#یادداشت
🔖 ضرورت تربیت معلمین تمدنساز
1⃣ فلسفۂ خلقتِ انسان، عبودیت است.
2⃣ تا تمدن نوین اسلامی شکل نگیرد، عبودیت حقیقی رخ نمیدهد.
3⃣ برای ایجاد یک تمدن اسلامی مانند هر تمدن دیگر دو «عنصر» لازم است؛
یک. «تولیدِ» فکر
دو. «پرورشِ» انسان
4⃣ برای تمدن اسلامی، نیاز به نیروی انسانیِ «ترازِ» انقلاب اسلامی داریم.
5⃣ نیروی انسانی «ترازِ» انقلاب اسلامی و «تمدنساز» چه خصوصیاتی دارد؟
الف. مومن باشد، خردمند باشد، اندیشمند باشد، دانشمند باشد، مجاهد و اهل عمل باشد، با اخلاق باشد.
ب. هویت ملی-دینی داشته باشد.
6⃣ چنین نیرویی را چه کسی فعلیت میبخشد؟ «معلِّم»
7⃣ بهطور طبیعی، همه خصوصیات «تمدنساز»، از «معلِّم» به «متعلِّم» منتقل میشود.
♦️ نتیجه:
ما، در قدمِ اول، نیازمندِ «ِتربیتِ» معلمینِ «ترازِ» انقلاب اسلامی هستیم.
✍ زینب نجیب
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
#جوابیه
💠 در پاسخ به یادداشتهای متعددی که با استناد به صلح امام حسن (علیهالسلام) با معاویه، نظریه صلح با غرب را مطرح، آن را توجیه و بر آن تاکید مینمایند؛ لازم است نکاتی مطرح شود.🔻
🔶 اگر به خطبههای امام حسن(علیه السلام)، در هنگام صلح با معاویه بنگریم، چند نکته به وضوح مشخص است:
یاران اندک، عدم آمادگی نظامی، منفعت صلح برای حفظ نظام اسلامی و تاکید بر حق بودن امام حسن (علیهالسلام).
🔷 در زمان کنونی و شرایط حاضر، با وجود اقتدار نظامی ملت ایران و ظرفیت های متعدد طبیعی، انسانی و... لزومی ندارد با صلح، که ضرر آن بر منافعش غلبه و برتری دارد، کشور را از چاله به چاه بیاندازیم؛ چرا که تجربه نشان داده، راهحل اصلی، مقاومت، اقتدار و بهره گیری صحیح از ظرفیتهای متعدد داخلی است، نه دست دراز کردن مقابل غرب و چشم دوختن به کمکهای بیرونی.
از طرف دیگر هنوز جبهه حق، خالی از یار و یاور نشده و روز به روز بر طرفداران جبهه حق در سراسر جهان افزوده میشود؛ پس دلیلی ندارد حق مسلم خود را نادیده بگیریم و حقمداران دنیا را ناامید کنیم و با ایدئولوژی سوخته غرب همراه شویم.
🔶 امام حسن (علیهالسلام) هنگام قبول پیمان صلح، بر حق و صلاحیت خویش نسبت به معاویه آگاه بودند و بر آن اصرار داشتند و اگر خواص جبهه حق با ایشان همراه میشدند، دقیقا همان کاری را میکردند که امام حسین(علیه السلام) انجام دادند؛ اما به دلیل عدم همراهی خواص و آماده نبودن عوام جامعه، برای ورود به چنین شرایطی، جامِ زهرِ صلح را نوشیدند. اما آنان که امروز بر طبل صلح میکوبند و بر آن اصرار دارند، آمریکا را ابرقدرت و تنها توانمند جهان میدانند و برخوردشان با آن، از سرِ ضعف است و اگر بخواهند وارد صلح شوند، قطعاً کشور را دو دستی، در طبق اخلاصشان نسبت به غرب قرار میدهند و تقدیم میکنند.
♦️در زمان امام حسن(علیه السلام)، ایشان ایجاد کننده نزاع نبودند و برای صلح هم پیشقدم نشدند. معاویه با ظاهرسازی وارد شد و شرایط صلح را ایجاد کرد و پس از صلح دست از مبارزه علیه اسلام و امام حسن (علیهالسلام) و یارانشان برداشت. حال آنکه با وجود پیمان صلح، آمریکا دست از دشمنی با ما بر نخواهد داشت.
