حضور زنان در ساحت رهبریِ اجتماعی بسیار مبارک است. به همان میزان که تصمیمسازیهای آنان در جایگاههای متصل به قدرت، چالشآفرین و زیانبار است.
برای درک منظور من، نقش زنان در نهضتهای اجتماعی سده اخیر را با نقش زنان متصل به قدرت مقایسه کنید!
#شهبانو
#شاهزاده
#همسر_حاج_آقا
#دختر_حاج_آقا
نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود درباره این کانال رو با من در میان بگذارید:
@abolfazleqbali
باتشکر
درباره هیزی مردان
ابوالفضل اقبالی
سر یکی از کلاسهای دوران ارشد بحثی درباره نگاههای هیز و جنسی مردان به زنان در معابر و مترو و... در گرفت. همه همکلاسیها(که غالبا خانم بودند) از آزاردهنده بودن این وضعیت میگفتند. استاد آن کلاس یک خانم میانسال بود که پس از دو دهه زندگی در اسپانیا به تازگی به ایران بازگشته بود و صریحا نیز خودش را فمینیست مینامید(تقریبا هیچ جلسهای بدون کلکل با هم در طول ترم نداشتیم). در حین این بحث من کاملا ساکت بودم و استاد هم این سکوت من برایش عجیب بود. از من پرسید آقای اقبالی نظر شما درباره این بحث چیه؟
من گفتم نگاه هیز مردان از دو منظر قابلیت تحلیل دارد. یکی از منظر خرد و سطح رفتار فردی و دوم از منظر کلان و سطح رفتار اجتماعی. از منظر خردنگری با صحبتهای دوستان مبنی بر آزاردهنده بودن این نگاهها موافقم و آن را مصداق تعرض به امنیت و آسایش زنان میدانم. اما اگر بخواهم در مقیاسی کلانتر به این پدیده بنگرم، آن را بهمثابه فرصتی بکر و زمینهای مهیا برای تضمین نهاد خانواده در ایران میفهمم. جملهام که تمام شد صدای غر و اعتراض همکلاسیها بلند شد! استاد کلاس را آرام کرد و به من گفت اگر ممکن است کمی بیشتر در این باره توضیح بده.
گفتم من دلیل اعتراض دوستان را میدانم و میپذیرم. نگاه هیز مردان به هیچ وجه مورد تایید نیست. من هم آن را تایید نمیکنم اما در مقام یک کارشناس اجتماعی سعی میکنم رهیافتهای مختلفی را نسبت به یک پدیده اجتماعی اتخاذ کنم و آنها را تحلیل و ارزیابی نمایم. اگر از همه این بانوان محترم که اکثرا هم متاهل هستند درباره ویژگی مرد مطلوب و دلخواهشان سوال کنید، اگر خودسانسوری نکنند و راحت به شما پاسخ دهند، یقینا «ولع جنسی» در رابطه زناشویی را به عنوان یکی از آن ویژگیها ذکر خواهند کرد.
مردی که در خانه همواره پتانسیل قرار گرفتن در موقعیتِ making love را دارد و با کوچکترین سیگنالهای جنسی همسرش on میشود، قطعا مطلوبتر از مردی است که نسبت به این مسائل سرد و خاموش بوده و باید با زور انواع و اقسام قرصها و داروهای تقویتی و محرّک او را در موقعیت کنش عاطفی و جنسی با همسر قرار داد. از نظر علمی نیز دسته اول مردانی هستند که از سلامت جنسی(به معنای فیزیکال آن) برخوردارند و دسته دوم در زمره اختلالات جنسی و نیازمند درمان قرار میگیرند. یکی از همکلاسیها گفت: خب این چه ربطی به نگاه هیز کردن به زن و بچه مردم تو مترو داره؟
گفتم: نگاه هیز مردان در خیابان اگرچه در سطح رفتار فردی مذموم است اما از یک منظر کلاننگر نشانه سلامت جنسی(Sexual Health) مردان(تاکید میکنم به معنای Physical) است که اگر با سیاستگذاری درست در مسیر اصیل خودش قرار گیرد، قویترین ضمانت را برای نهاد خانواده خواهد داشت. اما واضح است که در شرایط موجود که خبری از سیاستهای تسهیلگر در امر ازدواج نیست و از سوی دیگر اختلاط بیحدوحصر در فضاهای عمومی وجود دارد و زنان هم روزبهروز نسبت به افزایش جذابیت جنسی خود اهتمام بیشتری میورزند، نباید منتظر نتیجهای غیر از چشمچرانی باشیم. مگر اینکه شما قائل باشید توصیه به تقوای فردی زورش به ساختارها میچربد!
