من از 17.5 سالگی تا 25 سالگی برای تحصیل پزشکی در تهران بودم. بعد سالها گذشت تا دوباره برای تحصیل. M. P. H به تهران برگشتم. در همان بدو ورود احساس کردم چهره شهر و پوشش زنان خیلی تغییر کرده. طوریکه هول برم داشت. شب خیلی در فکر بودم و احساس میکردم اسلام از دست رفته. ناگهان به خودم نهیب زدم که تو به عنوان یک فرد آکادمیک چه حق داری بدون اندازه گیری نتیجه بگیری؟ فردا به فامیلمان گفتم تو رانندگی کن من میشمارم. از جنوب شرق تهران تا شمال تهران را گز کردیم و هر چه خانم در خیابان دیدیم شمردیم. 65 درصد چادری!!!!! داشتم شاخ در میآوردم. فهمیدم در میدان بینایی مشاهده گر زنان چادری حذف میشوند. اصلا خاصیت چادر همین است دیگر! شما وقتی بدون شمارش نگاه میکنید پوشش های رنگ و وارنگ را بیشتر میبینید چون اصلا آنها برای جلب توجه اند دیگر!
بگذارید یک مثال دیگر بزنم:
فرض کنید شما از بالای یک برج به یک خیابان مملو از خودرو در حال تردد نگاه میکنید. فرض کنیم 300 ماشین در میدان بینایی شما جا بگیرند. اگر همه خودروها منظم و بین خطوط رانندگی کنند و فقط 10 خودرو ویراژ و زیگزاگ بروند شما کل خیابان را بی نظم میبینید در حالیکه اکثریت رانندگان منظم اند.
یک نکته ای میخواهم بگویم:
ما وقتی طبق کامن سنس قضاوت میکنیم به خطا دچار درماندگی آموخته شده و ناامیدی میشویم و برخی هامان تلاش را رها میکنیم.
به نظرم برخی مسئولین فرهنگی و اجرایی هم که باید کننده کار باشند دچار همین وضعیت شده اند.
یکی از کارهایی که ما روانشناسان اسلامی باید انجام دهیم درمان درماندگی خودمان و مسئولین و همرزمان جبهه اسلام است.
یا بنی اذهبوا فتحسسوا من یوسف و اخیه و لا تیاسوا من روح الله انه لا ییاس من روح الله الا القوم الکافرون. ✌️✌️✌️
#دکترعلی_مرعشی