#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
بسمالله قاصمالجبّارین
🔖زنانِ فلسطینی، فاتحِ قلهها
هجوم صهیونیستها به فلسطین در سال ۱۹۴۸ بر طبق طرحی، از پیش برنامهریزیشده بود که به سرعت در مسیر تخریب زیربناهای اقتصادی و صنعتی و کشاورزی و آموزشی به پیشمیرفت. بنابراین برای مقابله با این دشمن و توطئههایش نیاز به حضور همه مردم فلسطین اعم از زن و مرد بود. این نکته حائز اهمیت است که هوشیاری زنان فلسطینی به سالهای قبل از ۱۹۴۸ بازمیگردد، آن زمان که اولین دهکدههای صهیونیستها ساختهمیشد و زنان فلسطینی برای تخریب آن دهکدهها تلاشمیکردند.
به سال ۱۹۲۰ باز میگردیم زمانی که تازه نطفه حرام صهیونیست در آن منطقهی مقدس شکلگرفت اما هنوز توان هجوم نداشت. در همان سال زنان در اعتصاب و اعتراضی گسترده به منظور مبارزه با طرحهای استعماری شرکتکردند و پس از آن، اولین اتحادیه زنان تشکیل شد. در سال ۱۹۲۸ سازمان دیگری برای مشارکت زنان عرب تأسیسشد. تمام این اقدامات باعثشد نیروی زنان مبارز فلسطینی قدرتگیرد.
نقطۀ عطف این فعالیتها شهادت چند تن از زنان شجاع فلسطینی در شورش سال ۱۹۲۹ بود. کنفرانسی که در اکتبر همان سال با حضور ۱۰۰ نفر از زنان برگزار شد مقدمهای بود برای ملاقات هیئتی ۱۴ نفره از زنان فلسطینی با نماینده اعظم انگلیس. آنها تنها یک پیام داشتند، لغو بیانیهی بالفور و توقف تجاوز به فلسطین.
حدود سال ۱۹۳۶ وقتی این بانوان متوجهشدند که این گونه مبارزات نتیجه چندانی ندارد به اعتصابات عمومی به مدت ۶ ماه دست زدند. در خاطرات «معصومه آباد» در کتاب «من زندهام» میخوانیم، وقتی رژیم بعث عراق از اعلام نام اسیران زن در زندانهای مخوف، سربازمیزد، آن چند دختر اسیر در شرایطی بسیار طاقتفرسا مجبور به اعتصاب شدند. آنها زندگی در آن شرایط را مانند مرگ برای خود میپنداشتند. البته اعتصاب راهبردی مبارزاتیست. چرا که با همین راهبرد، اغلب گشایشی ایجاد میشود. زنان فلسطینی نیز وقتی مسیرهای معمول مبارزاتی و گفتمانی را پیمودند، اما نتیجه نگرفتند تصمیم بر آن شد تا شکل مبارزه را تغییردهند.
در تمام آن مدت زنها برای مبارزان فلسطینی لباس میدوختند، اسلحه فراهممیکردند و همراه با آب و غذا به دستشان میرساندند. اولین شهید زن فلسطینی که مستقیم به دست سربازان انگلیسی به شهادت رسید، «فاطمه غزال» بود. در سالهای بعد روند پیوستن زنان به صف مبارزان همچنان ادامه داشت و هر روز بر آمار شهدای زن افزونمیگشت در حدود سال ۱۹۴۸ که دیگر صهیونیستها به شدت هجوم آوردهبودند فعالیت زنان چهره انفعال به خود گرفت. شاید دلیل آن را بتوان در جداسازی فلسطین و اشغال قسمت میانی آن توسط اسرائیل دانست. قسمت غربی فلسطین به اردن ملحقشد و نوار غزه تحت حکومت مصر درآمد. شرایط بهگونهای شد که سطح سواد و فعالیتهای سیاسی زنان کاهشیافت. اوضاع اقتصادی نابسامان شد این روند نیز باعث مبارزات و اعتراضات پراکندهشد. روزی مبارزه، روزی اعتصاب، روزی تظاهرات و هر چند وقت یکبار شهادت و بازداشت زنان و مردان مبارز فلسطینی.
در سال ۱۹۶۴ در پی تغییر سیاستهای مصر و اردن، بهبودی موقعیت برای ادامه تحصیل زنان فراهمشد که منجر به تأسیس اتحادیه اصلی زنان فلسطین شد و در پی آن انجمن ملی فلسطین در اورشلیم نیز دایرگشت اما دیرینپایید که تمام این مؤسسات با تصمیم حکومت اردن تعطیل شدند. فعالیتها در وجوه دیگر مانند مراکز خیاطی و یا کلاسهای پرستاری ادامهیافت.
