قسمت چهارم:
معصومین به همة زبانها و لغات آشنایی دارند. در این تشرف با اینکه امام زمان(علیه السلام) به زبان عربی با نمازی شاهرودی سخن میگوید اما به ضمیر و زبان فارسی حجّاج آشنایی دارد، سخنان آنان را میداند و نیّت ایشان را میخواند و پاسخ آنها را میدهد و ایشان و حتی رانندهها را به اسم میخواند. در اینجا مناسب مینماید که به دو روایت در این موضوع اشاره شود. در کتاب عیون اخبار الرضا(علیه السلام) که مرحوم شیخ صدوق روایات مربوط به امام رضا(علیه السلام) را گردآوری کرده، بابی تحت عنوان «باب معرفته بجمیع اللغات» یعنی آگاهی و شناخت امام معصوم به همة زبانها وجود دارد
گفتم: بله.
فرمودند: من آمدهام که راه را به شما نشان دهم.
عرض کردم: خیلی ممنون.
بعد فرمودند: از این راه مستقیم بروید و از میان آن دو کوه بگذرید، به دو کوه دیگر میرسید، از میان آنها هم بگذرید، جادّه برای شما نمایان میشود بعد طرف چپ را بگیرید تا به جریه برسید.
آقا پس از نشان دادن راه فرمودند: « النذور الّذی نذرتم لیس بصحیح؛ نذرهایی که کردهاید، صحیح نیست».
عرض کردم: چرا، آقای من؟
فرمودند: «نذر شما مرجوح است، اگر همة دارایی خود را در راه خدا انفاق کنید چگونه به عراق میروید؟ در حالی که شما چهل روز در عراق میباشید و به زیارت امام حسین(علیه السلام) و امیرمؤمنان(علیه السلام) و سایر امامان(علیهم السلام) مشرّف میشوید، اگر آن چه را همراه دارید، در راه خدا انفاق کنید، در مسیر، بدون خرجی میمانید و مجبور به تکدّی و گدایی میشوید و تکدّی هم حرام است. آنچه را از مال و دارایی به همراه دارید، الان قیمت کرده و بنویسید و وقتی به وطن خودتان رسیدید به اندازة آن در راه خدا انفاق کنید، اکنون عمل به نذرتان مرجوح است.»
سپس فرمود: «رفقایت را صدا کن و فوراً سوار شوید، الان که به راه بیفتید اوّل مغرب در جریه هستید.»
دوستان ما هنوز در حال گریه و انابه و توسّل و تضرّع بودند و ما را نمیدیدند، اما ما آنان را میدیدیم. وقتی آنها را صدا کردم، با دیدن ما یکباره از جا برخاستیم و با خوشحالی به طرف ما آمدند. یکی یکی سلام کرده، دست آقا را بوسیدند. آنگاه حضرت فرمودند: «سوار شوید و از همین راه بروید».
به دوستان گفتم: «آقا راه را به من نشان دادند، سوار شوید تا برویم».
یکی از حاجیان به نام «حاج محمّد شاه حسینی» به من گفت: «حاج آقا! اگر راه بیفتیم ممکن است ماشین دوباره در شنها فرو رود یا این که مجدّداً راه را گم کنیم. بیایید پولهای نذر شده را همین الان به این مرد عرب به مقداری که میخواهد بدهیم، تا زحمت کشیده تا رسیدن به مقصد ما را همراهی کند».
آقا وقتی سخن حاجی مذکور را شنیدند، فرمودند: «[شیخ اسماعیل] جلوی من به همة آنها بگو که نذر آنها صحیح نیست». من هم به حاج محمّد و سایر حجّاج گفتم: «آقا میفرمایند نذر شما مرجوح است و صحیح نمیباشد، اگر همة دارایی و اموالتان را الان در راه خدا بدهید با کدام پول میخواهید به عراق بروید و از آنجا به ایران برگردید؟ در عراق مجبور به تکدّی و گدایی میشوید و گدایی هم حرام است».
آن آقا همچنین فرمودند: «من میدانم پولی که همراه دارید برای شما در سفر کافی است وگرنه خودم به شما پول میدادم».
ما دیدیدم نمیتوانیم آقا را با پرداخت پول با خود همراه کنیم، یکباره به قلبم الهام شد که آقا اهل حجاز هستند و اهل حجاز در سوگند به قرآن و احترام به آن خیلی عقیدهمند میباشند به همین خاطر قرآن کوچکی که در جیب بغلم بود بیرون آورده و ایشان را به قرآن سوگند دادم.
