eitaa logo
انتظارشاعرانه
107 دنبال‌کننده
29 عکس
2 ویدیو
0 فایل
دفتر ارادتی از اشعار و دل گویه های منتظِر روی مه ات صاحبا(پریساصالحی هیدجی) تقدیم به صاحب العصر(عج)
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ بندگی یعنی که ابراهیم اسماعیل را در اطاعت می‌برد تا پای قربانگاه عشق هر که‌ عاشق شد مطیع‌محض‌یارش‌می‌شود هرچه داردمی‌دهد با جان و دل در راه عشق ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ 🖤 وقتی که داغی بر کسی، بسیار می‌شد خون گریه‌ کردن را، زمانی می‌شنیدیم... امروز غزه، داغ دار راستین است... حالا که خون در گریه را، با چشم دیدیم! اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بهم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ چمران که مردی راستین از انقلاب است... اهل تخصص، متقی، ایمان ناب است دهلاویه یک یادگار پاک از اوست یادش برای مردمان چون آفتاب است... ✍پریساصالحی؛ منتظِر ۳۱ خرداد، سالروز شهادت شهید متفکر و متخصص، دکتر مصطفی چمران گرامی باد. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ آقای پزشکیان اصلاح‌طلب!🤔🤔 با حیله و نیرنگ و داد، آمده‌ای اصلاح‌گری، بهر فساد آمده‌ای در پوششی از فریب عامی اما با فکر نفاق، با عناد آمده‌ای! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ شهر تنهای من... شهر تنهای من آن ماه چراغانت کو؟؟ همه جا رنگ خزان شد، گل بستانت کو؟؟ کو به کو پر شدی از هیمنه‌ی درد چرا؟! آخر آن ناز طبیبت، شه درمانت کو؟؟ کوچه‌ها پر شده از هجرت جانکاه خزان خبر آمدن فصل بهارانت کو؟؟ سوت و کور است شب غربت و تنهایی تو جلوه‌ی عکس رخ آن مه تابانت کو؟؟ چهره‌ها در پس نیرنگ پر از رنگ و لعاب چهره‌ی مهر و وفای دل یارانت کو؟؟‌ آسمانت همه بی‌رنگ‌تر از همیشه‌است... با من ای شهر بگو مژده‌ی بارانت کو؟؟ روشنای سحر شهر نهان در پس ابر... شعله‌ی مشتعل شمسه‌ی چشمانت کو؟؟ "یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد..." شهر خاموش من، آن روضه‌ی رضوانت کو؟؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ علی دریاست، باید غرق او شد بگیر ای دل ز دریای نجاتت!!! اگر مغروق در عشقش نباشی برای زندگی دیگر چه حاجت؟! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ پشت پنجره... آسمان بارانی و دل من نمناک که از این بغض ترک برمی‌داشت... و گل یاسمنی را که هنوز باغبان در تب عشقم می‌کاشت... دل من از تب باران چه هلاک! پشت این پنجرهٔ آبی سرشار حضور زیر لب زمزمه‌ها می‌کردم؛ من از این جادهٔ باریک چه سهمی دارم؟! می‌روم تا تپش ثانیه‌ها می‌روم تا اوج، اما چه کنم؟ که درون قفسی پر دردم... پشت این پنجره، بی‌ تاب و تب از وسعت تو شعر یک لحظهٔ نابم که تو در آن بودی شعر یک لحظهٔ سرشار حضور زیر لب می‌خوانم و به یاد همهٔ وسعت عشق و به یاد همهٔ هرچه که شادم می‌کرد می‌مانم... در خیالم که از احساس پریدن گفتی بال پرواز مرا از قفس تنگ سکوت برد تا وسعت آبی‌هایش... بال پرواز مرا همسفر مرغی کرد که دلش خسته و خاموش ز عشق می‌پرید او ز همه رؤیایش! با صدایی که شنید از دل آن مرغ دلم در نگاهی که نگاهش به نگاهم گره خورد عشق در روح اسیرم ز تب عشق فسرد... خسته از وسعت پرواز سکوت خسته از وسعت دیدن پشت یک پنجره؛ یک قاب خیال خسته از صحبت غمناکی دل ناگهان عشق دلم در تپشِ بغضِ همان یاسمنِ عاشق، مُرد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ سلام یاسینی... سلامم بر تو ای خورشید یاسینی سلامم بر تو ای امید فرداها... سلامم بر تو ای ماه فروزنده سلامم بر تو ای تعبیر رؤیا‌ها سلامت باد از این خاک لب تشنه به اقیانوس ناپیدای چشمانت سلامت باد از این کوی دلتنگی به آن آرامش همیشه‌‌‌ی جانت تو را می‌جویم و می‌بینمت تنها میان اشک‌های‌ خیس تبدارم شبی‌ای‌کاش برگردی به صبح‌من که‌ازشب‌گریه‌هایم سخت بیمارم تو را هرلحظه می‌خوانم‌ که بازآیی به این کنعان قحطِ یوسف ثانی! فراقت کرده چشمان جهان را تر شده یعقوب‌های غزه قربانی جواب این سلام ناشکیبم را بگو طوری‌که من هم بشنوم، شاید بر این تنهای وانفسای هجرانت امیدم که مرا تسکین جان آید صدایت می‌زنم با لهجه‌ی ترکی که هاردا‌سان‌منیم دردیمه‌درمانیم؟ گَرَک‌سن‌سیز یانوم هجرانیدن بَلکه امان ورسین وِصالَه بی هنر جانیم همین‌ یک آن برای‌ منتظِر بس که بمیرد در پس یک پاسخ از مولا من این در را بقدری می‌زنم بلکه ببینم روی خورشیدی یاسین را... ✍ ۱ تیر۱۴۰۳ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
با سلام و ادب و احترام عصر جمعه‌تون سبز به عشق و امید... بزرگوارانی که به این گروه عضو شدید، جزء مخاطبان خود حقیر بودید و خود بنده شما خوبان رو به گروه اضافه کردم، ممنون میشم صبوری کنید و همراه باشید. الهی حال دلتون خوب باشه... 🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"خار چشم دشمنان" خار چشم دشمنان بودی تو ای سردار ما در سپاه قدس، سرباز حریم کبریا دور تا دور حرم، را امنیت بخشیدی و جان تو بر جبهه‌ی سبز ولایت، جان فدا حاج‌قاسم یا که سرداری که سرباز است‌او مایه‌ی فخر علی و فخر آل مصطفا راه و رسم دلبری در دفتر سرخ حسین شد دفاعِ از حرم، از سوریه تا کربلا پاسداری از حرم با شیوه‌ی سربازی‌ات مشق جانبازی شد و شد شیوه‌ی اهل ولا پیرو راه توییم ای یار دیرین علی چون تومی‌مانیم سرباز وطن در هجمه‌‌ها ما چو زینب، کارمان تبیین حق باید شود کو به کو روشنگری باید، که ناحق بر ملا هرکه‌گفته‌حاج‌قاسم،مودماغ دشمن‌است؛ ما یقین داریم از آل علی گشته جدا ثروت قرآن و عترت، حافظ ایران ماست ناجی ایران نباشد هر که باشد مدعا! پیروان حیدر و چشم انتظاران ظهور بال‌های سرخ و سبز روزهای اعتلا جان فدای انقلاب و خار چشم دشمنیم در جهاد زینبی، رسواگران اشقیا ✍
‍ ‍ ‍ ‍ ۱۴ تیر روز قلم در تقویم ایران "روز قلم" به‌عنوان نمادی برای تجلیل از صاحبان قلم و آثارشان انتخاب شده است. در این نوشتار به ابعاد تربیتی، رسانه‏‌ای و ارزشی تألیف و نگارش اشاره می‌شود و از چگونگی سیر قلم در طول تاریخ صحبت به‌ میان می‌آید. به این سیر، چه از نظر محتوای نوشته‌ها و چه از نظر ابزار ظاهری ـ که به شیوه‏‌های اینترنتی و الکترونیکی ـ رسیده، نگریسته شده است. در صفحات تقویم، ۱۴ تیرماه باعنوان «روز قلم» به‌خود جلوه‏‌ای دیگر بخشیده است. نام‏گذاری این روز به‌نام قلم، بی ارتباط با تاریخ کهن متمدن و فرهنگ‏ساز این سرزمین نیست. ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود آورده است که چهاردهمین روز از تیرماه را ایرانیان باستان، روز تیر "عطارد" می‏‌نامیدند. از طرفی سیاره تیر یا همان عطارد، در فرهنگ ادب پارسی، کاتب و نویسنده ستارگان است. به‌ همین مناسبت این روز را روز نویسندگان می‏‌دانستند و گرامی می‏‌داشتند. تاریخ نوشتار، حداکثر به بیست هزار سال پیش باز می‏‌گردد و با محدود ساختن به نظام‏‌های نوشتاری مدون، رقمی حدود شش هزارسال پیش را نشان می‏‌دهد. این ارقام و آمارها فقط تخمینی است از سوی کاوشگران علمی، در صورتی که بدون شک پیشرفتی از سوی جوامع گوناگون، بدون کمک خط و زبان امکان‏‌پذیر نبوده است. از جمله موادی که برای نوشتن به‌کار می‏‌رفت سنگ، چوب، پوست حیوانات، برگ درختان، استخوان، موم، ابریشم، پنبه و کاغذ بود. در طول تاریخ، نوشتن به دو صورت بوده است: یک دسته خطوطی را در بر می‏‌گرفت که با استفاده از ابزارهای تیز چون سوزن، چاقو و... نوشتاری، کنده‏‌کاری می‏‌شد. دسته دیگر شامل خطوطی است که به‌وسیله قلم پر، قلم‌نی، قلم‌مو و ... و با استفاده از جوهر برسطح ماده نوشتاری ترسیم می‏‌شد. گفتنی است نسخه‏ پردازی از نوشته‏‌ای بر سنگ یا فلز به‏‌طور منطقی، در نهایت به اختراع چاپ انجامید. قلم چیست؟: قلم، زبان عقل و معرفت و احساس انسان‏ها و بیان‏‌کننده اندیشه و شخصیت صاحب آن است. قلم، زبان دوم انسان‏‌ها است. هویت، چیستی و قلمرو قلم بسیار گسترده‏‌تر از آن است که در بیان بگنجد. هرگونه رشد و پیشرفت، پیروزی و آرامش و معرفت و شناخت، ریشه در قلم دارد. تمدن‏‌ها، تجربه‏‌های تلخ و شیرین و علوم بانوشتن ماندگار می‏‌شوند و آیندگان مملو از تجربه و پر از راه‌حل‏‌ها هستند. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌─═┅✰❣✰┅═─ کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/4128112887C04235b2b24
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ 🏴🏴🏴 السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین سلام بر تو که ارباب عالم عشقی سلام بر تو که مشکات نور زهرایی سلام بر تو و این ماه روضه‌خوانی‌ها سلام بر تو که خون خدا به رگهایی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═┅✰☆☆♡☆☆✰┅═ کانال انتظار شاعرانه https://eitaa.com/entezareshaeranepsalehi
تصویر زمینه محرمی برای گوشی👆👆👆 التماس دعا
تجدید اشک سلام  بر تو  که    ارباب   عالم  عشقی سلام   بر تو که   مشکات نور   زهرایی سلام بر تو  و  این ماه   روضه‌خوانی‌ها سلام  بر تو  که  خون خدا   به  رگهایی به شعر محتشم و شور سینه‌ها سوگند چقدر   منتظر   این  محرمت   بودم... چقدر   در  عطش   روضه‌های   بی‌آبی به  یاد عمه‌‌ی سادات، در غمت بودم... اگر که چشم مهیا برای اشک شده‌است یقین‌که اذن حضورش به روضه را دادی؛ چو قطره اشک گهر شد به درگه‌ات آقا چقدرسینه‌ی محزون، به روضه جا دادی! مرا بخوان به عزا تا میان روضه‌ دمی هوای کرب و بلا را تنفسی بکنم خیال صحنه‌ی گودال را کنم ترسیم و قدر ثانیه‌ای حس بی کسی بکنم؛ از اینکه بودی و لم یعرف امام زمان به مات میت جهالت امام را بکُشد؛ از اینکه پاره تنان تو، پاره تن بشود... و زینب‌ تو هراسان، به قتلِگه بکِشد چرا امام زمان‌ها، غریب در وطن‌اند؟! همین برای رسیدن به گریه‌ها کافیست امام عصر غریب است، ای عزاداران میان‌ماست‌ ولی غایبست‌ و با ما نیست چه اشک‌ها که به دامن نشانده‌ایم اما میان مرز بصیرت و هجمه‌ها ماندیم؛ چقدرهیأت و روضه، چقدر اشک و عزا ولی برای دمی با امام، وا ماندیم! اگر که سینه‌زنان حسینیه شده‌ایم برای غربت و مظلومیت عزاداریم؛ ضروری است که تجدید بیعتی بکنیم امام را بشناسیم و در عمل آریم خداکند که براتان تفکری بکنیم؛ درون سینه‌ محزون، به‌ معرفت برسیم سلام‌ بر تو که دادیم، یادمان باشد قرار ماست ز مهدی به منزلت برسیم اللهم عجل لولیک الفرج بحق الحسین(علیه‌السلام)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا