نباید نماز را سبک بشماریم
امام صادق (علیهالسّلام) در بیمارىِ رحلت به وصىّشان میفرمایند که: «لیس منّی من استخفّ بالصّلوة»؛ از ما نیست کسی که نماز را سبک بشمارد. استخفاف یعنی سبک شمردن، کماهمیت شمردن. حالا این نمازِ با همهی این خصوصیات، با همهی این فضائل، چقدر از انسان وقت میگیرد؟ نماز واجب ما - این هفده رکعت - اگر انسان بخواهد با دقت و با قدری ملاحظه بخواند، فرض کنید سی و چهار دقیقه وقت میگیرد، والّا کمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهی اوقات میشود که پای تلویزیون در انتظار برنامهای که مورد علاقهی ماست نشستهایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - که هیچ کدام هم به درد ما نمیخورد، مینشینیم گوش میکنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست میدهیم، برای خاطر آن برنامهای که میخواهیم. بیست دقیقههای زندگی ما اینجوری است. منتظر تاکسی میشویم، منتظر اتوبوس میشویم، منتظر رفیقمان میشویم که بیاید جائی برویم، منتظر استاد میشویم که سر کلاس دیر کرده، منتظر منبری میشویم که دیر به مجلس رسیده؛ همهی اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر میرود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سی دقیقه را برای نماز - این عمل راقی، این عمل بزرگ - مصرف کردن مگر چقدر اهمیت دارد.
۱۳۸۷/۰۸/۲۹
#ما_و_نماز
مَنار(معارف ناب امام و رهبری)
@MANAAR_IR
انقلابِ قَلم
🔉 سخنرانی در جمع دانشجویان تکنیکوم تهران (ملاکهای ریاست جمهوری)،۹ دی ۱۳۵۸/ ۱۰ صفر ۱۴۰۰،قم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر شما جوانان که در این موقع حساس برای این مطلب مهم آمدید و میخواهید راه را بدانید. مراحلی که طی شد، بحمد الله خوب طی شد. با گرفتاریهای زیادی که برای شما جوانها، برای ملت ما پیش آمد، لکن بحمد الله تا کنون با پیروزی جلو رفتید و امید است که با اتکال به خدای تبارک و تعالی و با وحدت کلمه مراحل بعد را هم که بسیار حساس است با پیروزی جلو بروید. شیاطین در صددند که نگذارند شما راه خودتان را ادامه دهید، از اول هم نمیگذاشتند. بنای این را داشتند که جلو پای شما مانع ایجاد کنند، با طرق مختلفه و با توطئههای زیاد و حساب شده. الآن هم دست برنداشتهاند و در این مراحل بعد هم دست برنمیدارند. و شما جوانها و همه قشرهای ملت باید با بیداری به پیش بروید. وقتی بناست که سرنوشت یک ملتی به دست خودش باشد که بحمد الله به اینجا رسیدید و امروز کسی به شما تحمیل نمیکند چیزی را و شما آزادید در اینکه سرنوشت خودتان را تعیین کنید، در این مرحله هم من امیدوارم که با روشنبینی، با تفکر، با مآلاندیشی این مراحل را طی کنید. و من امیدوارم که اشخاصی که کاندیدا شدند برای ریاست جمهوری شما توجه کنید و کسی که از همه متعهدتر به اسلام، سوابقْ، سوابقِ خوب، پیوسته به هیچ طرفی نه شرقی باشد، نه غربی باشد، نه غربزده باشد، نه شرقزده باشد، مسلمان باشد، پیرو احکام اسلام باشد، ملی باشد، دلسوز به ملت باشد، خدمتگزار به ملت باشد، سوابقش خوب باشد، در رژیم سابق هیچگاه وارد نشده باشد و با اجانب پیوند نداشته باشد، از خودتان باشد و برای خودتان. اختیار دست شماست.
