associated company:
شرکت وابسته
subsidiary:
شرکت فرعی
Example: It is crucial that accountants and auditors have adequate knowledge about associated company and subsidiary.
مثال: این موضوع ضروری است که حسابداران و حسابرسان دانش کافی درمورد شرکت وابسته و شرکت فرعی داشته باشند.
@englishisgreatfun
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
hole:
خطا، ایراد
نکته: "hole" معانی متفاوتی دارد که از جمله آنها، «حفره» یا «سوراخ» است. علاوه بر این معانی، «خطا» یا «ایراد» نیز معنی میدهد.
Example: I imagine that the framework created by you is full of holes.
مثال: فکر میکنم چارچوبی که توسط شما تهیه شده است، پر از خطا است.
@englishisgreatfun
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
versatile:
۱. پرکاربرد، کاربردی ( برای ابزار و اشیا استفاده میشود.)
Example: Computers nowadays are so versatile that we can't go without them.
مثال: امروز کامپیوترها آنچنان پرکاربرد هستند که نمیتوان بدون آنها زندگی کرد.
@englishisgreatfun
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا