انسجام
🔺 پیوست : «فهرست اولیه انتخابات دوازدهم مجلس شورای اسلامی» ✅ تائید قطعی انسجام : ۱. روحالله ای
بسم الله الرحمن الرحیم
▫️انتشار «فهرست مبنای ۸+۲۲ هستهٔ اولیهٔ انسجام» انتخابات مجلس شورای اسلامی تهران
+ بیانیه تفصیلی خطاب به عموم مردم ایران و نامزدهای مجلس شورای اسلامی
⭕️ ۸ نمایندهٔ مورد تائید گفتار سیاسی انسجام :
۱.روح الله ایزدخواه
۲.علی خضریان
۳. مجتبی زارعی
۴. سمیه گلپور
۵. علی کیان
۶. مهدی عسگری
۷. احمدعلی یوسفی
۸. حسین صمصامی
⭕️ به همراه معرفی اسامی ۲۲ نامزد مستعد حاضر در صحنه انتخابات مجلس شورای اسلامی در مقایسه با دیگر افراد، ذیل شاخصهای مورد توافق :
۱. سلامت نفس
۲. حریت، روحیه فسادستیزی و عدالتخواهی
۳. امکان تعامل تشکیلاتی
۴. توانمندی تخصصی و علمی
۵. استعداد سیاسی
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
بسم الله الرحمن الرحیم ▫️انتشار «فهرست مبنای ۸+۲۲ هستهٔ اولیهٔ انسجام» انتخابات مجلس شورای اسلام
بیانیه شماره ۳ و نهایی انسجام پیش از انتخابات شورای اسلامی ۱۴۰۲
سخنی با عموم مردم ایران و نامزدهای مجلس شورای اسلامی
درباره اینکه جمعیت انسجام - ائتلاف نیروهای سیاسی مدنی جبهه انقلاب و مقاومت - چرا در انتخابات شرکت و نامزدهایی را برای نمایندگی در مجلس دوازدهم شورای اسلامی معرفی میکند :
یکم. مسائل کشور در برابر وضعیت کشور
▪️چرا مسائل کشور حل نمیشوند؟ این پرسشی است که وقتی به مشکلات مزمن کشور از جمله مسکن، خودرو، سربازی، نظام آموزش، نظام بهداشت، نظام توزیع و مصرف آب، ناترازی انرژی، تورم و بحران ارزی مینگریم به ذهن میآید. آیا مسائل کشور با کار بیشتر یا با راهکارهای علمیتر، منطقیتر، عقلانیتر و دقیقتر و حتی آیا با پاکدستی و تخصص و کاردانی کارگزاران و نمایندگان و وزرا و وکلا حل میشود؟ وقتی آنچه _ مساله _ میدانیم به شکل مزمن و دیرپا و حلنشدنی بروز کرده و تداوم دارد، آیا نباید به شیوهای دیگر به آنها نگریست؟
▪️مجموعه مشکلات لاینحلی که آنها را در «چارچوب مساله» صورتبندی میکنیم در خلأ بهوجود نیامدهاند. آنها ثمرهٔ یک موقعیت تاریخی و نتیجه یک «وضعیت»اند. تا زمانی که آن وضعیت تغییر نکند، آن مسائل به شکل سابق و دیرپای خود باقیاند. در چنین شرایطی یک برنامه سیاسی یا یک چارچوب حکمرانی نمیتواند صرفا به کارشناسان و سیاستگذاران برای حل مسائل تکیه کند، بلکه محتاج مردان سیاسی و نیروهای ارادهمندی است که عزم تغییر وضعیت دارند و خود را برای هزینههای آن آماده کردهاند.
▪️پس ما پیش از هر چیز بهجای برنامههایی برای حل مسائل، نیازمند راهبردی برای تغییر وضعیتیم. و به جای مجلسی که در آن، مدیر و کارشناس و متخصص به عنوان نماینده مردم حاضر اند، مجلسی سیاسی لازم داریم.
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
بیانیه شماره ۳ و نهایی انسجام پیش از انتخابات شورای اسلامی ۱۴۰۲ سخنی با عموم مردم ایران و نامزدها
دوم. این وضعیت را چگونه باید توصیف کرد؟
▪️بهرغم همهی پیشرفتهای علمی، صنعتی و نظامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی خصوصا تا میانههای دهه ۹۰ شمسی، ما کماکان در آرایشی از اقتصاد سیاسی متکی بر خامفروشی گرفتار و زمینگیر شدهایم. این آرایش در چارچوب یک اقتصاد سیاسی کلی که نظم جهانی را شکل داده است و جهت آن عمدتا به سمت قطبهای سرمایهداری شرق و غرب (و مشخصا آمریکا و امروزه چین) است عمل میکند. آن اقتصاد سیاسی جهانی موقعیت کشورها را بر اساس تثبیت موقعیت برتر همان قطبها تنظیم میکند.
▪️ چنانچه کشوری بخواهد از این موقعیت خارج شود و در برابر فشارهای آن نظم جهانی مقاومت کند، این آرایش جهانی به شیوههای مختلف نرم و سخت، جنگ و نفوذ، نظامی و دیپلماتیک، او را به موقعیت اولیه بازمیگرداند. اما حفظ این آرایش صرفا وابسته به این فشارها نیست، بلکه شیوههای پیچیده و پنهان و آشکاری از جایگذاری قدرتهای سیاسی و نظامی در اینجا و آنجا باید آن نظم جهانی و پویاییهای آن را تضمین کند.
▪️در منطقه ما مشخصا «رژیم جعلی اسرائیل» چنین کارکردی دارد. این ماشین تولید ظلم و تبعیض و اشغال و ارعاب و کشتار و فاجعه، نزدیک به یک قرن است که ماشه سلاح نگهداشت این وضعیت است. تضمینی است که آن نظم جهانی که محصول چند قرن استعمار غربی و همراهی دیگران با اوست از میان نرود.