✳️ نتیجه صلح امام حسن(علیه السلام)، قدرت یافتن مسلمانان و حفظ جامعه اسلامی از کشمکش و نزاع بود و از نابودی آن جلوگیری کرد؛ اما نتیجه صلح با آمریکا، چیزی جز نابودی جامعه و نظام اسلامی و تهی شدن آن از ارزشها و آرمانها نخواهد بود. بنابراین شرایط زمانی، مکانی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و... در مورد تشبیه (صلح امام حسن) با زمان کنونی قابل تطبیق نیست و پیشنهاد شما به منزلهٔ پیچیدن نسخهٔ مخصوص دلدرد برای میگرن است.
✍ تقوی
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
🔖 طرح صیانت، طرح توحیدی کردنِ زندگی انسانها
[۱]. وقتی انسان با مایههای غنی و سرشاری از نیکی و فضیلت، آفریده شدهاست؛ قرار گرفتن در «کانالِ تربیتِ» صحیح است که میتواند این مایهها را به ظهور و بروز شایستهی خود برساند و او را به تکاملی هرچه بیشتر نایل سازد. هدف از فرستادن پیامبران در نهایت، انجام همینِ تربیت و سازندگی است تا انسان با تربیت صحیح انبیاء به پیراستگی و آراستگی رسد و مقصود نهایی از آفرینش تأمین گردد؛ اما باید دید درجایی که نظام جاهلی، بر روح و اندام انسانها حاکم شدهاست؛ چگونه میتوان انسانها را بر طبق الگوهای صحیح، الهی ساخت؟
[۲]. بیشک، برای ساختن انسان، باید محیط متناسب و سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد. برای این کار، جامعه و نظامی عاری از شرک و جهالت لازم است. وقتی چنین جامعهی الهی شکل گرفت؛ «اذا جاءنصرالله و الفتح و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا»؛(سوره نصر، آیات۱و۲)؛ چون به یاری خدا برسد و فتح بیابد، مردم به دین خدا فوجفوج داخل میشوند. بنابراین تشکیل محیط و فضای توحیدی، هدفِ همهی انبیاست. محیطی که در آن خدای حاضر و ناظر، حکمرانی میکند، و قانون خدا اجرا میشود.
[۳]. نکتهی قابلِ توجه این است که نقطهی شروع کار انبیاء از کجا بودهاست؟
برای ارزیابیِ کارِ انبیاء ایجاب میکند که ما، نقطهی شروعِ انبیاء را بدانیم تا یک معرفت کاملی در زمینه کار انبیاء برای ما بدست بیاید. انبیاء نقطه شروعشان، بیانِ لُبّ و مغز و اساس و روح مکتبشان بود. از ابتدا با «صدق» و «اخلاص»، آن هدفِ واقعی و نهایی خود را بیان کردند. آن، چه بود؟ آن، عبارت بود از «توحید»؛
«قولوا لا اله الا الله تفلحوا»؛ یعنی اطاعت انحصاری از آن خداست. «توحید»، همهچیزِ مکتبِ انبیاء(علیهم السلام) بود. «طرح توحید»، هم مایهی تکامل روح متعالیِ انسان است -که این هدف عالی و نهایی انبیاء است-، و هم به معنای ایجاد یک محیط الهی، یک جامعه و نظام الهی، عادلانه و بیطبقه، یک نظام بدون استثمار و بدون ظلم، به معنای تشکیل چنین نظامی است و این، همان محیط متناسب برای پرورشِ موجودِ انسانی، در هر فضایی؛ چه حقیقی و چه مجازی است.
[۴]. اهمیت مساله اینجاست که حساسیت و درک مردم هر زمان، نسبت به این «توحیدی» کردن فضاها، معلولِ چیست؟ پیغمبرها وقتی خواستند «قطعنامه توحیدی» را ابلاغ، تبیین و اجرا کنند، دوستان و دشمنانشان مشخص شدند. پیغمبرِ عظیم الشأن ما، از روز اوّلی که از کوه نور و غار حرا فرود آمد و در سرزمین بیحاصلِ آن «گورستانِ فضیلتها»، بنا به رفتن و نغمه توحید سردادن کردند، از اول، مخالفتها شروع شد و دشمنهایشان مشخص شدند، از اول، آن کسانیکه باید پیغمبر و «طرح توحید»ش را باید بکوبند، فهمیدند که باید بکوبند و برای چه باید بکوبند، برکسی پوشیده نماند. همچنانیکه هرکسی از آن طبقه که باید بپذیرند، درک و شعور و فهم، و توفیقش بیشتر بود. او هم از اول، و هرچه زودتر فهمید که پیغمبر چه میگوید و به چه فرامیخواند.
