eitaa logo
هشتادیای انقلابی😎
1.3هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.8هزار ویدیو
15 فایل
♥️❁⇜دشمنـٰان‌انقلـٰاب‌بدانند،وقتۍمــٰا ازجانمــان‌گذشٺیم؛ دیگـࢪهیچ‌ࢪاھـۍبࢪاۍٺسلط‌بـࢪمـانداࢪند! -شہیدآوینۍ! +کپی با ذکر صلواتی برای سلامتی و ظهور امام زمان آزاده🌳💚☘ راه ارتباطی: @i_hi888 @fateme_h_1 ❌تبادل نداریم...
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️قسمت سی‌و دو: برگشتم، ایوب به نرده ها تکیه زده بود و از پله ها به زحمت پایین می آمد. صدای نگهبان بلند شد. - آقا کجاا؟؟ محمدحسین خیره شد به سر بزرگ و سفید ایوب که جز کمی از لب و چشم هایش چیز دیگری از آن معلوم نبود. محمد حسین جیغ کشید و خودش را توی چادرم قایم کرد. ایوب نرده ها را گرفت و ایستاد. _ بابایی،من برای اینکه تو را ببینم این همه پله را آمدم پایین، آنوقت تو از من میترسی؟ محمد حسین بلند بلند گریه می کرد. نگهبان زیر بغل ایوب را گرفت و کمکش کرد تا از پله ها بالا برود. رنگ ایوب از شدت ضعف زرد شده بود. 😔 از آموزش و پرورش برای ایوب نامه آمده بود که باید برگردی سر شغلت، یا بابت اینکه این مدت نیامده ای، پنجاه هزار تومان خسارت بدهی. پنجاه هزار تومان برای ما خیلی زیاد بود. گفتم: + بالاخره چه کار میکنی؟ _ برمیگردم سر همان معلمی، اما نه توی شهر، می رویم اسباب و اثاثیه مان را جمع کردیم رفتیم قره چمن، روستایی که با تبریز یک ساعت و نیم فاصله داشت. ایوب یا بیمارستان بود یا جبهه یا نامه می فرستاد یا هر روز تلفنی صحبت می کردیم. چند روزی بود از او خبری نداشتیم. تنهایی و بی هم زبانی دلتنگیم را بیشتر می کرد. هدی را باردار بودم و حالت تهوع داشتم. از صدای مارشی، که تلویزیون پخش می کرد معلوم بود عملیات شده. شب خواب دیدم ایوب می گوید "دارم می روم " شَستم خبر دار شد دوباره مجروح شده. صبح محمد حسین را بردم توی حیاط و سرش را با دوچرخه اش گرم کردم. خودم هم روی پله ها نشستم و دستم را گذاشتم زیر چانه ام. نمیدانم چه مدت گذشت که با صدای "عیال، عیاااااال" گفتن ایوب به خودم آمدم. تمام بدنش باندپیچی بود. حتی روی چشم هایش گاز استریل گذاشته بودند. + چی شده ایوب؟ کجایت زخمی شده؟ _ میدانستم هول می کنی، داشتند مرا می بردند بیمارستان مشهد. گفتم خبرش به تو برسد نگران می شوی، از برادرها خواستم من را بیاورند شهر خودم، پیش تو.. شیمیایی شده بود با مدتی طول کشید تا سوی چشم هایش برگشت. توی بیمارستان آمپول اشتباهی بهش تزریق کرده بودند و موقتاً نابینا شده بود. پوستش تاول داشت و سخت نفس می کشید. گاهی فکر می کردم ریه ی ایوب اندازه یک بچه هم قدرت ندارد و هر لحظه ممکن است نفسش بند بیاید. برای ایوب فرقی نمی کرد. او رفته بود همه هستیش را یک جا بدهد و خدا ذره ذره از او می گرفت. 😔 نفس های ثانیه ای ایوب جزئی از زندگیمان شده بود. تا آن وقت از شیمیایی شدن فقط این را می دانستم که روی پوست تاول های ریز و درشت می زند. دکتر برای تاول های صورتش دارو تجویز کرده بود. با اینکه دارو ها را می خورد ولی خارش تاول ها بیشتر شده بود. صورتش زخم می شد و از زخم ها خون می آمد. ریشش را با تیغ زد تا زخم ها عفونت نکند. وقتی از سلمانی به خانه برگشته بود خیلی گرفته بود. گفت: "مردم چه ظاهر بین شده اند، می گویند تو که خودت جانبازی، تو دیگر چرا؟؟" 