▪️به همین دلیل هم است که هر قدرتی که کمابیش میخواهد در این نظم مشارکت کند و از مواهب آن بهرهمند گردد با اسرائیل و چهره خونخوار آن کنار میآید، حتی اگر نخواهد وقاحت و هزینه حمایت آشکار از او را به جان بخرد. در این میان تفاوتی میان چین و آمریکا نیست. اگر آمریکاییها هزینه سیاسی و مالی و نظامی حمایت از اسرائیل را میپردازند، چینیها برای فشار نیاوردن در جهت هدم اسرائیل حاضرند با آمریکاییها معامله کنند.
▪️اما این آرایش جهانی چه ارتباطی با اوضاع داخلی ما دارد؟ بقای اسرائیل مقارن تثبیت ما در موقعیت خامفروشی است. هرقدر ما در فناوری و فرآوری و تولید و سرمایهگذاری و توسعه بازارها محتاج بلوک غرب و شرق سرمایهداری جهانی باشیم، و در روابط یکسویه صادراتِ مواد خام و واردات کالا و دانش و اطلاعات و فناوری و غذا، حجم بیشتری از مبادلات در مدارهای تثبیتشده داشته باشیم تهدید ضعیفتری برای اسرائیل هستیم. موشکهای ما میتواند حیفا و تلآویو را تهدید کند، اما ساخت اقتصادی ما، از آنجا که در جهت مدارهای موجود اقتصاد سیاسی جهانی شکل گرفته است، در نهایت در جهت بقای اسرائیل عمل میکند؛ تا زمانی که موجودیت اسرائیل در نقطه تعادل نیروهای این اقتصاد سیاسی جهانی باشد.
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
دوم. این وضعیت را چگونه باید توصیف کرد؟ ▪️بهرغم همهی پیشرفتهای علمی، صنعتی و نظامی پس از پیروز
سوم. برنامه ما برای تغییر وضعیت چه میتواند باشد؟
▪️قبل از پاسخ به این پرسش کمی به عقب بازگردیم. در دوران پهلوی دوم ایران کم گرفتار مشکلات نبود. از فقر و اعتیاد و فحشا و فروپاشی خانوادهها و طلاق گرفته تا تخلیه روستاها و حاشیهنشینی و مهاجرت و بحران مسکن. در دانشگاهها و ادارات هم نیروهای دلسوز کم نبودند که در همان وضعیت نسخههای مختلفی برای حل مشکلات ارائه میدادند. اما یک نفر بود که تشخیص میداد به جای رفع و رجوع مشکلات باید به تغییر وضعیت اقدام کرد. نقطه عینیِ تغییر وضعیت برای امام امت (ره)، شاه بود؛ «شاه باید برود». این جملهٔ کوتاه و عینی هدف دقیق و نشانه تغییر وضعیت در ایران و منطقه بود.
▪️در یک برنامه سیاسی ما نیاز به اهداف عینی داریم. اگر صورتبندی ما از وضعیت درست باشد، هدف عینی هم روشن است؛ «اسرائیل باید برود». اما از میان رفتن رژیم سیاسی اسرائیل حتما مستلزم شکلگیری یک اقتصاد سیاسی مستقل در ایران و به تبع آن در منطقه است. شکلدهی به نیروهای مولد و هویتهای مستقل سیاسی در ایران و پیوند دادن آنها در مدارهای اقتصاد سیاسی نوین به نیروهای مستقل منطقهای، بخش مهمی از برنامه نابودی اسرائیل است. بدون این بخش تلاشهای نظامی و امنیتی اگرچه میتوانند موجودیت او را به خطر اندازند اما نابودی این ماشین کشتار را رقم نمیزنند.
▪️در عین حال تولید حقیقی نه تنها مقارن استقلال حقیقی است که پیشران نیروی محرکه پیشرفت است. نیرویی است که منجر به جایابی نوینی از موقعیت ایران در آرایش جهانی خواهد شد. نیرویی که البته با مقاومت شدید داخلی و خارجی مواجه است.
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
سوم. برنامه ما برای تغییر وضعیت چه میتواند باشد؟ ▪️قبل از پاسخ به این پرسش کمی به عقب بازگردیم.
چهارم. آیا انتخابات میتواند راهی برای تغییر وضعیت باشد؟
▫️این پرسش روی دیگر پرسشی دشوار است. آیا انقلاب راهی برای تغییر وضعیت در ایران است؟
▪️در شرایطی جمهوری اسلامی ایران در جهت مقاومت نسبت به فشارهای نظم جهانی، هزینههای بیشماری داده است و میدهد؛ و رهبری آن صادقانه بر نابودی اسرائیل و حمایت از همهٔ نیروهایی که در این جهت عمل میکنند تاکید میکند؛ و بر شکلگیری هویت مقاومت در برابر بلوک تسلیم به عنوان تنش واقعی سیاسی در منطقه ما پای میفشارد؛ نسخه انقلاب پیچیدن کاری خیانتبار است.
▪️تنها راه اثرگذاری واقعی و حرکت موثر به سوی تغییر، «انتخابات» میتواند باشد. البته این شرایطی داردکه نسبت به احراز آن بیاندازه حساس باید بود. همينجا دقیقا موقعیتی است که جمعیت انسجام تصميم به ورود به انتخابات گرفته است؛ ارائه گفتار سیاسی مهم در میانهٔ رقابتهای پوچ رایج حاضر در صحنه سیاسی کشور!
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
چهارم. آیا انتخابات میتواند راهی برای تغییر وضعیت باشد؟ ▫️این پرسش روی دیگر پرسشی دشوار است. آیا
پنجم. چرا در این شرایط وارد انتخابات شدیم و دست به گزینش از میان نامزدها و فهرستهای موجود زدیم؟
▪️انتخابات فعلی، یک انتخابات بیگفتار است. معلوم نیست معنی سیاسی رای به فهرست شانا چه تفاوتی با معنی سیاسیِ رأی به فهرست امنا دارد؛ جز این که اعضای فهرست اول میخواهند جای فهرست دوم باشند. درباره فهرستهای گوناگون دیگر هم همین وضعیت حاکم است.
