هشتادیای انقلابی⭐️
❤️قسمت سیونه: شب ها زیر تخت ایوب روزنامه پهن می کردم و دراز می کشیدم. رد شدن سوسک ها را می دیدم. ا
❤️قسمت چهل:
ایوب که مرخص شد، برایم #هدیه خریده بود.
وقتی به حالت عادی برگشته بود، فهمیده بود که قبل از رفتنش چقدر توی کوچه داد و بیداد راه انداخته بود.
لبخند زد و گفت "برایت تجربه شد. حواست باشد بعد از من خل نشوی و دوباره زن یکی مثل من بشوی. امثال من فقط دردسر هستیم. هیچ چیزی از ما به تو نمی رسد، نه پولی داریم، نه خانه ای، هیچی...."
کمی فکر کرد و خندید:😉
"من می گویم زن یک حاجی بازاری پولدار شو."
خیره شدم توی چشم هایش که داشت از اشک پر می شد.
شوخی تلخی کرده بود.
هیچ کس را نمی توانستم به اندازه ی ایوب دوست داشته باشم.
فکرش را هم نمی کردم از این مرد جدا شوم.
با اخم گفتم: "برای چی این حرف ها را میزنی؟"
خندید:
"خب چون روز های آخرم هست شهلا، بیمه نامه ام توی کمد است. چند بار جایش را نشانت دادم
دم دست بگذارش، لازمت می شود بعد من..."
+ بس کن دیگر ایوب
_ بعد از من مخارجتان سنگین است، کمک حالت می شود.
+ تو الان هجده سال است داری به من قول میدهی امروز میروم، فردا میروم، قبول کن دیگر ایوب، "تو نمی روی"
نتوانستم جلوی خنده ام را بگیرم.
سرش را تکان داد.
"حالا تو هی به شوخی بگیر، ببین من کی بهت گفتم." 🌹
عاشق #طبیعت بود و چون قبل ازدواجمان کوه نورد بود، جاهای بکر و دست نخورده ای را می شناخت.
توی راه #کلیسای_جلفا بودیم.
ایوب تپه ای را نشان کرد و ماشین را از سر بالایی تند آن بالا برد.
بالای تپه پر بود از گل های ریز رنگی.
ایوب گفت: "حالا که اول بهار است، باید اردیبهشت بیایید، بببنید اینجا چه بهشتی می شود."
در ماشین را باز کردیم که عکس بگیریم.
باد پیچید توی ماشین به زور پیاده شدیم و ژست گرفتیم.
ایوب دوربین را بین سنگ ها جا داد و دوید بینمان.
بالای تپه جان می داد برای چای دارچینی و سیب زمینی زغالی که ایوب استاد درست کردنشان بود.
ولی کم مانده بود باد ماشین را بلند کند. رفتیم سمت کلیسای جلفا
هرچه به مرز نزدیک تر می شدیم، تعداد سرباز های بالای برجک ها و کنار سیم خاردارها بیشتر می شد.
ایوب از توی آیینه بچه ها را نگاه کرد، کنار هم
روی صندلی عقب خوابشان برده بود.
گفت: "شهلا فکرش را بکن یک روز محمد حسین و محمد حسن هم #سرباز می شوند، میایند همچین جایی. بعد من و تو باید مدام به آن ها سر بزنیم و برایشان وسایل بیاوریم.
بچه ها را توی لباس خاکی تصور کردم. حواسم نبود چند لحظه است که ایوب ساکت شده، نگاهش کردم. اشک از گوشه ی چشمانش چکید پایین نگاهم کرد:
"نه شهلا...می دانم تمام این زحمت ها گردن خودت است...من آن وقت دیگر نیستم." 😔
آن روزها حال و روز خوشی نداشتیم.
خانم برادر ایوب تازه فوت کرده بود و محسن، خواهر زاده ام، داشت با سرطان دست و پنجه نرم می کرد. فقط پنج سالش بود، ایوب طاقت زجر کشیدنش را نداشت. بعد از نماز هایش از خدا می خواست هر چه درد و رنج محسن است به او بدهد.
تنها آمدم تهران تا کنار خواهرم باشم.
چند وقت بعد محسن از دنیا رفت. ایوب گفت:
"من هم تا چهل روز بیشتر پیش شما نیستم"
بعد از فوت محسن، ایوب برای روزنامه مقاله انتقادی نوشت، درباره کمبود امکانات دارویی و پزشکی اسمش را گذاشته بود:
"آقای وزیر.....محسن مرد...."
مقاله اش با کلی سانسور در روزنامه چاپ شد. ایوب عصبانی شد.
گفت دیگر برای این روزنامه مقاله نمی نویسد.
از تبریز تلفن کرد:
"شهلا...حالم خیلی بد است، تب شدید دارم."
هول کردم: "دکتر رفتی؟"
_ آره، می گوید توی خونم عفونت است. می دانی درد پایم برای چی بود؟
گیج شدم، ارتباط تب و عفونت و درد پا را نمی فهمیدم.
_ آن ترکش کوچکی که از پایم رد شده بود، آلوده بوده، حالا جایش یک تومور توی پایم درست شده.
گفت می خواهد همانجا به دکتر اجازه دهد تا غده را دربیاورد.
گفتم: "توی تبریز نه، بیا تهران."
با ناله گفت: "پدرم را درآورده، دیگر...طاقت... ندارم."
