🖋غزلی تازه برای این روزهای ایران
ببین از پسِ دود اسفند، چه فردای خوبیست در پیش
چه ساعات سبزی میایند، چه فردای خوبیست در پیش
خلیج از طلوعی مقدس، چه خوش، فارسی مژده میداد
ببین از فراز دماوند: چه فردای خوبیست در پیش
به دیروز ها دل نبندی، به آینده بشتاب چندی
نمانی به امروز خرسند، چه فردای خوبیست در پیش
نه از عقل کاری نیامد، شب و روزمان را به هم زد
چه می گفت عشق -این هنرمند-؟: چه فردای خوبیست در پیش
ز خاطر مبر رفتگان را، شهیدان- به خون خفتگان را-
به یادآور این را که گفتند: چه فردای خوبیست در پیش
مترس از حصار سیاهی، تو هم گوش بسپار گاهی
به یوسف که میگفت در بند: چه فردای خوبیست در پیش
اگر گرگهای سیاست، کمینکردگان ریاست
به جان تو میهن نیفتند، چه فردای خوبیست در پیش
میلاد عرفانپور
خردادماه ۱۴٠۳
@erfanpoor
39.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره شیرین شعرخوانی در محفل صمیمی با رئیس جمهور شهیدمان
پس از آن هم گلایه ای از فقدان جایگاه مناسب برای شعر در دولت داشتم که الحمدلله بارها شخصا پیگیر این مطالبه شدند.
@erfanpoor
Shab03Moharram1403[01].mp3
13.61M
چنین حکایت تلخی که دیده و که شنیده
سه سالهای که غم او به عمر نوح رسیده
شنیده قصه ی مادربزرگ را و ندانم
که نازدانهی زهرا، چه از «کشیده» کشیده
سه ساله ای که دمیدهست روضه های غریبی
به بازویش که شکسته، به قامتش که خمیده
عزیز جان حسین است و روی خار مغیلان
چقدر این سو و آن سو فرار کرده دویده
بمیرد آنکه کشیده ست معجر از سر طفلان
شکسته بادا دستی که گوشواره کشیده
سهساله ای که خودش زینبی ست با همه خردی
تمام رنج سفر را به جان خویش خریده
رقیه آیهی عشق است و امشب از سر بابا
شنیده آیهی قرآن، ولی بریدهبریده
پس از تحمل شام بلا و رنج اسیری
به حیرت است که خورشید او به طشت دمیده
از این شب-این شب دوری-، به صبح دیدن بابا
گذشته و نگذشته، رسیده و نرسیده
باصدای میثم مطیعی
شاعر : میلاد عرفانپور
هیئت آیین حسینی
@erfanpoor
Shab03Moharram1403[03].mp3
11.95M
مقصد حسین است
باصدای میثم مطیعی
شاعر : میلاد عرفانپور
هیئت آیین حسینی
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق حسین، در همه جای جهان یکیست
@erfanpoor
Shab09Moharram1403[02].mp3
14.49M
برادر! ابالفضلجانِ حسین!
مَه کاملِ آسمان حسین!
به یک خشم تو لشکری میگریخت
فدایت شوم مهربان حسین
فقیه و بصیری، خطیب و دلیر
علیخوی زهرانشان حسین!
همیشه به من «چشم» گفتی و کشت
سکوتت مرا، رازدان حسین
نشسته به چشمان تو تیرها
سیهچشم ابروکمان حسین!
نه تنها دو دست و دو چشمت؛ که بود
تمام وجودت ازآنِ حسین
که بر فرقت ای ماه من! زد عمود؟
که تیره شده آسمان حسین!
تو برگرد! دیگر کسی تشنه نیست
قرار دل کودکان حسین!
چرا ساکتی؟ کاشف الکرب من!
نبینم غمت را جهان حسین!
فتوحات کردی تو! بالا بگیر
سرت را! جهان پهلوان حسین
برادر! «برادر» صدایم بزن
صدایم کن ای خوشزبان حسین
سبکبال بر دست من میروی
چه سنگین شده امتحان حسین
به زهرا قسم! بیتو در این غروب
به آتش کِشند آشیان حسین
پس از تو، جوانمردِ امّالبنین!
اسارت رَوَد خاندان حسین
پس از تو، علمدار خوشغیرتم!
کجا میرود کاروان حسین...
