🖌 #یادداشت_روز
🔹 سلبریتی
#محمدهادی_صحرایی
🔸 خبرتان بدهم كه شيطانها به چه كسى نازل مى شوند؟ بر همه دروغسازان گنهپيشه نازل مىشوند. شنیده های خود را القاء مى كنند و بيشترشان دروغگويند. و گمراهان از شاعران پيروى مى كنند. مگر نمى بينى كه آنان در هر وادى سرگردانند. و چيز هايى مى گويند كه خود عمل نمىكنند. مگر كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند و خدا را بسيار ياد كرده و پس از آن ستمها كه ديدند انتقام گرفته اند، به زودی ستمکاران بدانند كه به كجا باز مىگردند. (سوره شعراء، آیات 221 تا 227) خدایش بیامرزد، آیتالله مرتضی نجومی، چهره ماندگار هنر ایران که غیر از اجتهاد و اخلاق خوش، در خطاطی، تذهیب، تشعیر، تصحیف، مینیاتور و چندین هنر دیگر هم صاحبنام، اثر و فضل بود و مجلسش غیر از یاد خدا، کلاس هنر و فضیلت و فرهمندی بود. نکات نغز و صمیمیت همنشینی با او چنان لطیف و مغتنم بود که شاید گمان میشد این فرهیخته ارجمند، دوستی همسن و سال یا رفیقی قدیمی است که مثل برادر بزرگ یا پدر دلسوز، دستگیر نزدیکان خود در امور دین و دنیا و معرفت است. غیر از علوم مرسوم دینی، مطالعات و تجربیاتش در حوزه اندیشمندان خارجی نیز او را پختهتر از دیگرانی که مورد توجه جوانان شهر بودند کرده بود. ایشان با وجاهت و جایگاهی که اندکی از آن گفته شد، در جایی فرمودند: «ظواهر آشفته حکایت از دل های پریشان دارد» این سخن
اگر چه درخصوص برخی گفته شد ولی بیانگر قاعدهای است که میگوید
« از کوزه همان برون تراود که در اوست».... ادامه مطلب
https://kayhan.ir/fa/news/250386
✅@EqtedareVelaeii🇮🇷
🖌 #یادداشت_روز
🔹 شرمندهام ز سَری که به تن میکِشم هنوز
#محمدهادی_صحرایی
🔸 به نام خدای مظلومان و خونهای به ناحق ریختهای که خودش خونخواه آنهاست و خواهد پرسید به کدامین گناه کشته شدند. به یاد آخرین نیایش و به یاد آخرین نماز. به یاد آخرین صدا کردن مهربان مادرانه. به یاد آخرین سلام به احمد بن موسای شاهچراغ علیهالسلام و به یاد آخرین زیارت
و به یاد آخرین بوسه بر ضریح. به یاد آخرین نفس کشیدن عمیق،
در حرم. به یاد آخرین فشردن دست کوچکی که در دست مادر است.
به یاد حرفهای مانده در نگاه آخرین مادری که نقش بسته بر زمین،
با چشمهای نیمه باز. به یاد جملههای ناتمام مانده پدر، و آن نگاه پراضطراب او. به یاد آخرین پناه بردن کودکی به آغوش امن پدر، مادر و برادرش. به یاد آرتین مانده در میان خانوادهای که نیست. و میان نقش و ردّ خون بیگناهان دیگری که مانده بر سینه زمین. به یاد آخرین تپشهای قلب کوچکی که سخت میزند. به یاد آخرین آرزوی کودکانهای که
نقش بر آب میشود. به یاد آخرین خاطره و نگاه مانده تا ابد در آیینه حرم. به یاد آخرین عطر پیچیده حرم در اعماق ذهن، که آغشته شد با بوی خون، طعم اشک و دستهای سرد.
نه میتوان نوشت و نه میتوان نگفت. نه میتوان خواند و نه میتوان سرود. داغی که بر سینه ما سنگینی و هر انسانی را بیتاب میکند آن نیست که عدهای از میان ما گلچین شده و رفتند. شهادت در اندیشه اسلامی رسیدن به اوج نعمات خدا و دری از درهای بهشت است که خدا بر روی بندگان خاصش باز میکند. و این اوج گرفتن و رسیدن به مقصود زیباست و بالاتر از رضایت خدا چیست؟ بهویژه آنکه این فرصت کمنظیر در جوار امامزادهای باشد که محل رفت و آمد ملائک است و منشأ مناجات و عباداتی که از سوی بندگان به آسمان میرود. چه از این بالاتر و چه قسمتی از این رشکانگیزتر؟ بهتر از این و آن که در ابتدای سال به دو طلبه شهید در جوار امام رضا علیهالسلام دادند چیست؟ این مایه حسرت ما و چشم امید ما
به شفاعت آنهاست. ولی آنچه بیتابمان میکند چیز دیگری است.
