#توصیه_رهبری
#سرمایه_جوانی
#تقوا
گاهی با خود فکر میکنم #جوان که در بهترین اوقات عمر خود بهسر میبرد، اگر بخواهد #سرمایهای را به دست آورد که موفّقیتهای دنیایی و آخرتی او را تضمین کند، دنبال چه چیزی باید باشد؟ #سؤال مهمّی است. اولاً مورد نظر، موفّقیتهای دنیایی و اخروی است - جسم و جان، فکر و دل - ثانیاً این سؤال، مخصوص به یک دسته از جوانان هم نیست.
پاسخی هم که به ذهن من میرسد، باز مخصوص یک دسته از جوانان نیست؛ یعنی این طور نیست که فرض کنیم این پاسخ، مخصوص جوانان کاملاً متدین و متعبّد است؛ نه. حتّی اگر جوانی را فرض کنیم که از لحاظ تعبّد و تدین، در رتبهی خیلی بالایی هم نباشد، باز این پاسخ دربارهی او صدق میکند. حتّی اگر فرض کنیم جوانی را که در برخی عقاید خود مشکلی هم داشته باشد، باز این پاسخ دربارهی او صدق میکند.
جوابی که من به آن رسیدهام، این یک کلمه است: #تقوا ! اگر جوان، در دورهی جوانی سعی کند تقوا داشتهباشد - با همان تعریفی که در فرهنگ دینی و قرآنی از تقوا شدهاست - بزرگترین سرمایه را هم برای درس، هم برای فعّالیتهای سازندگی، هم برای عزّت دنیوی، هم برای بهدست آوردن دستاوردهای مادّی و هم برای معنویت - اگر اهل معنویت است - به دست آوردهاست. حتّی برای آن آفاق بسیار دور و درخشان معنویت هم که معمولاً آدمهای متوسط، قدری از آن آفاق، دور هستند - آفاق عرفانی و معنوی و همان چیزهایی که در کلمات عرفا و بزرگان و اهل عشق معنوی هم به آنها اشاره شده است - تقوا سرمایه است.
#تقوا یعنی چه؟ معنای تقوا این نیست که انسان خیلی عبادت کند. ممکن است خیلی عبادت کردن، بر تقوا مترتّب شود، اما تقوا آن نیست. معنای تقوا این است که انسان در هر کار، از تصمیم و عمل خود #مراقبت کند؛ با مطالعه و با توجّه بیندیشد که چه میخواهد عمل کند و پا را میخواهد کجا بگذارد. یک وقت انسان، مستانه و بیهشانه بدون توجّه به اینکه چه کار میکند، حرکت و اقدام نماید، یا تصمیم میگیرد، یا میگوید، یا انجام میدهد، یا ترک میکند؛ یک وقت همهی این کارها را با توجّه به اینکه چه کار میکند، انجام میدهد. این دومی تقواست.
در کلمات فرزانگان گذشتهی ما این مثال تکرار شده است که از کسی پرسیدند «تقوا چیست؟» - بعضیها گفتهاند روایت است، بعضی میگویند فلان بزرگ گفته است؛ بههرحال سخنِ فرزانگان است - در پاسخ گفته است: «آیا هرگز در مسیری که خار زیادی در سطح آن باشد قدم برداشتهای!؟»
یک وقت شما در جادهی اسفالته راه میروید؛ این یک طور راه رفتن است. یک وقت در راهی قدم برمیدارید که زیر پایتان - این طرف، آن طرف - در همه جا بوتههای خار است. وقتی در میان خارستانی عبور میکنید، طوری قدم برمیدارید که خار به لباس شما نگیرد و ساق پایتان را آزرده نکند. این تقواست؛ یعنی با دقّت، قدم برداشتن. لذاست که اگر آدم، با تقوا باشد، به ایمان خواهد رسید؛ اگر بیتقوا باشد، به ایمان نمیرسد. حتی یک مرحله از تقوا، قبل از ایمان است. آدم بیتقوا آن آدمی است که اگر به او بگویند بیا دربارهی مسألهی وجود، مسألهی آفرینش و هدف هستی فکر کن، میگوید: ولش کن بابا! این بیتقوایی است. آدم با تقوا آن کسی است که وقتی دربارهی مسألهی هدف هستی و مسألهی خدا و قیامت، بحث و سؤال مطرح میشود، به فکر فرو میرود و میاندیشد تا راه درست را پیدا کند. در این باب اندیشیدن، تقواست. وقتی انسان مؤمن شد، یک وقت است که به ایمانِ خود، دل خوش میکند و حرکت و رفتار خود را مراقبت نمیکند؛ این بیتقوایی است. یک وقت مراقبت میکند، این تقواست.
(بیانات در دیدار تشکّلهای مختلف دانشجویی دانشگاههای تهران ۷۷/۱۰/۲۴)
پ. ن: برای این ماه مبارک چه خوب است علاوه بر همه چیزهای خوبی که از صاحبمان طلب میکنیم #تقوا را هم طلب کنیم!
💠شبکه اشتراک محتوای گام دوم انقلاب اسلامی
https://eitaa.com/enghelabyazd
🔶کانال ما در بله
https://ble.im/enghelabyazd