80.3K
#صفات ┄❁
☘ یکی از علائم صفت تفضیلی کلمه than است که بعد از صفت تفضیلی میآید.
🍀 برخی از صفات از سایر زبانها وارد زبان انگلیسی شدهاند که تنها در حالت تفضیلی به کار میروند و پس از این صفات به جای than از حرف اضافه to استفاده میشود.
🔹prior to
پیش از
🔹junior to
کوچکتر از
🔹exterior to
خارجیتر از
🔹inferior to
پایینتر از
🔹senior to
بزرگتر از
🔹interior to
داخلیتر از
🔹superior to
برتر از
مثالها:
🕵♂A man was seen in the area #prior_to the robbery.
پیش تر از سرقت، یک مرد در محدوده رویت شد.
👨🎓Is our college any #inferior_to Oxford University?
آیا دانشگاه ما از دانشگاه آکسفور کمتره؟(کمتر نیست=استفهامی)
👨⚖In what ways is God’s human creation far #superior_to the animals?
آفرینش بشر توسط خدا از چه لحاظ خیلی برتر از آفرینش حیوانات است؟
ادامه دارد...✍
╔═☕️📖.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @English_4U
.|#grammar
.|#intermediate
.|#advance
.|#adjective
🔖
🌀4- صفات عددی (Numeral Adjectives)
تعریف صفت عددی: صفت عددی کلماتی است که تعداد اسم یا ترتیب اسم را توصیف می کند. صفت عددی بیان می کند که یک اسم، چقدر، چه مقدار یا به چه ترتیب است.
نمونه هایی از صفت عددی (Numeral Adjectives):
There are seven days in a week.
در یک هفته هفت روز وجود دارد.
I had two tins of paint in the shed.
من دو قوطی رنگ در سوله داشتم
The second speaker held the crowd with his message.
سخنران دوم، جمعیت را متوجه پیام خود کرد.
Rachel bought three dresses at the shopping mall.
راشل از بازار سه لباس خرید.
Brad was the first student to receive an award for the best player at the games.
بِرد اولین دانش آموزی بود که جایزه بهترین بازیکن بازی ها را دریافت کرد.
توجه: صفت عددی سه نوع دارد: صفت عددی مشخص (definite numeral adjectives)، صفت عددی نامشخص (indefinite numeral adjectives) و صفت عددی توزیعی (distributive numeral adjectives).
نمونه هایی از صفت عددی مشخص (definite numeral adjectives):
صفت های عددی مشخص از عددهای اصلی (cardinal number) ( در پاسخ به how many) و اعداد ترتیبی (ordinal number) (برای مشخص کردن ترتیب قرار گرفتن آنها) استفاده می کنند.
Three students came to class late.
سه دانش آموز دیر به کلاس آمدند. (عدد اصلی)
The third student had the best excuse.
دانش آموز سوم بهترین بهانه را داشت. (عدد ترتیبی)
There were six people who apply for the new position at the company.
شش نفر برای پست جدید در شرکت درخواست دادند. (عدد اصلی)
The sixth applicant got the job.
متقاضی ششم این شغل را به دست آورد. (عدد ترتیبی)
The first place runner was the youngest of the seven.
اولین دونده، بین هفت نفر از همه جوانتر بود. (عدد ترتیبی)
نمونه هایی از صفات عددی نامشخص (Numeral Adjectives):
صفات عددی نامشخص، به مخاطب می فهمانند که اسم و ضمیرهای موجود در جمله از یک عدد بیشتر هستند اما به طور خاص مشخص نمی کنند که تعدادشان چقدر است. این صفات به سوال “how many?” پاسخ می دهند.
There are several questions that need to be answered in order to close this case.
چندین سوال وجود دارد که باید پاسخ داده شوند تا این پرونده مختومه شود.
I have some considerations to discuss with you.
من چندین ملاحظه برای بحث با شما دارم.
Many businesses were affected by the recent downturn.
بسیاری از مشاغل تحت تاثیر رکورد اخیر قرار گرفته اند.
All players reacted negatively to the referee’s decision.
همه بازیکنان نسبت به تصمیم داور واکنش منفی نشان دادند.
Some books are essential reading for this subject.
خواندن بعضی از کتابها برای این موضوع ضروری است.
توجه: صفت کمی (how much) را با صفت عددی (how many?) اشتباه نگیرید.
