eitaa logo
جنسیت و عدالت(ابوالفضل اقبالی)
1.4هزار دنبال‌کننده
291 عکس
17 ویدیو
8 فایل
خوانش عدالت‌محور موضوعات جنسیتی ارتباط با من: @abolfazleqbali https://eitaa.com/eqbali62
مشاهده در ایتا
دانلود
درباره طلاقِ نیکو ابوالفضل اقبالی از مهم‌ترین ویژگی جوامع در حال گذار، سرعت تحولات اجتماعی آن‌هاست و خانواده و قلمروهای جنسیتی ناظر بر آن از جمله این عرصه‌های پرتحول است. جامعه ایرانی در دهه‌های اخیر تغییرات پرشتابی را در عرصه خانواده تجربه کرده است که افزایش نرخ طلاق و روند غالبا صعودی آن نسبت به گذشته از جمله مصادیق آن است. امروزه دیگر پدیده طلاق ماهیت هنجارین خود را از دست داده و از یک امر تابو و مذموم به یک تصمیم عادی زوجین تغییر یافته است. در ادبیات دینی ما، نگاهی که به طلاق وجود دارد را می‌توان با تعبیر «حلالِ مبغوض» توضیح داد. یعنی اگرچه طلاق نزد خداوند بسیار مذموم و ناپسند است و عرش را به لرزه می‌اندازد، اما ممنوع نیست و حتی در برخی شرایط و مواقع تبدیل به یک امر مُرَجَّح نیز می‌شود و در قرآن پیرامون کیفیت طلاق رهنمود ارائه شده است. لذا به نظر می‌رسد که جریان‌های فرهنگی اجتماعی در کشور باید به موازاتِ تاکید بر قبح طلاق(کما فی‌السابق) بر ارائه آموزش درباره کیفیتِ «طلاقِ نیکو» نیز متمرکز شوند. طلاق نیکو اما ویژگی‌هایی دارد. اولین ویژگی‌اش این است که آخرین راهکار رفع چالش‌های موجود در مناسبات زوجین محسوب می‌گردد. یعنی طلاق در شرایطی نیکو و دارای ترجیح است که تمامی توصیه‌های اسلام مبنی بر مدارا، سازش، گذشت، مراعات حقوق یکدیگر و... از سوی دو طرف اتفاق نمی‌افتد و تواصیِ بزرگان خانواده و فامیل به آشتی نیز موثر نمی‌افتد و خلاصه راهکاری جز طلاق پیش روی آنها نیست. پس معلوم است که «طلاق توافقی» به شیوه رایج امروز طلاق نیکو نیست! چون همیشه اولین راه انتخابی است. البته نگرانی و مخالفت من با طلاق توافقی، به کمرنگ شدن عاملیت نهادهای عرفی و قانونیِ حمایت از خانواده مربوط می‌شود. انقلابِ طلاق توافقی در ایران امروز، معطوف به از بین بردن مناسبات فرهنگی، قضایی و قانونی حامی خانواده است که در دعاوی مربوط به طلاق از مکانیسم‌های حداکثری جهت ممانعت از این تصمیم زوجین بهره می‌گیرد. اساسا ایده طلاق توافقی به معنای غلبه اراده زوجین به مثابه کنشگر، بر اراده عرف و قانون به مثابه ساختار، در عرصه تحکیم یا تضعیف نهاد خانواده است. دومین ویژگی طلاق نیکو این است که همراه با تلخی و «کینه‌توزانه» نیست. این که امروزه طلاق به نقطه آغاز تخاصم دو فرد و خانواده و فک و فامیل‌شان تبدیل شده است، کاملا برخلاف نگاه اسلامی درباره طلاق است. همین که اسلام پس از طلاق زمانی را تحت عنوان عدّه برای زن در نظر گرفته و به زندگی زیر یک سقف در این دوران هم توصیه کرده است، یعنی طلاق را امری بازگشت‌پذیر دیده است. اما امروزه ما شاهد وضعیتی در طلاق زوجین هستیم که وجود حس انتقام و تلافی در طرفین، امکان هرگونه مواجهه مسالمت‌آمیز در آینده را میان آنها منتفی می‌کند. طلاق نیکو آداب و ویژگی‌های متعددی دارد که هدف این نوشتار، احصاء آن ویژگی‌ها نبود بلکه غرض من از نوشتن این یادداشت این بود که بگویم وضعیت طلاق چه به لحاظ کمّی و چه به لحاظ کیفی در شرایطی قرار دارد که ضرورت دارد جریانی فرهنگی در کشور جهت ارائه چنین آموزش‌هایی به خانواده‌ها راه بیافتد. ضمنا این به معنای عادی‌سازی طلاق نیست بلکه دیدن واقعیت‌های طلاق در کشور است. @eqbali62