آقا فرمودند: «چرا به قرآن قسم میخوری؟ به قرآن قسم نخور! باشد حالا که مرا به قرآن قسم دادی میآیم».
سپس فرمودند: «علی اصغر مقصّر است (که باعث گم شدن شما شد)، اکنون محمود رانندگی کند من هم وسط (صندلی کنار راننده) مینشینم و شما (شیخ اسماعیل) هم کنار من بنشین به رفقا هم بگو زودتر سوار شوند.»
به محمودآقا گفتم: تو رانندگی کن. آقا شترهایشان را همان جا خوابانیدند و خودشان کنار راننده نشستند و من هم کنار ایشان نشستم.
حاج محمود پشت فرمان نشست آقا به من فرمودند: «بگو ماشین را روشن کند». در این حال هیچ یک از مسافران و رانندهها به نداشتن بنزین و آب توجّهی نداشتند. حاج محمود استارت زد، ماشین روشن شد و به راه افتاد. در این لحظه دیدم آقا، انگشت سبابهاشان را حرکت دادند امّا من از رمز و راز آن آگاه نبودم.
ماشین بدون اینکه در شنها فرو رود، به سرعت راه خود را میپیمود. وقتی از میان آن دو کوه گذشتیم همانطور که آقا فرموده بودند دو کوه دیگر ظاهر شد. آقا فرمودند: «بگو از میان این دو کوه حرکت کند». من به حاج محمود آقا گفتم: از وسط دو کوه حرکت کن.
آقا با این که اصلاً فارسی سخن نگفتند و تنها با من به عربی صحبت میکردند اما نام من و سایر زوّار و حجّاج و رانندهها را میدانستند و همه را به اسم، نام میبردند و سخنان فارسی ما را متوجّه شده، پاسخ میگفتند.
وقتی به وسط دو کوه رسیدیم، حضرت به آسمان نگاهی کرده، فرمودند: «الآن اوّل ظهر است. به راننده بگو بایستد. همه پایین بیایید و نماز خود را بخوانید. من هم نماز خود را بخوانم، بعد از نماز رفقا بعد از نماز سوار شده و ناهار را هم در ماشین بخورند تا اول مغرب انشاءالله به جریه برسیم».
قسمت پنجم:
من سخنان آقا را به حاج محمود گفتم، ایشان هم ماشین را نگه داشت. وقتی دوستان پیاده شدند آقا فرمودند: «آب که ندارید؟» عرض کردم: خیر، آبی نداریم. حضرت در این هنگام درختچة خاری را که به ضخامت یک عصا بود به من نشان دادند و فرمودند: «آن درخت را که میبینی، کنار آن چاهی است. بروید، آب بنوشید، وضو بگیرید و نماز بخوانید، مشکها را هم پُر کرده، ماشینتان را هم آب کنید. من همینجا نماز میخوانم، من وضو دارم.»
وقتی به آن درختچه رسیدیم، چاهی دیدیم که آبی زلال و گوارا داشت و حدود یک وجب یا کمی بیشتر از سطح زمین پایینتر بود. به راحتی دستمان به آب میرسید و میتوانستیم از آن آب نوشیده و وضو بگیریم.
خلاصه بعد از انجام کارها و خواندن نماز، آقا هم که نمازشان به پایان رسیده بود، تشریف آوردند و فرمودند: «همه ناهارشان را داخل ماشین بخورند» بعد از این که ماشین به راه افتاد، من مقداری آجیل و خوراکی برداشته، به حضرت تعارف کردم اما ایشان چیزی برنداشتند و فرمودند: «نمیخواهم». مقداری نان که خودم در «شاهرود» از گندم خوب و تمیز درست کرده بودم، به ایشان تعارف کردم که حضرت مقداری برداشتند اما ندیدم که بخورند.
آنگاه حضرت از بعضی از شهرهای ایران مانند همدان، کرمانشاه، مشهد تعریف کردند و از بعضی از علما مانند «ملاّ علی همدانی» تمجید نمودند. و دربارة حضرت «آیتالله وحید خراسانی» ـ حفظه الله ـ که در آن زمان به شیخ حسین خراسانی معروف بودند، توجهی نموده، فرمودند: «برکات و عنایات ما به ایشان میرسد». آنگاه مقداری هم به من امیدواری داده، فرمودند: «شما انشاءالله وضعتان خوب است و خوب خواهد شد». و درباره ناراحتیهایی که داشتم، دلداری دادند، بحمدالله، آن گرفتاریها برطرف شد.
