eitaa logo
نوشته‌های انقلابی
1.4هزار دنبال‌کننده
330 عکس
102 ویدیو
16 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایتی از عملیات کربلای۵ .pdf
306.9K
🔖 روایتی از عملیات کربلای ۵ (از سلسله‌روایت‌های سیره‌ی شهدا این قسمت: شهید مجید عاصی) 🖊 نویسنده: خانم مرضیه عاصی از دانش‌آموختگانِ مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری در سطح ۲ در رشتۀ «فرهنگ در اندیشه‌ی رهبر انقلاب» @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌الله‌النّور 🔖دانشجو، پیشرانِ قدرت و اقتدارِ اجتماع یکی از تأثیرگذارترین اقشار در نهضت‌های اجتماعی که می‌توانند تغییراتی بنیادین در جامعه بگذارند، جوانان آن جامعه و از بین آن‌ها دانشجویان هستند؛ زیرا آن‌ها جزء کارآمدترین و پرتحرک‌ترین قشر روشن‌فکر جامعه شمرده می‌شوند و انقلاب‌ها همواره آن‌ها را هسته‌ی اصلی و مرکزی مبارزات خود می‌دانند. براین‌اساس چنانچه در ایران اسلامی، این قشر تأثیرگذار در تحولات ساختاری، با استمداد از سه ویژگیِ کلانِ استقلال‌طلبی، عدالت‌خواهی و آرمان‌گرایی که مورد تأکید رهبر انقلاب می‌باشد، با مسائل کشور مماس باشند و در تصمیم‌سازیها و تصمیم‌گیریها مؤثر واقع شوند، مهم‌ترین رسالت خویش را شناخته‌ و بدان عمل کرده‌اند. امروز دانشجو باید با سلاح تقوا و با اندیشه‌ورزی، علم همراه با فکر سالم و سازنده را پیشه‌ی خود ساخته و با پرهیز از انفعال و ناامیدی، کانون تولید و انتشار امید به بخشهای مختلف جامعه باشد. اگر جریان دانشجویی از طریق جریان‌سازی و با ایجاد گفتمان‌سازی در تمامی عرصه‌ها؛ از جمله عرصه‌های سیاسی اقتصادی و علمی، به دنبال پیشرفت درون‌زا باشد و آن را به شکل یک مطالبه‌ی عمومی و فراگیر در جامعه تزریق نمایند، زمینه رشد و تعالی جامعه انقلاب اسلامی بیش از پیش فراهم خواهد آمد. امروز تشکل‌های دانشجویی باید با احیای تفکر اسلام سیاسی، به دنبال سه آرمان باشند؛ اول) ایجاد، پرورش و گسترش آرمان اعتماد به نفس، دوم) اعتقاد قلبی و عملی به «ما می‌توانیم» و سوم) ایمان و اعتقاد به مبارزه با سلطه و استکبار در سطح جهان. «از دانشگاه همیشه و در همه‌جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی در کشور باشد؛ اول جریان علم و تحقیق، دوم جریان آرمان گرایی‌ها و آرمان‌ خواهی‌ها و هدف‌گزاریهای سیاسی و اجتماعی.» (بیانات رهبر انقلاب دردیدار با اساتید و دانشجویان، ۲۴ آذر ۸۷) اینک که دنیا به مدد بیداری جهانی اسلامی پس از اجرای عملیات طوفان‌الاقصی و شکستن هیمنه‌ی پوشالی سلطه استکبار، بیش از گذشته در آستانه‌ی ظهور نظم نوین جهانی قرار گرفته است، بیشترین مسئولیت بر عهده‌ی مؤثرترین قشر یعنی دانشجویان و دانشگاهیان به‌عنوان موتور پیشران حرکت اجتماعی است که با حضور آگاهانه و متعهدانه در جبهه‌ی سخت‌افزاری و نرم‌افزاری، کشور را در تشکیل نظم جدید جهانی هدایت کنند و هویت، استقلال و اقتدار ملی جمهوری اسلامی ایران را به جهانیان اثبات نمایند. ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم 🔖نقدِ متبحّرانه، لازمه‌ی پویاییِ جامعه نقادی و نقد‌پذیری در امتداد و راستای پرسش‌گری و پاسخ‌گویی، سرمایه‌ای‌ست باارزش برای کمال و اصلاحِ اجتماع، شناختِ کاستی‏ها، نواقص و تلاش در جهت رفع آنها و گامی است با ارزش در مسیر سعادت وپویاییِ فرد و جامعه؛ «لازمه‌ی این نشاط و پویایی این است که هم منتقد باشیم، هم انتقادپذیر، که هر کدامش نباشد، بد است.»(۱۸ آبان۱۳۸۵، بیانات در دیدار دانشگاهیان سمنان) نقد و انتقاد به معنیِ سنجش و ارزیابی و بررسی، همراه با عدل و انصاف، در پدیده‏‌های اجتماعی و نگرش دوسویه به رفتارها و عملکردها، و به تعبیری دیگر، دیدن درد و ارائه‏‌ی درمان، بانیّتِ جست‌وجو و خلوصِ حقیقت، از مقومات نقد صحیح است. بنابراین سخن و موضع باید از علم و پشتوانه‌ی محکمی برخوردار باشد که در قرآن از آن به عنوان قول سدید یاد شده است. هرگونه هتک حرمت و رفتارهای غیراخلاقی و توهین‌آمیز خلاف شرع، مخالف عقلِ سیاسی است. نقد و انتقاد، حرکتی اصلاح‌گرانه است؛ نه موجب برهم زدن آرامش و امنیت جامعه و مردم. هدف، ارج نهادن به کار مثبت دیگران و یادآوری ناراستی‌ها در کنارِ هم است. ازاین‌رو، وجهه‏‌ی دیگران را خراب‌کردن و دامن‌زدن به تهمت‏‌ها و بدبینی‏‌ها و پدیدآوردن جو بدبینی را نمی‏‌توان نقد و انتقاد دانست. زیرا عیب‌گرفتن آسان است، ولی بیان عیب به‌گونه‌‌ای که به اصلاح بیانجامد، کاری است بسیار دشوار. قوه‏‌ی نقادی و انتقاد کردن، به معنای عیب گرفتن نیست بلکه سالم و ناسالم را تشخیص دادن است. گفتمان‌های نقادانه روشنفکران و نخبگان سیاسی باید به سمت همگرایی و انسجام اجتماعی پیش برود، نه اینکه باعث خشونت و از‌هم‌گسیختگی و انحراف‌ِ مطالباتِ گفتمان شود؛ بروز خشونت در هر جامعه‌ای عوامل مختلفی دارد، ضعف تربیتی، تبعیض‌های اجتماعی، ضعف قوانین و همچنین عملکردِ نخبگان سیاسی به‌عنوان الگو، نقش تعیین‌کننده‌ای در آرامش و امنیت روانی جامعه دارند که عدم توجه آنان بر تأثیراتی که با عملکرد و رفتارهای غیراخلاقیِ خود در مناظرات، بر مردم جامعه دارند، به شکل ناملموسی دامن‌گیر تمامی افراد و طبقات اجتماعی کشور می‌باشد. پذیرش انتقاد و نصیحت دلسوزانه، خصلتی انسانی و اسلامی است و بیشترین نقش را در فرونشاندن آتش اختلافات و آسیب‏ها و آفت‏های فردی و اجتماعی دارد. چنان‌که نقد و نقادیِ تیزبینانه، مایه‏‌ی کمال و رشد رفتارها و عملکردهاست، انتقادپذیری نیز زمینه‌سازِ بسیاری از خوش‏بینی‏‌ها و امیدواری‏‌ها نسبت به اصلاح امور است. نقد باید منصفانه، عاقلانه و مسئولانه باشد. بیان انتقادی با تخریب و کامل کردن پازل دشمن فرق می‌کند؛ با بدبین‌کردن مردم یا گستردن بدبینی در فضای عمومی کشور فرق می‌کند؛ باید واقعاً دلسوزانه باشد.  «حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آنجا خودش را نمایان خواهد کرد. حق این‌جوری نمایان نمیشود که کسی یک انتقادی را پرتاب بکند. این‌جوری که حق درست فهمیده نمی‌شود... آنی که کمک می‌کند به پیشرفت کشور، آزادی واقعىِ فکرهاست؛ یعنی آزادانه فکرکردن، آزادانه مطرح‌کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه‌نکردن. یک وقت شما یک حرفی می‌زنید، ناگهان می‌بینید همه‌ی ناظران سیاسی جهان که وجودشان انباشته‌ی از پلیدی و خباثت است، برای شما کف می‌زنند. به این تشویق نشوید. به قول رائج بین جوان‌ها، جوگیر نشوید. بحث درست بکنید، بحث منطقی بکنید. سخنی را بشنوید، سخنی را بگوئید؛ بعد بنشینید فکر کنید. این همان دستور قرآن است. «فبشّر عبادالّذین یستمعون‌القول فیتّبعون احسنه».(زمر/۱۷ و ۸) سخن را باید شنفت، بهترین را انتخاب کرد.»(۶آبان ۱۳۸۸،بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی کشور) ✍ پروین صادقی‌منش @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
به نام خالقِ «ن والقلم و مایَسطُرون» 🔖ذبحِ درست‌اندیشی چرا این‌گونه شد؟ در مناظره‌ای ۲۰۰ دقیقه‌ای با محوریت حجاب نمایندگانی از دو طیف فکری، به روشنگری مرزهای هویتی و فکری خویش پرداختند. دریای مواج افکار، به طغیان آمد. فواره‌های امید، برخی روشن و برخی خاموش شدند. ناشنیده‌های ناب گفته شد. مرزها روشن و شفاف گشت. استعاره‌ها به کمک افکار آمدند. استدلال‌ها چون اسبان بی‌باک برهم تاختند. ناظران، لذت شکل‌گیری گفتگو را چشیدند؛ هرچند با رگه‌هایی از برچسب‌زنی، تهمت و تخریب همراه بود و به قدرت عقل، حکمت دین و هیبت کلام، آفرین گفتند. روزنه‌های امید به شکل‌گیری بحث‌هایی برپایۀ منطق در حوزه‌های جنجالی و بر زمین مانده در دل‌ها زنده شد. خواسته‌ای که بارها از لزوم آن سخن به‌میان آمده است. بعد از مناظره، شاید آنکه نمی‌پسندید واقعیت را عریان ببیند؛ لباس تحریف را از کمد سیاست‌زدگی درآورد و بر تن حقیقت پوشاند. شکوفه‌های امید و عقل را با سمِ کج‌روایت آبیاری کرد. در هوای مه‌آلود و سمیِ کج روایت، خنجر ناآگاهی عده‌ای به یاری تحریف آمد و زخمی ماندگار بر حنجرِ میدان‌دارِ ارزش‌های اسلامی زد. بی‌عملان منفعل‌ساز بر طبل خودفهمی خویش کوبیدند و «تنها من می‌دانم» را صرف کردند. چرخ روزگار را به نقطۀ اولیه تفسیرها و تاویل‌ها بازگرداندند و همچنان تبیینِ عالمانه را امری سطحی خواندند. اما همه می‌دانیم که وظیفۀ پیامبران و مبلغان، زدودن گردوغبارِ غفلت و سنت‌های جاهلی از گنجینۀ‌ عقل‌ است. آنانکه مدعی دموکراسی هستند؛ چرا مواجهه مستقیم و شفاف مردم با حقیقتِ دین و عقل را برنمی‌تابند و سعی در وارونه‌سازی حقیقت دارند. برخی داعیه‌داران اسلام، چرا از مواجۀ مستقیم مردم با احکام اسلامی می‌هراسند و جایگاۀ حاکمیتِ اسلامِ ناب را بر تمام شئون زندگی مردم برنمی‌تابند. اسلام ناب را خشن معرفی می‌کنند و به دامن عرفی‌گری می‌غلتند. پرندۀ حجاب تنها با بال کار ایجابی، کار فرهنگیِ دراز مدت و بدون کار سلبی مولودی ناقص است که توان پریدن ندارد. سرنوشت غرب در دهۀ ۷۰ میلادی، نشان می‌دهد که این پرندۀ ناقص چگونه زجرکش تقلیل و فروپاشی ارزش‌ها می‌شود و با چاقوی دو لبه، هویت مستقل زنان و خانواده را به مسلخ می‌کشاند. حال چرا کسانی که خود را در زمرۀ عاقلان امر فرهنگی می‌دانند از این امر طفره می‌روند. صدای برآمده از دردِ بی‌عملی را خاموش می‌خواهند. از برچسب‌زنی‌های متعدد خسته نمی‌شوند و اینگونه، درست‌اندیشی را ذبح می‌کند. ✍ نسا خلیلی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
به نام خالقِ حضرتِ مادر بیت‌الاحزان، مرکزِ فرماندهیِ دنیا بعد از رحلت جانسوز پدر، کارش شده بود گریه. بهانه برای گریه زیاد داشت. گریه برای غم دوری از بهترین پدر دنیا، گریه برای پایمال شدن حق امامش، گریه برای جراحات‌ جسمی و روحی بیشمارش، گریه بر داغ محسن چشم به دنیا نگشوده‌اش، گریه بر جسارت‌های ناجوانمردانه به همسر مظلومش و گریه بر این‌همه بی‌معرفتی مردم زمانه‌اش. بانوی ما فرزندِ رسالت بود و در خاص‌ترین خانه‌ی دنیا، زندگی کرده بود، پاک‌ترین لقمه و شیر را به او داده بودند و با صحیح‌ترین شیوه تربیت شده و جلوه‌ای بود از نورانیت حق و زاده‌ی بیت وحی. او هرگز تسلیم و سکوت در برابر ناحق را نیاموخته بود و هیچ عمل حتی لغو و عبثی را انجام نداد و تصمیم هوشمندانه‌ای گرفت و از کوه غم و غصه‌ی نشسته در قلبش، تاریخی بی‌بدیل ساخت. بانوی دو عالم، برای تخریب و تضعیف پایه‌های بنای ظلم تا ابد و برای نشان دادن سره از ناسره و حق از باطل به جهانیان، بیت‌الاحزان به پا کرد. خانه‌ای با شالوده‌ی معرفت و ستون‌های استوارِ باور، خانه‌ای به استحکام ابدیت. او اشک‌های جانکاهش را خرج آبیاری نهال دین اسلام نمود و در جواب اعتراض مردمانِ بی‌وفای زمانه به صدای شیون‌هایش، خانه‌ای ساخت در قلب مردم خداجویی که تا آخرین روز خلقت پا به دنیا خواهند گذاشت. آری، اینگونه با استفاده از سلاح بُکاء بیت‌الاحزان را مرکز مدیریت جهان قرار داد تا هیچگاه صفوف حق و باطل در هم تنیده نگردد و هر کس، در هر زمان و در هر جای عالم بخواهد بفهمد در کدام صف قرار گرفته، باید بنگرد که مِهر و ولایت او و اولادش را در سینه دارد یا نه. ✍ فاطمه مهدوی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
