eitaa logo
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
145 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
522 ویدیو
34 فایل
امروز یه شروع تازسٺ🌈 پروانہ شـو🦋 بگـذار روزگار هرچقدر میخواهــد پیله کند🕊🌸 ڪانالی امام زمانے💚پرازجمله های ناب تــارسیدن بہ‌آغوش خدا ❥❥❥❥❥❥❥❥❥❥ خادمــ: @Moatoon @Mase_M انتقاداٺــ و پیشنهاداٺــ😍👇 https://harfeto.timefriend.net/305675895
مشاهده در ایتا
دانلود
- تمام‌زندگیم‌تصدق‌سرت‌حـسـین♥️
هدایت شده از 🌊 'ایہام :) 🌊
نہ ڪاڪتوسـا یہ دفعہ خشڪ میشݩ و نہ آدمـا یہ دفعہ میࢪݩ، فقـط چون بھـشون تـوجہ نمے ڪنیم و حواسموݩ بھشون نیسـت،🚶🏻‍♀💔 فڪࢪ میڪنیـم یہ دفعہ اتفـاق افتادݩ!!🌵🐾 💚 🌵 • • @shabake27💛🌙
هدایت شده از 🌊 'ایہام :) 🌊
هدایت شده از 🌊 'ایہام :) 🌊
هدایت شده از 🌊 'ایہام :) 🌊
هدایت شده از 🌊 'ایہام :) 🌊
سـہ تـا از ࢪو مـخ تࢪیـن هـا🙃✨💔 😂📱 • • @shabake27📺
هدایت شده از به یاد شهید دهقان
|•♥️•| |•😍•|بهترین کتابی که رهبری راجب حجاب مطالعه کردند این اثر، روایت چند دختر است که در اردویی همسفر می‌شوند. نویسنده در این داستان به مسایل مختلف اجتماعی، سیاسی، دینی و مذهبی می‌پردازد. این رمان تلاش دارد به برخی از پرسش‌ها در حوزه نقش اجتماعی زنان، با بیانی روان و داستانی پاسخ دهد و سعی می‌کند تا منزلت، شخصیت و جایگاه واقعی زن را به خودش، اطرافیانش و جامعه‌اش همان‌گونه که شایسته آن است، بشناساند. در این رمان به مسایلی مانند کنوانسیون زنان، زن در غرب، فمینسیم و جنبش زنان پرداخته شده است. /••/رمان «دختران آفتاب» در چاپ نهم خود با تفریظ رهبر معظم انقلاب منتشر شد... @shahid_dehghanamiri |•♥️•|
«دختر شینا» را در بازار اندروید ببین: http://cafebazaar.ir/app/?id=shina.arianagroup&ref=share
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
جلسھ هجدهم !🌱 #استاد_پناهیان / #تنها_مسیر
- مرور و خیلی خلاصه هدف اینه که رشد کنیم و رشد یعنی رسیدن به جایی که لایق ملاقات خدا باشیم ... برای رسیدن به این هدف به یه برنامه نیاز داریم که تقواست و یک انگیزه که ایمان است وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَاةِۚ وَ إِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ از صبر و نماز ياري جوئيد؛ و اين كار، جز براي خاشعان، گران است. بقره آیه ۴۵ خداوند متعال در این آیه می فرمایند برای رسیدن به رشد از این دو بال کمک بگیرید از صبر در مقابل مشکلات و از نماز به عنوان محور اصلی اجرای 🌱 اما این کار جز برای گران است آنهایی که میدانند پروردگار خود را ملاقات می کنند تا اینجا بزرگی و ارزش نماز به ما یادآوری شد اما نماز که هیچ عملی بدون آن قبول نیست ... بدون ولایت پذیرفته نمی شود🤔 نماز بی ولای او عبادتی است بی وضو به منکر علی بگو نماز خود قضا کند انسان برای ملاقات خدا باید با هوای نفسش و تمامِ نفسش مبارزه کند مهم ترین مرحله بی شدن ، این نیست که به خدا بگویی چشم ! این است که به جانشین خدا ، به ولیِّ خدا بگویی چشم :') مگر در زمین چند امیراامومنین بود ، مگر چند کعبه داریم و مگر چند نفر در این عالم در خانه