▪️این شرایط نتیجه غیرسیاسیشدن روزبهروز و فزایندهٔ انتخابات در ایران است. نتیجه تمرکز بیش از اندازه بر مسائل بدون توجه به ضرورت تغییر وضعیت و تحول اساسی است. هر قدر هم به این ضرورت بیتوجهی شود و زمان بگذرد، ما در آن موقعیتمان در نظم جهانی، که پیش از این گفتیم، بیشتر جایگیر میشویم و فرصتها را یکی پس از دیگری از دست میدهیم. نزدیکترین نمونه از این فرصتها طوفان الاقصی بود که نتوانستیم از آن در جهت تغییر اساسی در داخل و خارج بهره ببریم.
▪️پس ضرورتا فرصتِ همین امروز را باید دریافت. در همینجا و در همین آرایش سیاسی داخلی باید دست به گزینش بزنیم و به سیاسیترین ترکیبها در جهت تغییر وضعیت رای بدهیم. نه فقط این بلکه پس از انتخابات پیش رو، باید از فردای تشکیل مجلس برنامهای منسجم و پایدار برای رابطه موثر با نمایندگان آن داشته باشیم و ایشان را در جهت تغییر قرار دهیم و مراقبت کنیم.
▪️این مهمترین توضیح ائتلاف انسجام برای ورود به انتخابات دور دوازدهم مجلس شورای اسلامی است. تبعاً ائتلاف انسجام در فرایندی از تحقیق و مذاکره و گفتگو و البته بهرهگیری از ظرفیت شبکه هستههای سیاسی مستقل که چارچوب گفتار انسجام را باور دارند، به فهرستی منتخب از نامزدها در تهران، مشهد، اصفهان، تبریز، شیراز، یزد و قم رسیده است. انسجام این فهرست را به عنوان یک پیشنهاد در چارچوب آن برنامه سیاسی که ذکر آن به میان رفت و قطعاً به این انتخابات محدود نیست و میباید کیفیتی پایدار داشته باشد، در معرض عموم قرار میدهد. بدیهی است در فرصت اندک کنونی، در خصوص برنامه سیاسی مذکور صرفاً با تعدادی از کاندیداهای حاضر در فهرست مذاکره صورت گرفته است.
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
پنجم. چرا در این شرایط وارد انتخابات شدیم و دست به گزینش از میان نامزدها و فهرستهای موجود زدیم؟
ششم. چرا این نامزدها را برگزیده ایم؟
▪️تمامی نامزدهای موجود در فهرست کشوری، در فرآیندهایی غیر از سازوکارهای مرسوم فهرست نیروهای مستقر، کشف و تعیین شدهاند. ما در ضمن یک بررسی عمیق بر این باوریم که نیروهای مستقر سیاست داخلی انگیزه و اراده لازم را برای تغییر وضعیت و تحول اساسی ندارند. اصولگرایان هم نظیر رقیب اصلیشان اداره کشور را با اتکا به معادلات موجود جهانی و نه در جهت تغییر آن درک میکنند. حالا چه جهت این معادلات را به سمت چین در نظر بگیرند و چه در جهت اروپا و آمریکا.
▪️پس انسجام ضرورتاً تلاش کرده است در یک فرآیند مستقل به فهرستی از نامزدها برسد. ترکیب پیش رو در برخی موارد بیشترین انطباق را با برنامهٔ سیاسی انسجام دارد. و در بسیاری موارد هم از میان نامزدهای موجود، ولو در فهرستهای مشهور، بهترین و مناسبترین موارد استخراج شده اند. لازم به ذکر است در فهرست تهران ۸ کاندیدای ابتدایی بیشترین قرابت را با گفتار سیاسی انسجام دارند و ۲۲ کاندیدای دیگر استعداد سیاسی همراهی در این مسیر را دارا هستند.
▪️گرچه کیفیت سازوکارهای گزینش نامزدها در هر یک از شهرهای فهرست کشوری انسجام متفاوت بوده است، اما همگی مستقل از فشار لابیهای نیروهای مستقر شکل گرفته و به خروجی رسیدهاند. ما نمیگوییم این خروجی به دقیقترین اهداف اصابت کرده است اما میتوانیم استقلال فرآیندها را تضمین کنیم؛ فرآیندهایی که با مشارکت در سطوح مختلف هستههای سیاسی مردمی صورت گرفته و عمل کردهاند. بدین ترتیب باید گفت همچنان معیار اصلی رأیدهی «حجت شرعی» افراد است. انسجام تمایلی به اینکه فهرست خود را فهرستِ حزبی معرفی کند ندارد و بههمین سبب آن را صرفاً «فهرست مبنا» قرار داده است تا گفتار و افراد این فهرست که از طریق مکانیسم معینی مشخص شدند، بتواند مبنایی برای رأیدهی مکلّفین باشند.
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
ششم. چرا این نامزدها را برگزیده ایم؟ ▪️تمامی نامزدهای موجود در فهرست کشوری، در فرآیندهایی غیر از
هفتم. برنامه آتی انسجام چیست؟
▪️موجودیت انسجام به معرفی نامزدهای اصلح برای انتخابات دور دوازدهم مجلس شورای اسلامی محدود نخواهد شد؛ «این تازه اول ماجراست». برنامه اصلی متشکلسازیِ بیش از پیشِ هستههای سیاسی است که در چارچوب ائتلاف انسجام یکدیگر را پیدا کردهاند. این متشکلسازی در جهت برنامه کلی انسجام صورت خواهد گرفت. برنامهای که در ضمن آمادهسازی برای «انتخابات»های بعدی، باید راهبردی روشن در جهت اثرگذاری در مجلس دوازدهم داشته باشد. این راهبرد روشن چیزی است که میباید «مسأله نمایندگی» در سیاست ایران را به جایگاه اصلی خود بازگرداند؛ یعنی مشارکت حقیقی مردم در جمهوری اسلامی ایران.