من بنا ندارم که کسی را تعیین کنم. ما همین اوصاف رئیس جمهور را و اوصاف وکلایی که بعد میخواهید ان شاء الله تعیین کنید باید بگوییم و شما خودتان انتخاب کنید و از تفرقه و تفرق پرهیز کنید. اشخاص را هم ملاحظه سوابقشان را بکنید که قبل از انقلاب چه بودهاند، در حال انقلاب چه بودهاند، و بعد از پیروزی نسبی چه کردند و چه بودند. و پس از اینکه همه اوصافش را به دست آوردید و او را شخصی دانستید که لیاقت دارد برای یک همچو مسندی و میتواند این مملکت را به طوری که خدا میخواهد اداره کند تا آن حدودی که در اختیار اوست، و شخصی است که تعهد به اسلام دارد، اعتقاد به قوانین اسلام دارد، در مقابل قانون اساسی خاضع است و اصل صد و دهم ظاهراً که راجع به ولایت فقیه است، معتقد است و وفادار است نسبت به آن، یک همچو شخصی را شماها خودتان انتخاب کنید و گروههای مردم را هم وادار کنید که یک همچو شخصی را انتخاب کنند و از تفرقه بپرهیزند. ممکن است که اگر شماها یا سستی کنید برای یک همچو امر مهمی و طوری باشد که به نظر بیاید که بیتفاوتید- اگر شد؛ بروید رای بدهید، اگر نشد نروید- و یا گروههای شما با هم اختلاف پیدا بکنند، ممکن است اشخاصی که لایق این مقام نباشند به این مقام برسند. این امری است که بسته به نظر خودتان و باید با تمام قوا جدیت کنید که سرنوشت اسلام و مسلمین را به دست کسی که لایق برای این مقام نباشد، ندهید. و من امیدوارم که با اتکال به خدا این مطلوب هم حاصل بشود. و از خدای تبارک و تعالی سلامت و توفیق و رفاه ملت را خواستارم. و از قراری که تذکر دادند خانوادههای شهدای سردشت در اینجا هستند. من به آنها تسلیت عرض میکنم. من در غم ملت شریک هستم. خداوند شهدای شما را رحمت کند و شما را برکت و خیر و صبر عنایت کند و ملت ما را و اسلام را عظمت.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
📚 جلد ۱۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۴۸۴ تا صفحه ۴۸۵
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/10/09/2
#امروز_در_صحیفه
#بشنوید
اطلاعنگاشت | فتنه تحریمساز
«کسانی که در سال ۸۸ چون رأی نیاوردند، مردم را به خیابانها کشاندند، کار را به زدوخورد کشاندند، برای کشور هزینه درست کردند، دشمن را جری کردند، طمع دشمن را برانگیختند.» (۹۴/۱۲/۲۰) چرا که «اگر دشمن در ما احساس ضعف بکند، جَری میشود و شدّت عملش را افزایش خواهد داد.» (۹۷/۷/۱۲). پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در این اطلاعنگاشت، نتایج کار برپاکنندگان فتنه ۸۸ را بر رفتار دشمنان و تشدید تحریمهای اقتصادی علیه ایران، بررسی میکند.
#فتنه
#سران_فتنه
#نهم_دی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماهنگ | موج سواری
برای تماشای این نماهنگ با کیفیت بهتر اینجا را لمس کنید.
#فتنه
#سران_فتنه
#ببینید
برای قرّاء قرآن منبر بگذاریم
آداب تلاوت مجلسی را فرا بگیرید. فرض کنید عدهیی از این مردم و مسلمین حزباللَّه در جایی نشستهاند و از شما دعوت کردهاند که برایشان قرآن بخوانید. دأب و فکر من این است و میخواهم در جامعهی ما کاری بشود که برای قرّاء قرآن منبر بگذاریم و همچنان که الان وعاظ منبر میروند، قاریان قرآن هم منبر بروند و مثلاً نیمساعت قرآن بخوانند و مردم آن زلال کلام الهی را مستقیم از او بشنوند و دلهایشان بلرزد و اشک بریزند و موعظه بشوند و بلند شوند و بروند؛ ولی ما حالا قرآن کریم را فقط مقدمهی سخنرانی قرار دادهایم!
من در سالهای 51 و 52 و 53 در مشهد سخنرانی میکردم؛ میایستادم سخنرانی میکردم. بعد هم که حرف من تمام میشد، روی زمین مینشستم. سپس صندلی میگذاشتیم، تا قاری قرآن تلاوت کند. همین آقای فاطمی و بعضی از برادران دیگر، روی صندلی مینشستند و قرآن میخواندند. من میگفتم که حرف من مقدمهی تلاوت قرآن است. من ایستاده صحبت میکردم؛ اما صندلی بلند و قشنگی - مثل منبر - گذاشته بودیم و اینها روی آن مینشستند و بعد از صحبت من قرآن میخواندند؛ همان آیاتی که من قبلاً تفسیر کرده بودم. فکر من این است. من میگویم که در جامعه، قرآن اصل است.
بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن، ۱۳۷۰/۰۱/۲۲
#ما_و_قرآن
انقلابِ قَلم
🔔 مهلت ثبت نام تا روز جمعه باقی است.