صحبتهای من که تمام شد جو سنگینی در کلاس حاکم شده بود. استاد اما برای اولین بار صحبتهای مرا تایید کرد و گفت: آقای اقبالی یک بار تو این کلاس حرف حساب زد! آروم گفتم شرمندم نکنید استاد! استاد اینطور ادامه داد: این نکتهای که آقای اقبالی گفتند را من در اسپانیا به چشم خودم دیدهام. الان یکی از مسائل و چالشهای اصلی این کشور بحث سردی مردان است. مصرف داروهای جنسی در این کشور غیرعادی است. بحث دوباره بالا گرفت و برخی از دوستان با استاد همراه شدند و برخی هم بر همان مخالفت خود پافشاری کردند. اما غرض از بیان این خاطره چه بود؟
خواستم این نکته را عرض کنم که «خانه گرم» مهمترین هدفی است که اسلام در تشریع احکام و قواعد جنسیتی خود به دنبال آن است و این خانه گرم هم مطلوب زنان است هم مطلوب مردان. اما گاهی ما در تشخیص علایق و مطلوبهای خود عمدا یا سهوا دچار اشتباه میشویم.
@eqbali62
زنان و تعرض جنسی
سخنی در نفی کلیشه مرد/ متجاوز و زن/ قربانی
ابوالفضل اقبالی
بنده در مذمّت تعرض جنسی به زنان در هر سطحی(از متلک تا رِیپ) با تمام بیانیهها، هشتکها، تحلیلها، تجمعات و اعتراضات فمینیستها همراهم. کاملا هم داوطلبانه و از روی غیرت دینی با مصادیق آن در صورت مشاهده برخورد میکنم. جوانتر که بودم بابت این موضوع بسیار دعوا کرده و گاهی کتک هم خوردم! :) اما به شدت نسبت به کلیشه مرد/متعرض و زن/قربانی اعتراض دارم و در این یادداشت درصدد نفی این انگارهی فراگیر هستم.
تعرض جنسی انواع و سطوح مختلفی دارد که براساس منطق خاصی دستهبندی میشوند. در این منطق دستهبندی، مقیاسها و مولفههای متعدد تعیینکننده سطح تعرض هستند که مهمترین آنها اِعمال خشونت و زور و سطح آسیب جسمی نسبت به قربانی است. لذا بالاترین سطح تعرض جنسی در این منطق رایج، تجاوز به عنف(Rape) است. از آنجا که «اعمال زور»(به معنای کاملا جسمانی) برای تجاوز جنسی غالبا توسط مردان صورت میگیرد، باعث شده است که مفهوم تعرض جنسی امری مردانه تلقی شود.
اما آیا به راستی تعرض جنسی امری مردانه است؟ خیر. بنده عمیقا معتقدم تعرض جنسی در دنیای امروز سویههای زنانهای دارد که گستردهتر و عمیقتر از تجاوز جنسی مردانه هستند. استدلال من برای اثبات این مدعا دو مقدمه و یک نتیجه دارد که خواهشمندم نسبت به آن دقت و تامل بیشتری داشته باشید.
مقدمه اول: زن و مرد نسبت به یکدیگر تمایل جنسی دارند. زن برای مرد و مرد برای زن جذابیت جنسی دارند. این وضع طبیعی بشر است و هر کسی اینگونه نیست قطعا بیمار است!
مقدمه دوم: تعرض یعنی زیرپا گذاشتن حقوق دیگری. تعرض جنسی یعنی پایمال کردن حقوق جنسی دیگری. از جمله حقوق جنسی هر فردی، آرامش و سکون جنسی اوست. من به عنوان یک شهروند جامعه حق دارم که در عرصه عمومی جامعه لحظاتی عاری از اروتیسم جنسی و تلاطم غریزه را تجربه کنم.
