🇮🇷مقر دختران انقــلاب 🇵🇸
🤩☺️
حقیقتا تجربیاتی که از کار تربیتی بر میاد آنقدر شیرین و لذت بخشِ که با تمام هیجان دوست دارم به رشته تحریر در بیارم و با شما در میون بذارم، امیدوارم مخاطبان محترمِ کانال از این خاطره های ما خسته نشن و اگه عزیزانِ مربی دیگه ای هستن که تجربیاتی دارن میتونن بنویسن و برای ما ارسال کنن به اسم خودشون توی کانال بارگذاری کنیم🙂
پس بریم سراغ امروز:
#داستان_اول
••دنیای کودکی دنیای فوقالعاده زیبا و هیجان انگیزی هست برای مربیانی که کار با کودک رو انتخاب میکنن.
اساتیدی که روانشناسی کودک و نوجوان هستن و در کار تربیتی سرآمد هستن به ما یاد دادن بی دلیل کودک رو تنبیه یا تشویق نکنید.
امروز سه نفر از بچه ها باید بهشون جایزه تعلق میگرفت و جوایز رو بهشون دادیم.
تعدادی با اینکه جایزه گرفته بودن باز هم جایزه میخواستن که هرطور بود وعده و وعید دادیم و قول مسابقه دادیم که جایزه بهشون بدیم.
خلاصه از پس همه بر اومدیم الاّ آوا خانم🤦♀😂
آوا خانوم اولش خداحافظی کرد که تا قیامت با ما قهر باشه و دیگه ناخن کوچیکشم نزدیک دارالقرآن نشه 😢🤣
البته به دنبال برانگیختن احساسات خانوم مربی بود که خانوم مربی هم در کمال بی رحمی لپش رو بوسید و با خنده گفت باشه ولی دفعه بعد اومدی جریمه میشیااا، جریمه های کلاس هم خوردن تنقلات مورد علاقه بچه هاست و کسی که تنبیه شده باید بشینه تنقلات خوردن بقیه رو نگاه کنه 😁😌(البته اینقدر بی رحم نیستیم هنوز کسی رو اینجوری تنبیه نکردیم.🙈)
خلاصه آوا خانوم حس کرد فایده نداره،نه جایزه نصیبش میشه نه دلش از دارالقرآن کنده میشه پس تا دم در رفت دید کسی دنبالش نرفت پشیمون شد و برگشت یه گوشه ای بی سر و صدا نشست 😪
شاید اگه کسی پیشمون بود میگفت یه جایزه که ارزش این همه اذیت کردن بچه رو نداره،بچه زده میشه،تو روحیهش میخوره،چقدر شما سنگدل و....هستین 🤨 اما نمیدونن ما روش تربیتی خاص خودمونو داریم و نمیذاریم کسی دلخور بشه.😎
••خلاصه حرکت های بعدیِ آوا خانوم اینقدر برام جذاب و قابل تأمل و پر از درس بود که دلم براش قنج رفت.
دوستاش کم کم دارالقرآن رو ترک کردن و موندن دوسه نفر دیگه.
آوا خانوم پنج سالشه.
اومد کنارم و با حرصی که توی صداش بود گفت خانوم مثلاً چی میشه شما یه جایزه بهم بدین؟!😏
کاملا قیافه حق به جانبی به خودم گرفتم و گفتم جایزه رو زمانی به کسی میدن که یا برنده شده باشه یا کار خاصی کرده باشه که ازش تجلیل بشه، اولا شما هفته پیش جایزه گرفتی و دوما کاری نکردی که لازم باشه دوباره بهت جایزه بدم😇😁
یکم فکر کرد و گفت باشه همین الان چیکار کنم که بهم جایزه بدین؟
از دهنم پرید گفتم الان که کلاس تعطیل شده و باید بریم اما برای روز دوشنبه که کلاس قرآن هست اگه ۵تا سوره حفظ کرده باشی هر جایزه ای دوست داشته باشی بهت میدم😘
چشمای خوشگلش برقی زد و گفت خانوم من همین الان پنج تا سوره حفظم 😌😎
تعجب کردم که هنوز پیش دبستانی نمیره چطور باید سوره قرآن حفظ باشه.
ازش پرسیدم ینی الان سوره بلدی؟!😳🤔
گفت بله 😌
گفتم پس بخون 🤔
خلاصه اولش جا خورد اما بعدش شروع کرد سوره حمد،کوثر،ناس،فلق و توحید رو کاملا مسلط برام خوند و سر وصدای خنده و پیروزیش کل دارالقرآن رو پر کرد که برنده شدم جایزهمو بده 🤭🤦♀😂😂😂😂
رکب بدی خورده بودم اما تحسینش کردم، بخاطر روحیه جنگندگیش،
بخاطر تلاشش،
بخاطر جسارت و شجاعتش،
بخاطر زرنگ و بلا بودنش 😍😂
بخاطر چیزی که باید بدست میورد بدست آورد و تا به خواستش نرسید ازش دست نکشید،دقیقا همین روحیه ای که ما آدم بزرگا هم باید داشته باشیم اما در مواقع خاص و حساس، زود ناامید میشیم و دست میکشیم.
عاشق فکر و ذهن خلاقش شدم و اونم عاشق هدیه کربلای ما شده بود که ظاهراً مدتی بود چشمش دنبالش بود و باید به دستش میورد 😁👌ما هم با افتخار تقدیمش کردیم ☺️😌
••اصلا دختران دنیای دیگری دارند 😍✨
#مقر_دختران_انقلاب
🇮🇷کانال مقر دختران انقلاب را دنبال کنید 👇
@enghelabion97