🔔 آخرین مهلت ثبت نام جمعه ۱۲ دی است.
در جوانی خود را به خوب نماز خواندن عادت دهید
جوانها اگر از حالا عادت کنند به نماز خوب، وقتی به سن ماها رسیدند، نماز خوب خواندن برایشان دیگر مشکل نیست. در سنین ما آدمی که عادت نکرده باشد به نماز خوب، نماز خوب خواندن ممکن است، اما مشکل است. برای آنکه از جوانی عادت کرده به اینکه خوب نماز بخواند؛ یعنی نماز با توجه - نماز خوب معنایش نماز با صدای خوش و قرائت خوب نیست؛ یعنی نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛ از دل و با دل حرف بزند - آن وقت این سجیهی او میشود و دیگر برایش زحمت ندارد؛ تا آخر عمر همینجور خوب نماز میخواند.
۱۳۸۷/۰۸/۲۹
#ما_و_نماز
انقلابِ قَلم
🎵 سخنرانی در جمع کفنپوشان شهر کرد و بابل (ارتجاع)،۱۰ دی ۱۳۵۸/ ۱۱ صفر ۱۴۰۰،قم
بسم الله الرحمن الرحیم
این عواطفی که من از اقشار ملت میبینم، عواطفی که آنها را وادار میکند از راههای دور؛ از بختیاری، از شمال اینجا آمدند، تحمل زحمات کردند در این هوای سرد، در این راههای دشوار، این عواطف، یک باری است بر دوش من. من نمیدانم چطور از زیر بار این عواطف بیرون بیایم. امروز یک عکسی پیش من از یک جوانی فرستادند که او نزدیک دانشگاه شهید شده است و وصیت کرده بوده است که اگر من، فلانی «۱» را ندیدم، این عکس را برای او بفرستید، و من از دیدن این عکس و باز عکسهای دیگری که از جوانهای ما در این راه شهید شدند باز احساس یک سنگینی میکنم. بر دوش من سنگین است این عواطف و آن چیزی که همه سنگینیها را سبک میکند، این است که ما از خدا هستیم و به سوی او میرویم. «۲» راه، راه خداست. شما از بختیاری که حرکت کردید تا اینجا برای خدا بوده است. من مطرح نبودم، خدا مطرح بوده. و آن آقایان که از شمال آمدهاند، آنها هم راه را که طی کردهاند، راه خدا بوده است، برای خدا بوده است. آن چیزی که سهل میکند مشکلات را، این است که ما برای اسلام تحمل زحمت میکنیم. ما از موالی خودمان، از آقایان خودمان، از اولیای خودمان، از معصومین خودمان تبعیت میکنیم. ما از رسول خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- تبعیت میکنیم. آنها هم تحمل مشاق «۳» زیاد کردند. مشقتهایی که برای ما شاید ممکن نیست که تحمل کنیم. آن قدری که پیغمبر خدا تحمل مشقت برای خدا کرد، ماها نمیتوانیم. لکن ما هم قطرهای هستیم از این دریای بیپایان، به اندازهای که یک قطره، یک ذره میتواند فداکاری کند، باید فداکاری کنیم. این اسلام است و قرآن است و خدا.
