#همراهبارسالت🙂🌱
زهراسالهای نخست زندگی خودسپری میکرد هنوز س سال از عمر او نگذشته بود که کافران مکه در پیمان شوم تصمیم گرفتند تاپیامبر پیروان او را درچنان سختی و تنگنایی قرار دهند که آنان یا ازایین خویش دس بردارند و یا آن که پیامبر را تسلیم شان سازنده دیگر هیچ قبیله ای به مسلمانان و به ویژه بنی هاشم چیزی نمی فروخت و کالایی را از آنان میخرید هیچ شخصی با آنان سخن بگوید یا در خانه هایشان رفت و آمد کنند پیوندهای خانوادگی بریده شد و دوستی ها به دشمنی و کینه تبدیل گردید رسول خدا هر لحظه در خطر سوء قصد و بدخواهی کافران قرار داشت فاطمه همه این مشکلات را از نزدیک میدید و سختیهای ماموریت پدر را می کشید با اینکه درخواست سالی قرار داشت ولی همراه و غم خار پدر بود و هیچگاه کار کودکانه انجام نمیداد مانند خردسالان دیگر به کار بیهوده مشغولِ نمی شد و بازی نمیکرد بلکه هماره انسانی بزرگ و بانویی بزرگ اگاه رفتار می فرمود چرا که خداوند او را به تربیت الهی آموزش داده و به روحالقـدس تایید کرده بودسر انجام برای در امان ماندن از گزند مشرکان به پیشنهاد پیامبر و تایید ابوطالب قرار شد همگی بنی هاشم راهی دره ای در نزدیکی مکهشونده تا بهتر از پیامبر و یک دیگر محافظت نمایند درهای که به شعب ابوطالب معروف شد سال های سختی و گرفتاری آغاز شده بود روز های گرسنگی و تشنگی رسیده بود بانوی بزرگوار به همراه خاندان خویش به دره پناه که روز پس از هجوم کافران بر آنان احاطه داشت بهچشم خویش می دید که ابوطالبهر شبجا استراحت پیامبر تغییر میدهد و علی را درجا ایشان میخواباند تا اگر هجومی صورت گرفتپیامبردرامانباشد