هر روز اوضاع بر فلسطینیان تنگتر میشد. بیاطلاع نگهداشتن مردم، ممانعت از تحصیل، سنگاندازیهای شغلی، اخراج معلمها، تعطیلی دانشگاهها و در آخر تحت فشار قرار دادن ساکنین فلسطین و اجبار آنها به مهاجرت از جمله مصائبی بود که هر روز سایهاش بر سر مردم مظلوم فلسطین سنگینیمیکرد. با تمام این مسائل، زنان هر روز انگیزهشان برای مبارزه دوشادوش مردان افزونمیگشت. عملیاتهای انفجار بمب در مناطق حساس، شرکت در عملیاتهای بزرگ نظامی، شعار نویسی بر دیوارها، از مشارکت آنها بود.
در سالهای بعد از ۱۹۷۰ یعنی همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، تعداد زنان مبارز افزایش یافت. آنها به تحصیل پرداختند و در مشاغل حرفهای مشارکت پیداکردند. حفظ حجاب برای این زنان از اهم امور بود. امتناع از ازدواجهای خارج از روابط اصولی و فکر کردن دربارهی مسائل مهم روز، بهجای سرگرم شدن به مدهای جدید از دیگر خصوصیات آنها بود. فعالیتهای فرهنگی، مراکز سوادآموزی، تشکیل گروههای تئاتر، تأسیس کتابخانهها و انجام تحقیقات تاریخی و اجتماعی رونقگرفت.
به نظر میرسد سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی این فضا برای آنان بسیار بیشتر میسر شد، چرا که فلسطین یکی از آرمانهای انقلاب اسلامی بودهاست.
✍ زینب نجیب
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
📝 ادامه مطلب...
حمایت از فلسطین در عرصههای گوناگون سیاسی، دیپلماسی و افکار عمومی توأم با تهاجم و دشمنی با رژیم صهیونیستی از پیش از آغاز انقلاب اسلامی توسط «امام خمینی» تبیینمیشد و تا پیروزی آن به منزله یک آرمان و راهبرد غیرقابل خدشه پیگیریمیشود. از سوی دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی، خون تازهای در رگهای فلسطینیان جریانگرفت. تا جایی که رهبران فلسطینی اظهارمیداشتند انقلاب اسلامی ایران، ضامن پیروزی ماست.
یکی از مهمترین تأثیرات بنیادین انقلاب اسلامی بالاخص در مسئله فلسطین بازگشت اسلام به بطن مبارزه بود. چرا که در حدود دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ جریانهای چپ و ملیگرای ناسیونالیسم عربی، پرچمدار مبارزه شده بودند که البته شکستهایی متحمل شدند. اما پس از پیروزی انقلاب در ایران روح اسلامیت به تن مبارزات فلسطینی دمیدهشد. تشکیل گروه جهاد اسلامی با رهبری شهید فتحی شقاقی یکی از این نمونههاست و بعد از آن،حمایتهای سیاسی و نظامی و مالی همگی نمونههای دیگری از اقدامات عملیاتی ایران در حمایت از مقاومت فلسطین بودهاست.
در دهه ۸۰ زنان فلسطینی همزمان با تشدید سرکوب اسرائیل هوشیارتر از پیش عمل کردند. آنها مجبور بودند هم معیشت خانواده را در غیاب مردان خود مدیریتکنند زیرا مردان آنان یا در اسارت بهسرمیبردند یا تبعیدشدهبودند یا به شهادت رسیدهبودند. آنها علاوهبر مسئولیت نانآوری که داشتند باید به عنوان مادر یک خانواده، حافظ باقی اعضای خانواده بوده و از همه مهمتر انتقالدهنده فرهنگ و هویت مردم فلسطین از نسلی به نسل دیگر میشدند.
به اینترتیب زنان فلسطینی نقشی محوری در انتفاضه ایفا کردند آنها با تجربهای که داشتند، توانستند در مسیر تلاش فلسطین برای رهاشدن از وابستگی به اسرائیل کارهای بزرگ انجامدهند. تأمين نیازهای بهداشتی، امدادرسانی و کشاورزی و احیای زمینهای بایر برای اقتصاد خانوارها از این نمونههاست. در ابعاد دیگر در تظاهرات شرکتمیکردند و با پرتاب سنگ و اقدامات دفاعی به جوانان فلسطینی کمکمینمودند.