به نام خالقِ «ن والقلم و مایَسطِرون» 🔖گزارشی تحلیلی از یک مناظره داغ آقای مهدی جمشیدی نویسنده و محقق حوزه فرهنگ و علم اجتماعی اسلامی مدت‌هاست بنا به رسالت خود در این حوزه درباره مسئله حجاب و الزامات قانونی و آثار اجتماعی مترتب بر آن مطالب بسیار ارزشمند و عالمانه‌ای را به‌ویژه در فضای مجازی به رشته‌ی تحریر درآورده و ساعت‌های زیادی را نیز با محافل گوناگون در تبیین این موضوع مهم به گفتگو نشسته است. اخیراً نیز مناظره‌ی بسیار مهم و پُرچالشی میان ایشان و آقای بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه در موضوع «امکان اجتماعی الزام به حجاب» انجام گرفت. در این یادداشت به نقد و تحلیل قسمت‌هایی از این مناظره پرداخته شده است. [۱]. ابتدا آقای جمشیدی مقدمه‌ای را بیان کرد که در آن به طرح صورت درستی از مسئله پرداخت و خوانشی منطقی و عقلانی از فلسفه حجاب ارائه نمود، حتی عنوان مناظره را هم به چالش کشید که چرا باید روشنفکران داخل ایران ذیل مفهوم برساخته‌ای مانند «حجاب اجباری» که به تحریف صورت‌مسئله منجر شده است و توسط عمله‌های پروژه‌بگیر نظام سلطه و با هدف انحراف مفهوم واقعی حجاب در ذهن زن مسلمان ایرانی ترویج می‌شود، بنشینند و در مقام اثبات یا ردّ آن بحث نمایند و به‌عبارتی در زمین طراحی‌شده‌ی آنها بازی کنند! همچنین متذکر شد که قراردادن حجاب در مقابل آزادی یک غلط مفهومی‌ست که یک ابهام منطقی را نیز به‌دنبال دارد و آن اینکه آزادی زن یا آزادی تمتّعات جنسیِ مرد؟! بنابراین اگر نوع خوانش غلط از مسئله‌ی حجاب و تعبیر برساخته‌ی حجاب اجباری با ادله‌ی عقلانی کنار زده شود؛ دست تحریف‌گران از ادله‌ی اغواگرانه و کج‌روایت‌های عاری از معنا و مفهوم واقعی تهی خواهدشد. آقای عبدالکریمی نیز در ابتدا بیان داشت با بسیاری از مقدمات آقای جمشیدی موافق است، به‌خصوص در لزوم صورت‌بندی درستِ مسئله، وجود غلبه‌ی روایت‌ها بر واقعیت‌ها و اینکه این وضعیت نیاز به بازسازی دارد. همچنین ادعا نمود که برای مقابله با حجاب و انکار عفت به‌عنوان زیست اخلاقی، در این مناظره حاضر نشده؛ بلکه در دفاع از ارزش‌های اخلاقی و معنوی،‌ در برنامه حضور یافته است؛ اما در ادامه، احکام دینی را سنت‌هایی تاریخی ‌نامید که به آن نام دینی داده شده است و متفکران و عالمان دینی را نیز به مواجهه‌ی شکلی با امر دینی و معنوی متهم نمود. او حجاب را یک برساخت بشری و یک امر تاریخی عنوان کرد که هیچ نسبتی با دین ندارد! همانند آنچه در غرب به اسم دین به خورد جامعه‌ی سرگردان آنجا داده شده است. [۲]. این درحالی است ‌که در بحث آقای جمشیدی صحبت به‌طور مشخص درباره‌ی دین اسلامی بود که گفتمان انقلاب اسلامی بر مبنای آن شکل گرفته است و سال‌هاست مرزهای جغرافیایی جهان را درنوردیده و درحال پیشروی‌ به‌سوی برهم‌زدن نظم کنونی جهان، برپاکردن تمدن نوین اسلامی و نجات بشریت از زیر بار نظام سلطه است و به الگویی بی‌بدیل از سبک زندگی در میان بسیاری از ملت‌ها تبدیل شده است. آقای عبدالکریمی با کنایه‌هایی متکبرانه و تحقیرآمیز، جبهه‌ی انقلاب را تهی از آدم‌هایی معرفی کرد که سواد فلسفی ندارند و قادر به رویارویی کلامی با او نیستند. این استاد دانشگاه بیشتر وقت خود در مناظره را به‌جای استدلال منطقی درباره‌ی موضوع اصلی و پاسخ به سؤالات و اشکالاتی که توسط آقای جمشیدی مطرح می‌شد؛ به توهین و تخطئه گفتمان انقلاب اسلامی و فرافکنی و حاشیه‌پردازی تلف نمود؛ به‌طوری‌که حتی قادر به دفاع از ادعاهای خود که در مقدمه‌ مطرح کرده‌بود نیز نشد. او در نقد ناهنجاری‌های فرهنگی جامعه ادعا نمود؛ غرب همه‌ی ذهن‌ها را تسخیر نموده و سکولاریسم، جان‌ها را فتح کرده است؛ درحالی‌که خود معتقد است، اگر دین با امر سیاسی پیوند بخورد چیزی از دین باقی نمی‌ماند! سؤالی که در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد این است: آیا کسانی که حفظ آبروی نظام و حفظ جمهوری اسلامی را در گرو عدم اجرای حکم الهی اسلام که به صورت قانون درآمده است می‌دانند و معتقدند امنیت نظامی کشور هم دارد فدای یک حکم فقهی می‌شود و این اعتقاد سکولار خود را در همه جا فریاد هم می‌زنند، می‌توانند در قامت منتقدان سکولاریسم ظاهر شوند؟ [۳]. در توصیف نوع برخوردهایی که با پدیده‌ی «کشف‌حجاب» انجام شده است، توسط آقای عبدالکریمی نسبت‌های توهین‌آمیز و ناروایی مانند طالبانیسم، داعشی، القاعده‌ای و خوارج‌گری به گفتمان انقلاب و جمهوری اسلامی داده‌شد که ریشه در فهم نادرست ایشان از مبانی و اصول انقلاب اسلامی دارد؛ به‌طوری که حتی از معنی واژه‌ی «محکمات» درباره‌ی آیات قرآن هم اظهار بی‌اطلاعی نمود و ناآگاهانه به نصّ قرآن درباره اصل حکم حجاب خدشه وارد کرد؛ آن را یک سنت تاریخی دانست که معاصرت نیافته است و بنابراین جسد مرده‌ای بیش نیست. ✍مریم عفتی مطلق @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
📝ادامهٔ مطلب... همچنین در نقد برخورد حکومت با این مسئله، هر نوع برخورد سلبی را محکوم به شکست خواند و بیان داشت تا زمانی که ارزش حجاب و عفت در عمق وجود افراد ریشه‌دار نشود، حتی اگر همه‌ی زنان جامعه چادر بپوشند هم فایده‌ای ندارد؛ این نشان می‌دهد که ایشان با وجود اینکه اطلاع کافی درباره‌ی احکام فقهی اسلام ندارد؛ اما آن را به‌شدت منکوب می‌کند؛ غافل از اینکه احکام دینی دو نوع هستند: «احکام تعبُّدی» که داشتن نیت الهی شرط قبولی آنهاست و «احکام توصُّلی» که برای انجام آنها داشتنِ نیت الهی یا توجه به انگیزه‌های درونیِ افراد موضوعیت ندارد؛ حکم حجاب هم چون مربوط به مسائل اجتماعی است از احکام توصُّلی محسوب می‌شود؛ زیرا هدف از این حکم، آن است که از جنسی‌شدن فضای اجتماع خودداری شود و این هدف با رعایت حجاب محقّق خواهد شد. او معتقد است گفتمان انقلاب درک درستی از فرهنگ ندارد ازاین‌رو، کارهای فرهنگی را سطحی و عوامانه خواند و راهکار حلّ مسئله را نیز رفتارهای پیامبرانه عنوان نمود؛ بنابراین لازم است به این سؤال‌ها پاسخ داده‌شود که «روش» تربیتی پیامبر برای جامعه چگونه بود؟ آیا غیر از این بود که آن حضرت «آماده‌سازی فضای تربیتی» را برای هدایت جامعه اصل می‌دانست؟ آیا در یک فضای مسموم و آلوده که مجال پاک‌سازی داده نمی‌شود، می‌توان به سلامتی دست یافت؟ آیا نباید زنجیره‌ی آلوده‌سازی را قطع کرد تا در یک فضای غیرجنسی، آن تربیت عمیقِ مورد نظر ایشان در جان آدم‌ها ریشه بدواند؟ چرا امر بدیهی و مترقّی سالم‌سازی فضای جامعه از آلودگی‌ها و ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی ناشی از رهاسازی غریزه جنسی در فضای عمومی، فهم نمی‌شود؟ [۴]. آقای عبدالکریمی ‌پذیرفت که واقعیت‌ها برده‌ی روایت‌ها شده‌اند و مدعی شد به پلیس این کشور اعتماد دارد، اما چشم خود را بر روی تمام اسناد و گزارش‌های واقعی و شواهد عینی غیرقابل‌انکار پلیس بسته و نظام را متهم به روایت‌هایی کرد که دشمن از وقایعی مانند «دانش‌آموز حادثه‌دیده در مترو» آفریده است. این انکار و تکذیب بدیهیات در صحنه‌ی تقابل حق و باطل، انسان را به یاد آیه‌ی ۱۸ سوره‌ی بقره می‌اندازد؛ «صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعون»؛ «آنان از شنیدن حق، کر و از گفتن حق، گنگ و از دیدن حق، کورند؛ پس ایشان به‌سوی حق بازنمی‌گردند». گویی طرح هر صورت‌مسئله‌ی حقیقی و منطقی از بی‌حجابی که منتهی به یک روایت درست و واقعی از مسئله‌ی حجاب گردد، چنان بر تارک منحطّ فرهنگ غرب می‌کوبد که ارتعاش آن روشنفکرنماها‌ی آلوده به مدرنیته را که به استحاله‌ی فرهنگ عفاف و حجاب دامن می‌زنند، گیج و منگ می‌نماید. اما منطق قوی و خلاّق و بیان متقن و مستدل آقای جمشیدی که افراد را فارغ از هر مسلکی، به وجد آورده و طعم شیرین عقلانیت اسلام و غنای تفکر اسلامی را بر جان‌شان می‌نشاند؛ بیش از هرچیزی، توجه کامل و فوق‌العاده‌ی اسلام را به جزئیات و نکات اخلاقی و ارزش‌های اجتماعی نشان می‌دهد که روح هر انسان آزاده‌ای را بیدار کرده و ذهن و قلب او را به روی حقایق آفرینش الهی می‌گشاید و ریشه‌ی توحیدی حجاب را که منطبق با خلقت وجودی انسان است، متذکر می‌شود. ✍مریم عفتی مطلق @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خالقِ «ن والقلم و مایَسطُرون» 🔖نقدی به نقدهای انقلابی‌نمایان  در راستای سرمایه‌گذاری‌های کلان و برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت استکبار جهانی، در جهت از بین بردن اقتدار و قوام نظام سلطه‌ناپذیر و سلطه‌ستیزِ جمهوری اسلامی ایران؛ دشمن، مسئله‌ی خانواده، زن و حجاب را نشانه رفت تا از این طریق ضربه‌ای اساسی به محکمات نظام وارد کند. اما بعد از شکست مفتضحانه‌ی پروژه‌ی(زن، زندگی، آزادی)، حدود ۱۵ماه است مسئله‌ی کشف حجاب توسط عده‌ای محدود و به بهانه‌ی آزادی در کشور و گاه به شیوه‌ی هنجارشکنانه رخ داده‌است. درهمین راستا و در جهت بینش‌افزایی برای آحاد گوناگون جامعه در حوزه‌ی نظری، برگزاری مناظراتی در بسترهای گوناگون با سلایق مختلف، بین اساتید برجسته در حوزه‌‌های مختلف، کمک می‌کند تا به گره‌های ذهنی افراد پاسخ مناسب داده شود و در صورت امکان، راهکار اجتماعی مناسب برای حل مسئله یافت شود. طبق این برنامه‌‌ی عملیاتی، در تاریخ ۹ آذر ۱۴۰۲ مناظره‌ای با موضوع (امکان اجتماعی الزام به امر حجاب) بین دکتر مهدی جمشیدی، محقق حوزه و فرهنگ و علوم اجتماعی و دکتر بیژن عبدالکریمی به عنوان استاد فلسفه دانشگاه برگزار شد. مباحث مطرح‌شده و موضع‌گیری‌ها، بسیار جالب و شنیدنی و بعضا نو بود. اگرچه مناظره با مقدمه‌ی عقلی و منطقی خوبی از (مسئله‌ی حجاب) توسط دکتر جمشیدی آغاز شد و ایشان با دلایل عقلی حتی به نام انتخاب‌شده برای مناظره نیز نقد منطقی وارد کردند؛ اما در ادامه‌ی بحث، دکتر عبدالکریمی که ابتدای امر مواضع خود را موافق بسیاری از مواضع آقای جمشیدی معرفی کرده بود، به دلیل تفاوت‌های شناختی و هویتی با مواضع ایشان، نظرات خود را نوع دیگری بیان کرد. دکتر عبدالکریمی گاه با مغالطه در بیان مفاهیم منطقی و عقلانی مطرح شده، از جمله مسئله‌ی (عفاف و حجاب)، آن را به‌گونه‌ای غلط به تعاریف دکتر جمشیدی نسبت داد؛ اما در مقابل نظرات متفکران بزرگ انقلابی نسبت به تشکیکی بودن مسئله‌ی (عفت) که مورد استناد دکتر جمشیدی بود، سکوت کرد. همچنین گاه با کنایه‌های تحقیرآمیز و با استفاده از تعابیری چون (کوتوله‌های فکری، طالبانیسم، خوارج‌گری و…) نسبت به گفتمان انقلاب، حکومت و دین؛ نسبت به الزام حجاب و وضع و اجرای قانون در این زمینه، فریاد تشطط برآورد و گاه با فرافکنی ناشی از موضع فلسفی و هویتی وابسته به غرب فروپاشیده و در ظاهر یک اصلاحگر نگران، به تزریق ناامیدی از حل مسئله‌ی حجاب در کشور پرداخت و بدین ترتیب سیر مباحث مطروحه به حاشیه رانده شد. این درحالی است که ظرفیت بحثی که دکتر جمشیدی مطرح کرد، درباره‌ی دین و ملزومات آن و منطق برخاسته از دین بود که گفتمان انقلاب اسلامی را شکل داده و به دنبال برهم زدن نظام سلطه در جهان و تشکیل نظم نوین جهانی است. این مباحث به قدری عقلانی و مستدل از سوی ایشان مطرح شد، که ذهن هر مخاطب هوشمند را به‌ خوبی به چالش وامی‌دارد تا با بررسی و مطالعه‌ی اصول و مبانی مطروحه از جانب ایشان، به‌ دنبال کشف چهره حقیقت باشد.  نگارنده معتقد است که چنین نشست‌هایی، آن‌‌ هم در شکل و بستر کرسی‌های اندیشه‌ورزی،  به‌ طور قطع زمینه‌ی رشد نخبگانی علمی و تحلیلی مسائل روز مورد نیاز جامعه را به‌ دنبال خواهد داشت. اما آن‌چه او را به قلم‌فرسایی در این مقال واداشته، نقد منهای دقت و انصاف عده‌ای از نامحرمان انقلابی‌نما بود که در لباسِ مَحرَم، حقیقت را به مسلخ بردند و دانسته یا نادانسته، دکتر مهدی جمشیدی را که به حق  شاگرد علامه مصباح (رحمه‌الله‌علیه) می‌باشد و سال‌هاست در حوزه‌ی فرهنگ و علوم اجتماعی اسلامی به تعلیم، تحقیق، بحث و مناظره پرداخته و به واقع  یک پژوهشگر انقلابی شجاع، کنشگر و حاضر درصحنه‌ی جهاد تبیین است؛ آماج تهمت، افترا و توهین قرار دادند و حقیقت روشن کلام او را پنهان کردند. روشنفکران انقلابی‌نمایی که اولا اغلبشان قادر به درک مباحث گفتمانی انقلاب نبوده و نیستند و نه‌تنها خودشان به بهانه‌ی مصلحت‌اندیشی و دوری از ایجاد نزاع و دوقطبی‌سازی در جامعه و بهانه‌هایی از این‌دست ، هرگز به مناظره و بحث در مورد گفتمان انقلاب اسلامی، جریان مقاومت و دفاع از مواضع انقلاب نپرداختند، بلکه زمانی است با انحاء گوناگون، به دنبال خاموش‌کردن ندایِ حق از حلقوم‌های شجاع انقلابی و ناتوان جلوه‌دادن نظام و انقلاب، از مواجهه با مسائل روز جهانی و مبانی اسلامی مورد تایید گفتمان انقلاب هستند. ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