نمونه هایی از صفت عددی کمی (Quantitative Adjective) و صفت عدد نامشخص (numeral adjectives):
Some sugar is good for you. (quantitative – how much?)
مقداری شکر برای شما مفید است. (صفت کمی – چقدر؟)
Some people never get the point. (indefinite numeral – how many?)
بعضی افراد هرگز این نکته را نمی فهمند. (صفت عددی نامشخص – چند؟)
All the money in world will not get you out of this situation. (quantitative – how much?)
تمام پول موجود در جهان شما را از این وضعیت نجات نخواهد داد. (صفت کمی – چقدر؟)
All schools are responsible for their budgets. (indefinite numeral – how many?)
همه مدارس مسئول بودجه خود هستند. (صفت عددی نامشخص – چند؟)
نمونه هایی از صفت عددی توزیعی (Distributive Numeral Adjectives):
صفات عددی توزیعی نشان دهنده یک گروه از چیزی هستند:
Each hand has five fingers.
هر دست پنج انگشت دارد.
Every child needs love.
هر کودکی به عشق نیاز دارد.
Either method is correct.
هر دو روش صحیح است.
Neither method is wrong.
هیچ یک از دو روش اشتباه نیست.
Every player needs direction.
هر بازیکن به جهت گیری نیاز دارد.
#Grammar
#Adjective
#Beginner
╒══⬥»✿«⬥══╕
@English_4U
╚══⬥»✿«⬥══╛
🔖
🌀5- صفات اشاره (Demonstrative Adjectives)
تعریف صفات اشاره: صفات اشاره کلماتی هستند که برای بیان موقعیت نسبی یک اسم در زمان یا مکان استفاده می شوند.
چهار صفت اشاره در زبان انگلیسی وجود دارد: (this, that, these, those)
نمونه هایی از صفات اشاره (Demonstrative Adjectives):
This knife is sharper than that knife.
این چاقو تیزتر از آن چاقو است.
I want those shoes for my birthday.
من آن کفش ها را برای روز تولدم می خواهم.
These flowers are very beautiful.
این گلها بسیار زیبا هستند.
Those children were mean to Rachel.
از نظر راشل آن بچه ها آب زیر کاه بودند.
توجه: صفات اشاره به صورت مفرد و جمع استفاده می شوند.
صفات اشاره مفرد: (this, that) (این، آن)
صفات اشاره جمع: (these, those) (اینها، آنها)
توجه: صفات اشاره فاصله یا زمان را منتقل می کنند.
اشاره به فاصله یا زمان نزدیک: (this, these) (این، اینها)
اشاره به فاصله یا زمان دور: (that, those) (آن، آنها)
نمونه هایی از صفات اشاره که فاصله و زمان را انتقال می دهند:
This water is hot but that water is cold. (space)
این آب گرم است اما آن آب سرد است. (فاصله)
These toys are new but those toys are old. (space)
این اسباب بازی ها جدید هستند اما آن اسباب بازی ها قدیمی هستند. (فاصله)
I will never forget this case but that case is another story. (time)
من آن مورد را هرگز فراموش نخواهم کرد اما این مورد داستان دیگری دارد. (زمان)
I will make these decisions now but those decisions later. (time)
من این تصمیمات را الان می گیرم، اما آن تصمیم ها را بعدا می گیرم. (زمان)
توجه: شما باید بتوانید صفات اشاره (demonstrative adjectives) را از ضمایر اشاره (demonstrative pronouns) تشخیص بدهید.
صفات اشاره (demonstrative adjectives) اسم ها را توصیف می کنند در حالی که ضمایر اشاره ((demonstrative pronouns) جای اسم در جمله را می گیرند.
نمونه هایی از صفت و ضمیر اشاره در جمله:
These (adjective) knives are sharper than those. (pronoun)
این (صفت اشاره) چاقوها تیزتر از آنها (ضمیر اشاره) هستند.
This (pronoun) is cheaper than that (adjective) dress.
این (ضمیر اشاره) ارزانتر از آن (صفت اشاره) لباس است.
These (adjective) pencils are expensive but those (pronoun) are not.
این (صفت اشاره) مدادها گران هستند اما آنها (ضمیر اشاره) گران نیستند.
This (adjective) watch is mine but that (pronoun) is not.
این (صفت اشاره) ساعت مال من است اما آن (ضمیر اشاره) مال من نیست.
