هرگز خواندن را دوست نداشتم تا اینکه متوجه شدم ممکن است آن را فراموش کنم. هیچ انسانی عاشق نفس کشیدن نیست.
[ کشتن مرغ مینا]
پیشرفت در مدرسه به شدت کند بود ، گویی بر روی یک تردمیل بودم و فقط پاهایم حرکت میکرد اما جلو نمیرفتم. درواقع ، احساس کردهبودم به نوعی فریب خوردهام ؛ اما چه چیزی مرا فریب دادهبود ، نمیدانستم. در هرحال باور نمیکردم آنچه دولت برایم در نظر گرفتهاست ، دوازدهسال بیحوصلگی تسکینناپذیر است که باید در کمال دقت تحمل میکردم.
[ کشتن مرغ مینا]
پن: بهترین جملات برای توصیف مدرسه:)
سلام بهتون ! خوش اومدین به کنجِ قلبِ من
حرفی اگر هست من به جان میشنوم:
https://daigo.ir/secret/8810090500
ـــ جا خوردی ؟
+ نه ، نه ، اصلاً! اصلاً! برعکس!درست برعکس...اما..اما شما چطور توانستید تمام مدت این نقش را بازی کنید؟
ـــ چه نقشی؟
+ خب ، همین نقش را... نقش پیر خرفت را.
ـــ پیر خرفت که هستم ، کلوئه! پیر خرفتم. تمام اینها را گفتم که بفهمی من یک پیر خرفتم!
+ اصلا اینطور نیست! اتفاقا اگر دقت کنید ، اصلا هم پیر خرفت نیستید ، چون اگر بودید ، خودتان متوجه نمیشدید!
ـــ نه ، ساده نباش...این هم یکی دیگر از کلکهای من است تا گلیمم را آبرومندانه از آب بیرون بکشم. من آدم زرنگی هستم...
[ دوستش داشتم]
ـــ دیگر از سگدو زدن خسته شدهام و به این نتیجه رسیدهام که زندگی با تو زیباست. گفته بودم که سعی میکنم بی تو زندگی کنم...سعی کردم ، سعی کردم ، اما زورم نرسید. دائم به تو فکر میکنم. حالا و شاید برای آخرین بار از تو میپرسم: خیال داری با من چه کنی؟
+ دوستت داشته باشم.
[ دوستش داشتم]
May 11