😔 بستری شدن ایوب آنقدر زیاد بود که بیمارستان و اتاق ریکاوری مثل خانه خودم شده بود. از اتاق عمل که بیرون می آوردنش نیمه هوشیار شروع می کرد به حرف زدن: "شهلا من فهمیدم توی کدام دانشگاه معتبر خارجی، پزشکی تدریس می شود. بگذار خوب بشوم، می رویم آنجا و من بالاخره پزشکی می خوانم." عاشق بود. شاید از بس که زیر تیغ جراحی رفته بود و نصف عمرش را توی بیمارستان گذرانده بود. چند بار پیش آمد که وقتی پیوند گوشت به دستش نگرفت خودش فهمید عمل خوب نبوده. یک بار بهش گفتم: + ایوب نگو، چیزی از عملت نگذشته صبر کن شاید گرفت. سرش را بالا انداخت. مطمئن بود. دکتر که آمد بالای سرش از اتاق آمدم بیرون تا نماز بخوانم. وقتی برگشتم تمام روپوش دکتر قرمز شده بود. بدون اینکه ایوب را بیهوش کند با چاقوی جراحی گوشت های فاسد را بریده بود. وگرنه کمی بعد به جایی رسید که دیگر گوشت دست خود ایوب بود و خون... ملافه ی زیر ایوب و لباس دکتر را قرمز کرده بود. ایوب از حال رفته بود که پرستارها برای مسکن قوی آمدند. 😢 @noore_quran
خادمای علیه السلام که زمستونا فرشای لاستیکی زیر پای زائرا پهن میکنن که خدایی نکرده روی سنگفرشا سر نخورن حالا تدبیر کردن و تو گرمای بالای ۳۸درجه تونل سایه درست کردن تا زائرا با عبور از زیر این سایه‌بون احساس گرما نکنن. ‏⁧ ⁩ 🗣️ جمال رستم زاده به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
یه دختر خاله دارم که به خاطر کار همسرش مجبور شدن برن زندگی کنن، از همه چیز خیلی راضی بود جز یه چیز... میگفت وقت و بی وقت یهو هفت پشت غریبه زنگ میزنه که ما میخوایم یه هفته بیایم مشهد مزاحمتون بشیم... این هفته خاله ی جاریش خونشون بود😑 اخه خاله ی جاری؟؟؟ چطور روشون میشه... 》Mhdse《 به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینجا لوکیشن ترکیه و دبی نیست؛ همین خودمونه! دختری که با چنین وضعیت پلشتی بیرون میاد؛ تهش سرگرمی دو روزه یه پسر از جنس خودش میشه و بعد هم اسیر تخیلات فانتزی و بعد هم افسردگی ناشی از خیانت و ... اونوقت همین افسردگیش میشه فحش به جمهوری اسلامی و پوچ گرایی و زن زندگی آزادی 🗣 پوریا فاضل | pouriya fazel به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیباترین راه راهی ست که به اهل بیت ختم میشود باشد یا ، جاده‌اش، جاده‌ی عشق است. زن و شوهری مسن پای پیاده، با فرزند معلول خود رهسپار مقصد عشق، حرم آقا هستن. تو این مسیرم میشه عاشق ترین زائرا رو دید :) " نورا براتی" به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
ساکن بود. اومده بود بین زائرا، دعوتشون میکرد به خونش. ازش سوال کردن هزینه چقد میگیرین؟؟ گفت با (ع) حساب کتاب دارم. مهمون آقایین، فقط رفتین زیارت بهش بگین همه تلاشش این بود کم نذاره برامون :)) به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
💠 (ره) خطاب به فرزندشان: 🔸«پسرم جز کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد؟» 🔸همه امامان (علیهم‌السلام) لطف دارند، اما لطف حضرت رضا (علیه‎السلام) محسوس است. همه امامان معصوم (علیهم‌السلام) رئوف هستند، اما رأفت حضرت (علیه‌السلام) ظاهر است. به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
14.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 طوافِ رفیق دهه هشتادی؛ در حرم مطهر علیه‌السلام پدرش می‌گفـت: «فائزه خیلی دوست داشت بیاید و بنا بر این بود که بعد از سفر کرمان، با خانواده مشرف شویم خدمتِ امام‌رضا علیه‌السلام.» و حالا فائزه تنها شهید حادثه تروریستی کرمان است که در سفری چند ساعته از تهران به مشهد، به آغوش پدرش، امام‌رضا علیه‌السلام فراخوانده شد و رفقای مشهدی به استقبالش آمدند. به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥰عکس با گنبد... این اولین عکس منه آقاجون تو 🎆 میلاد سلام الله علیها مبارک به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من آشنام امام رضا …❤️‍🩹 . . به کانال هشتادیای انقلابی بپیوندید🇮🇷 @enghelabii_80✌🏻😎✌🏻