هر چه در راه اسلام بدهیم و هر چه در راه خدا بدهیم و هر چه در راه قرآن بدهیم فخر ماست، افتخار ماست، راه حق است. بگذار باطلها هر چه میخواهند بگویند. بگذار باطلها شما را مرتجع بدانند. بگذار آنهایی که میخواهند برای دیگران زحمت بکشند، از ملت خودشان غافلاند، از کشور خودشان غافلاند، پشت کردند به ملت و کشور و برای شرق و غرب زحمت میکشند، بگذار آنها، کسانی [را] که در کشور خودشان و برای خودشان و برای استقلال خودشان زحمت میکشند، مرتجع بدانند. دنیا باید قضاوت «۴» کند و در این امر توجه کند و نظر بدهد که آیا ملتی که دشمنها را، دشمنهای کشور را، جنایتکارها را، خیانتکارها را از صحنه بیرون رانده است و میخواهد آزادی برای خودش به دست بیاورد، میخواهد استقلال برای خودش به دست بیاورد، این ملت مرتجع است، یا آنهایی که الآن هم که جنایتکارها بیرون هستند و رفتند، برای آنها کار میکنند، برای آنها در مدارس میروند و تبلیغات سوء میکنند، برای خارجیها آنها زحمت میکشند. آیا آنهایی که استقلال ملت ما را میخواهند سلب کنند، آزادی کشور ما و ملت ما را میخواهند از دستش بگیرند، آنها مرتجع هستند، یا آنهایی که میخواهند از زیر بار ظلم خارج بشوند و مستقل باشند؟ آیا کسی که میخواهد پیوسته به شرق و غرب نباشد و با مشت محکم در مقابل شرق و غرب ایستاد و ملت خودش را نجات داد این مرتجع است، یا آن که از اول تا حالا به اسم اینکه برای خلق میخواهد فدا باشد برای دشمن خلق فداکاری میکند. به طرف چپ میکشد، به طرف راست میکشد؟
بگذار دشمنها هر چه میخواهند بگویند. شما راه خدا را پیش بگیرید. شما راهتان واضح است. راه شما، راه خداست. راهی است که انبیای خدا رفتند. انبیا را هم اینها مرتجع میدانند. اینها قرآن را هم کتاب ارتجاعی میدانند. لکن مطلب اینها نیست. اینها برای دیگران دارند زحمت میکشند. جوانهای روشندل ما عواقب امور را ملاحظه کنند و از اینها سوال کنند شما چه میگویید؟ شمایی که برای خلق میخواهید فداکاری کنید چرا مانع میشوید از اینکه این خلق مشغول زراعت باشد؟ چرا مانع میشوید از اینکه کارخانههای این مردم راه بیفتد؟ چرا خرمنهای حاصل یک سال عمر یک خانواده را آتش میزنید؟ شمایی که برای خلق هستید و دیگران را مرتجع میدانید، حساب کار خودتان را بکنید. اینها برای ملت دارند زحمت میکشند و شما برای دیگران. من بار دیگر از شما جوانها، از پیرمردهایی که تحمل این زحمت را آن طوری که آقا میگویند کشیدند، از کسانی که بچه هستند و در این راه تحمل زحمت کردند، از کسانی که معلول هستند و تحمل زحمت کردند و از کسانی که به وسیله شما برای ما پیغام فرستادند، از همه شما تشکر میکنم و به همه شما دعا میکنم. و خدمتگزار همه شما هستم. و امیدوارم که شماها سعادتمند باشید و سعادت دنیا و آخرت نصیب شما باشد.
و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته
(۱) - امام خمینی
(۲) - اشاره به آیه ۱۵۶، سوره بقره.
(۳) - جمع مشقت
(۴) - اصل: حکومت.
📚جلد ۱۱ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۵۱۱ تا صفحه ۵۱۳
#امروز_در_صحیفه
#بشنوید
به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم
مکتبهای قرآن، بچههای چهارساله و پنجساله را قرآن درس میداد. من خودم در سن پنجسالگی به مکتب رفتم و قرآن یاد گرفتم. امثال من، در همان مکتبی که ما میرفتیم، زیاد بودند و اصلاً مکتبخانهها همینطور بود. این مکتبخانههایی که رژیم منحوس پهلوی، شجاعت و شهامت بخرج داد! و رعد و برق کرد و آنها را برچید، خانههایی برای تعلیم قرآن بودند. یک زن یا مردی مینشست، بچههای مردم را قرآن یاد میداد، بعد این بچهها در جامعهیی میافتادند که در آن، سواد و علم و فرهنگ، متعلق به عدهی خاصی بود؛ اما قرآن را بلد بودند.
بیانات در دیدار قاریان، ۱۳۶۹/۱/۱۹
#ما_و_قرآن
برای فرمانده…
دست به قلم شدیم تا بیعت تازه کنیم با علمدار انقلاب…
پویش دانشجویی«#بیعت_سلیمانیها»
برای مطالعه و امضای نامه جوانان مقاومت به حضرت آقا به نشانی سایت lk5.ir مراجعه کنید.
برای اطلاعات بیشتر کانال تلگرام و بله پویش «#بیعت_سلیمانیها» با شناسه @beiat1 را دنبال کنید.
فهرست امضا کنندگان در ایام سالگرد حاج قاسم به محضر حضرت آقا هدیه داده خواهدشد.
#حاج_قاسم_سلیمانی
مراقب باشیم نماز بیتوجه قساوت قلب میآورد
رحمت خدا بر مرحوم شیخ محمد بهاری که در یکی از نوشتههایشان میگویند که دعا و ذکر و شاید نماز، وقتی بیتوجه تکرار میشود، قساوت میآورد! نماز میخوانیم، نمازِ مایهی قساوت. چرا؟ چون در حال نماز حضور قلب نداریم، توجه نداریم. پس این نماز یا با توجه است، که مایهی رقت و قرب و لطافت و صفاست؛ یا نمازِ بیتوجه است، که آن وقت به گفتهی ایشان مایهی قساوت قلب است.