کعبه به دنیا آمده اند فقط (ع) این یکی یکدانه عالم حالا چه کسی این یکی یکدانه را کشت😞 ابن ملجمِ ملعونِ شقی یک بچه مذهبی بود که نفسش را نکشته بود ؛ این اژدهای هزار سری که با تهذیب نفس کشته نمی شود❗ با جهاد فی سبیل الله کشته نمی شود ‼ فقط با پذیرش ولایت نابود می شود✔ 🔹یکی از بهترین راه های کشتن نفس است اگر مقابل مصیبت اهل بیت زانو نزنی مقابل اوامر ، فضائل و عدالت اهل بیت هم زانو نمی زنی 🔸از آقای قاضی نقل است کسی بدون حسین(ع) به جایی نمی تواند برسد راهی جز حسین ( ع) نیست با حسین (ع)نفس می میرد 🔹و آقای بهجت می فرمودند معلوم نیست نماز شب به اندازه روضه ارزش داشته باشد پیامبر اکرم (ص) : علی جانم کسانی که مومن واقعی اند اگر با ضربه شمشیر به بینی شان بکوبی برای اینکه از تو خشمگین و غضبناک شوند نمی شوند🌸 🔸یعنی علی جانم اونی که مومنه نفس نداره ، منیّت نداره... 🔹اولین کسی که یک ذرّه در مقابل مولا نداشت فاطمه الزهرا (س) بود صوت‌کامل‌روگوش‌کنید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌲🍃 من که تا آن لحظه جرأت فکر کردن به چنین چیزی را نداشتم، با اعتراض گفتم «مگر دختر من چند سالش است یا چه‌کاره است که منافقین دنبالش باشند؟ او یک دختر چهارده‌ساله است که کلاس اول دبیرستان درس می‌خواند. کاره ای نیست، آزارش هم به کسی نمی‌رسد.» رییس آگاهی گفت«من هم از خدا می‌خواهم که حدسم اشتباه باشد، اما با شرایط فعلی، امکان این موضوع هست» آقای عرب پرونده ای تشکیل داد و لیست اســامی همه ی دوستان و آشنایان و جاهایی که رفته بودیم و یا نرفته بودیم را از ما گرفت. او به من قول داد که با تمام توانش دنبال زینب بگردد. از آگاهـی به خانه برگشتم، آقای روستا و خانمش آمده بودند. آقای روستار همکار شرکت نفتی بابای بچه‌ها بود و خانه‌شان چند کوچه از ما فاصله داشت. خبر گم شدن زینب دهان به دهان گشته بود و آنها برای همدردی و کمک به خانه ی ما آمده بودند. مادرم همه ی اتفاق هایی را که از شب گذشته پیش آمده بود، برای آقای روستا تعریف کرد. مادرم وسط حرف هایش گریه می‌کرد و می‌گفت چه نذر هایی کرده تا زینب صحیح و سالم پیدا شود. آقای روستا به شدت ناراحت شد و نمی‌دانست چه بگوید که باعث تسلّی دل ما شود. او بعد از سکوتی طولانی گفت«از این لحظه به بعد، من در خدمت شما هستم. با ماشین من به هر کجا که لازم است برویم و دنبال زینب بگردیم.» همان روز خانم کچویی هم به خانه ی ما آمد. او هم مثل رییس آگاهی به منافقین سوءظن داشت. شب قبل، بعد از صحبت تلفنی با شهلا، جرأت نکرده بود این موضوع را بگوید. از قرار معلوم، طی چند ماه گذشته بعضی از مردم حزب‌اللهی که بین آنها دانشجو دانش‌آموز و بازاری هم بودند، به دست منافقین ترور شده بودند. برای منافقین، مرد و زن، دختر و پسر، پیر یا جوان فرقی نداشت. کافی بود که این آدم‌ها طرفدار انقلاب و امام باشند. @entezaro
