eitaa logo
پرسش و مشاوره دینی
842 دنبال‌کننده
985 عکس
507 ویدیو
80 فایل
پاسخ به شبهات، احکام و رسانه در کانال کارشناسان پاسخگویی به سوالات دینی زیر نظر حجت‌الاسلام سیدعباس دیانت آیدی مدیر: @sadianat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟بزرگ 🌺ورق می زنم. آرام آرام. اما آرام ورق زدنم به خاطر عتیقه بودنش نیست. با هر بار ورق زدن، روحم تازه می شود. به تازگی ناب معصومیت کودک سه سال و اندی: - بابا. چی تو دستتاتونه؟ - یک چیز باارزش. - می تونم ببینم؟ پدر مشتش را باز می کند. یک کتاب خیلی خیلی خیلی کوچک در دستانش است. - این چیه؟ - نسخه ای از قرآن. 🌱و این اولین باری بود که من اسم قرآن را شنیدم. - مامان، چقدر صداتون قشنگه. خیلی دوست دارم وقتی شبا این لالایی رو برام می خونین - قربون بلبل زبونی ات برم من الهی. لالایی نیست گلم. - پس چیه؟ - قرآنه گلم. برات سوره یس می خونم شبا قبل خوابت. خیلی قشنگه نه؟ - آره. دوستش دارم 🍃و این دومین باری بود که من اسم قرآن و آیاتش را شنیدم. 🌸بعدتر ها مدام این ها تکرار شد. پدر. مادر. پدربزرگ. مادربزرگ. خاله. دایی. عمو. مسجد. جلسه. صبحگاه مدرسه. احساس می کنم او بود که مرا تا به اینجا بزرگ کرد. می خوانم. به یاد مادربزرگ و پدر بزرگ. هدیه مادر و پدرم. بسم الله الرحمن الرحیم. یس. والقرآن الحکیم .. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ https://eitaa.com/eporsesh ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir
✨در آغوش فرشته ها 🌼نمی دانم شنیده اید که برای بهتر شدن فضای خانوادگی و از بین رفتن دعواها و خشنونت ها و از این دست مشکلات، در خانه، حدیث کسا بخوانید یا نه. اگر شنیده اید که خوشابه حالتان. اگر هم نشنیده اید، خب حالا گفتم دیگر. بله واقعیتی است. وقتی در خانه ای حدیث کسا خوانده شود، بواسطه این حدیث، فرشته ها در آن خانه حضور خواهند داشت. و خانه ای که خالی از شیاطین باشد و پر شود از فرشته ها، روی آرامش را خواهند دید. 🌸آخر حدیث کسا را بازخوانی کنیم : ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یتَفَرَّقُوا ☘️ این خبر (حدیث کسا) در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند؛ گفته نشود مگر اینکه 👈بر ایشان رحمت خداوند نازل شود و فرشتگان آن ها را در آغوش گیرند و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از کنار هم پراکنده شوند... 🌺 صبح به صبح، با خواندن حدیث کسا با خانواده، درِ خانه تان را به روی فرشتگان باز کنید. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ https://eitaa.com/eporsesh ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir
✨در آغوش فرشته ها 🌼نمی دانم شنیده اید که برای بهتر شدن فضای خانوادگی و از بین رفتن دعواها و خشنونت ها و از این دست مشکلات، در خانه، حدیث کسا بخوانید یا نه. اگر شنیده اید که خوشابه حالتان. اگر هم نشنیده اید، خب حالا گفتم دیگر. بله واقعیتی است. وقتی در خانه ای حدیث کسا خوانده شود، بواسطه این حدیث، فرشته ها در آن خانه حضور خواهند داشت. و خانه ای که خالی از شیاطین باشد و پر شود از فرشته ها، روی آرامش را خواهند دید. 🌸آخر حدیث کسا را بازخوانی کنیم : ما ذُکرَ خَبَرُنا هذا فی مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الآَرْضِ وَفیهِ جَمْعٌ مِنْ شَیعَتِنا وَمُحِبّینا اِلاّ وَنَزَلَتْ عَلَیهِمُ الرَّحْمَةُ وَحَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَّئِکةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلی اَنْ یتَفَرَّقُوا ☘️ این خبر (حدیث کسا) در انجمن و محفلی از محافل مردم زمین که در آن گروهی از شیعیان و دوستان ما باشند؛ گفته نشود مگر اینکه 👈بر ایشان رحمت خداوند نازل شود و فرشتگان آن ها را در آغوش گیرند و برای آنها آمرزش خواهند تا آنگاه که از کنار هم پراکنده شوند... 