📝ادامه‌ی مطلب... این در حالی است که محقق انقلابی مجاهد، باقدم‌نهادن در این مسیر، رنج مقدس را انتخاب کرده و گاه با ابزار قلم متعهد و بصیر انقلابی‌اش، دیده‌بانی جامعه را به‌عهده می‌گیرد و با هدایت تفکر و قلم و بیان، جریان‌ساز و گفتمان‌ساز است و گاه نیز در عرصه‌ی مناظرات با شناساندن منافذ فکری ناشی از عدم مرزبندی صحیح حق و باطل، مبانی و حدود اسلام را تبیین و رویش‌ها و ریزش‌ها را عریان به رخ می‌کشد، تا مانع تزریق تحریف و انحراف در تاریخ و فرهنگ اسلامی گردد. محقق انقلابی، اسلام را با اصول و مبانی بنیادین، اصولی، علمی و حقیقی تفکر حکیمانه‌ی علامه مطهری شناخته و آن‌را با همین اصول می‌شناساند و به دنبال زدودن زنگار از افکار و تعلیم و تربیت است، تا روایتی عاری از تعابیر اغواگرانه از مفاهیم و دستورات اسلام ناب را عرضه کند، تا عده‌ای از روی جهل یا غرض و عناد، با کج‌روایتها سخت‌افزار جامعه را به گمراهی نکشانند. اما روشنفکرمآبان انقلابی‌نما با شناخت اندک از مفاهیم مطروحه در مناظره، به‌جای دفاع از مواضع عقلانی و کمک به تسریع در اجرای آن، در پی تخریب و تحقیر، آن هم از موضعی برآمدند که خودشان کوچکترین شناختی نسبت به تعاریف اولیه‌ی‌ آن مفاهیم ندارند. مفاهیمی چون (ضروری دین) و (ضروری مذهب)، (انکار حجاب) و (بی‌حجابی). این افراد هرگز نزاع عقلانیت انقلابی با وهمانیّت طبقه تجدد را که در مناظره به‌خوبی مشهود بود، ندیدند. این مناظره نزاع پایگاه مستحکم عقل با وهم و تخیل ترسیده از سلطه‌خواهی رو به افول غرب بود. موضع دکتر مهدی جمشیدی در این مناظره چون گذشته، کنشی انقلابی و برخاسته از مبانی حکمت نظری، به‌ دور از فرافکنی و تزریق ناامیدی و ناتوانی گفتمان انقلاب در حل مسآله‌ی حجاب بود، اما موضع دکتر عبدالکریمی با ردّ (امکان اجتماعی برای الزام به حجاب)، به دنبال اثبات ناتوانی دین و حکومت از حل مسأله حجاب بود که ناشی از موضع انفعال فلسفی و هویتی ایشان و وابستگی‌ به تمدن فروپاشیده‌ی غرب بود، که نتیجه‌اش سنتی و قابل تغییر دانستن امر حجاب و عدم لزوم اجرای آن در کشور توسط حکومت و حتی حجاب‌بانان، توسط ایشان است. درحالی‌که این‌بار هم، عده‌ای از مصلحت اندیشان به‌ظاهر خودی که همواره در موضع انفعال قرار دارند و بویی از حقیقت انقلابی‌گری نبرده‌اند، تیغ را به خطا چرخاندند و حلقوم شاگرد به‌حق مصباح را که در پی شناساندن چهره‌ی حقیقی از دین و گفتمان انقلاب به‌کمک اندیشه‌های حق مطهری در جامعه اسلامی بود، نشانه رفتند. همان‌ها که مرزبندی بین دوست و دشمن را نشناخته و مجاهدی انقلابی را به باد تهمت گرفتند.  در اینجا با کمال احترام و ادب از این افراد انقلابی‌نما که به اسم (نقد) به (تحریف کلام حق) پرداختند، دعوت می‌‌شود؛ اولا حداقل در مراجعی چون «دانشنامه عمومی - ویکی شیعه» در مورد تعابیری چون(ضروری دین)، (ضروری مذهب)، (حکم مشهور )، (حکم مهم) را بررسی کنند. بدین طریق اگر هنوز چشم و گوش حقیقت‌بین داشته‌باشند؛ درمی‌یابند که (ایمان در برابر اسلام) با (ایمان در برابر کفر) تفاوت دارد، (ضروری مذهب) با (ضروری دین) تفاوت دارد، (انکارِ حجاب) با (بی‌حجابی) تفاوت دارد... سپس در مرحله دوم، بار دیگر کل ۲۰۰ دقیقه مناظره‌ی روشن و حقیقت‌نمای مفروض را بدون پیش‌فرض ذهنی و با رعایت عدل و انصاف بازبینی نمایند، تا دیگر بار شاهد نوازش‌های این‌چنینی نسبت‌ به نیروهای انقلابی عالم، مبارز و مجاهدی که شجاع و با درایت، اهل منطق علمی و حکمت نظری هستند و با زبان سرخ میثم‌وار، حقیقت را عریان‌ می‌نمایند، نداشته‌ باشند. ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
خانه های نورانی.pdf
546.4K
🔖 خانه‌های نورانی (از سلسله‌روایت‌های سیره‌ی شهدا این قسمت: شهید بهروز صبوری) 🖊 نویسنده: خانم کبریٰ خالقی از دانش‌آموختگانِ مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری در سطح ۲ در رشتۀ «فرهنگ در اندیشه‌ی رهبر انقلاب» @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به نام خالقِ «ن والقلم و مایَسطُرون» 🔖قضاوتی ناجوانمردانه‌‌‌‌... مدتی پیش مناظره‌ای بین دکتر جمشیدی و دکتر بیژن عبدالکریمی برگزار شد. این دو بزرگوار هر یک از نظرگاه خود به موضوع «امکان اجتماعی الزام به امر حجاب» پرداختند. هرچند در میانه مناظره، بحث شاخه‌شاخه و گاهی به دلیل اختلاف در برخی مبانی، از موضوع فاصله گرفت؛ اما مطالب و موضع‌گیری‌های بسیار جالبی از هر دو طرف بحث مطرح شد و نقاط چالشی خود را به وضوح نشان داد. از برکات این مناسبات علمی_نخبگانی روشن‌شدن زوایای پنهان یک مسئله و بسترسازی برای مباحثات و مناظرات دیگر است. قطعا همین کرسی‌های اندیشه‌ورزی روزی به بار خواهد نشست. علاوه بر نتایج کلی، آن میوه‌ی اصلی مناظره مقابله‌ی جدی با نگاهی‌ست که بین سنت و تجدد معلق است. او نه می‌تواند با افقی نو از سنت، شجاعانه در برابر تجدد بایستد و نه می‌تواند خود را به دامان تجددی در حال افول بسپارد. میوه‌ی دیگر آن، تمسک به نگاه هویت تاریخی ماست. تمسک به مطهری، حسن‌زاده، مصباح و آوینی... اما نکته قابل توجه اینجاست که در بین دوستان