[۵]. حضرت آیتالله خامنهای در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن در خصوص این مطلب اینچنین بیان میکنند: «بنابراین از اولی که پیغمبر ما مبعوث شد، هم دوستانش، طرفدارانش، آن کسانی که او از آنها حمایت میکرد و برای آنها بود، هم اینها؛ و هم دشمنها، آن کسانیکه پیغمبر بنا بود سرِ آنها بزند، هر دو گروه فهمیدند که پیغمبر در این دنیا حرفش چیست، چه میخواند بگوید. حرفی که بنده و جنابعالی هنوز درست نفهمیدیم. ما باید «بنشینیم»، بنده اینجا جان بکَنَم، داد بکشم، از «واضحاتِ اسلامی» برای شما بیان کنم... امروز ما باید با شما صحبت کنیم، بگوییم که، روح توحید عبارت است از نفیِ هرگونه قدرتی جز قدرت پروردگار. ابولهب همچین مطلب را همان اولِ اولِ فهمید. ولیدبن مغیره مخزومی، آقای قریش، و ابوجهل، آقای دیگرِ قریش و همچنین امیةبنفلان و دیگران و دیگران، آقایانِ قریش، اول، این مطلب را فهمیدند.»
[۶]. حضرت آیتالله خامنهای در همان کتاب در ادامه تصریح میکنند: «شما خیال میکنید که علت مخالفتِ کفار قریش، سردمدارانِ فکر و ضلالت با پیغمبر، جز همین مطلب که مقام خود و موقعیت اجتماعی خود را در خطر میدیدند، چیزِ دیگری بوده؟ آیا برای بتها دلشان میسوخت؟». پرواضح است که اگر در فضا و محیطی اجتماعی، محیط به معنای عام، محیط حقیقی یا مجازی، «روحِ توحید» بخواهد حکمفرما باشد، اولین اشخاصی که در مقابل «طرحِ صیانتِ» انسانیت، «طرح توحید»ی کردنِ زندگی انسانها، شروع به صفآرایی میکنند و خواسته یا ناخواسته، تعمدی یا سهوی، برای مخالفت و ضدیت و نابود کردنِ آن طرح، با دشمن همنوا و همجبهه میشوند، افرادِ سودجو و موقعیتطلباند که منافع خویش را با منافع عمومی در تعارض میبینند.
📝 ادامه دارد...
✍ زهرا پاکنفس
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
📝 در ادامه...
[۷]. یک مسالهای که باید بیان کرد و فریاد زد این است که، مسلک اجتماعیِ دین و هرآنچه وابسته به آن است یعنی درک و شعور و تبیین و بصیرت و آگاهی. عجیب است که آدمِ متدیّن و آدمِ ضددین، در بعضی از مسایل دینی به نتیجه واحدی میرسند؛ هر دو کأنّه باورشان آمدهاست که دین یعنی نفهمیدن، چشم و گوش را بستن و فکر نکردن. درحالیکه باید خاطر نشان کرد که، روش تفکر اسلامی و روش پیغمبر اسلام، «تبیین» است. اولین نغمه دعوت انبیاء و نقطه شروع کارشان هم، «اعلام توحید» بود که حرف آخر را اول میزدند؛ «رسول الله اسوة حسنه»؛ اینجاست که، باید «رسولانِ» فضای مجازی، با سرلوحه قرار دادنِ «رسول وحی» و قبولِ ولایتِ قرآنیِ ایشان هشیار باشند که هر برنامه زندگی و طرحی، قبل از اینکه وارد زندگی مردم بشود، و انتظار برود مردم با آن طرح همراه بشوند؛ در وهلهی اول، میبایست «روحِ توحید»ی طرحها، از طرف خودِ مصوبین و مجریان طرح و البته با «نظارتِ مردم»، بررسی و در «نیازِ لحظه» تبیین شود؛ آن هم، در مسایلِ مربوط به «پیشرفتِ» ملت و کشور، که «مقاومت»ی باید تبیین کرد؛ چراکه: «تبیین اساس کار ما است. ما با ذهنها مواجهیم، با دلها مواجهیم؛ باید دلها قانع بشود. اگر دلها قانع نشد، بدنها به راه نمیافتد، جسمها بهکار نمیافتد؛ این فرقِ بین تفکّر اسلامی و تفکّرات غیراسلامی است.