۱۳۸۷/۰۸/۱۵
#ما_و_نماز
انقلابِ قَلم
📋مَهارِ فتنه/ روایتی از ایستادگی رهبر فرهیخته و فرزانه انقلاب در شِبه کودتای 88
🔰تاریخ انتشار: یکشنبه بیست و هفتم تیرماه 1395
✍️ محمدهادی سمتی، طلبه حوزه علمیه قم و دانشآموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام
کودتای ترکیه با بیش از 200 کشته و حدود 2000 زخمی سبب شد تا یادداشتی را که برای سالگرد نهم دی آماده کرده بودم ولی انتشار نیافته بود از بایگانی بیرون بیاورم و به انتشار برسانم.
ماجرا ازاینقرار بود که در تاریخ هیجدهم تیرماه سال هزار و سیصد و هفتادوهشت، عدهای که قصد براندازی نظام را داشتند با بهانه کردن توقیف یک روزنامه و با سپر قرار دادن دانشجویان که فرزندان ملت هستند اقدام به ایجاد آشوب و اغتشاش در تهران نمودند و کشور را به بحران کشیدند.
بههرحال غائله سال هفتادوهشت باتدبیر رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیتالله خامنهای رفع شد و آتش فتنه مهار گردید.
اما ظاهراً آتش زیر خاکستر هنوز باقیمانده بود و در انتظار یک عنصر اشتعالزای دیگری زمان را طی میکرد.
با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری در سال 88 پروژه ناتمام کوی دانشگاه دوباره به جریان افتاد و نشانههای یک فتنه دیگر را هشدار میداد.
عدهای که قصد اخلال در انتخابات را داشتند از تشکیل کمیته صیانت از آرای ملت خبر دادند که البته با واکنش شورای نگهبان قانون اساسی مواجه شد و سخنگوی این شورا بابیان اینکه هر نهاد جدیدی برای تشکیل شدن به سازوکار قانونی نیاز دارد، تأکید کرد که تشکیل کمیته صیانت از آرا غیرقانونی است.
البته دشمنان داخلی و خارجی نظام از هیچ تلاشی برای رسیدن به هدف فروگذار نکردند و تا زمان برگزاری انتخابات به فعالیتهای خود ادامه دادند و سرانجام بعد از اعلام نتایج و شکست گزینه موردنظرشان، فاز دوم را آغاز کردند و دست به اقدامات خلاف قانون زدند.
رهبر فرزانه و بصیر انقلاب اسلامی در اولین حرکت باتدبیری هوشمندانه و برای اتمامحجت با برهم زنندگان آرامش کشور، جلسهای را با حضور نمایندگان نامزدهای انتخابات و اعضای شورای نگهبان، وزارت کشور، صداوسیما و وزارت اطلاعات برگزار کردند.
دکتر عباسعلی کدخدایی، عضو حقوقدان شورای نگهبان دراینباره میگوید:
"رهبر انقلاب وقتی وارد جلسه شدند، ابتدا فرمودند که «در این جلسه هیچگونه محدودیتی در صحبت نیست و هرکسی هر چه میخواهد بگوید. تنها محدودیت، وقت جلسه است که زمان را رعایت کنید تا نوبت به همه برسد و همه بتوانند صحبت کنند.» این اعلام آمادگی رهبری در ابتدای جلسه، درواقع خیلیها را غافلگیر کرد که مثلاً انتظار داشتند یک جلسهٔ رسمی باشد و در آن صحبتهای رسمی مطرح شود.
آقای دانش جعفری –نمایندهٔ ستاد آقای رضایی- مستقیماً رهبر بزرگوار انقلاب را خطاب قراردادند و گفتند شما در صحبتهای خود در کردستان از یکی از کاندیداها جانبداری کردید و این مطلب موجب شده که مثلاً چنین اتفاقی بیفتد.
