🌷هوالعظیم
🔻توضیحی دربارۀ وحدت وجود یا توحید قرآنی
کشف حقیقت توحید از منظر قرآن کریم و روایات، مسئلهای بسیار فنی بوده و نیاز به سالها کار علمی تخصصی در کنار مجاهدتهای معنوی و سلوکی دارد؛ عدۀ زیادی از بزرگان دین و دیانت نظیر مرحوم خواجه نصیر طوسی، سید حیدر آملی، میرداماد، شیخ بهائی، ملاصدار، فیض کاشانی، ملا محمدتقی مجلسی، مرحوم آیة الله قاضی، آیة الله میرزا جواد ملکی تبریزی، علامه طباطبائی و خصوصاً حضرت امام رحمهم الله جمیعا ضمن تقیّد شدید به شریعت و دین مقدس اسلام به اندیشۀ #وحدت_وجود معتقد بوده و این نظریه را همان #توحید قرآن کریم میدانستهاند و هیچ مغایرتی میان این اندیشه و تعالیم آسمانی دین مبین اسلام، که خود بهترین آشنایان با آن بودهاند، احساس نمیکردند. در مقابل کسانی که به اندازۀ این بزرگواران عمر خود را صرف تحقیقات عمیق حکمی و عرفانی نکرده و با این علوم شریف، به اندازۀ این بزرگان آشنایی ندارند، وحدت وجود را مغایر تعالیم دین دانسته و آن را به شدت انکار کردهاند؛ وظیفۀ ما در این میان، این است که یا خود به حد تخصص رسیده و در این مسائل به جمعبندی برسیم و یا به کلام متخصصین فن گوش نموده و سخنان آنان را در ترازوی وجدان خود سنحیده و به آن دل دهیم.
🔸امام امت رضواناللهعلیه در بیان این معنا میفرمایند:
«...پس معلوم شد علوم شریعت منحصر به این [سه] قسم است بر طبق احتیاجات بشر و مقامات ثلاثه انسانیه. و هیچیک از علمای یکی از این علوم حقّ اعتراض به دیگری ندارند، و لازم نیست اگر انسان دارای علمی نشد از آن تکذیب کند و به صاحب آن علم جسارت نماید.
پیش عقل سلیم همانطور که تصدیق بی تصور از اغلاط و قبایح اخلاقیه به شمار میآید، تکذیب بی تصور نیز همینطور، بلکه حالش بدتر و قبحش افزون است. اگر خدای تبارک و تعالی از ما سؤال کند که شما که مثلاً معنی «وحدت وجود» را به حسب مسلک حکما نمی دانستید و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نکردید و تعلم آن علم ومقدمات آن را نکردید، برای چه کورکورانه آنها را تکفیر و توهین کردید، ما در محضر مقدس حق چه جوابی داریم بدهیم جز آنکه سر خجلت به زیر افکنیم.
و البته این عذر پذیرفته نیست که «من پیش خود چنین گمان کردم». هر علمی مبادی و مقدماتی دارد که بدون علم به مقدمات، فهم نتیجه میسور نیست، خصوصاً مثل چنین مسئلۀ دقیقه که پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقیقت و مغزای آن به حقیقت معلوم نشود. چیزی را که چندین هزار سال است حکما و فلاسفه در آن بحث کردند و موشکافی نمودند، تو میخواهی با مطالعۀ یک کتاب یا شعر مثنوی مثلاً با عقل ناقص خود ادراک آن کنی! البته نخواهی از آن چیزی ادراک کرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم یتعدّ طوره».
📚منبع:عرفان امین،ص ۲۷۲ و ۲۷۳
☑@erfan_amin | پایگاه عرفان شیعی فقاهتی
🌻 هوالحق
🔻تمثیلی برای فهم بهتر #توحید_قرآنی یا همان #وحدت_وجود 1️⃣
🔸گاهی #عارفان برای تبیین نسبت خالق و مخلوق از مثال دریا و موج استفاده مینمایند تا توضیح دهند که ما #مستقل از خداوند نیستیم و خداوند هم در خلق کردن خود چیزی بیرون از خود ایجاد نمیکند و دائماً در مقام احاطه خود به همه موجودات باقی است.