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲)
[۸]. تاریخ نشان داده که، مکاتب و احزاب سیاسی در دنیا، آنهایی که با خدا و دین ارتباطی ندارند؛ حرفی ندارند که مدتها مردم را دنبال نخودسیاه بگردانند؛ مدتها سرشان را با شعارهای پوچ و توخالی گرم کنند؛ برای «اعلامیه حقوق بشرِ» دروغینِ خود، چه «طنّازی»های سیاسیِ توخالی که نمیکنند. بنابراین در جهاد عظیم تبیین، رسولانِ مجازی و افرادی که در نظامِ الهی بر سرِ کار آمده و به برکتِ «روحِ توحید»یِ انقلاب اسلامی، مایههای درونیاش بالا آمده و شکوفا شدهاست؛ براساسِ تعهد و تکلیفگراییِ خود، باید «قطعنامه» و «اعلامیهی توحید»ی جامعهی مجازی را بیرودربایستی و منفعتطلبیِ شخصی و ترس فریاد بزنند و از ابتدا به مردمِ -که صاحبان این انقلاب هستند- اعلام کنند که منظورِ ما از «طرح صیانت از فضای مجازی»، «توحیدی کردنِ زندگیِ مجازیِ» انسانها است.
📌 اینچنین است که اگر «شفافیتِ» طرح، شفاف تبیین نشود، این طرح با شکست مواجه میشود، یا منحل میشود و یا در مرحله اقدام و عمل، ناقص به اجرا درمیآید، و یا با وجودِ موانعِ بسیار با حرکت معمولی و بهکندی پیش میرود.
✍ زهرا پاکنفس
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
🔖بر سرِ طاغوتِ زمان بکوب!
📌. ای «مسئولِ مسلمان»ی که بر «خوانِ» نعمتِ الهی و پربرکتِ انقلاب اسلامی بر سر کار آمدهای!
بدان! که، در حالت کنونی، فضایِ مجازیِ «ول» و «رها»شده، به بستری برای جولان دادنِ نظام جاهلیِ انحصارطلبِ استکبار تبدیل شده، که با کوبیدنِ طبلِ رسواییِ «منطق دروغینِ» خود و با فعال کردن ذهن کنشگریِ مجهول و معیوب نافرجام، با ابزارِ تمدنیِ انسانساز، جسمها و جانها را در فضای حقیقی برای طغیان علیه انسانیتِ انسان، به حرکت درآورده است، تا «حقیقت» انسان را مغلوب «مجاز» گرداند.
بدان!
خدانماها، در فضای مجازی جولان میدهند؛ خدانماهایی که بتهای جاندار، در طول تاریخ بشر بودند؛ چه در لباسِ قدرتهای مذهبی، «احبار و رهبان»؛ چه در لباسِ قدرتهای دنیایی، «طاغوت» و «ملأ» و «مُترِف».
آری، ای «مسئولِ مسلمان»!
وقتِ خیزش است! برخیز!
برخیز و «قولوا لا اله الله تفلحوا»
سربده و بر سرِ «طاغوتِ زمان» بکوب!
برخیز و بزرگترین معجزه نبوتها، که ساختنِ انسانهای خوب و «مُتِحَلّی» به فضایل است را در آغوش بگیر و علیه طاغوتِ زمانِ عالَمِ «مجازِ انسان» قیام کن.