برگزاری سلسله نشست‌های علمی با عنوان زنان و انقلاب اسلامی به مناسبت فرارسیدن ایام دهه فجر انقلاب، سلسله نشست‌های علمی و پنل‌های تخصصی با موضوع «زنان و انقلاب اسلامی» در حاشیه جشنواره ملی گوهرشاد در دانشگاه تهران برگزار می‌شود. این نشست‌ها با همکاری دانشگاه تهران طراحی و با حضور اساتید و کارشناسان عرصه زنان و خانواده در محورهای مختلف از جمله حجاب و عفاف، هویت زن، وقایع اخیر در کشور، کمیسیون مقام زن، کنگره زنان تاثیرگذار و... از یکشنبه 16 بهمن الی سه‌شنبه 25 بهمن از ساعت 10 الی 16 در باشگاه دانشجویان دانشگاه تهران واقع در خیابان 16 آذر برگزار می‌گردد.
عناوین و محورهای نشست‌ها به همراه اساتید و کارشناسان حاضر در هر نشست
عناوین نشست‌های روز اول یکشنبه 16 بهمن ماه
نشست‌های روز دوم دوشنبه ۱۷ بهمن
eqbali va shaditalab.mp3
45.27M
صوت مناظره بنده با دکتر ژاله شادی‌طلب در دانشگاه تهران
💠 و برگزار می‌کنند: 💥سلسله نشست‌های حجاب، ملاحظات و الزامات حکمرانی💥 🔻🔻 🔹 با ارائه: جناب آقای دکتر ابوالفضل اقبالی (مدیر موسسه بصیرت و عضو سابق حقیقی شورای عالی خانواده) 🔸 دبیر علمی: حجت‌الاسلام دکتر حسن شفیعی (استاد حوزه و دانشگاه) ⏱ زمان: پنجشنبه، ۱۰ صبح (به‌صورت مجازی) 🔅 برای دریافت لینک مجازی به ادمین پیام دهید 🔻🔻 @sadegh6318 🔻🔻🔻🔻🔻🔻 🆔 @fekrefarda 🆔 @D_gofteman
چرا حامی انقلاب اسلامی هستم ابوالفضل اقبالی همه کسانی که مانند من مهر دفاع از نظام و انقلاب بر پیشانی‌شان درج شده قطعا بارها و بارها با این سوال از سوی اطرافیان خود مواجه شده‌اند که «چرا با وجود این همه ناکارآمدی و فساد و... هنوز هم از این نظام و انقلاب دفاع می‌کنی؟» لذا لازم دیدم در روز پیروزی انقلاب اسلامی، یکبار آنچه در ذهن خودم به عنوان دلایل دفاع از این نظام و انقلاب دارم روی کاغذ بنویسم و با شما به اشتراک بگذارم. البته این نوشتار به معنای نفی بی‌عدالتی‌ها و ناکارآمدی‌هایی که تاکنون از همین نظام سر زده و من دیده‌ام، نیست و خدای من شاهد است که تا جایی که صدایم می‌رسیده یا توانی داشته‌ام در جهت نقد یا رفع آنها تلاش کرده‌ام. اما من علیرغم همه این ضعف‌ها و کاستی‌ها بنا به دلایلی که عرض خواهم کرد هنوز هم مدافع سرسخت انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن هستم. و اما دلایل من: من مواجهه انقلاب اسلامی با «انسان» را متعالی‌تر از تمام نظامات معرفتی و سیاسی گذشته و اکنون می‌دانم. چون با او به زبان «آرمان» سخن می‌گوید. انسانِ ذی‌آرمان مخاطب انقلاب اسلامی است. آرمان همان چیزی‌ست که به پایش جان و مال و آبرو هم قابل گذشت است. لذا نقطه عزیمت مواجهه انقلاب اسلامی با این انسان، «نان» نیست بلکه «استقلال»، «هویت ملّی»، «آزادی»، «عدالت» و... است. انقلاب اسلامی بزرگترین و قدرتمندترین حامی «ایران» در طول تاریخ است. برخلاف تصور رایج مردم، انقلاب اسلامی از ریشه‌دارترین و اصیل‌ترین نهضت‌های ملّی در این سرزمین بوده است. اساسا «استقلال» و «آزادی» به عنوان شعارهای اصلی این حرکت، رنگ و بوی ملّی‌گرایی دارند و خیزش انقلابی مردم معطوف به نفی سلطه بیگانگان و کوتاه کردن دست آنها از ثروت‌ها و منافع ملی کشور بود. چرا می‌گویم انقلاب اسلامی یک نهضت ملّی اصیل و ریشه‌دار است؟ چون هویت ایرانی را با تمام مولفه‌ها و واقعیت‌های آن محور حرکت خود قرار داد. بدیهی است که «اسلام‌خواهی» یکی از مولفه‌های اصلی هویت ایرانی در طول تاریخ پس از اسلام تاکنون است. اسلامیت و ایرانیت دو عنصر اصلیِ تکوین هویت ما هستند و این دو در تمام طول تاریخ این کشور نه تنها مزاحم یکدیگر نبودند بلکه مقوّم و مکمّل هم نیز بوده‌اند. برای منی که زائیده این سرزمین هستم و دل در گرو خاک این کشور دارم، و اسلام را نیز از کودکی تا امروز با رگ و خون خود عجین یافته‌ام، انقلاب اسلامی پروژه‌ای به غایت جذاب و باورپذیر است. زیرا هم در شعارها و اهدافش، هم در اصول و چارچوب‌هایش، و هم در راهبردهای کلان حکمرانی‌اش، «ایرانِ اسلامی» به‌مثابه «آرمان» پررنگ و غیرقابل انکار است. انقلاب اسلامی درباره عدالت، صداقت دارد. اگرچه عملکردش در این باره حتی به اذعان رهبری قابل دفاع نیست و شاید حتی برای بخش عظیمی از مردم، شبهه عدم صداقت نظام درباره عدالت ایجاد کرده باشد، اما برای منی که با دقت بیشتری نسبت به توده مردم، بیانات رهبران، اسناد و سیاست‌ها، برنامه‌ها و عملکردهای این نظام را رصد می‌کنم، اهتمام به عدالت را می‌بینم، اگرچه معتقدم چالش‌های نظام در این زمینه بسیار عمیق و پیچیده است. رفتار انقلاب اسلامی در عرصه بین‌الملل شبیه وعده‌های صادق قرآن به مظلومان است. انقلاب اسلامی با اقتداری که امروز دارد و با اتخاذ استراتژی‌های کم‌نقص در مواجهه با کشورهای اسلامی، مایه دلگرمی ضعفا و مظلومان است و این برای منی که اسلام را با مهدویت شناختم، خیلی نشانه بزرگ و روشنی است برای اینکه حامی این انقلاب و نظام باشم. من تاریخ را صحنه مصافِ مدامِ حق و باطل می‌بینم و هیچ حرکتی در دل تاریخ را بیرون از این صف‌بندی نمی‌دانم. لذا با مشاهده صف‌بندی‌های دنیای امروز، نسبت به حقانیت انقلاب اسلامی دلم قرص و محکم‌تر می‌شود. به عبارت دیگر حتی اگر دلیلی برای دفاع از انقلاب و نظام نداشته باشم(که دارم) همین که دشمنی چون اسرائیل دارد برای همچو منی کافیست که محبت و حمایتم را نثار این نظام بکنم. @eqbali62
حضور زنان در ساحت رهبریِ اجتماعی بسیار مبارک است. به همان میزان که تصمیم‌سازی‌های آنان در جایگاه‌های متصل به قدرت، چالش‌آفرین و زیان‌بار است. برای درک منظور من، نقش زنان در نهضت‌های اجتماعی سده اخیر را با نقش زنان متصل به قدرت مقایسه کنید!
