقتصادی مصدق قابل دفاع است؟
بسیاری دولت مصدق را یک دولت بدون نفت و عالی میدانند، این در حالیست که عملکرد او در این دوره به شدت غیرقابل دفاع است، تراز تجاری مثبت دوران او را میتوان به تراز تجاری مثبت امروز حسن روحانی شبیه دانست؛
۱. نکته اول این است که نمیتوان به صورت معتنی بهی دولتهای تا اواسط سالهای دهه سی را دولتهایی با ویژگی های رانتیر نفتی دانست، حداکثر اتکای نفتی دولت تا ۱۳۳۰ یک سوم است.
۲. دومین نکته در رابطه با دولت مصدق این است که حتی با فرض کاهش درآمدهای نفتی و بحرانی شدن، مالیهی دولت، مصدق راه درستی را پیش نگرفت. دولت او سه اقدام اساسی را در دستور کار قرار میدهد: انتشار اوراق قرضهی ملی[۱]، چاپ پول[۲][۳] و چشم دوختن به کمکهای خارجی دولت آمریکا که کمی پیشتر در سفر مصدق به آمریکا از مکگی معاون وزیر خارجه آمریکا به نمایندگی دولت آمریکا قول وام ۱۲۰۰ میلیون دلاری را دریافت کرده است. مصدق در سفر ۴۵ روزه به آمریکا در طی دوران ۲۸ ماهه نخست وزیریاش به نظر میرسد حساب ویژهای را برای کمکهای خارجی باز کرده است. مصدق تا روزهای آخر نیز به چشم به کمک آمریکا داشت به گونهای که بر اساس تهدید سفیر آمریکا درست یک روز قبل از کودتای ۲۸ مرداد دستور داد مردم خیابانها را ترک کنند. جالب اینجاست که با دستور آیزنهاور در ۱۴ شهریور ۱۳۳۲ و تنها ۱۷ روز پس از سقوط مصدق، ایالت متحده به عنوان کمک فوری، مبلغ ۴۵ میلیون دلار در اختیار دولت فضلالله زاهدی قرار داد.
۳. از لحاظ سیاست ورزی مصدق را میتوان یک قلدر تلقی کرد، حرف نشنوی او حتی جبهه ملی و افراد مظفر بقایی و حسین مکی را آزرد، او میخواست خود جای شاه بنشیند، همین تاثیرات فراوانی بر حوزه اقتصاد داشت، شکست سیاست انتشار اوراق قرضه(حتی با اعلام خبر خرید این اوراق توسط شاه برای تهییج عمومی) را میتوان به حساب همین خودکامگی او دانست. سیاست اقتصادی مصدق نه یک سیاست اقتصادی درونزا و متکی بر افزایش درآمدهای ملی جایگزین نفت که سیاست برونزای کاملا غیرمردمی و ضدنهضت است.
#خرمشهرها_در_پیش_است
@enghelabemostazaafin
[۱] نسخه امروزین این اقدام اوراقهای مختلفی همچون اسناد خزانه اسلامی هستند
[۲] نسخه به روز این اقدام خلق پول در بازار متشکل بین بانکی است
[۳] خاطرات رضا نیازمند در کتاب سیاستگذاری و تکنوکراسی در ایران
May 11
بسم الله
#سیاست_اقتصاد در روز فردای ۲۸ مرداد
1⃣ دهه بیست با بورانی از مصائب و مشکلات و روی کار آمدن کابینه های متعدد همراه بود، علنا تا ۱۳۲۸ و خروج اشغالگران شوروی و غائله آذربايجان اقدام سیاستی جدی ای رخ نداد، سال ۱۳۲۸ و تاسیس سازمان برنامه و اقداماتی از این دست شاید شروع امر سیاست ورزی ایرانی باشد، ولی عملا تلاطمات اجتماعی، سیاسی ثبات سیاستگذاری را تا سال ۳۳ و پس از کودتای ۲۸ مرداد به تعویق میاندازد.
2⃣ عقیده شخصی نگارنده این است که ساختار ناعدالتی محصولی یک شبه نیست، از همین باب برخی ریشه های ناعدالتی فعلی را در عصر پسا۲۸ مرداد تحلیل میکند.
3⃣ این عصر را علی الخصوص از دهه چهل میتوان با نظریه های ناعدالتیساز مرکز پیرامونی تحلیل و تفسیر کرد، ضریب جینی فاجعهوار ۵ دهمی پهلوی دوم در دهه ۵۰ حاصل فروپاشی نظام اقتصادی اجتماعی آن دوره است، وقتی سرلشگر زاهدی سقف بازار تهران را بر سر بازاریان خراب میکرد و یا زمانی که نظام ارباب رعیتی از هم فروپاشید، خود ناقوس بروز حاشیه نشینی و ناعدالتی در جامعه بود.
نفت، این داغ کننده کوره مصرفگرایی مدرن جامعه نوشهری شده هر چند این پدیده را تشدید کرد ولی خود ریشه تاریخی دیگر دارد که به عصر صفوی بازمیگردد.
الغرض که دو سلسله صفوی و پهلوی را مسببان تاریخی ناعدالتی کنونی میدانم(البته این نفی کننده ساختارهای معاصرتر ناعدالتی نیست) پهلوی را اینجا توضیح دادم، صفویه بماند طلب خواننده محترم.
عیدتان مبارک
#خرمشهرها_در_پیش_است
@enghelabemostazaafin