مظلومیت انقلاب اسلامی و مؤمنین و مستضعفین را هرگز نمیتوان در کلام بشری گنجاند و هرگز نمیتوان معادلی برایش جست. مردمی که الله را
خدای خود انتخاب کرده و خواستند به راه انسانی رفته و عبودیت را برگزیده و از شیاطین دوری جستند را چنان مورد آزار و اذیت قرار دادند که شاید بتوان 43 ساله عمر انقلاب اسلامی را از نظر تراکم مظلومیت در تاریخ خلقت بینظیر دانست...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/252583
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا
@kayhannewspaper
🖌 #یادداشت_روز
🔹 تعریف بیتحریف
#محمدهادی_صحرایی
🔸 «مجید شریف واقفی... یکی از رهبران سازمان مجاهدین خلق بود که توسط دیگر اعضای سازمان به خاطر تعلقات اسلامیاش کشته شد ... شریف واقفی در سال ۱۳۴۲ در واقعه پانزده خرداد در قم به رهبری سید روحالله خمینی در ردیف کفنپوشان به پشتیبانی از خمینی راهپیمایی کرد. شریف واقفی با وجود شرایط در آن زمان عکسها و اعلامیههای روحالله خمینی را در کوچه و بازار نصب میکرد. وی پس از ورود به دانشگاه، همراه با دوستان خود انجمن اسلامی آن دانشگاه را بنیان نهاد. سپس برای مبارزه علیه شاه به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با صعود در سلسله مراتب آن به یکی از رهبران سازمان تبدیل شد. پس از مدتی بعضی از سران این گروه تصمیم گرفتند ایدئولوژی سازمان را از اسلام به مارکسیسم تغییر دهند. شریف واقفی به شدت با این تصمیم به مخالفت پرداخت؛ که این مخالفت باعث اخراج وی از شورای مرکزی شد. [...] همسر سازمانی وی به مرکزیت سازمان خبر داد که مجید قصد تأسیس شاخه اسلامی مجاهدین خلق را دارد و در حال عضوگیری از اعضایی است که هنوز به اسلام وفادارند. به دنبال آن با ابلاغ سازمان قراری بین [...] با مجید در ساعت ۴ بعد از ظهر روز ۱۶ اردیبهشت ماه ۱۳۵۴ در سه راه بوذرجمهری نو (۱۵ خرداد شرقی) گذاشته میشود. هنگامی که وی بر سر قرار حاضر میشود توسط [...]و [...] کشته شده و سپس برای جلوگیری از هویت یابی، جسدش توسط [...] و [...] سوزانده میشود و آن را در محل دفن زبالهها در خارج از تهران میاندازند.»
این متن ویکی پدیا یا همان دانشنامه به ظاهر آزادی است که برای کاربرانش قابلیت تغییر و اصلاح نیز فراهم کرده است. هدف از آوردن این گزیده آن است که بدانیم سازمان مجاهدین خلق با صدها کاربر فضای مجازی در کمپهای خود و حمایتهای تمام قد آمریکا و اروپا هم نتوانسته لکههای ننگ دیکتاتوری، تصلب و خیانت وحشتناکی را که حتی در بین خانواده اعضائش وجود دارد، از دامن خود پاک کند که یک نمونه آن داستان شهید شریف واقفی است. این نتوانستن از ناتوانی فنی نیست، از روشنی و وضوح این جنایت و جاری بودن آن است که دیگر پوشاندنی نیست. مثل حقیقت و مظلومیت انقلاب اسلامی.
در مورد کومله و دموکرات هم میتوان شواهد بسیاری از این قبیل پیدا نمود که هرگز قابل کتمان نیست. خاصیت ضدانقلاب در میدان است
که تا مرگش از ننگ و خفت خلاصی نمییابد و نمیتواند بوی خون را از نفَس و رنگ آن را از دامن خود بزداید...
ادامه مطلب👇
https://kayhan.ir/fa/news/254248
🔻نشانی ما در پیامرسانهای سروش، آیگپ، ایتا
@kayhannewspaper