از خانم کچویی شنیدم که امام جمعه ی شاهین شهر، زینب را می‌شناسد و می‌تواند برای پیدا ‌کردن او به ما کمک کند. من چند بار از زبان زینب تعریف آقای حسینی را شنیده بودم، ولی فکر می‌کردم آشنایی زینب با آقای حسینی در حد افراد معمولی شهر است که به نماز جمعه می‌روند. اما بعداً فهمیدم که زینب برای مشورت در کارهای فرهنگی و تربیتی در مدرسه و بسیج و جامعه ی زنان، مرتب با آقای حسینی و خانواده‌اش در ارتباط بود. مادرم و شهلا و شهرام در خانه ماندند و من همراه آقای روستا به خانه ی امام‌جمعه رفتم. من همیشه زن خانه‌نشینی بودم و همه ی عشقم و کارم رسیدگی به خانه و بچه هایم بود؛ خیلی بلد نبودم که چطور حرف بزنم. روی زیادی هم نداشتم.همه ی جاهایی را که به دنبال زینب می‌گشتم، اولین بار بود که می‌رفتم. وقتی حجت الاسلام حسینی را دیدم، اول خودم را معرفی کردم. اوخیلی احترام گذاشت و از زینب تعریف های زیادی کرد. اگر مادر زینب نبودم و او را نمی‌شناختم، فکر می‌کردم که امام جمعه از یک زن چهل ساله ی فعال حرف می‌زند، نه از یک دختر بچه ی چهارده‌ساله. آقای حسینی از دلسوزی زینب به انقلاب و عشقش به امام و شهدا و زحمت هایی که می‌کشید، حرف های زیادی زد. من مات و متحیر به او نگاه می‌کردم. با اینکه همه ی آن حرف‌ها را باور داشتم و می‌دانستم که جنس دخترم چیست، اما از گستردگی فعالیت های زینب در شاهین‌شهر بی‌خبر بودم و این قسمت حرف‌ها برای من تازگی داشت. امام جمعه گفت «زینب کمایی آن‌‌قدر شخصیت بالایی دارد که من به او قسم می‌خورم» بعد از این حرف، من زیر گریه زدم. خدایا، زینب من به کجا رسیده که امام‌جمعه ی یک شهر به او قسم می‌خورد. زن و دختر امام‌جمعه هم خیلی خوب زینب را می‌شناختند. از زمان گم شدن زینب تا رفتن به خانه ی امام جمعه، تازه فهمیدم که همه دختر مرا می‌شناسند و فقط منِ خاک بر سر، دخترم را آن طور که باید و شاید، هنوز نشناخته‌ بودم. اگر خجالت و حیایی در کار نبود، جلوی آقای حسینی، دودستی توی سرم می‌کوبیدم. آقای حسینی که انگار بیشتر از رییس آگاهی و خانم کچویی به دست داشتن منافقین یقین داشت، با من خیلی حرف زد و به من گفت «به نظر من شما باید خودتان را برای هر شرایطی آماده کنید. احتمالاً دست منافقین در ماجرای گم شدن زینب است. شما باید در حد و لیاقت زینب رفتار کنید» حس می‌کردم به جای اشک، از چشم هایم خون سرازیر است. هر چه بیشتر برای پیدا کردن دختر عزیزم تلاش می‌کردم و جلوتر می‌رفتم، ناامیدتر می‌شدم. زینب هر لحظه بیشتر از من دور می‌شد. @entezaro
❤️ جٰاݩ‌اگرجٰاݩ‌اسټ؛قُربٰاݩِ‌حُسیݩ‌بݩ‌علےٖ ↷''✿°ツ @entezaro
هیچ‌چیزي مثلِ یاد امام حسین؏بھ ما قوّت، نشاط و حال خوب نمی‌دهد :) - پناهیان‌گرامی ↷''✿°ツ @entezaro
عاشق‌دلشده‌راموج‌غم‌ازسربگذشت دست‌اوگیر، کھ‌افتاده‌بھ‌دریای‌غمت :) ↷''✿°ツ @entezaro
AUD-20200606-WA0000.mp3
6.81M
وقتی‌عاشقي؛ توهمون‌جایی‌چشماتوببند ...💔 - الهۍھیچ‌کس‌ازسفرجانمونھ :) ↷''✿°ツ @entezaro
「شب‌بودوهوایِ‌کربلاعالی‌بود !درمصرع‌قبل‌جایِ‌ماخالی‌بود :)」 ↷''✿°ツ @entezaro
بچه‌هابخاطراین‌خونی‌که‌پای‌شماریخته شده‌‌درس‌بخونید... :)) -حاج‌آقا‌رمضانی!
ما ملت امام حسینیم.. ↷''✿°ツ @entezaro
{•🌻🌙•} مردم‌آزارمیدونۍ‌کیہ‌⁉️ اونۍ‌کہ↓ با گناهاش❌ نمیزاره🚫 بقیہ‌زودتر امام‌زمانشون💕رو ببینن😔 اللهم‌اغفرلۍ‌الذنوبَ‌التۍ‌تَحبِسُ‌ الدعا.. ↷''✿°ツ @entezaro
محرم آمد....🖤 ↷''✿°ツ @entezaro