| إِلَهِي إِنْ حَرَمْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَرْزُقُنِي وَ إِنْ خَذَلْتَنِي فَمَنْ ذَا الَّذِي يَنْصُرُنِي |
خدایا ! اگر محرومم کنی، پس کیست آنکه به من روزی دهد؟ و اگر خوارم سازی ، پس کیست آنکه به من یاری رساند . . ؟
- مناجات شعبانیه
📱@enqelabi_taraz_57
🔻فقط تصور کن اگر رئیس جمهور ایران بود ؛ الان چه اتفاقی افتاده بود توی رسانه ها.
+ اما چون آمریکاست ؛ حتی خبر هم نداشتیم!
#بایکوت
#رسانه_دشمن
📱@enqelabi_taraz_57
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
۲۰
...در این دو سه روزی که درگیر ماجرای عقد بودم، اندازه دو سه سال کارِ تلنبارشده باقی مانده! هرکس از همکاران که مرا میبیند، طلب شیرینی میکند. نمیدانم چرا با هر بار یادآوری متأهل شدن سرخ و سفید میشوم! امروز، سرِ صبحی، حاجحمید را که دیدم، مرا در آغوش گرفت، بوسید و تبریک گفت. وقتی همدیگر را در آغوش گرفتیم، به جای شادی، از قلب حاجحمید، غم سرازیر شد به سمت قلبم.
به موهای خاکستری و چینهای روی پیشانی حاجحمید نگاه میکنم. روزهای سختی را میگذراند. سرش شلوغ است. از یک طرف کارهای دانشگاه را باید پیگیری کند و از یک طرف هم مسائل منطقه نگرانش کرده. دو سه ساعتی طول کشید تا کارهای عقبمانده را رتق و فتق کنم. وسط کارها چند نفری آمدند پیش حاجحمید تا درباره مسائل سوریه با هم صحبت کنند. کنجکاوم که ببینم حاجی میخواهد چه تصمیمی بگیرد...
...
#ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
📱@enqelabi_taraz_57
📗 ادامه کتابِ
《 راستي دردهایم کو ؟ 》
۲۱
...فکری شدهام. لابد دانشگاه باید نیروهای جدیدی را به منطقه بفرستد. برقِ شوقی در دلم میجهد. میشود اسم مرا هم در فهرست راهیها بنویسند؟ توی همین فکرها هستم که حاجرضا با یک پشته کاغذ از راه میرسد. کارش را راه میاندازم. همکاریم اما او به سن و تجربه، جای استاد من است. تجربه رفتن به سوریه را هم دارد. باید ببینم او با همسرش سر رفتن به سوریه چطور تا کرده!
بعد از نماز، میروم سروقتش:«حاجرضا! شما چطوری خانومتُ راضی کردی که بری سوریه؟» سگرمههایش توی هم گره میخورد اما لبخند میزند:«واسه شما هنوز زوده!»
-دیر و زود نداره که حاجی! من که شرایطش رو دارم، فقط میخوام بدونم شما چطوری راضی کردی خانومتُ منم همون کارُ بکنم!
-حالا بذار یه مدت بگذره از عقدت!
-حالا از کجا معلوم که اگه بذارم یه مدت بگذره، بازم قسمتم بشه که برم؟
-بابا بذار یه مدت بگذره خانومت عادت کنه به شرایطت!
-نه حاجرضا! میخوام برم!
فایده ندارد. باید خودم خلاقیت به خرج بدهم و با فاطمه صحبت کنم. شاید هم رُک و راست رفتم و گفتم که توی سرم چه میگذرد. به خودم دلداری میدهم! با روحیهای که از فاطمه میشناسم، میدانم که سخت نمیگیرد...
آخر وقت، حاج حمید آمد سراغم. خوش و بشی کرد و احوالم را پرسید. بین حرفها درآمد که «تو از اون مردای عاشقپیشه میشی، چون به نامحرم نگاه نمیکنی» لبخند زدم و نتوانستم چیزی بگویم. حاجی راست میگوید؛ عشق دارد گریبانم را میگیرد! من دارم از آن مردهای عاشقپیشه میشوم!...
...
#قسمت_بیست_یکم #ادامه_دارد
#یادشهداباصلوات
📔#راستی_دردهایم_کو
📱@enqelabi_taraz_57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 رفیق شهید داری؟
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
#رفیق_شهیدم
#ارتباط_باشهدا
#شهدازنده_اند
#عباس_دانشگر
╭─┅🍃🌼🍃┅─╮
@enqelabi_taraz_57
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدانه
حواسمان باشد !
پسرانشان را فدای این راه کردن:)
#امام_زمان
#لبیک_یا_خامنه_ای
📱@enqelabi_taraz_57
هدایت شده از 1ساعتبمونہ♥️
اگہدنبال...
#انگیزشے #درسے #چیدمان
#رمان #اسکرپبوک #بوکمارک
و و و و هستے..
ولےپیدانمیکنےحتمایہسربہاینجابزن😉
#ضررندارهکہ😁
https://eitaa.com/joinchat/496566577C7ea95d0459