🇮🇷@Ensejam_iri
May 11
انسجام
هفتم. برنامه آتی انسجام چیست؟ ▪️موجودیت انسجام به معرفی نامزدهای اصلح برای انتخابات دور دوازدهم م
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی ائتلاف مردمی عدالت شهر مشهد» در انتخابات مجلس شورای اسلامی مشهد
⭕️ اسامی نامزدهای مورد حمایت:
۱. میثم ظهوریان
۲. نصرالله پژمانفر
۳. علیاصغر نخعی راد
۴. حسنعلی اخلاقی
۵. کاظم معتمدیفر
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی ائتلاف مردمی عدالت شهر مشهد» در انتخابات مجلس شورای اسلامی مشهد ⭕️ اسام
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی ائتلاف مردمی دادشهر(مجمع عدالتخواهان تبریز)» در انتخابات مجلس شورای اسلامی تبریز
⭕️ اسامی نامزدهای مورد حمایت:
۱. عباس رنجبر
۲. مسعود زینالعابدین
۳. علی جعفریآذر
۴. جواد عبادی
۵. محمد عباس زاده
۶. روحالله متفکرآزاد
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی ائتلاف مردمی دادشهر(مجمع عدالتخواهان تبریز)» در انتخابات مجلس شورای اسل
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی مجمع هم افزایی جوانان انقلابی قم» در انتخابات مجلس شورای اسلامی قم
⭕️ اسامی نامزدهای مورد حمایت:
۱. محمدمنان رئیسی
۲. مجتبی ذالنوری
۳. محمدمهدی سکوتی
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی مجمع هم افزایی جوانان انقلابی قم» در انتخابات مجلس شورای اسلامی قم ⭕️
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی آرمان اصفهان» در انتخابات مجلس شورای اسلامی اصفهان
⭕️ اسامی نامزدهای مورد حمایت:
۱. مهدی طغیانی
۲. حامد یزدیان
۳. امیرحسین بانکی
۴. رسول بخشی
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی آرمان اصفهان» در انتخابات مجلس شورای اسلامی اصفهان ⭕️ اسامی نامزدهای مو
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی انسجام» در انتخابات مجلس شورای اسلامی یزد
⭕️ نامزد مورد حمایت:
۱. علی اصغر مرتضاییراد
🇮🇷@Ensejam_iri
▫️انتشار «فهرست هستهٔ سیاسی جمعیت تحول و کارآمدی» در انتخابات مجلس شورای اسلامی شیراز
⭕️ نامزد مورد حمایت جمعیت:
۱. دکتر هادیه پرهیزگار
🇮🇷@Ensejam_iri
انسجام
🔴 نفت با ۸ نفر ملی شد! 👤غلامحسین اسلامیصدر (سرپرست سابق فرمانداری قزوین) 🇮🇷@Ensejam_iri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مردتر از پدرخواندهها
👤امین غفاری
فعال اجتماعی و رسانهای
🇮🇷@Ensejam_iri
💢 به صدا درآمدنِ نطق جامعه پس از دورۀ انسداد
[ راه دشوار پیشِ روی نمایندگان مجلس برای افزایش مشارکتِ سیاسی ملت بزرگ ایران ]
✍ محمدرضا قائمی نیک | یادداشت اختصاصی عضو هیئت علمی دانشگاه علوم اسلامی رضوی ویژه کانال انسجام
۱. انتخابات ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ مجلس شورای اسلامی، همچون بسیاری از انتخابات دیگر، فصل جدیدی از سیاستورزی را در ایران رقم زده است. با اینحال این فصل جدید، بیش از آنکه تابع الگوی اصلاحطلبی-اصولگرایی یا لیبرال-مارکسیستی یا آزادیخواهی-عدالتخواهی باشد، منادی نوع پیچیدهای از سیاستورزی است که شاید مهمترین ویژگیِ آن، رازآمیز بودن و غیرقابل پیشبینیبودن آن است. این سیاستورزی توسط نسلی انجام شده است که دوگانههای مذکور را دیده، چشیده و لمس کرده و بهدنبال راهی جدید برای افقگشایی سیاست در آیندۀ ایران است.
۲. برای کشف ماهیت این نوع جدید از سیاستورزی که عمدتاً با رایآوردنِ بالا و سرنوشتسازِ نامزدهای جوان دفعۀ اولی و بدون پشتوانۀ حزبی یا سیاسی رقم خورده است (بهواضحترین شکل، در مشهد، قم و تهران)، شاید اولین گام، درکی اجمالی از شرایطی است که از گذشته به ارث رسیده است. پس از انتخابات پرشورِ ۱۳۸۴ و بحرانهای ۱۳۸۸، بخشی از نسل اولِ انقلاب، اعم از حامیانِ توسعۀ اقتصادی دولت سازندگی یا توسعۀ سیاسی دولت اصلاحات یا حتی اصولگرایان، به بهانۀ نگرانی از اوضاع آیندۀ کشور، در اقدامی عجیب به توافق بر سر ایدۀ «کنترل تکنیکی سیاسی» رسیدند. البته طبیعی است که در بحرانهای شدید، یکی از سهلالوصولترین راهها، کنترلِ شرایط بحرانی است، اما همواره این مخاطره وجود دارد که تشدید شرایط کنترل، ویژگیِ انقلابی یک نظام جوان و نیرویِ محرکۀ سیاسی آنرا مضمحل سازد.
۳. ایدۀ «کنترلِ تکنیکی» که عمدتاً از قلمرو علوم فنی-مهندسی یا قلمرو تکنیک به قلمرو علوم انسانی و جهان سیاست راه یافته، میکوشد تا با بهکارگیریِ «سوژۀ سراسربین»، همۀ اجزاء جامعه را با حذف ساحتهای رازآمیز و غیرقابل پیشبینی، در کنترل خویش گرفته و آرامشی نسبی را بر آن حاکم کند. چنین وضعیتی اگرچه مفید ایدۀ کنترل و شاید نظم سیاسی باشد، اما مهمترین نقیصۀ آن، حذف قلمروهای رازورزانه و باطنیِ حاکم بر جهانِ انسانی از جمله جهان سیاست است. جهانِ انسانی برخلاف جهان طبیعی (هرچند مطابق بعضی اقوال، جهان طبیعت نیز مشحون از اسرار و رموز کشفنشده است)، قلمرو معنا، راز و امور غیر قابل پیشبینی است که شاید تنها راه سکنیگزیدن در آن، در پیش گرفتنِ مسیر گفتگو برای کشف حقیقت باشد.