نظرات، پیشنهادات و انتقادات خود درباره این کانال رو با من در میان بگذارید: @abolfazleqbali باتشکر
درباره هیزی مردان ابوالفضل اقبالی سر یکی از کلاس‌های دوران ارشد بحثی درباره نگاه‌های هیز و جنسی مردان به زنان در معابر و مترو و... در گرفت. همه همکلاسی‌ها(که غالبا خانم بودند) از آزاردهنده بودن این وضعیت می‌گفتند. استاد آن کلاس یک خانم میانسال بود که پس از دو دهه زندگی در اسپانیا به تازگی به ایران بازگشته بود و صریحا نیز خودش را فمینیست می‌نامید(تقریبا هیچ جلسه‌ای بدون کل‌کل با هم در طول ترم نداشتیم). در حین این بحث من کاملا ساکت بودم و استاد هم این سکوت من برایش عجیب بود. از من پرسید آقای اقبالی نظر شما درباره این بحث چیه؟ من گفتم نگاه هیز مردان از دو منظر قابلیت تحلیل دارد. یکی از منظر خرد و سطح رفتار فردی و دوم از منظر کلان و سطح رفتار اجتماعی. از منظر خردنگری با صحبت‌های دوستان مبنی بر آزاردهنده بودن این نگاه‌ها موافقم و آن را مصداق تعرض به امنیت و آسایش زنان می‌دانم. اما اگر بخواهم در مقیاسی کلان‌تر به این پدیده بنگرم، آن را به‌مثابه فرصتی بکر و زمینه‌ای مهیا برای تضمین نهاد خانواده در ایران می‌فهمم. جمله‌ام که تمام شد صدای غر و اعتراض همکلاسی‌ها بلند شد! استاد کلاس را آرام کرد و به من گفت اگر ممکن است کمی بیشتر در این باره توضیح بده. گفتم من دلیل اعتراض دوستان را می‌دانم و می‌پذیرم. نگاه هیز مردان به هیچ وجه مورد تایید نیست. من هم آن را تایید نمی‌کنم اما در مقام یک کارشناس اجتماعی سعی می‌کنم رهیافت‌های مختلفی را نسبت به یک پدیده اجتماعی اتخاذ کنم و آنها را تحلیل و ارزیابی نمایم. اگر از همه این بانوان محترم که اکثرا هم متاهل هستند درباره ویژگی مرد مطلوب و دلخواه‌شان سوال کنید، اگر خودسانسوری نکنند و راحت به شما پاسخ دهند، یقینا «ولع جنسی» در رابطه زناشویی را به عنوان یکی از آن ویژگی‌ها ذکر خواهند کرد. مردی که در خانه همواره پتانسیل قرار گرفتن در موقعیتِ making love را دارد و با کوچک‌ترین سیگنال‌های جنسی همسرش on می‌شود، قطعا مطلوب‌تر از مردی است که نسبت به این مسائل سرد و خاموش بوده و باید با زور انواع و اقسام قرص‌ها و داروهای تقویتی و محرّک او را در موقعیت کنش عاطفی و جنسی با همسر قرار داد. از نظر علمی نیز دسته اول مردانی هستند که از سلامت جنسی(به معنای فیزیکال آن) برخوردارند و دسته دوم در زمره اختلالات جنسی و نیازمند درمان قرار می‌گیرند. یکی از همکلاسی‌ها گفت: خب این چه ربطی به نگاه هیز کردن به زن و بچه مردم تو مترو داره؟ گفتم: نگاه هیز مردان در خیابان اگرچه در سطح رفتار فردی مذموم است اما از یک منظر کلان‌نگر نشانه سلامت جنسی(Sexual Health) مردان(تاکید می‌کنم به معنای Physical) است که اگر با سیاست‌گذاری درست در مسیر اصیل خودش قرار گیرد، قوی‌ترین ضمانت را برای نهاد خانواده خواهد داشت. اما واضح است که در شرایط موجود که خبری از سیاست‌های تسهیل‌گر در امر ازدواج نیست و از سوی دیگر اختلاط بی‌حدوحصر در فضاهای عمومی وجود دارد و زنان هم روزبه‌روز نسبت به افزایش جذابیت جنسی خود اهتمام بیشتری می‌ورزند، نباید منتظر نتیجه‌ای غیر از چشم‌چرانی باشیم. مگر اینکه شما قائل باشید توصیه به تقوای فردی زورش به ساختارها می‌چربد! صحبت‌های من که تمام شد جو سنگینی در کلاس حاکم شده بود. استاد اما برای اولین بار صحبت‌های مرا تایید کرد و گفت: آقای اقبالی یک بار تو این کلاس حرف حساب زد! آروم گفتم شرمندم نکنید استاد! استاد اینطور ادامه داد: این نکته‌ای که آقای اقبالی گفتند را من در اسپانیا به چشم خودم دیده‌ام. الان یکی از مسائل و چالش‌های اصلی این کشور بحث سردی مردان است. مصرف داروهای جنسی در این کشور غیرعادی است. بحث دوباره بالا گرفت و برخی از دوستان با استاد همراه شدند و برخی هم بر همان مخالفت خود پافشاری کردند. اما غرض از بیان این خاطره چه بود؟ خواستم این نکته را عرض کنم که «خانه گرم» مهمترین هدفی است که اسلام در تشریع احکام و قواعد جنسیتی خود به دنبال آن است و این خانه گرم هم مطلوب زنان است هم مطلوب مردان. اما گاهی ما در تشخیص علایق و مطلوب‌های خود عمدا یا سهوا دچار اشتباه می‌شویم. @eqbali62
زنان و تعرض جنسی سخنی در نفی کلیشه مرد/ متجاوز و زن/ قربانی ابوالفضل اقبالی بنده در مذمّت تعرض جنسی به زنان در هر سطحی(از متلک تا رِیپ) با تمام بیانیه‌ها، هشتک‌ها، تحلیل‌ها، تجمعات و اعتراضات فمینیست‌ها همراهم. کاملا هم داوطلبانه و از روی غیرت دینی با مصادیق آن در صورت مشاهده برخورد می‌کنم. جوان‌تر که بودم بابت این موضوع بسیار دعوا کرده و گاهی کتک هم خوردم! :) اما به شدت نسبت به کلیشه مرد/متعرض و زن/قربانی اعتراض دارم و در این یادداشت درصدد نفی این انگاره‌ی فراگیر هستم. تعرض جنسی انواع و سطوح مختلفی دارد که براساس منطق خاصی دسته‌بندی می‌شوند. در این منطق دسته‌بندی، مقیاس‌ها و مولفه‌های متعدد تعیین‌کننده سطح تعرض هستند که مهمترین آنها اِعمال خشونت و زور و سطح آسیب جسمی نسبت به قربانی است. لذا بالاترین سطح تعرض جنسی در این منطق رایج، تجاوز به عنف(Rape) است. از آنجا که «اعمال زور»(به معنای کاملا جسمانی) برای تجاوز جنسی غالبا توسط مردان صورت می‌گیرد، باعث شده است که مفهوم تعرض جنسی امری مردانه تلقی شود. اما آیا به راستی تعرض جنسی امری مردانه است؟ خیر. بنده عمیقا معتقدم تعرض جنسی در دنیای امروز سویه‌های زنانه‌ای دارد که گسترده‌تر و عمیق‌تر از تجاوز جنسی مردانه هستند. استدلال من برای اثبات این مدعا دو مقدمه و یک نتیجه دارد که خواهشمندم نسبت به آن دقت و تامل بیشتری داشته باشید. مقدمه اول: زن و مرد نسبت به یکدیگر تمایل جنسی دارند. زن برای مرد و مرد برای زن جذابیت جنسی دارند. این وضع طبیعی بشر است و هر کسی اینگونه نیست قطعا بیمار است! مقدمه دوم: تعرض یعنی زیرپا گذاشتن حقوق دیگری. تعرض جنسی یعنی پایمال کردن حقوق جنسی دیگری. از جمله حقوق جنسی هر فردی، آرامش و سکون جنسی اوست. من به عنوان یک شهروند جامعه حق دارم که در عرصه عمومی جامعه لحظاتی عاری از اروتیسم جنسی و تلاطم غریزه را تجربه کنم. نتیجه: هرگونه زمینه‌سازی برای برهم زدن آرامش جنسی شهروندان جامعه تعرض جنسی است. چه کسی که ناخواسته و به زور با کسی وارد رابطه جنسی می‌شود و چه کسی که با نمایش جذابیت‌های جنسی خود زمینه تحریک و تلاطم غریزه جنسی در دیگری را فراهم می‌کند. هر دو نیز به یک میزان واجد خشونت و زور در تعرض به حقوق دیگری هستند. در اولی خشونت جنبه جسمانی دارد و در دومی جنبه روانی من همانطور که گفتم با تمام اشکال تعرض جنسی نسبت به زنان نه تنها مخالفم که با آن در حد بضاعت خودم مقابله می‌کنم. اما سوالم از فعالان حقوق زنان این است که چرا صرفا از «زن به‌مثابه قربانی» سخن می‌گویند؟ چرا کمی هم درباره پدیده رایج «زن به‌مثابه متعرض» تامّل و قلم‌رانی نمی‌کنند؟ آیا منکر برهم خوردن آرامش روانی مردان توسط زنان تن‌نما و متبرج در جامعه هستند؟ اگر منکر این برهم خوردن آرامش جنسی و روانی مردان در مواجهه با زنان تن‌نما در جامعه هستند که به نظر می‌رسد باید کمی هم تجربه زیسته مردان را در فهم این پدیده لحاظ کنند. دانشجویان، سربازان، کارگران و به طور کلی جوانانی که از شهرستان‌ها به تهران یا کلان‌شهرها مهاجرت می‌کنند، کیس‌های مطالعاتی خوبی برای فهم عمق این بحران و اذیت و آزار جنسی که عرض کردم، هستند. تن‌نمایی در عرصه عمومی جامعه اگرچه در ظاهر فاقد اعمال خشونت است اما در کُنه خود اقدامی به‌غایت سرکوب‌گر و مستبدانه است. زیرا تعادل ذهنی و آرامش جنسی مردان مختل نموده و در نهایت به صورت غیرمستقیم آرامش ذهنی و جنسی زنان دیگر را نیز سلب می‌کند. تن‌نمایی در عرصه عمومی از آن جهت که مرز میان اتاق خواب و محیط کار و تحصیل را برای مردان از بین می‌برد واجد خشونتی بس عمیق است. کسانی هم که در این مواقع سخن از «مردان دائم‌التحریک»، «مردان بی‌جنبه»، «مردسالاری جنسی» و... می‌کنند از نظر من ماقبلِ گفتگو هستند! دلیلش را در پست دیگری درباره ماهیت غریزه جنسی خواهم گفت. @eqbali62
هدایت شده از راحله کاردوانی