#Grammar
#Adjective
#Beginner
╒══⬥»✿«⬥══╕
@English_4U
╚══⬥»✿«⬥══╛
🔖
🌀6- صفات توزیعی (Distributive Adjectives)
تعریف صفت توزیعی: صفت های توزیعی کلماتی هستند که برای اشاره به اعضای یک گروه به عنوان یکی از افراد آن گروه استفاده می شود.
در زبان انگلیسی فقط چهار صفت توزیعی وجود دارد: (each, every, either, neither). صفات توزیعی به صفات عددی توزیعی شباهت دارند (به مثال های بالا نگاه کنید).
نمونه هایی از صفات توزیعی:
Each child in the club had access to the refrigerator.
هر یک از کودکان این کلوپ به یخچال دسترسی دارند.
Every student was asked to keep their desk tidy.
از همه دانش آموزان خواسته شد که نیمکت هایشان را تمیز نگه دارند.
Neither person had the strength to lift the required weighs.
هیچ یک از دو نفر قدرت بالا بردن وزنه های خواسته شده را نداشتند.
Each parent was given a brochure promoting the school.
به هر یک از والدین بروشور تبلیغ مدرسه داده شد.
توجه: صفات توزیعی (distributive adjectives) را با ضمایر توزیعی (pronouns adjectives). ضمایر جای اسم را می گیرند ولی صفات اسم را اصلاح می کنند.
نمونه هایی از صفت و ضمایر توزیعی:
I gave them each a copy of the script. (pronoun)
من به هر کسی یک نسخه کپی فیلمنامه را دادم. (ضمیر)
Each request will be given careful consideration. (adjective)
هر درخواستی دقیقاً مورد بررسی قرار می گیرد. (صفت)
We can each choose our own subject for research. (pronoun)
هرکداممان می توانیم موضوع خود را برای تحقیق انتخاب کنیم. (ضمیر)
Neither program was printed correctly. (adjective)
هیچ کدام از برنامه ها به درستی چاپ نشده اند. (صفت)
There were two witness but neither would make a statement. (pronoun)
دو شاهد وجود داشت اما هیچ یک اظهارنظر نمی کردند. (ضمیر)
#Grammar
#Adjective
#Beginner
╒══⬥»✿«⬥══╕
@English_4U
╚══⬥»✿«⬥══╛
🔖
🌀7- صفات استفهامی (Interrogative Adjectives)
تعریف صفات استفهامی: صفات استفهامی کلماتی هستند که با طرح یک سوال، اسم را تغییر می دهند. در اینجا به سه صفت استفهامی در زبان انگلیسی یعنی (what, whose, which) اشاره می کنیم.
نمونه هایی از صفات استفهامی (Interrogative Adjectives) در جمله:
What book is that?
آن چه کتابی است؟
Which book do you like best?
کدام کتاب را بیشتر دوست دارید؟
Whose shoes are they?
آنها کفش های چه کسی است؟
Will you tell me which house belongs to the Jones family?
به من می گویید کدام خانه مال خانواده جونز است؟
Whose cup was left on the table after morning tea?
بعد از خوردن چای صبحانه، فنجان چه کسی روی میز ماند؟
توجه: صفات استفهامی را با ضمایر استفهامی اشتباه نگیرید. ضمایر جای اسمها را می گیرند و به تنهایی در جمله می مانند؛ اما صفت ها اسم را اصلاح می کنند.
نمونه هایی از صفت و ضمایر استفهامی در جمله:
Which car would you prefer to purchase? (adjective)
ترجیح می دهید کدام خودرو را خریداری کنید؟ (صفت)
Which came first, the chicken or the egg? (pronoun)
کدام یک از آنها مرغ یا تخم مرغ بود؟ (ضمیر)
What are you buying for your wife this week? (pronoun)
این هفته چه چیزی برای همسرتان می خرید؟ (ضمیر)
What present do you think you will get for Christmas? (adjective)
فکر می کنید برای کریسمس چه هدیه ای دریافت خواهید کرد؟ (صفت)
Whose are these books? (pronoun)
اینها کتابهای چه کسی هستند؟
Whose books are these? (adjective)
این کتاب ها مال چه کسی است؟
#Grammar
#Adjective
#Beginner
╒══⬥»✿«⬥══╕
@English_4U
╚══⬥»✿«⬥══╛
🔖
🌀8 صفات ملکی (Possessive Adjectives)
تعریف صفت ملکی: صفات ملکی کلماتی هستند که قبل از اسم می آیند و مالکیت را نشان می دهند.
