بهانه پشت بهانه
آن وقتی که مسئله هستهای و تحریمها شروع شده بود، بودند کسانی از معاریف این کشور و مسئولان سطح بالا که به بنده مراجعه میکردند و میگفتند «شما چه اصراری دارید که روی این مسئله هستهای میایستید؟ خب آمریکاییها بهانهگیری میکنند، بدجنسی میکنند، خباثت میکنند؛ بگذارید کنار، خودمان را راحت کنیم»
البتّه این حرف غلط بود چون مسئله هستهای، نیاز کشور است.
۱۳۹۷/۲/۱۹ - رهبرانقلاب
↷''✿°ツ
@entezaro
هدایت شده از یا سیدالشهدا
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه علی بن ابی طالب
به مناسبت ۱۳ رجب و میلاد پر سعادت حضرت مولا
امشب کلی کلیپ باحال براتون داریم
محبان امیرالمؤمنین را دعوت کنید
یا حیدر
https://eitaa.com/yasayedalshohada
حیدر کرار
نزدیک یک ماه بود که پشت دیوارهای قلعه مانده بودند. خیبر، قلعه مستحکمی بود با دیوارهای بلند که بالای تپه ساخته شده بود؛ پر از آذوقه و اسلحه و سرباز. درِ بزرگ قلعه انگار بنای باز شدن نداشت. دورتادورش هم خندق بزرگی کنده بودند که پر از آب بود. هیچ راهی برای گذشتن و نزدیک شدن نمانده بود.
#خواندنی
↷''✿°ツ
@entezaro
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
حیدر کرار نزدیک یک ماه بود که پشت دیوارهای قلعه مانده بودند. خیبر، قلعه مستحکمی بود با دیوارهای بلن
1..✨
کرار غیر فرار
قلعه یهودیان خیبر حسابی داشت برتریاش را به مسلمانان نشان میداد. یهودیانی که یکی از دو دشمن بزرگ اسلام در جزیره العرب بودند. جنگ راه میانداختند، پول و نقشه به قریش میدادند. هرچه از دستشان برمیآمد برای نابودی اسلام کرده بودند. حالا مسلمانان پشت قلعه همان یهودیها مانده بودند و باید کاری میکردند. رسول خدا فرماندهی یک لشکر از مسلمانان را سپرد به یکی از اصحاب: «برو قلعه را فتح کن.» هنوز نرفته برگشته بودند. فرمانده میگفت تقصیر سربازان است که ترسیدند و جلو نیامدند. سربازان میگفتند فرمانده بود که عقبنشینی کرد. رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) نفر بعدی را فرستاد. دوباره همان ماجرا تکرار شد. اوضاع بدی شده بود. مرحب، پهلوان بزرگ یهودیان خیبر داشت همه را فراری میداد. قد و قامت عجیبی داشت. حتی بعضیها گفتهاند بهجای کلاهخود سنگآسیا روی سرش میگذاشت و کسی توان رویارویی با او را نداشت. بار سوم پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلم) سعد بن عباده را فرستاد. رئیس قبیله خزرج هم دست از پا درازتر برگشت. هیچکدام از پس مرحب برنمیآمدند. قلعه که جای خودش را داشت.
روز سوم که به شب رسید، احساس تلخ شکست و ناامیدی جمع مسلمانان را گرفته بود. پیامبر(صلیالله علیه وآله وسلم) اما آرام بود. آرام و مطمئن وقتی گفت: فردا پرچم را به دست کسی میسپارم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. میدهم دست آدمی که «کرار غیر فرار» است. جنگجوی سرسختی که مدام حمله میکند. هیچوقت پشت نمیکند. فرار نمیکند. نفر آخر علی بن ابیطالب بود.
↷''✿°ツ
@entezaro
هدایت شده از یا سیدالشهدا
32.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عصر جمعه
العجل بقیه الله
شعر خوانی سید حمیدرضا برقعی
@yasayedalshohada
^•|ツدرانٺــظــــاراو🌱|•^
حیدر کرار نزدیک یک ماه بود که پشت دیوارهای قلعه مانده بودند. خیبر، قلعه مستحکمی بود با دیوارهای بلن
2..✨
من حیدرم
خان اول مرحب بود. نه ترسید و نه فرار کرد. مرحب که رجز خواند و فریاد زد: من مرحبم. علی(علیه السلام) محکمتر پاسخ داد: من حیدرم. شیر جنگجوی بیشهها چنان ضربهای به کلاهخود مرحب زد که تا دندانهایش فرو آمد.
فرمانده که به زمین افتاد سربازها فرار کردند. خان دوم خندق بود. گودال پر آب و عریضی که هیچ راه عبوری نداشت. سربازها پشتش گیر افتاده و نمیتوانستند به قلعه خیبر نزدیک شوند. علی(علیهالسلام) از خندق پرید. رسید به خیبر. خان آخر قلعهای بود با در بسته که هیچ راه نفوذی نداشت. علی (علیهالسلام) در قلعه را از جا کند. یهودیان داشتند از ترس و تعجب جان میدادند که در بزرگ و آهنی را گذاشت روی خندق. پلی شد برای عبور سربازها. لشکر پیاده اسلام از خندق رد شدند و قلعه را فتح کردند.
حیدر کرار برگ برنده رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) بود.
مردی که خدا و رسول را دوست داشت و خدا و رسول هم خیلی دوستش داشتند.
↷''✿°ツ
@entezaro
🏴🖤🌿
در حزن حضرت زینبۜ
هم میشود از در و دیوار گفت
هم از فرق سر ..
هم از جگر سوخته ..
هم از سرِ بریده ..
هم از بزم شراب ..
هم از خرابه ..
هم از دختر سه ساله ..
#عمـتیمظلومة
#وفات_حضرت_زينب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- جانم زینب ’ سلام علیها ‘ 🖤🌱(:
@entezaro
هدایت شده از یا سیدالشهدا
#احکام
نگاه به فیلم اینترنتی
📣ما را در نشر احکام الهی یاری کنید.
🆔https://eitaa.com/yasayedalshohada