نتیجه: هرگونه زمینهسازی برای برهم زدن آرامش جنسی شهروندان جامعه تعرض جنسی است. چه کسی که ناخواسته و به زور با کسی وارد رابطه جنسی میشود و چه کسی که با نمایش جذابیتهای جنسی خود زمینه تحریک و تلاطم غریزه جنسی در دیگری را فراهم میکند. هر دو نیز به یک میزان واجد خشونت و زور در تعرض به حقوق دیگری هستند. در اولی خشونت جنبه جسمانی دارد و در دومی جنبه روانی
من همانطور که گفتم با تمام اشکال تعرض جنسی نسبت به زنان نه تنها مخالفم که با آن در حد بضاعت خودم مقابله میکنم. اما سوالم از فعالان حقوق زنان این است که چرا صرفا از «زن بهمثابه قربانی» سخن میگویند؟ چرا کمی هم درباره پدیده رایج «زن بهمثابه متعرض» تامّل و قلمرانی نمیکنند؟ آیا منکر برهم خوردن آرامش روانی مردان توسط زنان تننما و متبرج در جامعه هستند؟
اگر منکر این برهم خوردن آرامش جنسی و روانی مردان در مواجهه با زنان تننما در جامعه هستند که به نظر میرسد باید کمی هم تجربه زیسته مردان را در فهم این پدیده لحاظ کنند. دانشجویان، سربازان، کارگران و به طور کلی جوانانی که از شهرستانها به تهران یا کلانشهرها مهاجرت میکنند، کیسهای مطالعاتی خوبی برای فهم عمق این بحران و اذیت و آزار جنسی که عرض کردم، هستند.
تننمایی در عرصه عمومی جامعه اگرچه در ظاهر فاقد اعمال خشونت است اما در کُنه خود اقدامی بهغایت سرکوبگر و مستبدانه است. زیرا تعادل ذهنی و آرامش جنسی مردان مختل نموده و در نهایت به صورت غیرمستقیم آرامش ذهنی و جنسی زنان دیگر را نیز سلب میکند. تننمایی در عرصه عمومی از آن جهت که مرز میان اتاق خواب و محیط کار و تحصیل را برای مردان از بین میبرد واجد خشونتی بس عمیق است.
کسانی هم که در این مواقع سخن از «مردان دائمالتحریک»، «مردان بیجنبه»، «مردسالاری جنسی» و... میکنند از نظر من ماقبلِ گفتگو هستند! دلیلش را در پست دیگری درباره ماهیت غریزه جنسی خواهم گفت.
@eqbali62
هدایت شده از راحله کاردوانی
چهارمین دوره از سلسله نشست های آرمانشهر:
🔷🔸«آرمانشهر و زنان»🔸🔷
⏳از شنبه ۱۳ اسفند تا شنبه ۲۰ اسفند
⏱روزهای غیر تعطیل ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰
📠با اعطای گواهی
https://www.skyroom.online/ch/alzahrafarhangi/utopia-and-women
https://www.aparat.com/alzahrauniversity/live
https://aparat.com/jsrc.ir/live
💠💠💠💠
@farhangialzahraplans
سرود #سلام_فرمانده۲ بارزترین نشانهی وضعیت بغرنج مدیریت فرهنگی در کشور است
هدایت شده از برنامههای معاونت فرهنگی
جلسه سوم دوره آرمانشهر و زنان:
«آرمانشهر، سیاستگذاری جنسیتی و مسائل بومی»
گفتگوی دکتر راحله کاردوانی و دکتر ابوالفضل اقبالی
دوشنبه ۱۵ اسفند ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰
با اعطای گواهی
https://www.skyroom.online/ch/alzahrafarhangi/utopia-and-women
https://www.aparat.com/alzahrauniversity/live
💠💠💠
@farhangialzahraplans
پیرو اظهارنظری که درباره سرود سلام فرمانده 2 کردم افراد زیادی از من توضیح خواستند که لازم دانستم این متن را بنویسم. ورژن اول سلام فرمانده حقیقتا یک تجربه بسیار موفق در تولید «محصول فرهنگی جریانساز» به شمار میرفت. تجربهای که تمام مدیران و فعالان فرهنگی سودای آن را در سر میپرورانند. تصور اینکه یک سرود درباره امام عصر(عج) تولید کنید و طنین آن در ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی بپیچد، هر مدیر فرهنگی در این کشور را وسوسه میکند!