در طیّ مسیر دربارة بعضی از علما، صحبتهایی به میان آمد ـ آقا از بعضی از مراجع مثل «آیتالله سیّد ابوالحسن اصفهانی» و دیگر آقایان تعریف و تمجید کردند.
ایران از برکات اهل بیت برخوردار است
حضرت در پاسخ بعضی از مسائلی که خدمتشان عرض میکردم، میفرمودند: «همة اینها از برکات ما اهل بیت است». در این حین عرضه داشتم: «در جادههای ایران، چند فرسخ به چند فرسخ، قهوهخانه، آب، روشنایی و میوه است. اما اینجا هیچ چیز نیست».
حضرت فرمودند: «در همه جای ایران، نعمت وافر و فراوان است و همة آنها از برکات ما اهل بیت است» و من غافل از همه جا و همه چیز، اصلاً متوجّه مقصود آن حضرت نبودم. ماشین همچنان راه خود را با قدرت میپیمود تا اینکه اول مغرب ـ همان طور که آقا فرموده بودند ـ به جریه در مرز میان عراق و عربستان رسیدیم.
در این هنگام آقا فرمودند: «من دیگر میروم. از این جا به بعد راه را به تنهایی نروید. امشب را در جریه بمانید، فردا یک قافلة صدتایی از مکّه میآید، شما با آن قافله همراه شوید.»
عرض کردم: چشم! امشب همین جا میمانیم. شما هم نزد ما بمانید و میهمان ما باشید.
حضرت فرمودند: «شیخ اسماعیل! من کار زیادی دارم، تو مرا به قرآن قسم دادی، من هم اجابت کردم. من باید بروم و شما را به خدا میسپارم و دوباره تکرار میکنم. آن نذری که کردید، صحیح نیست. شما مراقب باشید که اینها داراییشان را به کسی نبخشند همانطور که قبلاً گفتم اموالتان را حساب کنید و بنویسید، بعد در وطن خودتان به اندازة آن انفاق کنید».
قسمت ششم:
ما حدود سه ساعت به ظهر مانده همراه آقا سوار ماشین شدیم و تا مغرب خدمت ایشان بودیم. امام عصر(علیه السلام) پیوسته مشغول ذکر بودند اما من متوجه نبودم که چه ذکری را میگویند. شالی به کمرشان بسته بودند و به هیئت اعراب حجاز شمشیری بزرگ در طرف راست و شمشیر کوچکی در طرف چپ خود آویخته بودند و چیزی مانند یشناق (نوعی سرپوش) که عربها بر سرشان میاندازند، به سر مبارک انداخته بودند اما پیشانی نورانی و ابروهای کمند و چشمان جذّابشان کاملاً دیده میشود و خیلی خوشاخلاق بودند. در این هنگام من برای انجام کاری از ایشان اجازه خواستم. ایشان چند قدمی همراهی کردند و همین طور که مشغول صحبت بودم دیگر آقا را ندیدم، تازه فهمیدم که چه بر سرمان آمده است.
رفقا را صدا زدم؛ حاج عبدالله! حاج محمد! کور باطنها! از صبح تا حالا خدمت آقا بودیم اما او را نشناختیم با گفتن این سخن و فهمیدن موضوع همه شروع به گریه کردند. صدای گریة حجّاج بلند شد. بر اثر گریه زیاد و سر و صدا، چند تا از شُرطهها و پلیسها با عجله در خیمهای که برپا کرده بودیم آمدند و گفتند: «کی مرده؟» آنان خیال میکردند کسی از گروه ما مُرده است و ما برای او گریه و زاری میکنیم.
من گفتم: «کسی نمرده، ما راه را گم کرده بودیم، حالا که راه را پیدا کردهایم، گریه میکنیم». یکی از آنان گفت: «خدا را شکر کنید که راه را پیدا کردید، این که گریه ندارد». در این حال که ما با شُرطهها مشغول صحبت بودیم، صدای اذان بلند شد و مغرب شده بود. به رانندهها گفتم: «اسم شما را از کجا میدانست؟ اصغرآقا اسم تو را از کجا میدانست که فرمود: «اصغر آقا مقصّر است» اصغرآقا بنا کرد به سر زدن و گریه کردن و گفت: راست گفتید. تقصیر من بود، من سبب گم شدن شما شدم. گفتم: الحمدلله، عاقبتش بخیر شد، تو ما را گم کردی، اما الحمدلله به نعمت ملاقات مولایمان رسیدیم.2
May 11
#تسلیت
در نهایت تالم و تاثر با خبر شدیم برادر عزیزمون خادم با اخلاص قرآن و اهل بیت (ع)
آقای حسن خلخالی دعوت حق را لبیک گفتند.
