شعر از طلبه گرامی مجتمع
اجرهم عند الله
#غزل_همدردی ...!
به دست حادثه، گُل شاخه شاخه پرپرشد
فضا به رایحه ی لاله ها معطّر شد
چنان گریست در این داغ، ابر همدردی
که جاده جاده جماعت، به غم شناور شد
دوباره مسئله ی همزبانی اوج گرفت
دری و فارسی باهمدیگر برابرشد
فقط نه غمزده زین ماجرا دل «تهران»
که دیدگان پریشان «بلخ» هم ترشد
در این عزا دل تاریخ ما به درد آمد
از این عزا همه احساس ها مکدّر شد
نشست خاک «خراسان» به سوگ فرزندش
برای مردم این مرز کهنه، مادر شد
گِره گِره همه پیوندها به هم آمیخت
درخت همدلی در بین ما تناور شد
کتاب قصه ی همسایگی به حرف آمد
مرور صفحه ی همبستگی میسّر شد
شکوفه داد هم آوائی، زیر این باران
نشای نوشده ی دوستی صنوبر شد
فراق «مشهد» و شهر «مزار» ممکن نیست
چرا که این دو حرم، تا ابد برادر شد
#شریف_عظیمی
#افغانستان
#ایران
#تسلیت
#همدردی