#دعوت
#هیئت_خانوادگی 🏴
با سلام و عرض ادب
💠به مناسبت شهادت امام صادق علیه السلام هیئت خانوادگی انشاء برگزار می گردد :
⏰ زمان : شنبه ۱۵ اردیبهشت
بلافاصله پس از نماز مغرب و عشاء
🏠خیمه گاه عزا : معراج الشهدا (نادری جنوبی)
🟢 شماره کارت جهت اهدای نذورات :
💳
6037998119231388[روی شماره بزنید کپی می شود] به نام حاجی زاده (لطفا پرداخت نذورات را به آدی @ensha_admin اطلاع دهید)
🎉 پویش ملی برکت خونه
🎊همزمان با دهه کرامت و هفته جمعیت🎊
♻️در این پویش همه میتونن شرکت کنند:
🌀از برکت خواهر و برادرت برامون بگو
🌀از برکت فرزندت برامون بگو
🎥ویدیوهای خود را اینجا👇 برامون بفرستید
🌐 eitaa.com/barekatekhooneh
🗓زمان ارسال آثار: از ۲۴ تا ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
🎁 جوایز:
📱۵ تلفن همراه هوشمند
🕌 ۲۰ اسکان خانوادگی مشهدمقدس
💰 ۱۰۰ کارت هدیهی ۵۰۰ هزار تومانی
#دهه_کرامت #روز_دختر #ستاد_مردمی_ایران_جوان
📩کسب اطلاعات بیشتر
🌐 eitaa.com/barekatekhooneh
📣برای شرکت در پویش برکت خونه ویدیوهای خود را اینجا ارسال کنید👇
🔻لینک مخصوص ارسال ویدیوهای شما در پویش برکت خونه
🌐https://doo.st/barekat
🌐https://doo.st/barekat
🌐https://doo.st/barekat
#دهه_کرامت #روز_دختر #برکت_خونه #ستاد_مردمی_ایران_جوان
🎊پویش ملی برکت خونه
🌐 eitaa.com/barekatekhooneh
💐ما کوثریم و کم نمی شویم...💐
🟠 عصرانه ٣+ 🟠
🟡 جشن خانوادگی دوستداران جمعیت 🟡
🟢 همراه با بازی و برنامه های فرهنگی و غرفه های فروش محصولات مادر و کودک 🟢
📆 فردا جمعه ٢٨ اردیبهشت ماه
🕟 ساعت ١۶:٣٠
📌بلوار شهید سلیمانی، بوستان هشت بهشت
#ستاد_ایران_جوان
@nafaseamigh_ir
اندیشه های ناب شیعی ایرانی اسلامی
ایتا👇
@ensha_q
@mahla_institute
🔅 هو الشافی 🔅
ضمن سلام
🔰 استاد شاهمرادی
در روز ۵ شنبه
مورخ :۳ خرداد ماه ۱۴۰۳
در قزوین تشریف خواهند داشت.
✅جهت اخذ نوبت می توانید ساعت ۸ صبح روز ۲ شنبه ۳۱ اردیبهشت به سایت مجموعه بهشت قسمت ثبت نوبت(قزوین) به آدرس زیر مراجعه بفرمایید.
👇👇👇👇👇
🌐 https://ostadshahmoradi.ir/sabt_nobat_all/
🔴 نشانی :
قزوین - چهارراه راهنمایی، پشت مسجد محمد خان بیک - موسسه انشاء قزوین
ان شاءالله در پناه خداوند، از جسم و روحی سالم و زندگی سراسر عافیت بهرمند باشید.
هدایت شده از سیدِ خیرالامور | سیدنا
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ریلز
أَمَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ
به نیت سلامتی رئیس جمهور (خادم الرضا) و همراهان ایشان .
🔻@seyyedoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت لیاقت میخواهد که این سید بزرگوار لیاقتش رو داشت.
خوش به سعادتشون
هدایت شده از ادبستان انشاء (قزوین)
39.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال و هوای ادبستان انشاء در شنیدن خبر شهادت رئیسجمهور و هیئت همراه
╭━⊰◇⊱━╮
@ensha_q_a ادبـــــ🔸💠🔸ــــتــان انشاء
╰━⊰◇⊱━╯
آقای رییسی!
جدّی جدّی شهید شدی🥺
"داستان سلمانی نیشابور
به بهانه شهادت ابراهیم ایران"
هنگامیکه امام رضا(ع) به سمت مرو میآمدند بعد از نیشابور به کاروانسرایی رسیدند و کاروان متوقف شد. بر اساس دستور مأمون، مأموران اجازه ارتباطگیری مردم با امام را نمیدادند تا اینکه پیرمردی عاشق امام رضا(علیهالسلام) شغل و هنر خود را بهانه کرد تا امام زمان خویش را ببیند.
او به بهانه اصلاح و آرایش سر و صورت امام رضا(علیهالسلام) خود را به حضرت رساند و توفیق دیدار امام زمانش را به دست آورد و امام رخصت دادند و مشغول کار شد.
پیرمرد سلمانی هنگام آرایش موهای امام، از اشتیاق دیدن آن حضرت صحبت میکرد که یک لحظه فکر کرد: «ای کاش از امام تقاضای اجرت کند» تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا(علیهالسلام) با اشاره به سنگی که بهوسیله آن قیچی خود را تیز میکرد آن را تبدیل به طلا کردند.
این پیرمرد بامعرفت به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من [پشیمان شدم] اجرت دنیوی نمیخواهم، من صباحی بیش زنده نیستم؛ چرا که عمر خود را گذراندهام! پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خواندهاید و عبادت خدا را کردهاید تا کفنم باشد و خداوند بهواسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد.
امام رضا(علیهالسلام) دستور دادند که یکی از لباسهایشان را به سلمانی بدهند، در این لحظه پیرمرد به ذهنش رسید تا درخواست دیگری داشته باشد پس گفت: ای مولا! من از سکرات موت میترسم و بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند.
پیرمرد با خوشحالی لباس و وسایل سلمانی خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمیگیریم.
(این خاندان، خاندان کرم هستند تا کسی را راضی نکنند دست از بخشش و کرم برنمیدارند مخصوصاً که لقب رضا(علیهالسلام) را خداوند متعال به ایشان عنایت فرموده است.)
روزی اطرافیان امام دیدند حضرت رضا(علیهالسلام) فرمودند: «لبیک لبیک لبیک» و بعد از آن هرچه به دنبال آن حضرت گشتند ایشان را نیافتند تا اینکه آن حضرت آمد و ماجرای این پیرمرد سلمانی را تعریف کردند و فرمودند اکنون لحظه جان دادن او بود. من هم بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد.
همای سعادت، همائی واعظ،ص۱۱۵