ضمن عرض تسلیت به خانواده محترم خلخالی
مراسم تدفین و ترحیم به آگاهی خواهد رسید.
#مهدی_جان💚
عمری به هر کوی و گذر، گشتم که پیدایت کنم
اکنون که پیداکرده ام، بنشین تماشایت کنم
آه ای خدا
دار و ندار ما نیامد
آه ای خدا
دار و ندار ما نیامد
آخر چرا این هفته
یار ما نیامد
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷
#صلوات برای فرج #امام_زمان عج الله
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
- و به کشتگان راه خدا مرده نگویید، بلکه زندهاند ولی شما درک نمیکنید
155 - و مسلما شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی و کاهش محصولات میآزماییم، و صابران را نوید ده
156 - آنها که هرگاه مصیبتی بدانها رسد [صبوری کنند] و گویند: ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم
157 - آنانند که درودها و رحمتی از پروردگارشان بر آنهاست و [تنها] همینها هدایت یافتگانند
158 - همانا صفا و مروه از شعائر خداست پس هر که حجّ خانه خدا کند یا عمره به جا آورد، مانعی ندارد میان آن دو طواف کند و هر که با میل و رغبت کار نیکی به جای آورد، [بداند که] مسلما خدا سپاسگزار داناست
159 - کسانی که دلایل روشنگر و هدایتی را که نازل کردهایم، بعد از آنکه آن را در کتاب آسمانی برای مردم روشن ساختهایم، کتمان میکنند خدا آنها را لعنت میکند، و لعنت کنندگان نیز لعنتشان میکنند
160 - مگر آنها که توبه کردند و اصلاح نمودند و [حقیقت را] آشکار کردند، آنانند که توبهشان را میپذیرم و من توبه پذیر مهربانم
161 - آنها که کافر شدند و با کفر از دنیا رفتند، لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بر آنهاست
162 - که در آن [لعنت] جاویدانند، نه [در عذابشان] تخفیف داده میشود و نه مهلت مییابند
163 - و معبود شما معبودی یگانه است و جز او معبودی نیست که هستی بخش مهربان است
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌🎬 نشانه های جالب #منجی در کتاب #انجیل که فقط ۳۰نشانه از آنها با حضرت عیسی تطابق دارد، و بقیه آنها از منجی میگوید که در انتهای روزگار ظهور میکند..!
👈 "در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه زنی کنند!!"
#وعده ظهور
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
امانت های زندگی من 07.mp3
11M
●━━━━━━─────── ⇆ㅤ
ㅤㅤ ◁ ㅤ❚❚ㅤ▷
#امانتهای_زندگی_من ۷ 💎
#استاد_شجاعی
«هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا»
همه آنچه در زمین است، برای من و تو خلق شدهاند
مثل حیوانات!
حیوانات امانتهای خدا هستن در زندگی ما
و عدم رعایت حق اونها برای ما شقاوت آفرین است.
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی کرامتها آبنباتن!
کرامت حقیقی چیز دیگست...
به بیان زیبای مرحوم فاطمی نیا
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
- بیگمان در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز و کشتیها که برای کسب منافع مردم به دریا روانند و آبی که خدا از آسمان فرو فرستاد پس زمین مرده را به آن زنده نمود و همه گونه جنبنده در آن منتشر ساخت و گردش بادها و ابرهای مهار شدهی میان آسمان و زمین، [در همه اینها] مسلما نشانههایی است برای قومی که بیندیشند
165 - و برخی از مردم همتایانی غیر از خدا میگیرند و آنها را چون خدا دوست میدارند ولی آنها که ایمان آوردهاند خدا را بیش از هر چیزی دوست دارند و اگر ظالمان آن گاه که عذاب را ببینند، میدیدند که تمام قدرت یکسره به دست خداست و خدا سخت کیفر است، [از گناه خود پشیمان میشدند]
166 - آنگاه که پیشوایان از پیروان خود بیزاری جویند و عذاب را به روشنی ببینند و [تمام] روابط و سببها بریده گردد
167 - و پیروان [کفّار] گویند: ای کاش ما را [به دنیا] بازگشتی بود تا از آنها بیزاری میجستیم، همان طور که آنها از ما بیزاری جستند بدینسان خدا اعمالشان را [به صورت] حسرتهایی بر آنها مینماید و آنها از آتش بیرون شدنی نیستند
168 - ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهای شیطان پیروی نکنید که او دشمن آشکار شماست
169 - او فقط شما را به بدیها و فحشا فرمان میدهد و این که آنچه را نمیدانید به خدا نسبت دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ویژه
#یاران_خاص
⭕️ یاران امام زمان (عج) در عصر حاضر
🍀 چهار حلقه از افراد همیشه و در هر عصرے در ڪنار حضرت هستند...
خوش به حالشان خوشا به سعادتشان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ «اضطرار جهانی»
✨ #استاد_رائفی_پور
❌یه جاهایی خدا یه هشدارهایی میده که آدم به خودش بیاد...
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مردی که با امام زمان عجل الله فرجه الشریف شوخی میکرد!
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام:
سه خصلت موجب جلب محبّت مىشود: خوشخويى، ملايمت و فروتنى.
📚 غررالحكم، حدیث ۴۶۸۴
➖➖➖
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
سلام و روز بخیر خدمت شما عزیزان که در این شلوغی فضای مجازی مارو هم دنبال میکنید☺️اگر خداوند توفیق بده تا آخر این هفته مطالبی رو در مورد شاخص انسان کامل از دیدگاه امیر المومنین (ع) بارگذاری کنیم.
امام علی علیه السلام:
طُوبى لِمَن ذَلَّ فی نَفسِهِ و طابَ کَسبُهُ و صَلُحَت سَریرَتُهُ (سِیرَتُهُ) و حَسُنت خَلیقَتُهُ و أنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ و أمسَکَ الفَضلَ من لِسانِهِ.
خوشا آنکه خود را خوار انگاشت و درآمدى (عملى) پاک و نهادى سالم و شایسته و اخلاقى نیکو یافت و زیادى مال و ثروتش را انفاق کرد و زبانش را از زیاده گویى نگه داشت.
نهج البلاغه: الحکمه ١٢٣
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
میدونید تنها کار فرقه شیرازی چیه ؟!
ایجاد اختلاف و تفرقه ...
این ایام رو هم همین فرقه باب کردند
که حالا بعد از اختلاف بین شیعه و سنی
اختلاف بین شیعه و شیعه راه بندازند ..
مواظب این بدعت گذاری ها باشید
ما وظیفه مونه که ایام فاطمیه رو پر شور
برگزار کنیم
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
نظر مقام معظم رهبری(مدظله العالی):
امام خامنه ای درباره ایام دهه محسنیه و اضافه کردن ایامی به سایر ایام عزاداری روضه خواندن و گريه كردن مربوط به همه ائمه نيست؛ متعلق به بعضى از ائمه است. حالا يك وقت در جمع و مجلسى كسى روضهاي مىخواند، عدهاي دلشان نرم مىشود و گريه مىكنند؛ اين عيبى ندارد….
اصلاً عزادارى كردن يك حرف است، روضهخوانى و سينهزنى راه انداختن يك حرف ديگر است. روضهخوانى و سينهزنى راه انداختن، مخصوص امام حسين است؛ حداكثر مربوط به بعضى از ائمه است؛ آن هم نه به اين وسعت …
مقام معظم رهبری
۱۳۷۰/۱۲/۱۳
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شما در مورد پیامبر(ص) چطور فکر میکنید؟
بیاید یبار کار پیامبر(ص) عزیزمون رو از زاویۀ یک غیرمسلمان ببینیم
https://eitaa.com/entezarsahebolamr313
خداوند مهربان را سپاسگزاریم که در غمناکترین روزهای زندگیمان، ما را از نعمت حضور دوستان و سرورانی مهربان بهرهمند ساخت که همدردیشان التیامی بود بر دلهای داغدیده ما.
ابراز همدردی و بذل محبت شما عزیزان با حضور در مراسم و مجالس ترحیم، موجبات غرور و افتخار این خانواده داغدار را فراهم نمود و سزاوار قدردانی و سپاسگزاری از همه شما خوبان است
ان شاالله در شادی شما مهربانان سهیم باشیم
«خانواده خلخالی »