🌺 صبح به صبح، با خواندن حدیث کسا با خانواده، درِ خانه تان را به روی فرشتگان باز کنید. 🌎 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی ▪️ @pasokhgoo1 👈 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ https://eitaa.com/eporsesh ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir
🔻جلوی زبانت را بگیر 🔹چشمان به گود افتاده اش را به صفحه نمایش دوخته بود. تمام تلاشش را می کرد که در کارش تمرکز داشته باشد اما مگر می شد. از وقتی دوست عزیزتر از جانش را در آن جای کذایی دیده بود، خواب به چشمش نیامده بود. مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا این فکر و صحنه ای که دیده را نمی تواند از جلوی چشمانش دور کند. 🔸در باز شد. سوز صبحگاهی به پایش خورد. ناخودآگاه سرش را به سمت در چرخاند. دوست عزیزتر از جانش بود. روی صندلی جا به جا شد. خود را مشغول نشان داد. پیمان، به تک تک همکارانش سلام کرد و دست داد. مثل همیشه، به اتاقک پشتی رفت و با دو لیوان چای، برگشت. مثل همیشه، یک لیوان را روبروی مسعود گذاشت و بفرما زد و احوال پرسی کرد و لیوان دیگر را روی میزکارش گذاشت. صندلی چرخان را جلو کشید و نشست. مسعود اما مثل همیشه نبود. تشکر کرد اما خیلی رسمی و ساده. سلام کرده بود اما خیلی آهسته و ساده. جواب احوالپرسی اش را با یک "خوبم" داده بود و حالا هم که نگاهش را مدام، از پیمان می دزدید. 🔹بعد از چند ساعت، پیمان از جا بلند شد. چایی دیگری آورد و در گوش مسعود گفت: حق داری. هر چی می خوای بگو... مسعود اما حتی به او نگاه هم نکرد. آن نگاه شماتت بارش را از صبح، به صفحه نمایش قفل کرده بود تا یک وقت، به اشتباه، سر کج نکند و برق چشمانش، پیمان را نابود نکند. دست از تایپ کردن کشید. همان طور که پایان نامه در حال تایپ را نشانه گذاری می کرد ، گفت: حرفی ندارم، می ترسم سر خودم بیاید. بگذریم و بابت چای، تشکر کرد. 🌺الإمامُ الصّادقُ عليه السلام:مَن عَيَّرَ مُؤمِنا بِذَنبٍ لَم يَمُت حَتّى يَركَبَهُ . ☘️امام صادق عليه السلام: هر كس مؤمنى را براى گناهى سرزنش كند، نميرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود. 📚 الكافي : 2 / 356 / 3 . 📞 پاسخگویی تلفنی : 0️⃣0️⃣4️⃣6️⃣9️⃣0️⃣ ••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ https://eitaa.com/eporsesh ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir
🌸چشم به هم بزنیم، بزرگ شده اند 🔹نگاهش به گوشی بود. ریحانه آنقدر او را صدا زد که بالاخره گوشش شنید: - چیه؟ - گشنمه - از تو یخچال ی سیب وردار بخور. حالا ناهار حاضر می شه. - تو یخچال سیب نیست. - بچه تو مگه صبحانه نخوردی؟ - نه. - اشکالی نداره. می خوای ی تیکه نون بهت بدم بخوری؟ - آره - از تو یخچال خودت بردار دیگه. بزار ببینم این چی می گه! 🔻صدای خنده مادر بلند می شود! صفحه را ورق می زند و به مسخره بازی های پیج های مختلف نگاه می کند و می خندد. 👈"حقوق کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم نیست که انسان به آن ها محبت نکند. نه. سوء تربیت ها، بی اهتمامی ها، نرسیدن ها، کمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آن هاست. " 📚بیانات مقام معظم رهبری در تاریخ 25/9/1379 ••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈ https://eitaa.com/eporsesh ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir
🌟بیایید از خداوند، یک عیدی عالی بگیریم 🌺سلام و رحمت خدا بر شما مخاطبان عزیز ✨🌺عیدتان مبارک. اسعدالله ایامکم...🌺✨ 🌸 می خواهیم با هم، از خداوند یک عیدی عالی بگیریم. می دانیم که وقتی دعا و خواسته مان را بین دو صلوات قرار بدهیم، امیدمان به گرفتنش، مستجاب شدنش، بیشتر و بیشتر است. پس با هم صلوات می فرستیم: 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 ، دلمان برای سالار شهیدان تنگ شده است. معبودا، اگر چه هر روز مان دادی و زیارت عاشورا می خوانیم و از دور، عرض ارادت می کنیم اما زیر قبّه علیه السلام رفتن، چیز دیگری است. ، ما را به امام حسین علیه السلام برسان. ، بر ما منت بگذار و هیچگاه، علیهم السلام را از ما مگیر، بلکه پلشتی ها و گناه ها و غفلت ها را از ما بگیر. ما آن ها را نمی خواهیم. ما حسین می خواهیم. علی و زهرا می خواهیم. پیامبر می خواهیم. رضا می خواهیم. حجت می خواهیم. امام می خواهیم. نور می خواهیم. تو را می خواهیم خدایا. ما را با غیر نور چه کار! 🌸 خدایا، هر چه غیر توست را از ما بگیر. ما آن ها را نمی خواهیم. خودت را، انوار اهل بیت علیهم السلام را می خواهیم. هم اینها را به ما هبه کن. لایق نیستیم اما خدایا، شما اعطا گری، بخشنده ای، بر ما ببخش. به ما هبه کن. 🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹 📞 پاسخگویی تلفنی با شماره 096400 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app https://eitaa.com/eporsesh
🌺باید قوی تر شویم ☘️لحظه ای بیکار نمی نشست. کتاب می خواند. درس می خواند. خط می نوشت. هر کاری را بلد بود، یک قدم جلوتر می برد. حتی نسبت به اطرافیانش هم همین طور بود. برای کودک سه ساله اش توپ فوتبال سنگین خریده بود و بازی های مختلف انجام می داد. توپ سنگین بود و گرفتنش برای کودک، سخت اما او کوتاه نمی آمد. می گفت باید قوی تر شویم 🌼بطری های آب یک و نیم لیتری را از آب پر کرده بود و وزنه می زد. بچه هایش هم یاد گرفته بودند. خانه شده بود باشگاهی برای خودش. می گفت باید قوی تر شویم 🌸فرش خانه را خودش می شست. هر هفته چند نوبت لباس ها را در تشت می ریخت و پا می زد. بچه ها هم یاد گرفته بودند و برنامه خنده ای در حمام به راه بود. می گفت باید قوی تر شویم. 🍎اصلا دستش به خرید چند دانه میوه نمی رفت. صندوق های کوچک و بزرگ می خرید. از ماشین که پیاده می شد، دست هر کدام یک صندوق بود . حتی آن کودک سه ساله اش هم صندوق کوچکی که یک ردیف خرمالو داشت روی دست گرفته بود و به خانه می برد. می گفت باید قوی تر شویم. 🍃بازی هایش همه همین مدلی بود. کلاغ پر با انگشت که کلاغ پر نبود. باید چوبی- متناسب با قدرت بچه ها- که اسباب بازی ای را به آن آویزان کرده بودند، دست می گرفتند و با آن کلاغ پر می کردند. تمرکز کردن سخت بود. بالا پایین آوردنش هم سخت بود اما شدنی. می گفت باید قوی تر شویم. 🌺«وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة..» 🍀هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید 📚سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰ 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app 🌎 https://eitaa.com/eporsesh
