#مهم #فوری #نشر_حداکثری
❗️حمایت از داروی امام کاظم (ع) برای پیگیری در مجلس❗️
💠 پس از تبلیغ گسترده پویش «حمایت از آزمایش #داروی_امام_کاظم(ع) برای درمان کرونا» و استقبال و همراهی بی نظیر مردم عزیز، موفق شدیم به حدود ۸۰۰۰ حمایت برسیم، یعنی از سطح پیگیری از عالی ترین مسئول (۵۰۰۰ حمایت) هم عبور کردیم و بخاطر این موضوع، خدا را شاکریم.
🔴 در این مرحله تا سطح «پیگیری در #مجلس_شورای_اسلامی» حدود ۲۰۰۰ حمایت دیگر نیاز داریم که رسیدن به آن سطح دور از انتظار نیست...
📣 فلذا از همه طرفداران طب اسلامی و بخصوص طرفداران داروی امام کاظم (ع) دعوت میشود با تبلیغ بیشتر این پویش در کانال ها و گروه های #تلگرام و پیج های #اینستاگرام و #توییتر در دستیابی این پویش به سطح پیگیری در مجلس همکاری بفرمایید.
✌️ به امید روزی که این موضوع حیاتی، مورد توجه #مسئولین محترم قرار بگیرد.
⚠️ نکته مهم:
حمایت از پویش فقط از طریق گزینه «#حمایت_میکنم» امکان پذیر بوده (عکس بالا) و گذاشتن نظر در انتهای صفحه، حمایت از پویش محسوب #نمیشود.
🔗 آدرس صفحه حمایت از آزمایش داروی امام کاظم (ع) برای درمان کرونا:
https://www.farsnews.ir/my/c/20724
@entezarefaraj313
9.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 افشاگری...
‼️وقتی روحانی سخنان یک مشرکِ نجسِ الکلی را قبول میکنه، اما سخنان حکیمانه رهبرش رو نه...!
#مسئولین
#دولت_تدبیر_و_امید
#دولت_راست_گویان
✅@entezarefaraj313
🔸چطور لقمه از گلویمان براحتی پایین میره؟! 🔸
📝#خاطره دکتر علی حائری شیرازی (فرزند مرحوم آیت الله حائری شیرازی) از پدر
🐓 پدر دم صبح به شیراز رسیده بودند. نماز را با هم خواندیم. صبح جمعه بود. ساعت نزدیک ده بود که از جا بلند شدم، دیدم روی زمین جلوی تلوزیون دراز کشیده اند و کتاب میخوانند و چشمانشان قرمز شده.
سلام کردم. خواستند از جا بلند شوند اما کمردرد شدید، مانع شد. دست به میز گرفتند و با حالت دولا به زحمت بلند شدند. به خاطر کمر درد فصلی که یادگار ایام طاغوت بود، نتوانستند کمر راست کنند. کج کج راه افتادند.
🐓 متعجب پرسیدم: «صبح که حالتان خوب بود، یکهو چطور شد؟»
گفتند: «به کُلِه مرغی سر زدی؟»
گفتم: «نه»
گفتند: «برو شیرین کاری پدرت را ببین»
🐓 از زمانی که ازدواج کرده بودم، مستأجر و آپارتمان نشین شده بودم. شاید پنج آپارتمان را به فواصل دو سال در میان، جابجا شده بودم. وقتی مادرم مرحوم شد، با اصرار پدر به منزل مادری اسباب کشی کردم. خب بعد از قریب ده سال، به خانۀ حیاط دار رسیده بودم و خاطرات ایام کودکی ...
کُله مرغی که از قدیم، پایین حیاط بود را تعمیر کردم و هفت و هشت ده تا مرغ و خروس آنجا پرورش می دادم. به غیر از آن، مرغ عشق، فنچ، بلبل خرمایی و هر چیزی که ذوق ایام کودکی را در من زنده کند ...
واقعا پدر راست میگفت: «اگر خانه ای #حیاط نداشت، اهل خانه #حیات ندارند».
بگذریم.
🐓 آن محرومیت های گذشته را تماماً در این ایام کوتاه جبران کردم. بعد از مدتی هم از صرافت کار افتادم و دیگر مثل سابق به پرنده ها رسیدگی نمی کردم. یک ظرف آب مکانیزه ای داشتم که با لولۀ باریک آبی به سقف کُله مرغی وصل بود. هر وقت آبش تمام میشد، سبک می شد و بالا می رفت و چون پر می شد، سنگینی اش آن را به پایین می آورد تا مرغ ها بتوانند دوباره آب بیاشامند. تنظیم ظرف بهم خورده و ارتباطش با لوله جدا شده بود. خب من هم دیگر حوصلۀ درست کردن نداشتم ...
🐓 گفتند: «صبح بعد از نماز آمدم به مرغها سر بزنم. دیدم زبان بسته ها نه آب دارند و نه غذا. با نخ ماهی گیری چند ساعت تلاش کردم تا ظرف آب را به سقف سه متری کله مرغی نصب کنم تا بالاخره نزدیکی های هشت و نه صبح موفق شدم ظرف آب را درست کنم. کجی کمرم برای این است. بعد دیدم غذا هم ندارند؛ رفتم در آشپزخانه دیدم فقط چند کیلو پیاز هست. همه را با رندۀ ریز، رنده کردم تا پرنده های کوچک هم بی بهره نمانند. قرمزی چشمم هم از این است ...
🐓 گفتم: «چرا به خودتون رحم نمیکنید؟»
نگاهی گذرا به من کردند و گفتند: «چون میخام خدا به تو #رحم کنه!» بعد ادامه دادند: «آهِ این طیور رو دست کم نگیریا ! کفالت اینها را تو به دست گرفتی. اینها مثل زن و بچه و #عیال_تو_هستند. اگر در حالی که خدا اموراتشان را بدست تو داده بهشان رسیدگی نکردی، نفرینت می کنند و خدا هم به این واسطه تو را از رحمتش دور می کند. چطور میتونی سیر و سیراب باشی وقتی این خلایق خدا که بدست تو سپرده شدند گرسنه و تشنه هستند؟»
بعد گویی چیزی از ذهنشان رد شده باشد سکوت کردند، چشم و ابرو در هم کشیدند و با حالت گریه ادامه دادند: «مردم هم عیال ما #مسئولین هستند. چطور ماها لقمه از #گلویمان براحتی پایین میره، وقتی خدا کفالت و اداره امور امتی را به دست ما سپرده و ما هرچی گذاشتن جلومون می خوریم انگار نه انگار گرسنه ای هم هست»
بعد گفتند: «استغفار کن برای این بی توجهی که داشتی»
@entezarefaraj313