بیانات استاد مرحوم آیتالله مصباح یزدی درباره #سید_مقاومت سیدحسن نصر الله
ــــــــــــــــــــــ
چندین مرتبه توفیق شرفیابی خدمت مجاهد عظیمالشأن، حضرت سیدحسن نصرالله (صلوات الله علیه) نصیبم شده است.
آنچه که باعث شد در برابر این بنده صالح خدا احساس حقارت کنم، ایمانی بود که در ایشان یافتم؛ ایمانی که نظیرش را کمتر در فرد دیگری مشاهده کردهام.
به عنوان نمونهای از این ایمان، خاطرهای را ذکر میکنم:
پس از شهادت شهید بزرگوار، مجاهد عظیمالشأن عماد مغنیه، برای عرض تسلیت خدمت ایشان شرفیاب شدم. تصورم این بود که وقتی ایشان را میبینم، در حالتی از حزن، اندوه و گرفتگی خواهند بود. در تمام مسیر در ذهنم این بود که چگونه باید به ایشان تسلیت بگویم.
وقتی به محضر ایشان رسیدم، با چهرهای با نشاط و خندان مواجه شدم. سرحال و پرانرژی بودند. تمام تصوراتم از اینکه با مردی در حالت غم و مصیبت روبهرو خواهم شد، در لحظه فرو ریخت.
من دست و پایم را گم کردم. با تردید و لکنت، تسلیتی خدمت ایشان عرض کردم.
اما ایشان، با همان لبخند دلنشین، فرمودند: «این یک موهبت بزرگ الهی است.» این جمله مرا بیشتر شگفتزده کرد! با معرفت ناقصم میدانستم که این سردار رشید چه جایگاهی در حزبالله و لبنان و چه مقامی نزد خدا و بندگان صالح دارد.
شهادت ایشان را فاجعهای بزرگ میپنداشتم. اما سیدحسن نصرالله این شهادت را موهبت الهی میدانست.
سپس، با لبخند بیشتری فرمودند: «میترسم اگر بگویم چه حکمتهایی در این شهادت است، برخی تصور کنند که من در این امر شریک بودهام. آنچه را که میدانم نمیتوانم بگویم؛ اما همینقدر بگویم که شهادت ایشان برای ما بسیار ارزشمند بود؛ یک موهبت الهی.»
حقیقتاً به شما عرض میکنم، من در این سن و بعد از هفتاد و چند سال درسخواندن و آشنایی با قرآن و حدیث و معارف اهلبیت (علیهمالسلام)، در برابر این ایمان آب شدم. این چه ایمانی است؟! این چه معرفتی است؟!
همه شما بهتر از من میدانید که برای سیدحسن نصرالله، از دستدادن این سردار رشید چقدر سخت و سنگین و مصیبتی عظیم بود؛ اما ایمانی که ایشان به خداوند و معرفتی که به حکمتهای الهی داشت، به او صبر و توانایی تحمل این مصیبت عظیم را داده بود.
کمتر کسی است که در برابر چنین مصیبتی صبر کند. اگر برخی نمیدانند که این چه مصیبتی است، باید بیشتر درباره موقعیت حزبالله و جایگاه این سردار رشید مطالعه کنند.
خیلی ارزشمند بود ولی سید راضی به رضای خدا بود.
حقیقتا من احساس حقارت کردم!