چهارمین دوره از سلسله نشست های آرمانشهر: 🔷🔸«آرمانشهر و زنان»🔸🔷 ⏳از شنبه ۱۳ اسفند تا شنبه ۲۰ اسفند ⏱روزهای غیر تعطیل ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ 📠با اعطای گواهی https://www.skyroom.online/ch/alzahrafarhangi/utopia-and-women https://www.aparat.com/alzahrauniversity/live https://aparat.com/jsrc.ir/live 💠💠💠💠 @farhangialzahraplans
سرود بارزترین نشانه‌ی وضعیت بغرنج مدیریت فرهنگی در کشور است
جلسه سوم دوره آرمانشهر و زنان: «آرمانشهر، سیاستگذاری جنسیتی و مسائل بومی» گفتگوی دکتر راحله کاردوانی و دکتر ابوالفضل اقبالی دوشنبه ۱۵ اسفند ساعت ۱۴ تا ۱۵:۳۰ با اعطای گواهی https://www.skyroom.online/ch/alzahrafarhangi/utopia-and-women https://www.aparat.com/alzahrauniversity/live 💠💠💠 @farhangialzahraplans
جنسیت و عدالت(ابوالفضل اقبالی)
سرود #سلام_فرمانده۲ بارزترین نشانه‌ی وضعیت بغرنج مدیریت فرهنگی در کشور است
پیرو اظهارنظری که درباره سرود سلام فرمانده 2 کردم افراد زیادی از من توضیح خواستند که لازم دانستم این متن را بنویسم. ورژن اول سلام فرمانده حقیقتا یک تجربه بسیار موفق در تولید «محصول فرهنگی جریان‌ساز» به شمار می‌رفت. تجربه‌ای که تمام مدیران و فعالان فرهنگی سودای آن را در سر می‌پرورانند. تصور اینکه یک سرود درباره امام عصر(عج) تولید کنید و طنین آن در ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی بپیچد، هر مدیر فرهنگی در این کشور را وسوسه می‌کند! لذا همان موقع برای من و بسیاری از فعالان فرهنگی قابل پیش‌بینی بود که احتمالا بعد از این سرود، سیل پیشنهادات از سوی دستگاه‌های فرهنگی عریض و طویل و دارای بودجه‌های کلان به سمت سازندگان سرود سلام فرمانده گسیل خواهد شد که «بیا سلام فرمانده 2 را هم بسازیم و دوباره بترکونیم!» غافل از اینکه اساسا تجربه‌های موفق هنری به‌ندرت تکرار می‌شوند و اغلب نسخه 2 و 3 سازی‌ها برای چنین آثار موفقی با شکست همراه می‌شوند و نه تنها توفیقات قبلی را نیز حاصل نمی‌کنند بلکه به اعتبار نسخه اول خود نیز خدشه وارد می‌کنند. سرود سلام فرمانده 2 آیینه تمام نمای یک کار سفارشی با بودجه‌های کلانی است که صرفا به دلیل سودای اعتبار از سوی مدیران فرهنگیِ کج‌سلیقه تولید می‌گردند. این سرود نه در محتوا و مضامین نسبت به سلام فرمانده 1 پیشروی داشت و نه در ملودی و فرم گامی رو به جلو محسوب میشد. در حالیکه به لحاظ هزینه تولید قطعا چند برابر سرود قبلی بودجه صرف آن شده است. کاش مدیران فرهنگی این کشور می‌فهمیدند که توفیق یک اثر فرهنگی در سطحی که سلام فرمانده 1 آن را تجربه کرد، بیش از آنکه ماهیتی محاسباتی و قابل گرته‌برداریِ کمّی باشد، ماهیتی رازگونه و کیفی دارد که لزوما با تزریق بودجه به پای سازندگانش تکرار نخواهند شد!