۴. از این جهت، ایدۀ کنترل، مخصوصاً با ابزارهای تکنیکی و زدودنِ هرگونه معنا و راز از این جهان، در تنافی با ایدۀ گفتگو و نطق سیاسی قرار میگیرد. پاسخ ایدۀ کنترل به ایدۀ گفتگویِ سیاسی، نه تلاش قاعدهمند و مبتنی بر قواعد منطقی برای «کشف» حقیقت سیاست، بلکه کنترل همۀ نیروهای سیاسی، با حذف ساحتهایی از معنا و راز است که از دسترس ابزارهای کنترلی حاکم خارج است. در سیاست مبتنی بر کنترل، هدف کنشِ سیاسی، کشف حقایق کشفنشده نیست، بلکه کنترل همۀ نیروها بهواسطۀ حذف هر ساحتی از حقایق کشفنشده است. ایدۀ کنترل، بهجای تلاش برای کشف حقیقت و داشتنِ روی گشوده، ساحات غیرقابل پیشبینی را با ابزارهای کنترلی «حذف» میکند. ایدۀ حذف به جایِ ایدۀ کشف، در کانون ایدۀ کنترل سیاسی قرار میگیرد و محصولِ منطقیِ ایدۀ حذف، انسداد سیاسی است. با کنترل همۀ نیروهای اجتماعی توسط ابزارهای کنترلی سیاست، پرسش از ساحتهای کشفنشده و مشحون از معنا و راز، تبدیل به «پرسشهای ممنوعه» میشود. در این فضا، سخن و نطق و گفتگوی سیاسی ناظر به کشف حقایق، زاید و لاینفع است و اگر هم باشد، محدود به قلمرو ابزارهای کنترلی سیاست موجود است. در اینجا، نطق سیاسی، در نطفه خفه میشود و در فقدان افقهای معنایی کشفنشده، انسداد سیاسی سر بر میآورد. حدود سیاستورزی، نه محدود به حدودِ قواعد منطق سیاسی، بلکه مقید به حدود ابزارهای کنترل قدرت است.
🇮🇷@Ensejam_iri
۵. بهزبان ساده، فرایند انتخابات در شرایط سیاست کنترلی، به این شرح است: انتخابات، قلمرو کشف حقایق کشفنشده و بارورشدنِ نطق و گفتگوی سیاسی آحاد جامعه نیست، بلکه فرایندِ کنترل شرایط سیاسی مجلس، دولت و شورای شهر و نظایر آنها است. نامزدهای کنش سیاسی، مقید به حدودِ کنترلشدۀ لیستهایی هستند که اصحاب قدرت، بستهاند. هیچ نامزدی حق ندارد اگر در فرایند انتخابشدن و مواجهۀ با مشکلات مردم، به نکتۀ کشفنشدهای دست یافت، آنرا به زبان و سخن درآورد. شرایط کنترلشدۀ از پیش معلوم لیستهای انتخاباتی، خط قرمز است و نباید بهبهانۀ کشف یک حقیقت پیشبینینشده، در فرایند مشارکت سیاسیِ آحاد مردم، خدشهدار شود. اما رایدهندگان نیز کنترل شدهاند. گفتگوهای سیاسی کنترلشده در ایام منتهی بهانتخابات، اغلب نمایشیاند؛ اما آنچه سرنوشت انتخابات را رقم میزند، لیست منتشرشده در آخرین لحظات، برای رایدهندگانِ از پیشکنترل شده است. کنترلِ رایدهندگان با ابزارهای کنترلیِ اقتصاد و معیشت یا بوروکراسی و تکنوکراسی یا حتی تئوکراسی انجام میشود. در هر صورت، تودهای کنترلشده، به لیست کنترلشدهای رای میدهند و مجلس، شورای شهر یا دولت کنترلشدهای بر سر کار میآید. چنین نهاد سیاسی که محصول شرایط کنترلشده است، نتیجهای جز تشدید شرایط کنترلی نخواهد داشت.
۶. انتخابات ۱۱ اسفند، در سرتاسر کشور، البته نه لزوماً بهوجهی فراگیر، تلاشی برای خرو از این ایدۀ کنترلی بود. فارغ از اینکه نامزدهای سربرآورده از شرایط غیرکنترلی، تا چه میزان جسارت نقد شرایط کنترلی را داشته باشند یا تا چه میزان، تناسب و هماهنگیِ آراء در آنها دیده شود یا حتی فارغ از اینکه تا چه میزان، بتوانند اهداف و آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی را دنبال کنند، اما این انتخابات، تلاشی از پیشکنترلنشده و خودجوش برای شکستنِ انسداد سیاسی ناشی از طرح ایدۀ کنترلی بود که عمدتاً از اواخر دهۀ ۱۳۸۰ و اوایل دهۀ ۱۳۹۰ بر کشور، حاکم شد.
۷. مهمترین ویژگیِ این تلاش کمابیش فراگیر اما کنترلنشده و خودجوش، گشودگیِ آن برای کشف حقایق سیاسی انقلاب اسلامی در ایران است. هرچند ادامۀ این جنبش فراگیر، نیازمند مراقبه و قاعدهمندیِ متناسب با ایدۀ کشف حقیقت است، اما اصل تلاش برای بهنطقدرآوردنِ سیاست در رهایی از سیاست کنترلی، مهمترین دستاوردِ انتخابات ۱۴۰۲ است. هرچند تامل دربارۀ آیندۀ این انتخابات و نامزدهای جدیدِ آن، از ضرورتهای عقلی و اخلاقی است، اما انسان بهجهتِ شرایطی که تجربه میکند، گاه ناگزیر است فارغ از هر آنچه در آینده پیش آید، دل به دریا بزند و تنها برای ادامۀ بقاء خویش، دست به رفع هر نوع انسدادی بزند تا در فردایی روشنتر بتواند مسیر آیندۀ خویش را دنبال کند. انسداد سیاسی ناشی از سیاستهای کنترلی، محصولی جز خفگان و بستهشدنِ نطق ندارد و انسانِ غیر ناطق را بهدشواری میتوان از قلمرو دیگر موجودات مادونش، متمایز ساخت. انسانِ غیر ناطق، حیوانی جاندار است، اما زندگی نمیکند.