✍ زهرا پاکنفس
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
🔖 پاسخ به شبهه دکتر بیژن عبدالکریمی( نفوذ فرهنگی و فرآیند سازمان یافته)
🔰 آقای دکتر بیژن عبدالکریمی در مناظره با دکتر شهریار زرشناس در مورد« نفوذ» و خصوصا «نفوذ فرهنگی»؛ دربرنامۀ زاویۀ شبکه ۴ سیما در تاریخ ۹۵/۱۱/۲۷ مسائلی را مطرح کردند، که بخشی از آن را در این مقاله به چالش کشیده و پاسخ میدهیم. در این مناظره آقای عبدالکریمی، «نفوذ» را به عنوان توطئهای از غرب نمیپذیرد و اصرار دارد که ما امروز جهان را نمیشناسیم و به همین جهت نمیدانیم که در این جهان چه میخواهیم بکنیم. اما آنچه در مقاله پیش رو به چالش کشیده شده این است که؛ عبدالکریمی معتقد است: «جهان به واسطۀ کلمات ما ساخته میشود و کلمات قدرت معنایی زیادی دارند و آنچنان میتوانند دنیای توهمی و دروغینی بسازند، که سرمایههای تاریخی یک ملت را هدر بدهند.» ایشان مفاهیمی مانند «دشمن و نفوذ فرهنگی» را مفاهیمی دروغین و توهمی به شمار میآورد و میگوید: «باید به هر چیزی به اندازۀ خودش بها داده شود» و به قول او «در ذهنیت ایرانی و در بخشی از جریانات سنت گرایی، این مفاهیم برجسته شده و ما را از دیدن حقایق بزرگتر ناتوان کرده که باعث شده درصحنه عمل، دچار استیصال شویم». در درجۀ اول کاملا مشخص است که نقد ایشان به اندیشۀ امامین انقلاب و خصوصا امام خامنهای است. لذا در پاسخ به سخنان آقای عبدالکریمی اولا باید توجه کنیم؛ که در جملات و کلمات ایشان از صنعت مغالطه استفاده شده و در دو مقدمه آوردهاند:
الف-جهان به واسطۀ کلمات ساخته شده و این کلمات دارای قدرت معنایی زیادی هستند. ب- لازم است به هر چیزی به اندازۀ خودش بها داده شود. گاهی قدرت کلمات میتوانند دنیای دروغین و توهمی بسازند؛ که سرمایه تاریخی ملت را هدر بدهد، و این طور نتیجه گرفتند که: «بها دادن به کلماتی چون نفوذ و دشمن باعث شده ما درصحنۀ عمل دچار ضعف و استیصال شویم».
[۱]. ایشان این مفاهیم را دروغین و توهمی دانسته و در پاسخ به این مغالطه باید گفت؛ اولا-نفوذ یک امر توهمی نیست و دشمن براساس یک برنامۀ از پیش تعیین شده و به وسیلۀ عوامل داخلی وخارجی، برای «نفوذ در انقلاب اسلامی» و سپس براندازی و استحاله برنامهریزی کرده و پیش میرود؛ به طوری که «ظاهر/ صورت/ جسم انقلاب» باقی بماند، اما «باطن/ سیرت/ روح انقلاب» از بین برود. تهاجم فرهنگی یک واقعیت است.(رهبر انقلاب، دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی ۱۹ آذر ۹۲). دوما- منظور از سرمایههای تاریخی ملت که ایشان ادعا میکنند با توجه به مسئلۀ نفوذ هدر میرود، چه سرمایههایی است؟ سرمایههای تاریخی ملت ایران با توجه به سابقۀ اسلامی بودن کشور ما، همان سوابق دینی ماست. اگر به مسئلۀ«نفوذ» به اندازۀ واقعی اهمیت داده شود، نه تنها این سرمایهها هدر نمیرود؛ بلکه میتوان روی این سرمایهها ارزشگذاری کرد. در حقیقت این مفاهیم به اندازۀ واقعی، مهم و اساسی هستند. «دشمنشناسی اهمیت بسیاری علیالخصوص برای کشورهای اسلامی که همواره مورد حمله و هجمۀ دشمن قرار گرفتهاند، دارد»/(رهبر انقلاب ،۱۹ دی۹۵).