لذا همان موقع برای من و بسیاری از فعالان فرهنگی قابل پیشبینی بود که احتمالا بعد از این سرود، سیل پیشنهادات از سوی دستگاههای فرهنگی عریض و طویل و دارای بودجههای کلان به سمت سازندگان سرود سلام فرمانده گسیل خواهد شد که «بیا سلام فرمانده 2 را هم بسازیم و دوباره بترکونیم!» غافل از اینکه اساسا تجربههای موفق هنری بهندرت تکرار میشوند و اغلب نسخه 2 و 3 سازیها برای چنین آثار موفقی با شکست همراه میشوند و نه تنها توفیقات قبلی را نیز حاصل نمیکنند بلکه به اعتبار نسخه اول خود نیز خدشه وارد میکنند.
سرود سلام فرمانده 2 آیینه تمام نمای یک کار سفارشی با بودجههای کلانی است که صرفا به دلیل سودای اعتبار از سوی مدیران فرهنگیِ کجسلیقه تولید میگردند. این سرود نه در محتوا و مضامین نسبت به سلام فرمانده 1 پیشروی داشت و نه در ملودی و فرم گامی رو به جلو محسوب میشد. در حالیکه به لحاظ هزینه تولید قطعا چند برابر سرود قبلی بودجه صرف آن شده است.
کاش مدیران فرهنگی این کشور میفهمیدند که توفیق یک اثر فرهنگی در سطحی که سلام فرمانده 1 آن را تجربه کرد، بیش از آنکه ماهیتی محاسباتی و قابل گرتهبرداریِ کمّی باشد، ماهیتی رازگونه و کیفی دارد که لزوما با تزریق بودجه به پای سازندگانش تکرار نخواهند شد!
هدایت شده از صادقی
واحد فرهنگی دانشکده دین و رسانه برگزار می کند:
🔴 نشست علمی《فمینیسم و رسانه در ایران》
🎓 ارائه دهنده: دکتر ابوالفضل اقبالی
پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده
🕰 زمان: دوشنبه ۲۲ اسفند ساعت ۴ الی ۶
لینک حضور مجازی:
https://connect.iribu.ac.ir:443/riab8pyao7a5/?proto=true
محکی برای دوستانِ همیشه منتقد!
از شواهد پیداست که سکوت و بیعملی چند ماهه نظام در قبال مساله کشف حجاب و تننمایی به همین منوال ادامه خواهد داشت و حاکمیت دیگر ارادهای برای پیگیری قانون حجاب در کشور ندارد. این البته از نظر من علل روشنی دارد که شاید بعدها درباره آن بنویسم اما در این نوشتار قصد پرداختن به علل این سکوت و بیعملی ندارم. به هرحال چیزی که امروز شاهدش هستیم «بسته شدن پرونده قانون حجاب» در ایران است.
خب این وضعیت سالها مورد مطالبه دو طیف بود. طیف اول همین حامیان غائله سخیف زن، زندگی، آزادی هستند که من با آنها کاری ندارم. طیف دوم اما رفقای مذهبی و انقلابی ما بودند که نظام را به خاطر اعمال قانون حجاب و اتخاذ مواجهه انتظامی و کیفری با بیحجابان تخطئه میکردند و از لزوم کار تربیتی و فرهنگی در این زمینه سخن میگفتند. یا بعضا متدینین جامعه را به خاطر تذکر لسانی به بیحجابان به باد انتقاد میگرفتند و معتقد بودند ابتدا باید حجاب را بهمثابه معروف و بیحجابی را به عنوان منکر در جامعه ترویج کنیم و سپس امر و نهی نسبت به آنها انجام دهیم!
من فرض را بر صداقت همه این دوستان میگذارم و این حرفها را حمل بر نگاه کارشناسانه آنها میکنم. اما میخواهم اینجا یک پیشنهادی مطرح کنم. قطعا برای همه دینداران و متدینین جامعه که دغدغه احکام اسلام و شریعت در جامعه را دارند(و ما هم انشالله در این زمره هستیم) این وضعیت برهنگی که کم کم با گرمتر شدن هوا در حال ظهور و بروز است نگران کننده است. پیشنهاد من این است که بیایید از امروز رصد کنیم. ببینیم این دوستان مدافع کار فرهنگی و تربیتی و منتقد برخوردهای انتظامی در زمینه حجاب، الان که دیگه نظام دست از قانون حجاب برداشته است، چقدر نسبت به همان کار تربیتی و فرهنگی که ادعا میکردند اهتمام خواهند ورزید! بشمارید ببینید چندتاشون درباره حجاب قلم خواهند زد، چندتاشون عزم جدی برای ورود به مدارس و دانشگاهها برای تبیین حجاب خواهند داشت، چندتاشون یک محصول فرهنگی درباره حجاب تولید خواهند کرد و...