در هر دو طیف از تفکر، افرادی همیشه آماده‌ی قربانی کردن نوآوری‌های بحث‌اند. آماده‌ی به مسلخ کشاندن یک اندیشه‌ی ناب. این مناظره علمی که بیش از ۲۰۰ دقیقه به طول انجامید؛ ده‌ها نقطه نور برای تاریکی اذهان داشت. اما تا حد زیادی ناجوانمردانه، غیر اصولی و غیرعلمی به قضاوت نشسته شد. طرف صحبت حقیر با برخی همفکران و هم‌قطاران جناب دکتر جمشیدی است که نه تنها چشمانشان نقاط روشن بحث را ندیدند، مقدمه‌ی عالمانه‌ی ایشان را نشنیدند و پاسخ‌ها و تحلیل‌های هوشمندانه‌ی ایشان را در میانه‌ی بحث، درک نکردند؛ بلکه تنها به یک عبارت بسنده کرده و آن را همچون تیری زهراگین به سوی جنابش پرتاب کردند. آن هم با پیوستی از کلمات و ادبیاتی ناشایست و به دور از تقوا که نه دل‌سوزانه می‌نمود و نه از روی شناخت درست نسبت به مطلب بود. اما این هجمه فقط قلب و روح جناب آقای جمشیدی را نیازرد؛ بلکه روح بسیاری از شاگردان، همفکران و هم‌قطاران ایشان را به درد آورد. اُف بر شما که برداشتتان از آن همه یادداشت و مناظرات این چنین تقلیل‌گرایانه است. قلمی که در شرایط کنونی در بسیاری از مواضع تنهاوتنها از روی غیرت، جوهری می‌چکاند، با نیش خود خشکاندید. زبانی که به نیت جهاد تبیین باز بود، بستید. شما را چه شده است که با دوست و برادر خود اینچنین می‌کنید. او که یک تنه به روشنگری برخاسته و اطراف خود را همچون شمع روشن می‌کند. اگرچه آب می‌شود اما اذعان دارد؛ ملالی نیست. 🕯 آری، خاصیت شمع، عطای نور و گرماست. او روشن می‌کند هرچند تاریکی نفهمد و قدر نداند. اگر قفل ذهن شما بخش‌هایی از مناظره است همان را برادرانه و عالمانه بپرسید و به انتظار پاسخ شایسته بنشینید. و نه همچون نادانان از پی جهل به تمسخر. این را بدانید؛ ‌۱. «ایمان در برابر اسلام» با «ایمان در برابر کفر» تفاوت دارد. ۲. «ضروری مذهب» با «ضروری دین»، تفاوت دارد. ۳. حکم «انکار حجاب»، با حکم «بی‌حجابی» تفاوت دارد. منابع تخصصی به کنار، فقط همین دانشنامه‌ی عمومی «ویکی شیعه» را ببینید. در پایان باید بگویم؛ دیگر نیازی به دشمنی دشمنان نیست دوستان بسیار روان‌تر از دشمن، سیر تخطئه را هموار نمودند. ✍ زینب نجیب @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤 فاطمه یعنی کوثر 🌷 اسلام دین افزاینده است؛ إِنّا أَعطَيناكَ الكَوثَرَ؛ معنای کوثر یعنی افزاینده." این است که رسول خدا می‌فرماید: ای سلمان هر كس دخترم فاطمه(سلام‌الله‌علیها) را دوست داشته باشد، در بهشت و هر كس با او دشمنی كند در جهنم است. ای سلمان محبت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) در صد مكان نفع می‌رساند از جمله هنگام مرگ، قبر، ميزان، محشر، صراط و موقع حسابرسی. 🌷 دختر پیغمبر (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) که مادر امامان و شخصیّت‌های برجسته‌ی اسلام است که هرکدام اسلام را گسترش دادند، وسیله‌ی گسترش و زیادی و مزید اسلام است، قرآن هم همین‌جور است، اسلام هم همین‌جور است. ۱۳۶۲/۴/۲۱ @t_manzome_f_r ▫️مجموعهٔ تبیین منظومهٔ فکری رهبری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از نوشته‌های انقلابی
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ✨ن وَالْقَلَم و ما یَسْطُرُون✨ 🌷⚠ فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِير ⚠🌷 سورة هود، الآية ١١٢ «پس تو چنان که مأموری استقامت و پایداری‌کن و کسی که با همراهی تو به خدا رجوع‌کند نیز پایدار‌ باشد، و (هیچ از حدود الهی) تجاوز نکنید که خدا به هرچه شما می‌کنید بصیر و داناست.» ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🕊 کانال نوشته‌های انقلابی اختصاص به بازنشرِ نوشته‌ها، یادداشت‌ها و نقدهای انقلابی می‌باشد. طبیعتا ممکن است در طول روز، چند نوشته و یادداشت در این کانال منتشر بشود، پیشنهاد می‌کنم همه‌ی نوشته‌ها را بخوانید. دیدن این کانال قطعا برای بچه‌انقلابی‌ها سرورآور است. به کانال نوشته‌های انقلابی بپیوندید🔻 https://eitaa.com/enqelabi_nevesht
🔖روایتی از یک مناظره داغ چندی پیش، مناظره‌ای بسیار مهم و پُرچالش میان آقای مهدی جمشیدی نویسنده و محقق حوزه فرهنگ و علم اجتماعی اسلامی و آقای بیژن عبدالکریمی استاد فلسفه، در موضوع «امکان اجتماعی الزام به حجاب» انجام شد که در بخش‌هایی از آن احکام متعالی و مترقی اسلام از سوی یکی از طرف‌های مناظره مورد هجمه قرار گرفت و صورتی ظالمانه از گفتمان انقلاب اسلامی به روایت درآمد. [۱]. ابتدا مقدمه‌ای توسط آقای جمشیدی مطرح شد که در آن به طرح صورت درستی از مسئله پرداخته شد و خوانشی منطقی و عقلانی از فلسفه حجاب ارائه گردید، حتی عنوان مناظره هم به چالش کشیده شد که اساساً چرا باید روشنفکران داخل ایران ذیل مفهوم وارداتی‌ و برساخته‌ای مانند «حجاب اجباری» که به تحریف صورت‌مسئله منجر شده است و توسط عمله‌های پروژه‌بگیر نظام سلطه و با هدف انحراف مفهوم واقعی حجاب در ذهن زن مسلمان ایرانی، ترویج می‌شود بنشینند و در مقام اثبات یا ردّ آن بحث نمایند و به‌عبارتی در زمین طراحی‌شده‌ی آنها بازی کنند! همچنین متذکر شد که قراردادن حجاب در مقابل آزادی یک غلط مفهومی‌ست که یک ابهام منطقی را نیز به‌دنبال دارد و آن اینکه آزادی زن یا آزادی تمتّعات جنسیِ مرد؟! و اینکه اگر نوع خوانش غلط از مسئله‌ی حجاب و تعبیر برساخته‌ی حجاب اجباری با ادلّه‌ی عقلانی کنار زده شود؛ دست تحریف‌گران از ادلّه‌ی اغواگرایانه و کج‌روایت‌هایی که عاری از معنا و مفهوم حقیقی‌اند، تهی خواهدشد. آقای عبدالکریمی نیز در ابتدا بیان داشت با بسیاری از مقدمات آقای جمشیدی به‌خصوص در لزوم صورت‌بندی درستِ مسئله، وجود غلبه‌ی روایت‌ها بر واقعیت‌ها و اینکه این وضعیت نیاز به بازسازی دارد موافق است. همچنین ادعا نمود که برای مقابله با حجاب و انکار