[۲]. مسئله این است که دکتر
عبدالکریمی در این مغالطه مفهوم نفوذ و دشمن را بیاهمیت جلوه میدهد، لذا میگوید:«بهای بیش از حد ما را دچار استیصال کرده» باید دید«استیصال» از دید ایشان به چه معناست؟ چرا مسئلۀ نفوذ فرهنگی دشمن امر مهمی نیست؟ باتوجه به رهنمودهای امامین انقلاب، وظیفۀ اصلی ملت انقلابی«دشمن شناسی و شناخت راههای نفوذ» اوست؛ که این مهم با بصیرت و تقوا و غیرت دینی حاصل میشود و اگر نادیده گرفته شود، لطمات جبران ناپذیری به بدنۀ نظام و انقلاب وارد میشود؛ مانند مسئلۀ نفوذ از طریق«فضای مجازی بیگانه» که زمین دشمن است.(رهبرانقلاب، ۲۲ مرداد ۹۷)/«دشمن وقتی زمین را طراحی و ساخته است، نباید در آن بازی کنیم و اگر بازی کرده و حتی ببریم هم، باختهایم.»/(رهبر انقلاب ،۱۶ تیر ۹۸). درحقیقت میتوان گفت: «توهمات حضور انقلابی درفضایهای دشمن» ناشی از«بخشینگری» و«کلان داوری» است که متاسفانه تعداد زیادی از حزباللهیها به آن مبتلا هستند.
[۳]. اینکه مراد آقای عبدالکریمی از«ضعف در صحنه عمل» چیست؟ آیا«وادادگی مقابل استعمار» قوت است؟ این درحالی است که برنامۀ عملی اسلام برای مقابله با استعمار و استکبار، شناخت دشمن و موضعگیری مناسب در قبال مواضع و نفوذ اوست.
📝 ادامه دارد...
✍ آمنه عسکری منفرد
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
📝 در ادامه...
[۴]. در انتها میتوان گفت که نتیجۀ شرایطی نگاه کردن و عدم شناخت منظومۀ فکری امام جامعه؛ سبب میشود که مواضع سلبی امام شناخته نشود. این در حالی است که مقابله با استکبار و استعمار و بستن راه نفوذ فکری و فرهنگی دشمن و مقابله با بتهای زمانه، موضع امام جامعه است. آن چنانکه چنین شناختی از دستورات اساسی و اولیۀ دین اسلام است که تنها درسایۀ شناخت منظومۀ فکری امام جامعه قابل فهم است. اگر گفتمان امت با گفتمان امام، هماهنگ و همسو نباشد، نفوذ قطعی است.
✍ آمنه عسکری منفرد
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی
#یادداشت
🔖 بقای انقلاب و اسلام، بر مدار بصیرت و غیرت دینی
[۱]. غیرت در فرهنگ لغت به معنی «تعصب/ حمیت/صفت مردانگی/مروت» آمده است و شامل مواردی همچون غیرت انسانی، دینی و... میشود. غیرت، یکی از فطریات آدمی است و اسلام هم دینی است که بر اساس فطریات تشریع یافته است. وجود غیرت در جامعۀ انسانی، از چنان اهمیت و ظرافتی برخوردار است که همواره بهعنوان شاخصۀ بارز اهل ایمان و سرمایۀ انسانی معرفی شده است، تاجایی که شارع مقدس در تشریع احکام، به آن عنایت داشته است. حضرت علی(علیه السلام) در باب اهمیت و ارزش غیرت فرمودند:«ارزش انسان، به قدر همت اوست، صدق او، به اندازۀ جوانمردی او و عفت او، به قدر غیرت اوست.»(حکمت ۴۷ نهجالبلاغه). از طرفی بصیرت و روشنبینی هم یکی از لازمههای وجودی انسان، در جهت رسیدن به ثبات فردی و اجتماعی به شمار میرود و تفکر و تدبر ناشی از بصیرت در سایۀ تقوای الهی، یکی از مولفههایی است که میتواند حرکت ابناء بشر به سمت جهانی شدن مهدویت را جهت دهد. غیرت دینی از این باب که ناشی از بصیرت است، حائز اهمیت میباشد و میتوان گفت؛ همین «غیرت و بصیرت دینی» است که در بزنگاههای حساس اجتماعی، میتواند عظمت امت اسلامی را به رخ جهانیان بکشد.