با بررسی تمام این هفت دهه مبارزات زنان فلسطینی در گذر زمان و با وجود بررسی موانع و چالشهای گوناگون در زندگی مبارزاتی آنها شاهد قدرت حیرت آور و هوش بالای اجتماعی این بزرگبانوان هستیم. بهعبارتدیگر یکی از مقامات زن حضور او در صحنه سیاسی و اجتماعی است و از آنجا که دین اسلام یک مکتب اجتماعی است یک سلسله وظایفی را بهعنوان مسائل اجتماعی برای مسلمانان اعم از زن و مرد درنظرگرفتهاست. آنان که نبوغ این را ندارند و به عبارتی تکاندیش هستند، خطوط کلی اجتماعی را درکنمیکنند یا توان یاریرساندن به این خطوط را ندارند در جرگهی مؤمنین واقعی قرارندارند؛ اما اگر کسی اهل قیام و اقدام باشد، بیگمان مسئله هویت اجتماعی برای او روشن است و همواره در این امر حضور دارد.
بنابراین آنچه از بانوان فلسطینی میدانیم این است که ایشان در راه مبارزه علیه استکبار و حضور مستمر در خط مقاومت، تربیت نسلی صبور، مقاوم و مبارز فیسبیلالله و بالاتر از همه اینها، در تحقق جلوهی یک مؤمن حقیقی در رأس قلهها قرار دارند.
✍ زینب نجیب
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
بسمالله قاصمالجبّارین
🔖 غزّه بهدنبالِ دنیای بدون اسرائیل
🇵🇸غزّه و مردمان غیورش ایمان دارند که دنیای بدون اسرائیل جای بهتری است برای رشد انسانی. آنان باور دارند، زمانی که صهیونسیت در دنیا نباشد، دغدغههای پدران و مادران کمتر میشود و آرامش مهمان خانههای مردم میگردد. میدانند و به یقین رسیدهاند که اسرائیل خون تازه است به رگهای شیطان بزرگ و این خون نباید به این شریانهای منحوس برسد تا حال دنیا خوب شود. از همین روست که اینطور غیورانه و شجاعانه با همهی داشتههایشان به مصاف باطل رفتهاند، همانطور که ابیعبدالله(علیهالسلام) کمر بست به رسوایی یزیدِ بدعتگزارِ در دین.
🇵🇸از سر همین باور است که خمینیوار و تحت باور به اعتقادات او، مقتدرانه رو در روی الحاد و کفر و استکبار ایستادهاند. به خاطر همین ایمان است، جانها فدا میکنند تا وطن از دست ندهند همانطور که شهدای سرفراز ایران همین کردند در مقابل دشمنِ تا بُنِ دندان مسلح و فهمیدهها بر جای خود نشاندند، نفهمهای عالَم را.
🇵🇸غزّه، دنیای بدون اسرائیل را پیش چشم خود مصور نموده و با خیرهشدن به آن قاب زیبا، ارادهاش را پولادین ساخته و میرود و پیشمیرود تا رسیدن به آن عالَم پذیرای حکومت منجی بشریت.
✍ فاطمه مهدوی
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
هدایت شده از تبیین منظومۀ فکری رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◆ آیا غافلگیری جدیدی در راه است؟!
#مکتب_حاج_قاسم
@t_manzome_f_r
▫️مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری
#یادداشت
#جنگِنرمِسخت
#جهاد_تبیین
بسمالله قاصمالجبّارین
🔖اهمیتِ کلاننگری در نقدِ عملکردِ انقلاب اسلامی
صحبت از بیان شاخصها و معیارهای لازم برای بررسی عملکرد جمهوری اسلامی در طی این 44 سال میباشد که نگاه کلان در رأس آن قرار دارد. کلاننگری اگرچه شرط کافی نمیباشد اما شرط لازم و اساسی برای نقد عملکرد هر حکومتی است. بهدور از انصاف بلکه بهطور اساسی خطاست که انسان چشمبسته دهان به انتقاد بازکند بدون اینکه واقعیتها را ببیند. واقعیتهای هر حکومتی مختص به همان حکومت است و لزوما قابلیت انطباق بر حکومت دیگری ندارد، یکی از مواردی که در نقد عملکرد بهکارگرفتهمیشود، مقایسه کردن حکومتها با یکدیگر است. در این مطلب در مقام بیان دستاوردها و مشکلات انقلاب اسلامی نمیباشیم، بلکه تذکرات لازم برای چگونگی رسیدن به یک نقد صحیح و منصفانه را اشارهخواهیمکرد.
[۱]. شاخصه اساسی، کلاننگری میباشد؛ کلاننگری یعنی وسعت دید داشتن و از افق بالاتری به پایین نگاهکردن، نگاهکردنی که مرکز مورد توجه آن صرفاً جمهوری اسلامی نیست بلکه دایره وسیعتر میشود و دید انسان به اندازه تحولات جهانی وستمییابد. به این طریق خواهیمتوانست موقعیت کلی جمهوری اسلامی را در میان سایر کشورها درک کنیم اعم از چگونگی روابط اقتصادی، سیاسی، نظامی و... و اینکه دست برتر در این روابط با کدام است.
[۲]. همچنین با نگاه کلان، موقعیتهای بحرانی یا موقعیتهای فرصتساز بهتر دیدهشده و میتوان گفت مواجهه حکومت با آن بحرانها و فرصتها به چه نحوی بودهاست؛ آیا در امواج بحران غرق شده یا توانسته بحران را دوربزند بلکه فراتر از آن از بحران فرصت ایجادکند. برای مثال یکی از بزرگترین بحرانهای جمهوری اسلامی پس از پیروزی انقلاب، تحمیل 8 سال جنگ بود، در این جنگ با قطعنظر از اینکه دشمن مقابل در اصل کدام ابرقدرتها بودند و چه انگیزهای داشتند، صحبت از این میباشد که بهطور اساسی یک انقلاب نوپا با تحمیل چنین جنگی میتواند پیروز شود یا در صورت پیروزی چهمدت زمان میبرد تا بتواند خود را بازسازیکند و در حال این بازسازی آیا میتواند این قطار را در ریلهای اصلی نگه دارد و پیشببرد یا هنوز بهطور کامل ترمیم نشده گرفتار تحریمهای غیرانسانی و در معرض خطر جنگ نرم و استحاله قرارخواهدگرفت. برای روشنتر شدن مطلب نگاهی به سایر انقلابهای شکلگرفته در تاریخ میاندازیم تا ببینیم هر انقلابی با قطعنظر از اهداف و علت شکلگیریاش، تا چه مدت دوام آوردهاست یا اگر دوام آورده با همان اهداف و علل ادامه یافته یا دچار استحاله شدهاست.
[۳]. مقام معظم رهبری اذعان داشتند: «بیست سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه، بیست سال بعد از انقلاب اکتبر یا بیست سال بعد از انقلاب الجزائر را درنظربگیرید، چیزى که از فرانسهى دوران لوئى شانزدهم تغییر پیداکرده، شخص پادشاه است! در سال ۱۸۰۹، پادشاهى به نام ناپلئون بناپارت بر سر کار است؛ یک امپراطور، تاجگذارى کرده و به معناى واقعى کلمه، پادشاهى مىکند! آراى مردم و آزادى به آن معنایى که انقلاب کبیر فرانسه برایش تلاشکرد در زندگى و در حکومت مطلقهى ناپلئون، یکذرّه وجود ندارد...،در طول این بیست سال در فرانسه تا قبل از این که ناپلئون روى کار بیاید سه گروه، هر سه بهعنوان انقلاب، سرکار آمدند. گروه اول، گروه انقلابیونى بودند که برخوردهاى خشن، کور و فراموشنشدنى و آن ویرانیها را در تاریخ فرانسه کردند! بعد از حدود پنج سال، گروه دوم سرکار آمدند و گروه اول را قلعوقمع کردند! افراطیون بودند؛ کسانى بودند که انقلابیون اولیه را متهم به سازشکارى کرده و آنها را اعدامکردند.گروه سوم آمدند و گروه دوم را متهم به تندروى کردند؛ بعضى از آنها را اعدام و خیلى را تبعیدکردند و این تبعید، تا سالها ادامهداشت... و فرانسه تا دهها سال دچار اضطراب بود تقریباً صدسال بعد از انقلاب فرانسه... شما بیست سال بعد از انقلاب اکتبر یعنى سال ۱۹۳۷ شوروى را نگاه کنید؛ دیکتاتورى سیاه استالین بر شوروى در آن بیست سال حاکم بود، که صدها هزار آدم به جرم مخالفت با حکومت استالین یا توهّم مخالفت اعدام و نابود شدند! و چند برابر آن در سیبرى، تبعید شدند...! تمام رؤساى سطح اول انقلاب، یکسره بهوسیلهى کسانى که بعداً وارث آنها بودند، اعدام، یا فرارى شدند و عدهاى در تبعید کشتهشدند...،از انقلاب، فقط اسمش ماند...حکومت کارگرى، فقط اسم بود...، انقلاب الجزائر، انقلاب اسلامى، انقلاب مساجد و انقلاب علماى دین بود؛ انقلاب، از مساجد، از مدارس دینى و از حوزههاى علمیه شروع لیکن حتى یک روز، حکومت دینى در الجزائر بهوجودنیامد! از همان اول، فرانسویها توانستند هم فرهنگ و آداب خودشان، هم بىاعتقادى به دین را در الجزائر که تحت نفوذشان بود.