به عنوان نمونه شمس مغربی میفرماید:
«ماچو دریائیم و دریا عین ما بوده ولی. مائی ما در میان ما و دریا حائل است»
و در ابیاتی دیگر ملت جلال الدین بلخی صاحب مثنوی که مقام معظم رهبری از اندیشه های توحیدی او به' #توحید_خالص ' یاد کرده بودند، می فرماید:
جان من و جان تو بود یکی ز اتحاد
این دو که هر دو یکیست جز که همان یک مباد
گشت جدا موج ها گر چه بد اول یکی
از سبب باد بود آنک جدایی بزاد...
🔹... افراد ناآشنا گاهی از این مثالها چنان برداشت میکنند که مراد آنست که خداوند هم در هنگام خلقت – نعوذ بالله – تکان خورده و تغییر مینماید و ما هم چون امواج دریا که شکلی عارض بر دریا هستند عارضی بر #ذات خداوند میباشیم. ولی این برداشت غلط است و اگر کسی هم از این مثال چنین قصد کند یقیناً #کفر گفته است.
✅ ادامه دارد....
📚 منبع:عرفان امین، ص ۴١۳
☑️@erfan_amin پايگاه عرفان شیعی فقاهتی
عرفان امین
🌻 هوالحق 🔻تمثیلی برای فهم بهتر #توحید_قرآنی یا همان #وحدت_وجود 1️⃣ 🔸گاهی #عارفان برای تبیین نسبت
🌻 هوالحق
🔻تمثیلی برای فهم بهتر #توحید_قرآنی
یا همان #وحدت_وجود 2️⃣
🔸انسان خردمند و عاقل وقتی این مثال را در کلام بزرگی میبیند، باید ده ها و یا صدها صفحه توضیحات وی و دیگر بزرگان را هم در کنار آن ببیند و بخواند که گفتهاند خداوند از هر تغییری مبراست و هیچ صفت نقصی بر آن #عارض نمیشود.
🔹پس برای کشف حقیقت این تمثیل باید در رابطه میان موج و دریا اندکی تامل نماییم؛ در این رابطه از یکسو بهطور قطع موج غیر از دریاست؛ زیرا میتوان دریایی را تصور کرد که هیچ موجی نداشته باشد و پس از آن موّاج شود. باید پذیرفت که این موجهایی که پدید آمدند غیر از دریا و آب دریا هستند. از سوی دیگر موج دریا چیزی به دریا نیفزوده است.
🔸پس از آنکه دریا موّاج شد، ما باز چیزی جز دریا و آب نخواهیم داشت. هرچه هست همان آب دریاست. بنابراین از این منظر موج دریا همان دریا و عین آن است؛ زیرا در همان حالی که دریا موج برداشته، صد در صد متن دریا را آب گرفته است و هیچ بخشی از آن را موج دریا تشکیل نمیدهد، اما با این حال کسی نمیتواند موج را انکار کند و آن را فقط امری #وهمی و ذهنی بپندارد. دلیل چنین حالتی برای موج ـ که هم در خارج واقعیت دارد و هم هیچ بخشی از دریا و متن آن را تشکیل نمیدهدـ آن است که نوعی خاص از تحقق را داراست؛ زیرا هرچند وجود مستقل و جدایی ندارد، اما چون موج دریاست، #موجود و متحقق در خارج است. باز تکرار میکنیم: چون «موج دریا» است، تحقق دارد و هیچ و پوچ نیست.
🔹عرفا میگویند نسبت حق و خلق نیز شبیه نسبت موج و دریاست؛ زیرا همهٔ موجودات و جلوهها، امواج دریای بیکران وجود حقتعالی هستند و حقیقت خلق همان حقیقت موجی است که از جهتی غیرحق و از جهتی عین حق است و در عین آنکه وجودی در کنار وجود حق نیست، اما چون شأن حق و موج آن دریاست، موجود و متحقق است.
📚 منبع:عرفان امین، ص ۴۱۵ و ۴۱۶
☑️@erfan_amin |پايگاه عرفان شیعی فقاهتی
🔻 فهرست مطالب کانال
1️⃣ #مکتب_عرفانی_نجف
2️⃣ #عرفان
▪️ #عرفان_عملی
▪️ #عرفان_نظری
3️⃣ #سیر_و_سلوک
▪️ #تهذیب_نفس
4️⃣ #بزرگان_عرفان
5️⃣ #انسان_کامل
6️⃣ #وحدت_وجود
7️⃣ #فلسفه
8️⃣ #کلام_ولی
9️⃣ #اخلاق
🔟 #تفاوت_عرفان_با_تصوف
@erfan_amin |پایگاه عرفان شیعی فقاهتی