برای من روشن است که این دوستان نه تنها اقدامی در این زمینه انجام نخواهند داد، بلکه بهزودی در کسوت منتقدان نظام ظاهر خواهند شد و مجددا حاکمیت را به خاطر عملکرد ناموفق در زمینه حجاب، خواهند نواخت!
در ایامی که غائلهی زن، زندگی آزادی در کشور راه انداختند و عکسهای اتحاد محجبه و مکشوفه استوری میکردند گفتم حجاب و کشف حجاب دو امر متضاد نیستند که امکان همزیستی مسالمتآمیز با هم داشته باشند بلکه دو امر "متخاصم"اند و از اساس درصدد تضییق حیات دیگری هستند. طرف عکس فامیلهاشون رو پست کرده، گلهای ریختن زیرش فحش و توهین که چرا فامیلات محجبهاند!!!
فردا آخرین مهلت ثبت نام در این دوره است
کسانی که قصد شرکت دارند اما الان امکان پرداخت هزینه رو ندارند میتوانند ثبتنام کنند و هزینه رو تا پایان ماه بدن
درباره مناظره اقتصادی در جهانآرا
ابوالفضل اقبالی
مناظره یک ساحت علمی و نظری دارد که افراد با سطح سواد خود در آن قضاوت میشوند و یک ساحت رسانهای دارد که رفتار و گفتار افراد در آن تعیین کننده است. در مناظره دیشب بلاشک دکتر موسی غنینژاد پیروز رسانهای مناظره بود و دکتر مسعود درخشان عملکرد بسیار بدی داشت. اما در صحبتهای دکتر غنینژاد چندتا نکته قابل مناقشه وجود داشت که عرض میکنم. سه محور مهم در صحبتهای دیشب دکتر غنینژاد وجود داشت که عبارتند از:
۱. چپانگاریِ اقتصاد اسلامی
دکتر غنینژاد در ابتدای سخنان خود، علتالعلل چالشهای اقتصادی کشور را ابتنای اصول اقتصادیِ قانون اساسی کشور(بهویژه اصل ۴۳) بر رویکردهای مارکسیستی و چپ در اقتصاد دانست. ایشان در اینجا عامدانه و با هوشمندی برای مخاطب تلویزیونی یک سادهسازی در تقسیمبندی رویکردهای موجود در اقتصاد انجام میدهند. به این ترتیب که هرکس برای دولت(حاکمیت) شان مداخله در اقتصاد در نظر میگیرد تبار مارکسیستی دارد! و هرکس مخالف مداخله دولت در اقتصاد است تفکر لیبرالی دارد. و لذا براساس این دوگانهی بسیط و نادقیق، اصل ۴۳ قانون اساسی کشور را سوسیالیستی دانسته و با یک تحریف تاریخی، تنظیم این اصول را به چپهای اول انقلاب نسبت میدهد و از جزوات حزب توده به عنوان رفرنس سخن خود استفاده میکند! چنین تقسیمبندی بسیط و تقلیلگرایانه از نظریههای اقتصادی توسط دکتر غنینژاد صرفا کارکرد سیاسی و رسانهای برای برچسبزدن به طرف مقابل دارد و فاقد مبنای علمی است. رویکردهای موجود در اقتصاد در نسبت به مقوله مداخله دولتها، طیفی از نظریههای مارکسیستی، لیبرالیستی و اسلامی را شامل میشود که تفاوتهای دقیقی با یکدیگر دارند و به این سادگی نمیتوان آنها را یک کاسه کرد.