🇮🇷@Ensejam_iri
۸. اگر یکی از معانی نطق را نطق اخلاقی بدانیم، برونآمدن از شرایط انسداد ناشی از تسلط ایدۀ کنترل تکنیکی، مستلزم تقید به عملِ اخلاقی است. همانطور که میدانیم تحقق عملِ اخلاقی، وابسته به تقید به اصلِ جبر و اختیار است. در فقدان اختیار، هیچ عملی، هرچند ذاتاً حَسَن باشد، متصف به عملِ اخلاقی نمیشود. با اینحال اختیار محض و فاقد هرگونه جبری نیز منتهی به هیچ عمل اخلاقی نمیشود. تحقق هر گونه عملی از انسان، لاجرم مقید به پذیرش حدودی از جبر یا ضرورت است. بنابراین عمل اخلاقی در میانۀ جبر و اختیار رقم میخورد. هرچند تنها با گذر از شرایط انسداد است که امکان عمل سیاسی فراهم میشود، اما در فقدان هرگونه مراقبه و پذیرفتنِ حدودی از ضرورتها نیز عملِ سیاسی رقم نخواهد خورد.
۹. از این منظر، لحظۀ کانونیِ انتخابات ۱۱ اسفند از این جهت اهمیت دارد که از یکسو، با نمایندگانی روبرو هستیم که محصول تلاش جمعی جامعه (چه خودآگاه و چه ناخودآگاه)، برای عبور و گذر از شرایط انسداد سیاسی هستند و از سوی دیگر، دغدغه و نگرانی فراگیری در جامعه وجود دارد که مبادا این نمایندگان، در فقدان مراقبه و نظارت جامعه ، خودشان عاملان تحقق شرایط انسداد سیاسی جدیدی شوند. این لحظۀ کانونی و مهم، در میانۀ این دو حد قرار دارد؛ حد گذر از شرایط انسداد سیاسی و حد تقید به لوازم تحقق نطق و گفتگوی سیاسی، برای کشف حقایقِ کشفنشده.
۱۰. تنها با امید به در پیش گرفتنِ کشف حقایق کشفنشدۀ سیاسی انقلاب اسلامی از طریق بارور کردنِ نطق سیاسی همۀ آحاد جامعه و مشارکت فعال آنها است که میتوان امید داشت در فردای ۱۱ اسفند، شرایط انسداد دیگری رقم نخورد. این، گوی نمایندگان برگزیدۀ ملت و این میدان دشوار و البتهامیدبخش کشف ساحتهای کشفنشدۀ انقلاب اسلامی از طریق گفتگو و مشارکت آحاد جامعه.
🇮🇷@Ensejam_iri
52.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 فایل ویدئویی [ انتخابات متفاوت و مهم ]
«تسویه حساب و اتمام حجت تاریخی»
• دکتر روح الله ایزدخواه | منتخب مردم تهران در مجلس شورای اسلامی
🔺** تغییر اساسی در ریل اقتصاد سیاسی کشور ؛ یک دستور کار اساسی و برزمین مانده
🔺مراقبت ترکیب متفاوت و امیدبخش مجلس جدید از افتادن در دامِ طرحهای وصلهپینهای و روزمره!
🔺 مردمنهادشدن مجلس دوازدهم شورای اسلامی؛ تحقق امر نمایندگی در جمهوری اسلامی **
🇮🇷@Ensejam_iri
💢 بیعاقبتی تعادلِ ناپایدارِ «به چیزی دست نزنید!»
[ پیرامون معمّا و معنای مشارکت در انتخابات؛
راه و بیراهههای پاسخ به عدم مشارکت ]
✍ حجتالاسلام مجتبی عرب | استاد حوزه علمیه و فعال فرهنگی-سیاسی
۱. بنا بر بررسیهای دقیق، در واقعیترین حالت کشور حداقل ۲۰ درصد «عدم تمایل به مشارکت» در هر انتخاباتی وجود دارد؛ حتی سیاسیترین و رهاترین انتخاباتها. پس اساساً عدم حضور و مشارکت را نباید واجد معنای سیاسی خاصی دانست. باید بدانیم که از ابتدا وقتی پیرامون مشارکت و کاهش آن صحبت میکنیم به مقیاس انتخابات ریاست جمهوری و اوجش یعنی افول از ۸۰ درصد؛ و به مقیاس انتخابات مجلس و اوجش یعنی افول از ۷۰ درصد را باید ملاک قرار داد.
۴. در واقع جامعه ایران یک نیروی ۳۰ درصدی کنشگر، ارادهساز و حاضر به تصمیم سیاسی را از دست داده است. (۸۰ درصد منهای ۴۸ درصد در ریاست جمهوری اخیر و ۷۰ درصد منهای ۴۱ درصد در انتخابات مجلس اخیر). علت مبنا قرار ندادنِ میانگین عدد مشارکت هم این است که میخواهیم از نیرویی حرف بزنیم که دست کم یکبار شرایط جامعه و حاکمیت برای او به شکلی بوده که حضور فعال در صحنه خلق اراده ملی داشته باشد.
۵. به گواه نظرسنجی ایسپا و صداوسیما در چند روز پیش از انتخابات، تنها درصد اندکی از مرددین روزهای آخر به تصمیم مشارکت رسیدند. در واقع ۴۱ درصد رای دهنده، ۲۹.۵ درصد مردد و ۲۹ درصد اصلا رای نمیدهیم، در این انتخابات حاضر بودند. این سبد ۳۰ درصدی مرددین میتواند بخش قابل توجهی از همان سی درصد کنشگر از دست داده نکته پیشین یادداشت باشد. و میتواند در یک نگاهِ برآمده از مجموع قرائن و شواهد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیگر، ترکیبی از یک نیروی «دلسرد و ناامید شده» و یک نیروی انگیزه یافته برای «براندازی» باشد.
۶. پس میتوان در فرض بدبینانه جامعه را در یک تقسیمبندی واقعی امروزین با توجه به نتایج انتخابات چنین صورت بندی کرد که اگر ۴۰ درصد عدم مشارکت معنادار (سقف عددی که از اوج انتخابات مجلس هم بالاتر است) داشته باشیم، جامعه امروز از دو پاره مهم و البته با سایههای مشترک بین این طیفها تشکیل شده است. ۴۰ درصد حاضر به مشارکت به همراه ۴۰ درصد دیگر قائل به عدم مشارکت و این دو گروه را میشود به دو هسته مهم تقسیم کرد :
مشارکتکنندگان : یعنی طرفداران مکتبی و ایدئولوژیک نظام و همچنین قشر مذهبی و قشر ایراندوست و خوشبین به نظام که البته گله هم لزوماً کم ندارند.