صحبت آقای دانش جعفری که تمام شد، رهبر انقلاب وارد بحث شدند و گفتند که «آن صحبتهایی که من چه در کردستان داشتم و چه در جای دیگر، بههیچوجه جانبداری از کسی نبود.» فرمودند که «البته من اصولی رادارم که این اصول را از قبل انقلاب داشتهام و همچنان دارم و تا آینده هم حفظ میکنم. از این اصولم هم عقبنشینی نمیکنم. هرجایی هم که باشم، این اصولم را بیان میکنم و اینها مسائلی بوده که من به آن اعتقاد داشته و دارم.» و حتی فرمودند که نامزدهای معترض اینطور احساس کرده بودند که منظور من آنها هستند پس اگر اینطور هست و آن آقایان هم خودشان استنباط کردهاند که مصداق صحبتهای من هستند، چطور شما میگویید که من مثلاً از کاندیدای دیگری دفاع کردم؟»"
رهبر انقلاب در ادامه گفتند که «میخواهم خاطرهای بگویم که امیدوارم آقای زنگنه (نماینده ستاد میرحسین موسوی) ناراحت نشوند. بعد از برگزاری انتخابات دوم خرداد، یکی از مقامات کشور آمد و خواستار ابطال انتخابات شد. چنان با او برخورد کردم که هنوز از من مکدر است».
نمایندگان دو کاندیدای معترض اصرار بر ابطال انتخابات داشتند. رهبری فرمودند «این صحبتهای شما هیچ مبنای قانونی ندارد. اگر تخلفی صورت گرفته که شورای نگهبان اینجا هست، وزارت کشور هم هست که باید برخورد بکند. اگر شما ادعایی دارید، بروید از طریق شورای نگهبان پیگیری بکنید و شورای نگهبان هم مکلف است به شکایتهای شما رسیدگی بکند. وزارت کشور هم به همین صورت. بازشماری و بررسی کنید؛ تا هرزمانی که فکر میکنید این مسئله میتواند مشکل شمارا حل بکند. ما هم به شورای نگهبان و وزارت کشور میگوییم که موضوع را تعقیب بکنند تا برای شما اطمینان ایجاد بشود، ولی اینکه میگویید ابطال بشود، این حرف خلاف قانون است، این را کسی نمیتواند بپذیرد. پذیرش ابطال انتخابات یعنی اینکه بزنم توی دهن چهل میلیون»!
#یادداشت
#باز_نشر
#نهم_دی
🆔@manaar_ir
انقلابِ قَلم
📋عطر جهاد و شهادت/ بازخوانی اندیشه رهبر انقلاب درباره شهید و شهادت/ شماره 4 ✍️ طیبه قائمی بافقی، طل
📋 عطر جهاد و شهادت/ بازخوانی اندیشه رهبر انقلاب درباره شهید و شهادت/ شماره 5
✍️ طیبه قائمی بافقی،طلبه سطح ۳ تعلیم و تربیت اسلامی و دانشجوی دکتری مدرسی معارف اسلامی گرایش اخلاق اسلامی
پنج شنبه ها را دوست دارم زیرا سرشار از عطر شهادت است و انتظار. از یک سو یاد شهدا _همان انسانهای کمال یافتهای که بصیرت چراغ راهشان بود تا به لقاء خدا دست یافتند_ را در ذهن زنده می کند و از سوی دیگر دلمشغولی به انتظارجمعهای دوباره و نیاز به بصیرت تا ما در راه ماندگان را به توفیق حضور اماممان برساند و بتوانیم رهرو راه شهدا، این راست قامتان تاریخ باشیم.
آری، بصیرت میراث گرانقدری است که شهدا با زیست متعالی خود به آن دست یافتند و با ثبات در آن سعادتمند شدند و همگان را به بصیرت رهنمون شدند. همانگونه که شهید شیرعلی شهبازی توصیه می کند:«برادران بسيجي و سپاهي شما به شدت ،راهتان را ادامه دهيد تا به اميد حق به كربلاي امام حسين (علیه السلام) برسيد. اين بصيرتي که در قلب تابناك شما هست را مبادا از دست بدهيد. شما با اين بصيرت و نيروي الهي مي توانيد به لقاءالله بپيونديد.»
شهید قاسم اصغری تأکید می کند:«خواهران و برادران و دوستان بدانيد كه نجات از ذلت و بردگي در دنيا و آخرت در پيروی از فرامين امام خميني و دوري از هرگونه گروه گرائي است و من شما را به حكم وظيفه شرعي ام به اطاعت از اولي الامر زمان سفارش مي كنم و هشدار مي دهم انحراف از خط ولايت فقيه، طي كردن مسير هلاك و نابودي است. اي ننگ بر كوردلان كه از بصيرت و دانايي بدورند.»
شهید محمودهادی پور می گوید: «با اين نور ولايت حركت كنيد و هيچوقت از نور ولايت فقيه عقب نمانيد، پيرو ولايت فقيه باشيد تا در ميان ضلالتها و تاريكيها گمراه نشويد.»