💎از تبار قهرمان، قسمت اول: 🍀برای قهرمان شدن، کافی است یکی از قهرمان های هم عصرمان را پیدا کنیم. ویژگی هایش را بررسی کنیم و خودمان را شبیه او کنیم. 🌺با من موافقید که قهرمان عصر ما، سردار شهیدمان، حاج قاسم سلیمانی است؟ چقدر دلمان برایش تنگ شده. هنوز داغش برایمان تازه است و دوست داریم او را زنده، سرحال، کنار رهبر عزیزمان ببینیم که با او صحبت می کند و لبخند را روی لب های آقا می نشاند. 🖊اما او، چه ویژگی هایی داشت ؟ می خواهم من هم قهرمانی چون او باشم. 💪قسمت اول: روحیه مقاومت 📌" دارای شجاعت و روحیه‌ی مقاومت بود؛ شجاعت و مقاومت جزو خصلتهای ایرانی است. زبونی و عقب‌نشینی و انفعال و مانند اینها ضدّ روحیه‌ی ملّی ما است. آنهایی که ادّعای ملّیّت می کنند و عملاً زبونی از خودشان نشان می دهند، دچار تناقضند. و او مظهر شجاعت بود، مظهر مقاومت بود؛ این را همه مشاهده می کردند و می دیدند. "(1) 💪شجاعت و مقاومت. از امروز من هم می خواهم مقاوم تر باشم. نسبت به حرفها، رفتارها، نوشته ها، بلایا، مصیبت ها، پیش آمدها و هر چه. آنقدر مقاومت از خود نشان می دهم تا خودم را برای سربازی و سرداری لشگر ولایت، آماده و تربیت کنم ان شاالله. ✨خدایا، دست عنایتت را از سر ما برندارد و ما را موفق به کسب فضایل و دوری از رزایل بگردان. 1. بیانات در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی در تاریخ ۱۳۹۹/۰۹/۲۶
💎از تبار قهرمان، قسمت دوم: ✍️این روزها خیلی تلاش کردم ولو با رفتارهای خیلی جزئی، روحیه مقاومت خود را بالاتر ببرم. مثلا کمی خورد و خوراکم را کمتر کردم. هر بار دلم چیزی می خواست، دیرتر به او جواب دادم. نسبت به رفتارهای دیگران، مدام به خود می گفتم صبور باش. حوصله کن و ... حالا می خواهم ویژگی بعدی سردار قهرمان شهیدم را بخوانم تا بتوانم خودم را چون اویی، تربیت کنم و قهرمانی چون او باشم. 🌟قسمت دوم: روحیه فداکاری و نوع دوستی 📌"از طرفی روحیه‌ی فداکاری و نوع‌دوستی داشت، یعنی برایش این ملّت و آن ملّت و مانند اینها [مطرح] نبود؛ نوع‌دوست بود، واقعاً حالت فداکاری برای همه داشت. " (1) 💪دارم فکر می کنم چقدر باید شیرین باشد وقتی از خودت می گذری و ایثار و فداکاری می کنی و در آن حال، متوجه این هستی که داری خودت را شبیه تر به سردار می کنی تا بتوانی تو هم همچون او، قهرمانی شوی از جنس سردار لشگر ولایت ان شاالله ✨خدایا، ما را از خودی و منیت، رها کن. 1. بیانات در دیدار دست‌اندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی در تاریخ ۱۳۹۹/۰۹/۲۶ 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" User.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app 🌎 https://eitaa.com/eporsesh
💦نیاز واقعی - چقدر طول می کشه؟ - دو ماه. - یا خدا. دو ماه. اونوقت تو این دوماه که قراره بریم طرح، پس من کی کار کنم و پول در بیارم؟ تو طرح که بهمون پول نمی دن؛ درسته؟ - درسته. کار جهادیه. 🔹یک هفته ای می شد در فکر بود برود یا نرود. اگر برود، کارهایش عقب می افتد و مهم تر از همه، فروشش کمتر می شود و ضرر می کند. اما اگر نرود، چنین موقعیتی برای دیدن یک پیرمرد روحانی را از دست می داد. تصمیم گرفت برود. رفت. دیوار مسجد را که بالاتر بردند، شب شده بود. حساب کرد تا حالا باید روزی چند میلیون در می آورد و حالا که اینجا آمده، غیر از دوتا پیرزن و پیرمرد و ی زدن و دوسه تا بچه، هیچ مراجعه کننده مهمی نداشت. فردای آن روز، دست هادی را گرفت و گفت: - به روستاهای اطراف خبر دادین؟ بیمار کمه ها. - بله خبر رسیده. این کتاب رو بخون حوصله ات سر نره بیمارها رو بشماری. خدا رو شکر که کمه. 📚کتاب را گرفت و مشغول خواندن شد. پرده خیمه ای که زده بودند بالا رفت. مرد میانسالی داخل شد. بچه ای را روی دست گرفته بود که دست هایش آویزان بود. کتاب را بست. از جا بلند و مشغول چک کردن علائم حیاتی بچه شد. بلافاصله مشغول احیا شد و التماسش را کرد که برگردد. بعد از یک هفته، بالاخره احساس مفید بودن به او دست داد. 🌺امام على عليه السلام : إنّكُم إلى إنفاقِ ما اكتَسَبتُم أحوَجُ مِنكُم إلَى اكتِسابِ ما تَجمَعونَ . ☘️شما به انفاق كردن آنچه به دست آورده ايد محتاجتريد تا به دست آوردن آنچه گرد مى آوريد. 📚 غرر الحكم : 3827. ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" my.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app 🌎 https://eitaa.com/eporsesh