قائلین به عدم مشارکت : دلسرد شدگان و ناامیدها از امکان اثر و تحول درکشور به علاوه دستۀ براندازان.
۷. این چهارگانهٔ واقعی امروز در جامعه ایران پیامهای مهم و کلیدی برای همگان دارد :
الف | نتایج انتخابات را که کنار این صورت بندی مشارکت ببینیم همه نشاندهندهٔ عبور واقعی کشور از دوگانهٔ اصولگرایی و اصلاحطلبی از جنس دهه ۷۰ تا ۹۰ است. از شکست شالودههای اصولگرایی در برابر مکتبی–انقلابیها (حتی اگر افراد منتخب هم نماینده خوبی برای این پدیده نباشند اما خود را بدین عنوان شناساندند) تا شکست نوبخت و باهنر و پورابراهیم و لیست مطهری و آقای آملی و بخش مهم طرفداران هاشمی در جامعه روحانیت مبارز.
ب | بازندهٔ بزرگ این چهار هسته جدید مردمی در واقع اصلاحطلباناند که امروز عملاً هیچ نمایندگی موثری بر «هیچ بدنه» قابل توجهی ندارند. طیف شجاعتر و جوانتر بدنه ایشان به براندازی کوچ کرده و طیف سنتیتر و عاقلتر یا طیف وسیعتر مردم امیدوار به ایشان نیز به بدنه دلسردها و ناامیدها کوچ کردند.
ب | حضور و میدانداری چهرههای رسانهای و غیرسیاسی در هدایت آرای مشارکتکنندگان نیز زنگ خطری جدی برای آینده این عبور معنادار مردم میتواند باشد.
پ | دشمنان نظام پیام واضحی را باید دریافت کنند که راه بسیار سختی برای فروپاشی ایران و براندازی جمهوری اسلامی دارند؛ چرا که نه فقط ۴۰ درصد مشارکت کننده که بخش قابل توجهی از آن ۴۰ درصد دیگر که در مرددین ساکنند یعنی حدود سی درصد نیز روبروی هر طرحی از براندازی قرار دارند.
ت | دلسوزان نظام نباید معنای عدم مشارکت ۴۰ درصدی را سانسور کنند. این عدد نه کم است، نه بیاهمیت؛ نه ذرهای با آرمانهای رفیع انقلاب اسلامی و پایه پیشرفت ایران و پیشبری نظام، یعنی مردمسالاری دینی سازگار است. باید به خودمان بگیریم که هیچ و دقیقاً هیچ، گام موثری برای مسئلهشناسی امام عزیز جامعه در دوسال و نیم اخیر یعنی جهاد تبیین برنداشتهایم.
ث | دلسوزان نظام حتی به این چهل درصد مشارکتکننده هم بیهوده نباید خوشبین باشند؛ چرا که از همین چهل درصد، عده قابل توجهی از آخرین بنیادهای مشروعیت مذهبی، نگرانی راجع به ایران، امید به راس این نظام و... را مصرف کردند و شدیداً به اداره کشور معترض و بلکه ناامیدند! پس بر طبل شادانه کوبیدنتان در این وانفسای پیچیده اجتماعی-سیاسی از چه جهتی است؟
اگر پیامی به دشمن است و اینکه قدر این مردم دانا را باید دانست که با این همه هجمه پشتبهپشت جمهوری اسلامی ایستادند، میتواند وجهی صحیح داشته باشد؛ اما اگر تخدیری بر درک عمیق واقعیت امروز است، این مسیر قطعاً بیراهه است! باید بدانیم که سخت در اشتباهیم اگر واقعیت را انکار میکنیم. هرچند صداقت صندوقها به همگان نشان داد نظام در امکان اراده برای تغییر از مسیر صندوق رای و در بیان حقیقت مشارکت چه اندازه صادق است. در اینکه رفیق ما، میتواند با همین صندوق ها و آرای مردم رییس مجلس مستقر نظام را در آرا کنار بزند و با موتورش سبقت بگیرد و... این خود پیام مهمی به مرددین و خسته شدگان است اما راه دشواری برای تبیین و ساخت اراده پیشبرانه از این جامعه روبروی هواداران مکتبیِ نظام جمهوری اسلامی است.
۸. و سخن با به دلسوزان ایران اسلامی که دستهای عمومیتر و فراتر از دلسوزان جمهوری اسلامی هستند؛ چیزی شبیه تعصب مادرانه بر فرزند، یا تعصب فرزند بر مادر، فارغ از تفاوت مذهب و فکر و سیاست.
جامعه دو قطبی، جامعه خسته، جامعه دلسرد از امکان تغییر و پیشرفت (فارغ از حقیقت که چنین باشد یا خیر، تصویر بخش قابل توجهی از آن چنین شده) جامعهای خواهد بود که دائما بر سر کوچکترین تصمیم در کشاکش فرو خواهد رفت. هر لحظه ممکن است به رهبری بخش ایدئولوژیک دو قطبِ مقابلِ هم، به یک عصیان سخت علیه قطب دیگر دست بزند. در چنین جامعهای، هر تصمیمی، اکثریت مخالفین خود را خواهد داشت. چه الزام به حجاب و چه رها کردن آن. چه اصلاح نظام بانکی و چه عدم آن. چه اصلاح نظام مالیاتی، چه مقابل آن. چه نرمال کردن سیاست در جمهوری اسلامی، چه آرمانخواهانه کردن سیاست. هر تصمیم درستی با لجاجت قطب دیگر یا حداقل رفتار لجوجانه و به نفع تشدید گسل میتواند روبرو گردد.
