🍃رمضان رفت، ولی باز هم آدم نشدم
در حَرم بودم و #افسوس، که مَحرَم نشدم
.
🍃چتر برداشتم از رحمتِ باران گفتم
زحمتِ خویش شدم؛ از سرِ خود کم نشدم
.
🍃رود شد چشمهی چشمانِ سحربیداران
خواب ماندم که نَمی وصل، به زمزم نشدم
.
🍃همه با دستِ تهی آمده و #شاه شدند
منِ بیچارهی مغرور، گدا هم نشدم
.
🍃با نسیمی همهی برگ و برم میریزد
ریشهام بند به آب است که محکم نشدم
.
🍃در بهاری که همه فکرِ زمستان بودند
ذرهای عاقبتاندیشِ جهنم نشدم
.
🍃همه در #سجده گرفتند، سرافرازی را
سر به زیرم، که به درگاه خدا خم نشدم
.
🍃روزهدارانِ عطش، روضهنشینِ حرماند
من ولی مُحرمِ احرامِ مُحرّم نشدم
.
✒️رضا قاسمی