eitaa logo
English 4U
3.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.8هزار ویدیو
219 فایل
اینجا مهارت های زبان تو تقویت کن🤩 هشتگ ها"🧡↶ https://eitaa.com/English_4U/14914 ارتباط با مدیر"❤️↶ @daddymustafa تبادل و تبلیغ"💛↶ @allears گروه چت"💙↶ https://eitaa.com/joinchat/3765043281C1f70b55b1b
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Unbelievable 😭💔
❤️‍🔥❤️‍🔥 مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا برخی از آن مؤمنان، بزرگ مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستند کاملا وفا کردند، پس برخی پیمان خویش گزاردند (و بر آن عهد ایستادگی کردند تا به راه خدا شهید شدند) و برخی به انتظار (فیض شهادت) مقاومت کرده و هیچ عهد خود را تغییر ندادند و در نهایت شهید شدند. Among the faithful people are men who fulfill what they have pledged to Allah: there are some among them who have fulfilled their pledge then were martyred, and some of them who still wait, and they didn't changed their covenant at all. سوره احزاب آیه 23 @English_4U
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀 The silence of the members of the Security Council in respect of Martyr Raisi and Amir Abdollahian. سکوت اعضای شورای امنیت به احترام شهید رئیسی و امیرعبداللهیان. 🖤 @English_4U 🖤
🔴FIFA president's message of condolence to the people of Iran : 🔴واکنش رییس فیفا به شهادت رئیس‌جمهور 🔹اینفانتینو، رئیس فدراسیون بین المللی فوتبال:از خبر درگذشت ابراهیم رئیسی رییس جمهور ایران بسیار متأثر شدم. ما سال گذشته در نیویورک با هم ملاقات کردیم و راجع به پیشرفت فوتبال در ایران گفت و گو داشتیم. 🔹در این برهه زمانی سخت به مردم ایران صمیمانه تسلیت می گویم. ◼️◾️▪️@English_4U ▪️◾◼️
🔴پوتین با اسکورت ۴ فروند سوخو ۳۵ به ایران جهت شرکت در مراسم خاکسپاری شهید رئیسی سفر خواهد کرد ◾️ @English_4U ◾️
One of the most challenging things I have gone through that I am still facing every day, is losing my dad at the age of four and growing up without a father. یکی از چالش برانگیزترین چیزهایی که من از سر گذرانده ام و هنوز هم هر روز با آن روبرو هستم، از دست دادن پدرم در چهار سالگی و بزرگ شدن بدون پدر است. I lost my dad on a Thursday, early in the morning, on February 26, 2004, two months before my fifth birthday. We received a phone call that had my mom devastated. من پدرم را در روز پنجشنبه، صبح زود، در 26 فوریه 2004، دو ماه قبل از تولد پنج سالگی ام از دست دادم. ما یک تماس تلفنی دریافت کردیم که مادرم را داغون کرد. I was too young to know what a loss in the family is at that moment, but I knew something was wrong. That day was so vivid, I remember there was so much crying and people hugging each other like their life depended on it. من خیلی کوچک بودم که بدانم در آن لحظه ضایعه در خانواده چیست، اما می دانستم چیزی اشتباه است. آن روز بسیار پر تکاپویی بود، یادم می‌آید مردم خیلی گریه می کردند و همدیگر را در آغوش می‌گرفتند که انگار زندگی‌شان به آن بستگی داشت. Many people were coming in and out of the big bright white front door every second. My brother was seven at the time and my sister was eight. افراد زیادی هر ثانیه از درب بزرگ سفید و روشن وارد و خارج می شدند. برادرم در آن زمان هفت ساله و خواهرم هشت ساله بود.
We lost the man of the house, we lost our father, the person who was there since my mother gave birth to my sister. He was gone. ما مرد خانه را از دست دادیم، پدرمان را از دست دادیم، کسی که از زمانی که مادرم خواهرم را به دنیا آورد کنار ما بود. او رفته بود. We would never see him again walking through the door laughing. We would never see him sitting at the kitchen smiling. We would never see him on the couch watching the Lakers game. We lost him in 2004 for good. دیگر هرگز او را نخواهیم دید خنده کنان از در میاید. ما هرگز او را نمی بینیم که در آشپزخانه نشسته و لبخند می زند. ما هرگز او را روی کاناپه در حال تماشای بازی لیکرز نخواهیم دید. ما او را در سال 2004 برای همیشه از دست دادیم. We were so accustomed to having him around. it took a while to get used to, till this day we still feel the void at times. ما خیلی عادت کرده بودیم که او را در کنارمان داشته باشیم. مدتی طول کشید تا به آن عادت کنیم، تا به امروز ما هنوز هم گاهی خلاء را احساس می کنیم. We walked around like zombies. for a few weeks feeling lost not being able to hug him or smell his cologne every day. ما مثل زامبی ها راه می رفتیم. برای چند هفته احساس از دست دادن ناتوانی که او را در آغوش بگیرم یا هر روز ادکلنش را بو کنم. We were young and were taught Christian values so my mom told us, daddy went to heaven. We were told heaven was a happy place, where he would be able to watch over us. ما جوان بودیم و ارزش‌های مسیحی را به ما آموختند، بنابراین مادرم به ما گفت، بابا به بهشت رفت. به ما گفته شد که بهشت مکان شادی است، جایی که او می تواند مراقب ما باشد. He would be our guardian angel up in the sky. When I would look up and gaze at the stars, I always thought of him being the brightest star in the sky, shining down. It so happens to always be the closest one to me. او فرشته نگهبان ما در آسمان خواهد بود. وقتی به بالا نگاه می‌کردم و به ستاره‌ها خیره می‌شدم، همیشه به این فکر می‌کردم که او درخشان‌ترین ستاره آسمان است که می‌درخشد. اتفاقاً همیشه نزدیک ترین فرد به من است. ✨↻𝑗𝑜𝑖𝑛↷✨ ┏⊰✾✿✾⊱━━─━┓ @English_4U💛 ┗━─━━⊰✾✿✾⊱┛
﷽ 🏴 روزنامه نگاری از آمریکای لاتین ▪️◾️▪️ ▪️اسرائیل مهندسان هسته‌ای را ترور کرد -ایران قوی‌تر بازگشت ▪️اسرائیل دیپلمات‌شان را ترور کرد -ایران قوی‌تر بازگشت ▪️آمریکا سردار سلیمانی رو ترور کرد -ایران قوی‌تر بازگشت ▪️و الان رئیسی و امیرعبداللهیان رفتند -ایران قوی‌تر باز می‌گردد. @English_4U