[۲]. نکتۀ قابل توجه این است که مسالۀ غیرت دینی، مختص امروز دنیای اسلام نیست؛ بلکه از همان صدر اسلام و برپایی حکومت نبوی، این غیرت و حمیت مسلمانان درسایۀ رهنمودهای پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بود که پیروزیهای بزرگ را در جهت ابقای اسلام منجر شد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) میفرمایند: «الغیره من الایمان؛ غیرت از ایمان است.»(من لایحضره الفقیه.ج۳.ص۴۴۴). اساسا قیام امام حسین(علیه السلام) نیز بر مبنای غیرت، عزت و کرامت الهی شکل گرفت. غیرت دینی امام بود، که سبب شد ایشان برای نجات دین حتی کوچکترین عضو خانوادۀ خویش را هم فدا کند. در حقیقت، حماسۀ عاشورا، محل تبلور غیرت دینی امام حسین(علیه السلام) و یارانشان بود که ذلت را نپذیرفتند و در راه آزادگی خون خود را نثار کردند؛ لذا هر زمان«غیرت دینی» با «عقلانیت» همراه شد، عاملی برای تبدیل تهدیدها به فرصتها خواهد بود.«آنجا که درکربلا، عقل میگوید بمان، و عشق میگوید برو؛ این، هردو عقل و عشق را خدا آفریده تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمۀ خود نَبُرَد، عشق را در راهی که میرود، تصدیق خواهد کرد. آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصلهای نیست.»(مرتضی آوینی، فتح خون، ص۳۹).
[۳]. تحقق انقلاب اسلامی ایران، در امتداد حکومت ائمۀ معصومین (علیه السلام) و طلیهۂ فجر صادق است که، با رهبری حکیمانه و شجاعانۀ امام خمینی(رحمتالله) و وامداری از آموزههای کربلا، عقلانیت /بصیرت /حمیت /غیرت دینی و اخلاص، تجدیدکنندۀ مضمون بعثت در دوران معاصر شد.«اما دشمن از پا نمینشیند و دنبال این است که فکر توحیدی را، فکر ولایت و محبت اهل بیت را، تعصب و غیرت نسبت به مبانی و اعتقاد به مبارزۀ ظالم را، اعتقاد به قبح و زشتی ظلمپذیری را، از دل این مردم با انواع حیلهها بیرون بکشد.»(بیانات رهبری،۱۲ دی ۱۴۰۰) .آنچه در۲۲ بهمن سال ۵۷ رخ داد، تبلور همین غیرت و بصیرت بود که؛ چون با اخلاص وشجاعت آمیخته شد، ملت را از ذلت و اسارت نجات بخشید.«ملت ایران ملتی با استعداد، با استقامت و برخوردار از غیرت دینی و غیرت ملی است. به اسلام عمیقا ایمان دارد، به میهن خویش عشق میورزد. اینها چیزهایی است که به ما اعتماد میبخشد که ملت ما قادر است، به این هدف دست پیدا کند. تجربه همین را به ما نشان میدهد.(مقام رهبری در جمع زائران رضوی، سال ۱۳۸۶).
[۴]. «ایمان اسلامی، غیرت ایمانی، شجاعت، اهل اقدام بودن، پیشرو بودن، صفشکن بودن، کارهای برجسته و نوآوری در راه اهداف والا انجام دادن، زمان را شناختن، موقعیت را شناختن و کار متناسب با موقعیت انجام دادن.»( بیانات رهبری، ۲۸ بهمن ۹۲). اینها، شاخصههایی است که امت اسلامی را آماده میکند تا در بزنگاههای حساس تاریخی درست عمل کنند، مطالبهگری و کنش مناسب داشته باشند، انفعالی عمل نکنند؛ مانند حادثۀ ۹ دی سال ۸۸ که تهدید بزرگی راه افتاد؛ اما «بصیرت و غیرت دینی مردم»، آن تهدید را به فرصتی برای پیروزی تبدیل کرد و آن ناشی از یک تصمیم جمعی برآمده از عقل جمعی بود؛ همچنین حرکت عظیم ملت مسلمان، در تمامی دنیای اسلام، در حادثۀ شهادت شهید سلیمانی که از نظر دشمن یک تهدید بود؛ اما غیرت ملت مسلمان آن را تبدیل به فرصت کرد و در نهایت اخلاص، تقوا، فرقان و ولایتمداری مطلق آن شهید بزرگوار بود که راه او را جاودانه کرد، که امروز ولی امر مسلمین جهان راه او را «مکتب سلیمانی» بنامند.
✍ آمنه عسکری منفرد
@enqelabi_nevesht
📌 کانال نوشتههای انقلابی