التماسش کردم: "همه برای دوا و دکتر می آیند تهران، آن وقت تو از تهران رفتی جای دیگر؟ تو را به خدا بیا تهران." 😓
درگیر مراسم محسن بودم و نمی توانستم بروم تبریز
التماس هم فایده نداشت، رفت اتاق عمل
بین عمل مسئول بیهوشی سهل انگاری کرد و به عصب پایش چند ساعت خون نرسید.
تومور را خارج کردند، ولی عصب پایش مرد.
بعد از آن ایوب دیگر با عصا راه می رفت.
پایی که حس نداشت چند باری باعث شد سکندری بخورد و زمین بیفتد.
شنیده بودم وقتی عصب حسی عضوی از بین می رود، احساس آدم مثل خواب رفتگی است.
آن عضو گز گز می کند. سنگینی می کند و آدم احساس سوزش می کند.
اعصاب ضعیف ایوب این یکی را نمی توانست تحمل کند
@noore_quran
#شهید_ایوب_بلندی
#استاد_پناهیان :
🦋طبیعتگردی باید از رفتارهای رایج بین مؤمنین باشد
🦋زشت است که مؤمن، تفریح معنوی در #طبیعت نداشته باشد!
🦋انس با طبیعت، یکی از ویژگیهای #مؤمن است، ولی متأسفانه در جامعۀ ما طبیعتگرایی از ویژگیهای مؤمنین تلقی نمیشود.
🦋خوب است مسجدیها بهصورت هفتگی خانوادهها را به دل طبیعت ببرند. خیلی زشت است که انسان مؤمن، تفریح #معنوی در طبیعت نداشته باشد!
🦋وقتی شما اهالیِ معنویت، از طبیعت لذت نبردید، نهی از منکر شما هم زیاد اثر ندارد! خودت باید ده برابرِ آن گنهکار از طبیعت لذت ببری و الا وقتی بگویی «از طریق گناه، لذت نبر» میگوید: «پس شادیِ دین شما کجاست؟!»
🦋وقتی از آسیبهای اینترنت و فضای مجازی صحبت میکنیم، باید بگوییم که جایگزین آن چیست؟ کسی که با طبیعت ارتباط عمیق پیدا کند، دیگر برای تفریح و سرگرمی بهسراغ فضای مجازی نمیرود که همهچیز را از پشت شیشه ببینید!
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
🦋چرا پیامبر(ص) گاهی کعبه را رها میکرد و برای #عبادت به #کوه میرفت؟
🦋دعای #ندبه ای که در کنار #دریا میشود خواند، آیا جای دیگر میشود خواند؟!
🦋چرا پیامبر(ص) که ثواب عبادت در کنار خانۀ کعبه را میدانست، گاهی آن را رها میکرد و برای عبادت به کوه میرفت؟ چرا ایشان دست از #کوهنوردی برنمیداشت؟ مگر ایشان در کوه چه میدید و چه بهرهای میبرد؟
🦋امام هادی(ع) میفرماید: «پیامبر(ص) به کوه حرا میرفت و آثار رحمت خدا در #طبیعت را میدید و متذکر حضرت حق میشد» ایشان مسیر رشد و نموّ شخصیت پیامبر(ص) را در طبیعت توصیف میکند و این راه برای همۀ ما باز است.
🦋وقتی امام رضا(ع) میفرماید #نگاه به دریا عبادت است (صحیفه امامرضا(ع)/۹۰) ما انتظار داریم اهالی #معنویت و انقلابیگری در کنار دریاها یادمانهای معنوی و عبادتگاه برقرار کنند؛ البته این کار با وجود تفریحگاهها منافاتی ندارد.
🦋 #دعا ی ندبهای که در کنار دریا میشود خواند، آیا جای دیگری میتوان خواند؟! #نماز شبی که در کوه میشود خواند، آیا در خانه میشود خواند؟! اگر میشد که پیامبر(ص) برای عبادت به کوه نمیرفت!
📝 حجت الاسلام پناهیان (حفظه الله)
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
1.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجا نه آفریقاست و نه امریکا! اینجا گوشهای از #طبیعت استان شگفتانگیز #سیستان و بلوچستانه 😍🤍
#ایران_زیبا
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
اشتباه نکن؛ اینجا #مراتع سرسبز #اروپا نیست، اینجا #طبیعت زیبای املشِ گیلانه :)
🗣محمد جوادم
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
#طبیعت دل انگیز #ترکمن_صحرا ، گلستان زیبا
( کشوری هست به زیبایی #ایران باشد؟! )
👤 سارا پویان
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
1.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدونم #پاییز که بشه همهچیز بهتر میشه، پاییز فصل بهتری برای زندگیه.
•Ella•
#باران
#طبیعت
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
11.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نه اشتباه نکنید اینجا اروپا و مالزی و آمریکاو...نیست.
اینجا آبشار زیبای آب ملک در یاسوج خودمان است.✨🤩
#طبیعت
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بارون + طبیعیت + شب + خیابون خلوت😢💚
#Vibe
#طبیعت #بارون #آرامش
صدا رو بلند کنید🔊
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
7.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جلای روح با طبیعت
جنگل گیسوم در تالش
#طبیعت #زیبایی #آرامش
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
1.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏞️🎥 طولانی ترین پل شیشه ای(۴۵۰ متر) معلق ایران در کردستان
این پل در جاده قدیم سنندج_سرواباد_مریوان و در روستای نگل قرار دارد،اینجا زیپ لاین هم داره،و در کل یه مجموعه خوب تفریحی گردشگریه .
#ایران_قوی #ایران_زیبا #طبیعت #زیبایی
به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷
@enghelabii_80✌️🏻😎✌️🏻