⚡️بهترین 🔹صندوق صدقاتی که در اتاق او بود، زودتر از همه صندوق ها، پر می شد. هر ماه سه بار آن را یواشکی به اتاق من می آورد تا کلید بیاندازم و صندوق کوچکش را در صندوق بزرگ تر خالی کنم. در کارش مانده بودم تا روزی که مجبور شدم به طور موقت، اتاق کارم را برای مدتی، ترک کنم. تعمیرات لازم داشت و می بایست جای دیگری می رفتم. به قصد سردر آوردن از کارش، اتاق او را به رئیس، پیشنهاد دادم. میزکوچکی که برای ارباب رجوع، داخل روهرو گذاشته شده بود را برداشتم و به اتاق نسبتا کوچک آن ها رفتم. فاصله ام با او زیاد نبود اما آنقدر هم نزدیک نبودم که بتوانم کارهایی که می کند را رصد کنم. فقط حواسم به این بود که دستش کی به صندوق روی میزش می رسد. اول صبح، صدقه انداخت. اول دفتر یادداشتم، ریز نوشتم: اول صبح. بار اول. 🔖 برگه ای را برداشت و چیزهایی یادداشت کرد. پوشه های رنگ و وارنگش را کمی زیر و رو کرد و روی هم، کنار دستش گذاشت. پوشه بالایی را برداشت. اتاق سکوت مطلق بود. بسم الله که گفت، صدایش را به سختی شنیدم. دستش به سمت صندوق صدقات رفت. پوشه را باز کرد و چهل دقیقه ای روی آن کار کرد. آن را بست. دوباره دستش به سمت صندوق صدقات رفت. حواسم از کارم پرت شده بود. کارهایی که تمرکز بالاتر می خواست را کنار گذاشتم و کارهای دم دستی تر را انجام می دادم. 📚پوشه بعدی را برداشت. مجدد صدقه داد. بیست دقیقه روی آن کار کرد. پوشه را که بست، مجدد صدقه داد. همین کار را برای همه پوشه ها کرد. ساعت کاری تمام شده بود. از کارش کلافه شده بودم. این همه صدقه برای چه؟ از اداره بیرون نرفته بود که مچ دستش را گرفتم. سلام و خداقوت گرمی گفت. سرسری جوابش را دادم. کنار کشیدمش و گفتم: - این همه صدقه برای چی می دی؟ - چی؟ منظورتون چیه؟ - قبل و بعد بررسی هر پوشه کاریت، صدقه می دادی. خودم دیدم. چرا؟ 🌸لبخند زد. دست پشتم گذاشت و از تعمیرات اتاقم پرسید. نگذاشتم بحث را عوض کند: - تا نگی نمی ذارم بری منصور. 🔹مکث کرد. نگاهش جدی شد. آرام زمزمه کرد: - به شرطی که به احدی نگی. - باشه. قول. - وقتی می خوام پوشه ای را شروع کنم صدقه می دم و از خدا طلب خیر می کنم که اشتباه نکنم. حقی پایمال نشه. عدالت رو رعایت کنم و نظر درست رو بدم. بعد از کار هم صدقه می دم که بهترین خیرها نصیب صاحب پرونده بشه و اگه اشتباهی قصوری بوده برام مشخص بشه که بتونم جبران کنم و اگر از این حکم، ناراضی هست، دلش نسبت به من نرم باشه و کینه ای به دل نگیره. - خب ی صدقه بده به نیت همه این ها. اول هر ماه. برای همه پرونده ها. - بله اونم می شه. فکر خوبیه. ممنون که گفتین. - الان یعنی ی مورد دیگه صدقه بهت اضافه کردم یا .. 🔸به حال زار خودم خندیدم. او کجا سیر می کرد و من کجا قدم برمی داشتم. التماس دعا گفت و رفت و من، گیج حرفهایش، به قدم برداشتن آرام و سبکش، نگاه کردم. ☘️علی بن ابیطالب علیه السلام: اسْتَخِرْ و لا تَتَخَيّرْ ، فكَم مَن تَخَيّرَ أمْرا كانَ هَلاكُهُ فيهِ 🌸امام على عليه السلام : از خدا طلب خير كن و بدون آن، كارى را انتخاب نكن ؛ زيرا بسا كسى كه [بدون طلب خير از خدا] كارى را انتخاب كرده و آن موجب نابودى او شده است . غرر الحكم : 2346 . ┅═❈🍃🌸🍃❈═┅ 💻 ارسال سوالات از طریق "وب پاسخگو" my.pasokhgoo.ir 📱 ارسال سوالات از طریق "اپلیکیشن پاسخگو " cafebazaar.ir/app/ir.pasokhgoo.app 🌎 https://eitaa.com/eporsesh