براساس نظام اندیشه مقام معظم رهبری، بصیرت از ضروری ترین لوازم مورد نیاز جهت حفظ آرمان شهدا و اهداف بلند انقلاب اسلامی است. که با رعایت ایمان و ذکر و یاد الهی، تقوای الهی، شناخت حقیقت ولایت و ولی امر زمانه خود، پیروی از عالمان وارسته، داشتن فکر و اندیشه و تجزیه تحلیل مسائل، عبرت گرفتن از مسائل گوناگون و دوراندیشی در امور می توان به آن دست یافت. ایشان با اشاره به خطبه ۱۷۳ نهج البلاغه ضرورت بصیرت برای پاسداشت انقلاب اسلامی و حفظ آرمانهای شهدا را مورد تاکید قرار میدهند:«آنهایی که دور امیرالمؤمنین بودند و ایستادند و جنگیدند، خیلی بصیرت به خرج دادند که بنده بارها از امیرالمؤمنین نقل کردهام که فرمود:«و لا یحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصبر».در درجه ی اول،بصیرت لازم است». همچنین بی بصیرتی را رخنه ضربه پذیری امت اسلامی می دانند:«هر ضربهای که در طول تاریخ،ما مسلمانان خوردیم،از ضعف قدرت تحلیل بود...»(۱۳/۱۱/۱۳۷۷) بنابر این کسب بصیرت ضرورت است:«بصیرت و علم به زمان و استفاده از موقعیتها برای هر عالمی،چه اعلم علما باشد و چه کسی که در یک محله،احکام دین را به چند نفر تعلیم میدهد، ضروری است.»(۲۰/۱۲/۱۳۸۶)
در نظام فکری رهبری، بصیرت از مهمات رویکرد جامعه اسلامی به شمار می آید و می فرمایند: «مبنای کار جامعه ی اسلامی بر تأمل، تدبّر،اندیشیدن و جوانب امور را دیدن است.»(۰۲/۰۲/۱۳۷۷) «بصیرت این است که شما بدانید با چه کسی طرفید، بدانید که او دربارهی شما چه فکری دارد، بدانید که اگر چشم خودتان را بستید و فکر نکردید، ضربه خواهید خورد. توقّع ما از نخبگان سیاسی و غیرسیاسی کشور این است که این بصیرت را داشته باشند. مردم خوشبختانه این بصیرت را دارند.»(۱۳۹۵/۰۸/۲۶)
آیت الله سید علی خامنه ای بر این باورند که، بصیرت، دانایی صرف نیست. بلکه دانایی همراه با باور وایمان است. از این رو موجب هدایت و حرکت است. ایشان انس با قرآن و تقوا را از مهمترین راههای کسب بصیرت میشمرند. چرا که قرآن، کتاب هدایت، نور، تبیان کلّ شیء و کتاب بصائر است.(مائده/ ۱۵)
در اندیشه رهبر انقلاب ، حرکت به سمت قرآن و معارف قرآنی ، برابر با کسب عزت، آگاهی، بصیرت، قدرت و قوّت از جانب خدای متعال است.(11/5/1390)
ایشان برمبنا بودن تقوا برای دستیابی به بصیرت چنین تأکید میفرمایند:«آنچه که بصیرت و بینش انسان را در قضایای مختلف و در حوادث گوناگون و زیر غبار تبلیغات جنجالآمیز دشمنان، تضمین و حفظ میکند، دل پاک و نورانی مؤمن است...؛ دلی که از ایمان برخودار است و منشأ تقوا در اندیشه و عمل است با تبلیغات دشمنان،گمراه نمیشود»(۲۹/۰۶/۱۳۸۲)
#یادمان_باشد برای ثبات قدم در مسیر شهدا و دست یافتن به مقام شهادت باید بصیرت داشته باشیم تا بتوانیم خود و جامعه اسلامی را در طی مسیر تکامل حقیقی حفظ نماییم. بصیرت به ما کمک خواهد کرد تا در مواجهه با جبهه های معارض داخل و خارج، و دفاع از ولایت فقیه و برخورد با شبهات و فتنه های آخرالزمان، معیارهای تشخیص حق و باطل را از دست ندهیم و به سلامت از آشوبها و فتنه ها عبور کنیم.
ادامه دارد...
#یادداشت
#فرهنگ_شهادت
جلسه قرآنی که آیتالله خامنهای در آن شرکت نکرد!