عفت به‌عنوان زیست اخلاقی، در این مناظره حاضر نشده؛ بلکه در دفاع از ارزش‌های اخلاقی و معنوی،‌ در برنامه حضور یافته است؛ اما در ادامه، احکام دینی را سنت‌هایی تاریخی ‌نامید که به آن نام دینی داده شده است و متفکران و عالمان دینی را نیز به مواجهه‌ی شکلی با امر دینی و معنوی متهم نمود. او حجاب را یک برساخت بشری و یک امر تاریخی عنوان کرد که همانند آنچه در غرب به اسم دین به خورد جامعه‌ی سرگردان آنجا داده شده است، هیچ نسبتی با دین ندارد! آقای عبدالکریمی بیشتر وقت خود در مناظره را به‌جای استدلال منطقی درباره‌ی موضوع اصلی و پاسخ به سؤالات و اشکالاتی که توسط آقای جمشیدی مطرح می‌شد؛ به توهین و تخطئه گفتمان انقلاب اسلامی و فرافکنی و حاشیه‌پردازی تلف نمود؛ به‌طوری‌که حتی قادر به دفاع از ادعاهای خود که در مقدمه‌ مطرح کرده‌بود نیز نشد. این درحالی است ‌که گفتمان انقلاب اسلامی، بر مبنای آن دینی شکل گرفته است که سال‌هاست مرزهای جغرافیایی جهان را درنوردیده و با به لرزه‌درآوردن پایه‌های فرهنگ منحطّ غرب، درحال پیشروی‌ به‌سوی برهم‌زدن نظم کنونی جهان، برپاکردن تمدن نوین اسلامی و نجات بشریت از زیر بار نظام سلطه است و در میان بسیاری از ملت‌های آزادی‌خواه دنیا به الگویی بی‌بدیل از سبک زندگی در نوع مواجهه با زورگویان عالَم تبدیل شده است. [۲]. در توصیف نوع برخوردهایی که با پدیده‌ی «کشف‌حجاب» انجام شده است، توسط آقای عبدالکریمی نسبت‌های توهین‌آمیز و ناروایی مانند طالبانیسم، داعشی، القاعده‌ای و خوارج‌گری به جمهوری اسلامی و گفتمان انقلاب داده‌شد که ریشه در فهمی نادرست از مبانی و اصول انقلاب اسلامی دارد؛ به‌طوری که ایشان حتی از معنی واژه‌ی «محکمات» درباره‌ی آیات قرآن هم اظهار بی‌اطلاعی نمود و ناآگاهانه به نصّ قرآن درباره اصل حکم حجاب خدشه وارد کرد؛ آن را یک سنت تاریخی خواند که معاصرت نیافته و جسد مرده‌ای بیش نیست. ✍مریم عفتی‌مطلق @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
📝ادامه مطلب... او در نقد ناهنجاری‌های فرهنگی جامعه ادعا نمود؛ غرب همه‌ی ذهن‌ها را تسخیر نموده و سکولاریسم، جان‌ها را فتح کرده است؛ درحالی‌که خود معتقد است، اگر دین با امر سیاسی پیوند بخورد چیزی از دین باقی نمی‌ماند! سؤالی که از این تناقضات در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد این است: کسانی که حفظ آبروی نظام و حفظ جمهوری اسلامی را در گرو عدم اجرای حکم الهی اسلام که به صورت قانون درآمده است می‌دانند و معتقدند امنیت نظامی کشور هم دارد فدای یک حکم فقهی می‌شود و این اعتقاد سکولار خود را در همه جا فریاد هم می‌زنند؛ آیا می‌توانند در قامت منتقدان سکولاریسم ظاهر شوند؟ ایشان همچنین در نقد برخورد حکومت با این مسئله، هر نوع برخورد سلبی را محکوم به شکست خواند و بیان داشت تا زمانی که ارزش حجاب و عفت در عمق وجود افراد ریشه‌دار نشود، حتی اگر همه‌ی زنان جامعه چادر بپوشند هم فایده‌ای ندارد و امکانی را فراهم نمی‌کند؛ این نشان می‌دهد که احکام فقهی اسلام در امور اجتماعی در میان عده‌ای از روشنفکران دانشگاهی ایران اسلامی همچنان مهجور است؛ ازاین‌رو، ناآگاهانه آن را به‌شدت منکوب می‌کنند؛ غافل از اینکه احکام دینی دو نوع هستند: «احکام تعبُّدی» که داشتن نیت الهی شرط قبولی آنهاست و «احکام توصُّلی» که ناظر به امور اجتماعی‌ست و برای انجام آنها داشتنِ نیت الهی یا توجه به انگیزه‌های درونیِ افراد موضوعیت ندارد؛ حکم حجاب هم چون مربوط به مسائل اجتماعی است از احکام توصُّلی محسوب می‌شود؛ زیرا هدف از این حکم آن است که از جنسی‌شدن فضای اجتماع و سلب آزادی افراد در نیل به کمالات، خودداری شود و این هدف با رعایت حجاب محقّق خواهد شد. او همچنین کارهای فرهنگی را سطحی و عوامانه خواند؛ زیرا معتقد است گفتمان انقلاب درک درستی از فرهنگ ندارد. ایشان راهکار حلّ مسئله را نیز رفتارهای پیامبرانه عنوان کرد و به مصادیقی تاریخی استناد نمود که سنخیتی با این موضوع نداشت؛ بنابراین لازم است به این سؤال‌ها پاسخ داده‌شود که «روش» تربیتی پیامبر برای تربیت و رشد جامعه چگونه بود؟ آیا غیر از این بود که آن حضرت «آماده‌سازی فضای تربیتی» را برای هدایت جامعه اصل می‌دانست؟ آیا در یک فضای مسموم و آلوده که مجال پاک‌سازی داده نمی‌شود، می‌توان به سلامتی دست یافت؟ آیا نباید زنجیره‌ی آلوده‌سازی را قطع کرد تا در یک فضای غیرجنسی، آن تربیت عمیقِ مورد نظر ایشان در جان آدم‌ها ریشه بدَواند؟ چرا اجرای امر بدیهی و مترقّی سالم‌سازی فضای جامعه از آلودگی‌ها و ناهنجاری‌ها و آسیب‌های اجتماعی که ناشی از رهاسازی غریزه جنسی در فضای عمومی جامعه است از طرف گروهی که در قامت مصلحان اجتماعی به تئوری‌پردازی فلسفی مشغولند؛ مورد پژوهش علمی که رسالت آنهاست قرار نمی‌گیرد تا در اختیار جامعه گذاشته شود؟ [۳]. آقای عبدالکریمی ‌پذیرفت که واقعیت‌ها برده‌ی روایت‌ها شده‌اند و مدعی شد به پلیس این کشور اعتماد دارد، اما چشم خود را بر روی تمام اسناد و گزارش‌های واقعی و شواهد عینی غیرقابل‌انکار پلیس بسته و نظام را متهم به روایت‌هایی کرد که دشمن از وقایعی مانند «دانش‌آموز حادثه‌دیده در مترو» آفریده است. این انکارها و تکذیب‌ها در امور عینی و بدیهی که در رویارویی حق و باطل شکل می‌گیرد؛ انسان را به یاد آیه‌ی ۱۸ سوره‌ی بقره می‌اندازد؛ «صُمٌّ بُکمٌ عُمیٌ فَهُم لا یَرجِعون»؛ «آنان از شنیدن حق، کر و از گفتن حق، گنگ و از دیدن حق، کورند؛ پس ایشان به‌سوی حق بازنمی‌گردند». گویی درباره مسئله‌ی حجاب، هراندازه از فاصله‌ی طرح صورت‌مسئله‌ها‌ی حقیقی و منطقی با روایت‌های درست و واقعی کاسته می‌شود، بر گیجی و انفعال اذهان آلوده به مدرنیته و فرهنگ مبتذل غرب افزوده می‌گردد. و اما منطق قوی و خلاّق و بیان متقن و مستدلّ آقای