و گویا تنها تعادل ناپایدارِ «به چیزی دست نزنید» در این جامعه پیش میرود که این هم خسارتش بر همگان روشن است. پس خصوصا بر عموم کنشگران اجتماعی و نیروهای مؤثر است که دریابند راهکار «بازگشت به سیاست» است :
اولاً | باتوجه به حوادث جهان و اتفاقات سیاسی این سالها در کشورمان، فصل سیاسی جدیدی در این کشور در حال آغاز است و جایگیری و انسجام نیروهای مولد سیاسی میتواند مسیر آینده را متفاوت رقم بزند.
ثانیاً | برای گسل عمیق اجتماعی-سیاسی شکل یافته در ایران باید چارهاندیشی کنند و طرحی نو داشت. چه دلسوزان نظام عزیز و چه دلسوزان ایران عزیز.
ثالثاً | برای ترمیم پشتوانه مشروعیت و امکان شتابدهی حرکت به جلوی جمهوری اسلامی عزیز باید، کانون توجه دلسوزان نظام و انقلاب به نقطه گفتگو، تبیین، خلق گفتمان و مسیرسازی سیاسی برای قشر وسیع مرددین و دلسرد شدگان از امکان اثر تحولی در کشور متمرکز گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 مقاومت ؛ سرچشمه قدرت جمهوری اسلامی
👤 سید علی کشفی
(مدیر مسئول مؤسسه علم و سیاست اشراق)
🇮🇷@Ensejam_iri
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 وضعیت اسفناک سیاست در ایران
👤 علیرضا شفاه
(عضو هیئت علمی مؤسسه علم و سیاست اشراق)
🇮🇷@Ensejam_iri
بسم الله الرحمن الرحیم
💢 یادداشت تحلیلی دبیرخانه انسجام
[ائتلاف نیروهای سیاسی-مدنی جبهه انقلاب و مقاومت]
🔸 مشارکت مردم در تولید و آینده اقتصاد سیاسی ایران
یکم.
شعار سال، چیزی درباره یک لحظه از دوران کلی حرکت یک ملت است. حکمی است از سر زمانشناسی؛ و هر که دیده به سیاست گشوده یا باید از عهده انکار این زمانشناسی بر آید و یا مسئولیت تفسیر آن را بپذیرد. اینکه رهبر انقلاب چاره ضعف اساسی کشور، یعنی مساله اقتصاد، و راه حل مشکلات را مساله تولید میخوانند، چیزی بیش از اداره ساده امور است. ما باید بتوانیم مسئولیت چنین تفسیری را بر عهده بگیریم.
دوم.
نگاهی به شیوههای اداره در کشورهای منطقه و حتی جهان و نحوه مواجههشان با مشکلاتشان این ارادهٔ افزون را روشنتر میسازد. بسیاری از کشورهای منطقه برای رسیدگی به مشکلاتشان، غیر از اتکا به خامفروشی و خصوصا فروش نفت و گاز، بر جذب سرمایه خارجی و ترانزیت و تجارت و خدمات گردشگری تکیه کرده اند. یعنی اگر چه سعی دارند رفاه مردمشان را تامین کنند اما عزمی برای ایجاد یک اقتصاد ملی ندارند. بلکه به بیشینهسازی و هموار کردن حضورشان در مدارهای موجود اقتصاد جهان تمرکز کرده اند. این وضعیت درباره بسياری از کشورهای جهان و حتی کشورهای اروپایی صادق است. بزرگترین اقتصادهای صنعتی در اروپا این روزها گرفتار سستی و ضعف در تولید اند. در واقع کشورهای اندکی هستند که هنوز مساله تولید را به عنوان کانون قدرت اقتصادی خود پاس داشته اند. و اینها همان کشورهایی اند که یا قطبهای قدرت در آرایش سیاسی جهان اند و یا تقویتکننده این قطبها.
سوم.
پس معلوم میشود اراده به تولید به عنوان کانون تحرک اقتصادی و پیشران یک اقتصاد ملی، پیش از هر چیز یک عزم سیاسی است. اراده به تولید به معنی نفی اقتصاد خدماتی و بهره گرفتن از کریدور ها و استحصال منابع طبیعی نیست، بلکه اراده به تولید یعنی همه اینها بخشی از یک زنجیره مکمل اند که از تولید آغاز میشوند و به تولید میانجامند. آغاز و انجامی که درون یک اقتصاد ملی تعریف شده است. عزم به تولید در یک کشور به معنی آن است که آن کشور نمیخواهد مصرفکننده نیروی تولیدی باشد که بیرون از اقتصاد آن کشور و درون مرزهای دیگری به حرکت درآمده است. و درباره ما، عزمی که با وجود مخاطرات و دشواریهای بسیار نمیخواهد اداره کشور به توزیع خدمات و دولت به پنجره خدمات عمومی فروکاسته شود. عزمی که توجهی عمیق به تغییر جایگاه ایران در آرایش نظم بین الملل دارد.
چهارم.
اما خصلت سیاسی این عزم وقتی به مساله مشارکت نظر میکند آشکارتر میگردد. همان اراده انقلابی که حضور در انتخابات را نه حق مردم که وظیفه ایشان میداند، امروز از مشارکت مردم در تولید میگوید. اگر حضور واقعی در انتخابات مقتضی قبول استقلال و بلوغ آحاد مردم در تشخیص سیاسی و تعیین نمایندگان است، مشارکت مردم در تولید هم به معنی استقلال و برابری ذاتی ایشان در اقتصاد است. پیگیری این دلالتها، آشکارا شکلی متفاوت از آرایش اقتصاد سیاسی ملی را هدف گرفته است. شکلی از اقتصاد سیاسی که تبعا پیامدهای منطقهای و جهانی گستردهای دارد. به همان نحو که دعوت به مشارکت سیاسی نمیتواند بیاعتنا به مشارکت و همراهی گروههای سیاسی باشد، ما در اینجا، احتمالا، به جای آنکه منتظر تودهای پراکنده از مردم باشیم، چشم به راه گروههای متشکلی هستیم که از سر اراده به تولید، تغییرات اقتصاد سیاسی را نشانه رفته اند. با هستههای سیاسی مولدی مواجهیم که به فرمان این و آن نیستند اما عمیقاً تعهدی ملّی و چشماندازی فراملّی دارند.
🇮🇷@Ensejam_iri