امروز با گذشته قابل مقایسه نیست. در گذشته این همه تلاوت کنندهی قرآن، این همه حافظ قرآن، این همه آشنای با متن قرآن، این همه عاشق و علاقهمند به تلاوت قرآن وجود نداشت؛ در حالی که همین کشور بود، همین ملت بود.
من یادم هست که یکی از قرّاء برجستهی مصری - مرحوم ابوالعینین شعیشع - آمده بود مشهد و در مسجد گوهرشاد قرآن تلاوت میکرد، که خیلی هم خوب میخواند. چون جلسه مال اوقافِ آن زمان بود و اوقاف هم برخلاف امروز که الحمدللَّه سازمان مفتخری است، آن روز سازمان بدنامی بود، بنده با اینکه خیلی شائق بودم تلاوت آن قاری را بشنوم، نمیخواستم بروم توی آن مجلس بنشینم؛ از دور نگاه میکردم و صدا را میشنفتم. همهی کسانی که در آن مجلس شرکت داشتند، گمان نمیکنم پنجاه نفر، شصت نفر میشدند. یک عدهای مأمورین دولتی بودند، یک عده هم همین قرّاء معروف مشهدی خودمان بودند.
بیانات در دیدار قاریان، حافظان و اساتید قرآنی، ۱۳۹۰/۰۵/۱۱
#ما_و_قرآن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تمام ذرات کارهای ما تحت نظر خدای تبارک و تعالی است. و نامه اعمال ما به حسب روایات عرضه میشود به امام وقت؛ امام زمان- سلام الله علیه- مراقب ما هستند، مراقب روحانیت هستند که چه میکنند اینها. امروز که اسلام به دست آنها سپرده شده است و تمام عذرها منقطع شده است، نمیتوانند بگویند نمیتوانستیم، نمیتوانند بگویند نمیدانستیم، نمیتوانند بگویند که رژیم شاهنشاهی ما را نمیگذاشت کاری انجام بدهیم. همه اینها مرتفع شده است، و اسلام به دست شما افتاده است.
#رایحه_ظهور
مَنار(معارف ناب امام و رهبری)
@MANAAR_IR
نماز را با اخلاص بجا آورید نه از روی ریا
نمازی که انسان میخواند، اگر به قصد تقرب به خدا بخواند، توجهش به خدا باشد، با اخلاص نماز بخواند، این بالاترین عبادتهاست؛ اگر همین نماز را برای ریا بخواند، این نماز میشود معصیت و خود آن نماز، میشود گناه. ریا، گناه کبیره است؛ مصداقش هم میشود همان نمازی که از روی ریا خوانده شد.
۱۳۸۷/۰۶/۰۵
#ما_و_نماز
هشت سال دفاع مقدّس ما از نماز جمعهها نیرو گرفت و در نماز جمعهها تبیین شد. سختترین دوران این انقلاب - یعنی سالهای پنجاهونه و شصت - که توطئه عظیم سیاسی علیه امام و انقلاب و کشور طرّاحی و اجرا میشد، این توطئه در نماز جمعهها شکست خورد. مردم در طول این مدّت، در نماز جمعه، از زبان یک امام عادل و یک نَفَس امین - که همین ائمّه جمعه محترمی هستند که در تهران و شهرستانها با مردم حرف میزنند - نسبت به مسائل کشورشان و مسائل جهان آگاه شدند و اطّلاعاتشان بهروز شد. در هیچ جای دنیا چنین چیزی وجود ندارد. این از برکات انقلاب بود.
بیانات در خطبههای نماز جمعه،۱۳۷۷/۰۸/۰۸
#قرارگاهِ_تبیین
قرآنی جیبی داشته باشید
در آن دوران طاغوت، من در مشهد جلسات تفسیر و درس قرآن داشتم؛ به جوانانی که میآمدند، میگفتم که هر کدام از شماها یک نسخهی قرآن در جیب بغلتان داشته باشید؛ اگر در جایی منتظر کاری میایستید و فراغتی پیدا میکنید - یک دقیقه، دو دقیقه، پنج دقیقه، نیم ساعت - قرآن را باز کنید و به تلاوت آن مشغول شوید، تا با این کتاب انس پیدا کنید. تعدادی که اینطور عمل کرده بودند، هرچند بسیار اندک بودند، لیکن احساس میکردم که اینها با اینکه غالباً هم عربی نمیدانستند، اما از لحاظ فهم معارف اسلامی، از دیگران برجستهتر بودند و به طور ممتازی با آنها تفاوت داشتند.
بیانات در دیدار قاریان مصری، ۱۳۷۰/۱۱/۳
#ما_و_قرآن