جمشیدی به نمایندگی از گفتمان انقلاب اسلامی که افراد را فارغ از هر مسلکی، به وجد آورده و طعم شیرین عقلانیت اسلام و غنای تفکر اسلامی را بر جان‌شان می‌نشاند؛ بیش از هرچیزی، توجه کامل و فوق‌العاده‌ی اسلام را به جزئیات و نکات اخلاقی و ارزش‌های اجتماعی نشان می‌دهد؛ آموزه‌هایی که روح هر انسان آزاده‌ای را بیدار کرده و ذهن و قلب او را به روی حقایق آفرینش الهی می‌گشاید و ریشه‌ی توحیدی حجاب را که منطبق با خلقت وجودی انسان است متذکر می‌گردد. ✍مریم عفتی‌مطلق @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖زخم‌های نورانی ۱. مکتب سلیمانی که بر پایه‌ی صدق و اخلاص بنا شده، همان ادامه‌ی مکتب امامین انقلاب اسلامی و اوصیاء و انبیای الهی است. این صدق و اخلاص همان سرمایه‌ی وجودی انسان‌های توحیدی‌ست که به راستی بر عهد خود ایستادگی کردند و مخلصانه در راه خدا جان، مال، آبرو هر آنچه که امانت در نزدشان بود نثار و ایثار کردند. از صفات ارزشمند حاج قاسم این است که در این راه پربرکت هنوز هم دستان مبارک دوستان اهل مقاومت خود را می‌گیرد و آنان را نیز به حیات طیبه می‌رساند. نمونه‌ی این دوستان، سید رضی بود که به لشکر آسمانی حاج قاسم پیوست و گوهر گرانبهای ایمان خود را خرج راه مقاومت علیه ظلم و ستم بر مظلومان کرد. سیدرضی، شهید عزیز ما سالیان درازی در میدان حق علیه استکبار جهانی مجاهدت کرد و برای این ایستادگی، خون پاکش را به محضر حجت حق تقدیم کرد. ۲. بله درست است که با هر خونِ شهید، زخمی بر قلوب مومنان وارد می‌شود، اما همان جراحت‌ها و زخم‌ها نوری می‌شوند تا راه عزت و شرف بهتر و بیشتر نمایان شود و درخت تناور اسلام را مستحکم‌تر کند. همچنانکه این شهادت‌ها پس از چهل و اندی سال از گذشت انقلاب اسلامی هم به اقتدار امت اسلامی کمک و هم دفع شر از سر مومنان کرده است، همانطور که در قرآن آمده است: «إِنَّ‌اللَّـهَ یُدَافِعُ عَنِ‌الَّذِینَ آمَنُوا...» ﴿آیه٣٨ سوره حج) خداوند«مدافع مؤمنان» است. و این اقتدار نظام اسلامی است که ابرقدرت‌های پوشالی ناتوان از رویارویی با جمهوری اسلامی، در سطح بین‌المللی، به ترور سربازان و سرداران گمنام مطیع امر ولایت دست می‌زنند. بعد از شهادت شهید سلیمانی نه تنها اسرائیل در سراشیبی سقوط در زباله‌دان تاریخ قرار گرفته است بلکه خون‌های مبارک شهدای‌مان، ابهت آمریکا و اذنابش را به زیر کشیده و اینگونه وجدان ملت‌‌ها را هوشیار و بیدار کرده است که هر روز با برگزاری تظاهرات نسبت به سیاست‌های شیطانی آمریکا و اسرائیل و کشورهای اروپایی اعتراض خود را به جنایات در غزه نشان می‌دهند. ۳. این خون‌های شهدای جمهوری اسلامی و مقاومت در دفاع از مظلومان عالم به‌خصوص دفاع از فلسطین باعث شده است تا مردم نستوه غزه هم‌چنان با بصیرت و افتخار بر سر آزادگی و شرافت خود باقی بمانند و در مقابل جنایات هولناک رژیم کودک‌کش مقاومت نمایند و آنان را به ستوه آورند. ما زخمیِ تیغِ تیز دشمن هستیم و از آن خصمِ زبون خشمگینیم، اما به قول مولانا که به شمس گفت: پس زخم‌هایمان چه؟ و او پاسخ داد: نور از محل آنها وارد می‌شود؛ همانطور هم، زخم‌های نورانی که بر پیکره‌ی اسلام وارد می‌آید امت اسلام را آگاه‌تر و متحدتر می‌کند و بر تاریکی‌ها غلبه پیدا خواهد کرد و امت اسلامی بزودی شاهد برپایی تمدن نوین اسلامی خواهد شد و خون پاک و نورانی حاج قاسم و یاران مقاومش مثل سید رضی موسوی، خود انتقام سختی علیه مستکبران جهان خواهد شد. ✍ کبرا خالقی @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی
🔖 بانوی تمدن‌ساز، «بانو ام‌البنین» (سلام‌الله‌علیها) وقتی حضرت حق تعالی «زن» را خلق کرد، او را مظهر جمال خود در بین مخلوقاتش قرار داد، سپس سهم بزرگی از «تربیت» و «هویت‌سازی» بندگانش را به عنوان تکلیف در اختیار او قرار داد و به واسطه‌ی قبول زحمت در انجام این تکلیف توسط او، بهشت برین را زیر پایش قرار داد. حال اگر زن، جایگاه خود را در آفرینش بشناسد و به قدر ارزش وجود خویش بال بگشاید و در جهت ادای تکلیفش که «انسان‌سازی» است، حرکت کند، تا عرش اعلی بالا خواهد‌ رفت. حال اگر بانویی در این مسیر، همسر و فرزندانش را برای جهاد در راه خدا آماده و همراهی کند، حتماً نقش کلیدی و ریشه‌ای خود را شناخته که از همه هستی‌اش برای رسیدن به معبود می‌گذرد. ​بانوی وارسته، بانو ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) زنی عاقله، بااخلاق و ایمانی عمیق و استوار و دارای صفات عالی از خاندان مردان شجاع و نامدار عرب در مناطق حجاز بود که در شرافت و شهامت و دلاوری، سرآمد رادمردان عصر خود بودند و ام‌البنین نیز این اوصاف والا را از آنها به ارث برد و بعد ازدواج با مولای متقیان، آنها را با آموخته‌هایش از خاندان وحی درآمیخت و به فرزندانش آموخت. ایشان با محبتی خالصانه خود را وقف خاندان ولایت کرد و بعد از شهادت فرزندانش در صحرای کربلا، با هنر نوحه‌سرایی و حماسه‌خوانی برای مظلومیت امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش، ندای مظلومیت، حق‌طلبی و آزادی‌خواهی عاشوراییان را به گوش مردم می‌رساند. این حماسه‌آفرینی با افتخار به جوان‌هایی بود که در اثبات حق امامت ولیّ زمان به شهادت رسیدند -و همه‌اش اشک ریختن و به سر زدن نیست- آری! روحیه‌ی انقلابی بانوی شاخص، حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها)، فرزندی چون حضرت ابوالفضل العباس (علیه‌السلام)، علمدارِ کربلا را تربیت کرد که در راه اعتلای کلمه حق در رکاب امام زمانش ایستاد و جان خود را در راه ولایت تقدیم کرد. بانو ام‌البنین، از بانوان تمدن‌سازِ تاریخ اسلام بود، که جایگاه و نقش خود را در نقشه‌ی‌ جامع ولیّ زمانش شناخت و جریان‌ساز شد. ✍ آمنه عسکری منفرد @enqelabi_nevesht 📌کانال نوشته‌های انقلابی