تو فصل جدید مسابقه کودک‌شو یه کوچولو درگیر شدیم.ایشالله که موثر باشه امشب ساعت ۹ونیم از شبکه نسیم
هدایت شده از صادقی
واحد فرهنگی دانشکده دین و رسانه برگزار می کند: 🔴 نشست علمی《فمینیسم و رسانه در ایران》 🎓 ارائه دهنده: دکتر ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده 🕰 زمان: دوشنبه ۲۲ اسفند ساعت ۴ الی ۶ لینک حضور مجازی: https://connect.iribu.ac.ir:443/riab8pyao7a5/?proto=true
محکی برای دوستانِ همیشه منتقد! از شواهد پیداست که سکوت و بی‌عملی چند ماهه نظام در قبال مساله کشف حجاب و تن‌نمایی به همین منوال ادامه خواهد داشت و حاکمیت دیگر اراده‌ای برای پیگیری قانون حجاب در کشور ندارد. این البته از نظر من علل روشنی دارد که شاید بعدها درباره آن بنویسم اما در این نوشتار قصد پرداختن به علل این سکوت و بی‌عملی ندارم. به هرحال چیزی که امروز شاهدش هستیم «بسته شدن پرونده قانون حجاب» در ایران است. خب این وضعیت سال‌ها مورد مطالبه دو طیف بود. طیف اول همین حامیان غائله سخیف زن، زندگی، آزادی هستند که من با آنها کاری ندارم. طیف دوم اما رفقای مذهبی و انقلابی ما بودند که نظام را به خاطر اعمال قانون حجاب و اتخاذ مواجهه انتظامی و کیفری با بی‌حجابان تخطئه می‌کردند و از لزوم کار تربیتی و فرهنگی در این زمینه سخن می‌گفتند. یا بعضا متدینین جامعه را به خاطر تذکر لسانی به بی‌حجابان به باد انتقاد می‌گرفتند و معتقد بودند ابتدا باید حجاب را به‌مثابه معروف و بی‌حجابی را به عنوان منکر در جامعه ترویج کنیم و سپس امر و نهی نسبت به آنها انجام دهیم! من فرض را بر صداقت همه این دوستان می‌گذارم و این حرف‌ها را حمل بر نگاه کارشناسانه آنها می‌کنم. اما می‌خواهم اینجا یک پیشنهادی مطرح کنم. قطعا برای همه دینداران و متدینین جامعه که دغدغه احکام اسلام و شریعت در جامعه را دارند(و ما هم انشالله در این زمره هستیم) این وضعیت برهنگی که کم کم با گرمتر شدن هوا در حال ظهور و بروز است نگران کننده است. پیشنهاد من این است که بیایید از امروز رصد کنیم. ببینیم این دوستان مدافع کار فرهنگی و تربیتی و منتقد برخوردهای انتظامی در زمینه حجاب، الان که دیگه نظام دست از قانون حجاب برداشته است، چقدر نسبت به همان کار تربیتی و فرهنگی که ادعا می‌کردند اهتمام خواهند ورزید! بشمارید ببینید چندتاشون درباره حجاب قلم خواهند زد، چندتاشون عزم جدی برای ورود به مدارس و دانشگاه‌ها برای تبیین حجاب خواهند داشت، چندتاشون یک محصول فرهنگی درباره حجاب تولید خواهند کرد و... برای من روشن است که این دوستان نه تنها اقدامی در این زمینه انجام نخواهند داد، بلکه به‌زودی در کسوت منتقدان نظام ظاهر خواهند شد و مجددا حاکمیت را به خاطر عملکرد ناموفق در زمینه حجاب، خواهند نواخت!
در ایامی که غائله‌ی زن، زندگی آزادی در کشور راه انداختند و عکس‌های اتحاد محجبه و مکشوفه استوری می‌کردند گفتم حجاب و کشف حجاب دو امر متضاد نیستند که امکان همزیستی مسالمت‌آمیز با هم داشته باشند بلکه دو امر "متخاصم"اند و از اساس درصدد تضییق حیات دیگری هستند. طرف عکس فامیل‌هاشون رو پست کرده، گله‌ای ریختن زیرش فحش و توهین که چرا فامیلات محجبه‌اند!!!