وقتی چالش_لبخند می‌تونه همزمان اشکت رو هم دربیاره... 🆔 @enghelabiran

🔴 به تو گفته اند، #ایران پس از #اسلام عقب مانده شد و همه افتخارات و #تمدن و #علم ما متعلق به #پیش_از_اسلام است؟! ✅ #دروغ گفته اند👆 میخواهند تو این #دانشمندان #مسلمان کشورت👆 و آنچه باعث #پیشرفت و اوج تمدن ما بود و هست را نشناسی.. میخواهند تو از #اسلام متنفر شوی.. 🆔 @enghelabiran

🔴 با عرض #معذرت! #خارج بدون #فیلتر: اوج #فرهنگ! در #استرالیا و کشورهای #غیراسلامی عکس هایی از قطار شهری #سیدنی و #ملبورن یک استرالیایی زیر عکس نوشته: my mate sat in shit on the train to work دوستم توی قطار سیدنی در مسیر به محل کارش روی مدفوع نشست😔😔 ❌ تعجب است که برخی عزیزان فکر می کنند این موارد استثنا است. این ها فقط نمونه های کوچک آن است. ❌ برای اطمینان کمی با زبان انگلیسی سرچ کنید. دیوانه کننده است و مطمئن می شوید که بوی #ادرار و #مدفوع انسان و #سگ و بوی گند بالا آوردن در #استکهلم و #سیدنی و #لندن و #پاریس و #نیویورک و... یک روال عادی است. #فقر_فرهنگی #طهارت #اسلام منابع: https://goo.gl/frqYUs https://goo.gl/3CrB1t https://goo.gl/WBBKfS @kharej2025 پ.ن: تصاویر به علت نامناسب بودن مخدوش شده! #خارج_بدون_روتوش 🆔 @enghelabiran

یکی از عزیزان جایی گفته بود که مردم در #استرالیا و #آمریکا آنقدر وضع شان خوب است که حتی اگر یک ۱۰۰ دلاری روی زمین ببینند خم نمی شوند بردارند. . 🔺شاید این کلیپ تلنگری باشد برای توهم های فزاینده. وقتی این کلام آن عزیز را برای یک استرالیایی تعریف کردم؛ اول نگاهی معنا دار کرد و ادامه داد: بله خم نمی شوند چون فرصت نمی کنند، سر ۱۰۰ دلاری یکدیگر را خواهند کشت! 🔺نکته جالب این کلیپ این است که بعد از له شدن مردم، باز هم ملت همچنان زیر دست و پا و بی اعتنا به آسیب دیدگان مشغول پیدا کردن بادکنک هستند. * پ.ن: محل این افتضاح یکی از فروشگاه های بزرگ زنجیره ای در سیدنی به نام Westfield Parramatta می باشد. @kharej2025 #خارج_بدون_روتوش 🆔 @enghelabiran

🔴✈️ بی‌بی‌سی از فرودگاه بین‌المللی قم رونمایی کرد! 🔹در ادامه دروغ‌پراکنی‌های کرونایی رسانه‌های انگلیسی علیه ایران، این بار کارشناس این شبکه مدعی شد که علت شیوع ویروس کرونا در ایران پروازهای مستقیم از چین به قم بوده است این درحالی است که استان قم هنوز فرودگاه ندارد. #کرونا_را_شکست_میدهیم #ویروس_کرونا #کرونا 🆔 @enghelabiran

📸قفسه‌های خالی فروشگاه‌ها در شهر «سیاتل» ایالت واشنگتن آمریکا در پی شیوع کرونا #خارج_بدون_روتوش 🆔 @enghelabiran

🎥 ترس از شیوع گسترده کرونا، قفسه‌های فروشگاهی در «برلین» آلمان را خالی کرد #خارج_بدون_روتوش 🆔 @enghelabiran

🎥 سخنان جالب خانم طناز بحری، پزشک ایرانی رئیس کلینیک هماتولوژی بیمارستان آراسموس روتردام #هلند که حقوق ۱۰ هزار یورویی را رها کرد و به #ایران آمد. ‌ 🆔 @enghelabiran

🌺 فرا رسیدن سالرروز ولادت باسعادت جوادالائمه (ع) مبارک‎باد🌺 🆔 @enghelabiran

‍ پرستار خوش ذوقی که با درمان واقعی برای بیماران #کرونا به جنگ استرس میرود دردمندان جهان بر در تو محتاجند چاره ای ساز طبیبانه، که بیمار توییم. ای دستگیر درماندگان العجل العجل #کرونا_را_شکست_میدهیم @hsnrb14_sarbazevelayat 🆔 @enghelabiran

✅شهروند آلمانی‌: این چه حماقتیه؟! بعد از پخش اخبار #کرونا مردم قفسه های فروشگاه رو خالی کردن.....! #خارج_بدون_روتوش 🆔 @enghelabiran

سلام علیکم و رحمه‌الله 🅾 گندم از گندم بروید جو ز جو🔆 توی بیمارستان فیروز آبادی دستیار دکتر مظفری بودم. روزی از روزها دکتر مظفری ناغافل صدایم کرد اتاق عمل و پیرمردی را نشان ‌دادن که باید پایش را بعلت عفونت می بریدیم. دکتر گفت که اینبار من نظارت می کنم و شما عمل می کنید... به مچ پای بیمار اشاره کردم که یعنی از اینجا قطع کنم و دکتر گفت: برو بالاتر! بالای مچ را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!! بالای زانو را نشان دادم و دکتر گفت برو بالاتر!!! تا اینکه وقتی به بالای ران رسیدم دکتر گفت که از اینجا ببر... عفونت از این جا بالاتر نرفته! لحن و عبارت «برو بالاتر» خاطره بسیار تلخی را در من زنده می كرد خیلی تلخ. دوران کودکی همزمان با اشغال ایران توسط متفقین در محله پامنار زندگی می کردیم. قحطی شده بود و گندم نایاب بود و نانوایی ها تعطیل. مردم ایران و تهران بشدت عذاب و گرسنگی می کشیدند که داستانش را همه میدانند. عده ای هم بودند که به هر قیمتی بود ارزاق شان را تهیه می کردند و عده ای از خدا بی خبر هم بودند که با احتکار از گرسنگی مردم سودجویی می کردند. شبی پدرم دستم را گرفت تا در خانه همسایه مان که دلال بود و گندم و جو می فروخت برویم و کمی از او گندم یا جو بخریم تا از گرسنگی نمیریم. پدرم هر قیمتی که می گفت همسایه دلال ما با لحن خاصی می گفت: برو بالاتر... برو بالاتر... ! بعد از به هوش آمدن پیرمرد برای دیدنش رفتم. چقدر آشنا بود... وقتی از حال و روزش پرسیدم گفت: بچه پامنار بودم.‌.. گندم و جو می فروختم... خیلی سال پیش... قبل از اینکه در شاه عبدالعظیم ساکن بشم... دیگر تحمل بقیه صحبت‌هایش را نداشتم. خود را به حیاط بیمارستان رساندم. من باور داشتم که «از مکافات عمل غافل مشو، گندم از گندم بروید جو ز جو»؛ اما به هیچ وجه انتظار نداشتم که چنین مکافاتی را به چشمم ببینم. 👤 دکتر مرتضی عبدالوهابی 🎓 استاد آناتومی دانشگاه تهران ✍ برسد به دست گران فروش ها و احتکارکنندگان این روزها و این دوران... 🆔 @enghelabiran