در ادامه به صفات ملکی رایج در زبان انگلیسی یعنی (my, your, his, her, its, our, their) (من، تو، او، او، آن، ما، آنها) اشاره می کنیم.
نمونه هایی از صفت ملکی در جمله:
I walked to my school this morning.
امروز صبح به مدرسه ام رفتم.
I put her money in a safe place.
من پول او را در جای امنی قرار دادم.
When will your brother return home?
چه زمانی برادر شما به خانه برمی گردد؟
We kicked the ball in their backyard.
ما توپ را به حیاط خانه آنها انداختیم.
He came with our family to the football game.
او آمد و با خانواده ما فوتبال بازی کرد.
همانطور که از پست های قبل تا الان خواندید در گرامر زبان انگلیسی 8 نوع صفت وجود دارد که به محض شناختن و یادگیری آنها در نوشتن و صحبت کردن به زبان انگلیسی توانایی بیشتری پیدا می کنید.
با کلیک بر روی هشتگ #Adjective صفت ها را دنبال کنید
#Grammar
#Adjective
#Beginner
╒══⬥»✿«⬥══╕
@English_4U
╚══⬥»✿«⬥══╛
صفات توصیفی افراد در جمله
Kyle is an affectionate boy. He always wants to hug and kiss everyone.
کایل پسری مهربان و خونگرم است. او همیشه میخواهد تا بقیه را ببوسد و در آغوش بگیرد.
I used to be an ambitious person. I wanted to have the best car, the best house, the whole thing. Now I don’t feel that way anymore.
من عادت داشتم تا انسانی بلندپرواز باشم. میخواستم تا بهترین ماشین، خانه و همه چیز را داشته باشم. اما الان دیگر اینطور فکر نمیکنم.
.My sister is one of the most artistic people I’ve ever met. Her paintings are amazing
خواهرم یکی از هنرمندترین افرادی است که تا به حال دیدهام. نقاشیهایش بینظیراند.
My grandma was very brave to learn to drive at 55. She took many lessons, but today she goes everywhere by herself.
مادربزرگم برای یادگیری رانندگی در سن 55 سالگی بسیار شجاع بود. او درسهای زیادی یادگرفت اما الان خودش به تنهایی همه جا میرود.
He was such a charismatic leader. Everyone really admires his ability to influence others.
او رهبری جذاب و تاثیرگذار بود. همه توانایی او در تاثیرگذاری روی افراد را تحسین میکنند.
I consider myself a clever person. I can learn how to use new software quickly.
من خودم را فردی زرنگ میپندارم. من میتوانم نحوهی کارکردن با دستگاههای الکترونیکی را سریع یاد بگیرم.
She was very courageous when she decided to move all the way to New Zealand.
او وقتی که تصمیم گرفت تا این همه راه را به نیوزلند اسبابکشی کند، بسیار دلیر بود.
Lucy made the most amazing PowerPoint slides. She is so creative!
لوسی بینظیرترین اسلایدها در پاورپونت را درست کرد. او بسیار خلاق است.
My dad is super easy-going. Nothing makes him mad.
پدرم بسیار فرد آسانگیر و بیخیالی است. هیچ چیز عصبانیاش نمیکند.
Tim is such an extrovert! He loves talking to strangers at parties.
تیم یک فرد برونگراست. او دوست دارد تا با غریبهها در جشنها صحبت کند.
Riley is so friendly. She is always ready to help others.
ریلی بسیار خونگرم و مهربان است. او همیشه آمادهاست تا به دیگران کمک کند.
My grandpa is always cracking jokes. I think he’s so funny.
پدربزرگم همیشه جوک تعریف میکند. فکر میکنم او بسیار بامزه است.
He donated a good amount of money to the school. He is a very generous man.
او پول زیادی را به مدرسه اهدا کرد. او مرد بخشندهای است.
My friend Sarah has 4 jobs. She is so hard-working!
دوستم، سارا، 4 شغل دارد. او بسیار پرتلاش است.
She comes from an honest and hard-working family.
او از خانوادهای صادق و پرتلاش میآید.
She got into Harvard Law School. I always knew she was intelligent.
او در دانشگاه حقوق هاروارد قبول شد. من همیشه میدانستم که او باهوش بود.
I don’t like going to parties. I am more of an introvert.
من رفتن به جشنها را دوست ندارم. من بیشتر درونگرا هستم.
#Grammar
#Adjective
#Intermedaite
•┈┈┈••✦@English_4U✦••┈┈┈•