#داستان_واقعی
یک روز رفتم برای هیئت بنر سفارش بدم😎
دلم میخواست بنر این دفعه خیلی جدید و متفاوت باشه ولی وقتی با طراح صحبت کردم گفت: حاج آقا اینجوری نمیشه اصلا از همین طرح های آماده لایه باز تو اینترنت رو برداریم😧 همه همین کار رو میکنن😏
منم گفتم: اگر میخواستم این کار رو انجام بدم خودم میتونستم و دیگه مزاحم شما نمیشدم☺️
گفت پس خودتون برین بزنین، ما اینجا از این کارا نمیکنیم ❌
😲بعد از اون ماجرا...
گاهی میشنیدم از کسادی بازار گلایه داشت بعد از مدتی مغازشو جمع کرد⚠️
.
۲