۲. علمانگاریِ(بهمعنای ساینس) اقتصادِ مدرن
دکتر غنینژاد اصرار داشت که به صحبتهای دکتر درخشان برچسب ایدئولوژی و شعار بزند و سخنان خودش را علمی جلوه دهد. در حالیکه خود ایشان بهتر از هر کسی واقف هستند که اقتصاد، فلسفهای است که گاهی امتداد ریاضیاتی نیز پیدا کرده است. همین نظریه اقتصاد بازار که ایشان از آن دفاع میکنند بیشتر از آنکه ماهیت علمی(scientific) داشته باشد، ایدئولوژی محض است و بنیانهای فلسفی و الهیاتی دارد. تمام بحثهای فون هایک درباره مفاهیمی چون آزادی، قانون، نظم و... ایدئولوژی است. حال اگر کسی چون پروفسور مسعود درخشان با آن سوابق علمی و تئوریک، از کسی چون امام خمینی(ره) نقل قول بیاورد متهم به شعرخوانی میشود، اما اگر دکتر غنینژاد که خودشان مدتها از مدافعان رویکردهای مارکسیستی در اقتصاد بودند، الان از لیبرالهایی چون فون هایک نقل قول بیاورد، میشود بحث اصولی و علمی! کسی هم نمیپرسد که اعتبار و مشروعیت گزاره «قانون نظم خودجوش است» با کدام محک علمی سنجیده شده است؟
۳. جداانگاریِ قلمرو دین و اقتصاد
دکتر غنینژاد در پایان مناظره یک پرسش مشهور و فراگیر در فضای عمومی جامعه را از پرفسور درخشان مطرح میکنند که شما چرا در مباحث اقتصادی از امام خمینی(ره) یا مقام معظم رهبری رفرنس میآورید؟ ایشان بلاشک فقیه و دینشناس هستند اما چون تخصص اقتصادی ندارند، نظرشان در این عرصه قابل استناد نیست! حال سوال من از آقای غنینژاد این است که شما چه درک و شناختی از دین دارید که براساس آن قلمرو اقتصاد را از قلمرو دین جدا کردید؟ این که همان شبهه رایج سکولاریسم در دهه 70 است که فقه و دین را محصور در ارتباط فردی ما با خدا میدانست و معتقد بود کار سیاست و اقتصاد و علم را باید به متخصصان خودش واگذار کرد و دین و روحانیت باید مشغول نماز و روزه مردم باشند! پس احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام که اتفاقا حجم وسیعتری از احکام فردی را به خود اختصاص داده چه میشوند؟ حرمت ربا، قاعده نفی سبیل، انفاق، خمس و زکات، الگوی مصرف و... اینها ناظر به اقتصاد نیستند؟ جالب است که خود ایشان در ابتدای مناظره صراحتا میگویند در قانون اساسی ما ردپایی از اصول اقتصادی اسلام نیست! یعنی میدانند که در اسلام ابواب متعدد و اصول بسیاری ناظر به ساماندهی وضعیت اقتصادی جامعه داریم. خب پس اگر کسی دینشناس باشد به این امور نیز واقف است و نظراتش درباره اقتصاد مسموع است.
درباره مناظره اقتصادی در جهانآرا
ابوالفضل اقبالی
مناظره یک ساحت علمی و نظری دارد که افراد با سطح سواد خود در آن قضاوت میشوند و یک ساحت رسانهای دارد که رفتار و گفتار افراد در آن تعیین کننده است. در مناظره دیشب بلاشک دکتر موسی غنینژاد پیروز رسانهای مناظره بود و دکتر مسعود درخشان عملکرد بسیار بدی داشت. اما در صحبتهای دکتر غنینژاد چندتا نکته قابل مناقشه وجود داشت که عرض میکنم. سه محور مهم در صحبتهای دیشب دکتر غنینژاد وجود داشت که عبارتند از:
۱. چپانگاریِ اقتصاد اسلامی
دکتر غنینژاد در ابتدای سخنان خود، علتالعلل چالشهای اقتصادی کشور را ابتنای اصول اقتصادیِ قانون اساسی کشور(بهویژه اصل ۴۳) بر رویکردهای مارکسیستی و چپ در اقتصاد دانست. ایشان در اینجا عامدانه و با هوشمندی برای مخاطب تلویزیونی یک سادهسازی در تقسیمبندی رویکردهای موجود در اقتصاد انجام میدهند. به این ترتیب که هرکس برای دولت(حاکمیت) شان مداخله در اقتصاد در نظر میگیرد تبار مارکسیستی دارد! و هرکس مخالف مداخله دولت در اقتصاد است تفکر لیبرالی دارد. و لذا براساس این دوگانهی بسیط و نادقیق، اصل ۴۳ قانون اساسی کشور را سوسیالیستی دانسته و با یک تحریف تاریخی، تنظیم این اصول را به چپهای اول انقلاب نسبت میدهد و از جزوات حزب توده به عنوان رفرنس سخن خود استفاده میکند! چنین تقسیمبندی بسیط و تقلیلگرایانه از نظریههای اقتصادی توسط دکتر غنینژاد صرفا کارکرد سیاسی و رسانهای برای برچسبزدن به طرف مقابل دارد و فاقد مبنای علمی است. رویکردهای موجود در اقتصاد در نسبت به مقوله مداخله دولتها، طیفی از نظریههای مارکسیستی، لیبرالیستی و اسلامی را شامل میشود که تفاوتهای دقیقی با یکدیگر دارند و به این سادگی نمیتوان آنها را یک کاسه کرد.