✍ زینب هاشمزاده
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی
📝 ادامه مطلب...
و داشت از استعمارشان خلاصمىشد نفوذ بدهند...،یعنى آنها حتى زبان عربى را نه دین را، بلکه زبان عربى...، را نتوانستند در الجزائر حفظکنند...در آنجا از اسلام، مطلقاً خبرى نبود؛ از لحاظ وضع زندگى و مادى و اقتصادى هم زیر بد! وضع آنها از لحاظ کشاورزى، از لحاظ اقتصادى همهچیزشان واقعاً زیر بد بود! البته یک ظاهر حکومت انقلابى داشتند و مواضع سیاسى خوبى در دنیا مىگرفتند». بیانات در دیدار شرکتکنندگان با اندکی تلخیص در همایش آسیبشناسی انقلاب،۱۵اسفند۱۳۷۷)
[۴]. یکی از نتایج کلاننگری این است که انسان در مرحله عمل و مخصوصا در جزئیات هم میتواند تصمیم صحیح را اتخاذکند و خطا در جزئیات، نتیجه نداشتن وسعت نگاه میباشد. اساساً نگاه کلان و متوقفنشدن در جزئیات لازمه هر پیشرفتی است که میتوان متناسب با زمان اولویتها را تشخیص داده و برای رسیدن به آن برنامهریزیکرد. ممکن است عدهای به اسم مطالبه، زبان به انتقادهای غیر منصفانه و غیرواقعبینانه بگشایند که مضمون آن چیزی جز ناامیدی و ناامیدسازی نیست البته نهایت آن منجر خواهدشد به خودتحقیری. لازم است گفتهشود که مطالبه با فریادهای ناامیدانه کاملا متفاوت است، نتیجه این گونه انتقادها و فریادها که ناشی از وقوف در جزئیات است، ناامیدسازی است و پیام و محتوایی که به مخاطب میرساند چیزی نیست جز اینکه ما نمیتوانیم و نتوانستیم! درحالیکه آنچه در مطالبه وجوددارد، اولاً روحیه ما میتوانیم است، ثانیاً ارائه راهکار است وگرنه هرکسی میتواند از راه برسد، مطلبی بپراند و فرارکند!
[۵]. آنچه در جریان بهبود و حل برخی مشکلات موثر است، مطالبه است و راه صحیح مطالبه، واقعیتها را دیدن است آن هم در سطح کلان. بنابراین بررسی جزئیات قطعاً از اهمیت کمتری برخوردار نیست، اما با نداشتن نگاهی صحیح در افق وسیعتر، راه صحیح برونرفت از مشکلات جزئی نیز میسرنخواهدشد و اگر به دنبال نقدکردن، ارائه راهکار نباشد با تخریب فرقی نخواهدکرد؛ همانطور که رهبر عزیزمان بارها در سخنرانیهای خود تاکیدمیکنند که امروز روز امیدواری است و هرکس ندای ناامیدی سردهد دلسوز نیست. نکته مهم دیگری که بارها قابل توجه مقاممعظم رهبری قرارگرفتهاست اهمیت روحیه انقلابی در مواجهه با مسائل است؛ هرجا انقلابی عمل کردیم موفق شدیم، هرجا از شاخصهای انقلابیگری فاصله گرفتیم به نتیجه مطلوب دستنیافتیم! همچنین شایان ذکر است که در مقایسه حکومتها در وهله اول باید توجهکنیم که بهطور اساسی مجالی برای مقایسه وجوددارد یا خیر و یا اگر مقایسه صورتمیگیرد، از مقایسه آن حکومت با پیشینه خودش غفلت صورتنگیرد.
✍ زینب هاشمزاده
@enqelabi_nevesht
📌کانال نوشتههای انقلابی