۲. علمانگاریِ(بهمعنای ساینس) اقتصادِ مدرن
دکتر غنینژاد اصرار داشت که به صحبتهای دکتر درخشان برچسب ایدئولوژی و شعار بزند و سخنان خودش را علمی جلوه دهد. در حالیکه خود ایشان بهتر از هر کسی واقف هستند که اقتصاد، فلسفهای است که گاهی امتداد ریاضیاتی نیز پیدا کرده است. همین نظریه اقتصاد بازار که ایشان از آن دفاع میکنند بیشتر از آنکه ماهیت علمی(scientific) داشته باشد، ایدئولوژی محض است و بنیانهای فلسفی و الهیاتی دارد. تمام بحثهای فون هایک درباره مفاهیمی چون آزادی، قانون، نظم و... ایدئولوژی است. حال اگر کسی چون پروفسور مسعود درخشان با آن سوابق علمی و تئوریک، از کسی چون امام خمینی(ره) نقل قول بیاورد متهم به شعرخوانی میشود، اما اگر دکتر غنینژاد که خودشان مدتها از مدافعان رویکردهای مارکسیستی در اقتصاد بودند، الان از لیبرالهایی چون فون هایک نقل قول بیاورد، میشود بحث اصولی و علمی! کسی هم نمیپرسد که اعتبار و مشروعیت گزاره «قانون نظم خودجوش است» با کدام محک علمی سنجیده شده است؟
۳. جداانگاریِ قلمرو دین و اقتصاد
دکتر غنینژاد در پایان مناظره یک پرسش مشهور و فراگیر در فضای عمومی جامعه را از پرفسور درخشان مطرح میکنند که شما چرا در مباحث اقتصادی از امام خمینی(ره) یا مقام معظم رهبری رفرنس میآورید؟ ایشان بلاشک فقیه و دینشناس هستند اما چون تخصص اقتصادی ندارند، نظرشان در این عرصه قابل استناد نیست! حال سوال من از آقای غنینژاد این است که شما چه درک و شناختی از دین دارید که براساس آن قلمرو اقتصاد را از قلمرو دین جدا کردید؟ این که همان شبهه رایج سکولاریسم در دهه 70 است که فقه و دین را محصور در ارتباط فردی ما با خدا میدانست و معتقد بود کار سیاست و اقتصاد و علم را باید به متخصصان خودش واگذار کرد و دین و روحانیت باید مشغول نماز و روزه مردم باشند! پس احکام اجتماعی و اقتصادی اسلام که اتفاقا حجم وسیعتری از احکام فردی را به خود اختصاص داده چه میشوند؟ حرمت ربا، قاعده نفی سبیل، انفاق، خمس و زکات، الگوی مصرف و... اینها ناظر به اقتصاد نیستند؟ جالب است که خود ایشان در ابتدای مناظره صراحتا میگویند در قانون اساسی ما ردپایی از اصول اقتصادی اسلام نیست! یعنی میدانند که در اسلام ابواب متعدد و اصول بسیاری ناظر به ساماندهی وضعیت اقتصادی جامعه داریم. خب پس اگر کسی دینشناس باشد به این امور نیز واقف است و نظراتش درباره اقتصاد مسموع است.