میلاد عرفان پور
@erfanpoor
به خونخواهی صدها شهید و مجروح جنایت خونین رژیم کودک کش در بمباران مدرسه تابعین غزه به هنگام نماز صبح
نماز صبح شد ، طلوع کرد اذان
به صف شدند باز، هزار ارغوان
به صف شدند باز، فرشتگان عرش
ز هر طرف رسید هزار کاروان
کمان کشیده اند چقدر حرمله
کمین گرفته اند... آهای... کودکان!
به زیر بال آه، پناه می برید
که نیست مادری در انتظارتان
گرسنگی بس است، شما و جوی شیر
بس است تشنگی، بهشت، نوش جان!
به روزنامه ها رقم زنید خون
خطابهای کنید که پاشود جهان:
کجاست التیام؟ کجاست انتقام؟
به این سگان هار، که می دهد امان؟!
بدا به غفلتِ مدافعان ترس
خوشا به غیرتِ مجاهدانمان
به لحظهای درنگ، تقاص میدهیم
نگاه کن ببین! نشان به این نشان!
🟥
ملافهای بکش بر این همه شهید
که تکه تکه اند... آهای آسمان!
میلاد عرفانپور
@erfanpoor
.
۳٠ دقیقه بامداد بود. پس از تماشای آخرین مسابقات قهرمان هامان در المپیک بیخواب شدم و به سرم زد همین الان بزنم به جاده شب را تهران بخوابم و صبح زود مشغول کار شوم. قهوهای خوردم و نشستم پشت رل. خیلی از قم دور نشده بودم که حس کردم پلکم سنگین شده شنیدن کتاب صوتی هم گویا سنگین ترش میکند. طبق معمول گفتم اولین مجتمع یا پارکینگ که ببینم توقف و استراحت میکنم... چشمانم یکهو واشد و پریدم از خواب. داشتم به بلوک وسط بزرگراه می زدم! فقط بی اختیار بلند گفتم: «یا اباالفضل» و فرمان را چرخاندم. همین کافی بود که در حِصنی از آرامش آن چند ثانیه دلهره آور چرخش ماشین و برخورد به گاردریل و خروج از جاده و چپ کردن و غلت زدن را بگذرانم. ماشین روی چرخ هاش متوقف شد. در راننده وا نمیشد. خودم را از در شاگرد به سختی بیرون کشیدم. معجزه شده بود. سالم و سرحال بودم و آرام. یک زن و شوهر جوان با آب و شکلات، یاری ام کردند و شرمنده. جوان دیگری با نیسان پایین آمد کمک کند. گفت: بالایی؟ مکثی کردم گفتم احتمالا منظورش این است که هوشیارم یا نه. گفتم بله بالام. گفت پس اگر پلیس آمد تست ندهی ها! دوزاریم افتاد. گفتم نه بابا پایینم! پایین پایین...
نمی دانم چرا اما خدا به من ناقابل و روسیاه عمری دوباره داد. ممنون از دعای خیر همه شما و عزیزانی که با اینکه حالم خوب بود حال پرسیدند و عیادت آمدند!
این رباعی را سال ها پیش نوشتم که بی ربط نیست:
در این اتوبوس کهنه و فرسوده
با مقصد گنگ و راه ناپیموده
در جاده ی لغزنده دنیا بودیم
با عشق-این رانندهی خوابآلوده
شعرها و نوشتههای میلاد عرفان پور
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیدیم که بارش از ادب، سنگین بود
هربار چه گرم و ساده و شیرین بود
این قوری سالخورده- این پیر غلام-
در ریختن چای سرش پایین بود
#چایخانه_امام_رضا
#میلاد_عرفان_پور
#یا_رضا_علیه_السلام
#تسلیت
کانال شعرها و نوشتههای میلاد عرفانپور
@erfanpoor
44.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شعر ماندگاری که برای امام رضا(ع) سروده شد؛ خاطره و شعر مرحوم محمدعلی بهمنی
در اردوی آموزشی شاعران جوان انقلاب اسلامی«آفتابگردانها»
#امام_رضا
#محمدعلی_بهمنی
#شهرستان_ادب
#آفتابگردانها
میلاد عرفان پور
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«نصرالله»
چه دارد میشود؟ ای داد از این پاییز! نصرالله!
خودت تکذیب کن اخبار را! برخیز! نصرالله!
خبر، از انفجار قلب ها و خانه ها دادند
خبر، بمب است و ویران کرده ما را نیز، نصرالله!
پسِ آن دودها ما «جاءَ نصرالله» می گفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دستآویز، نصرالله!
لبی واکن جهان ماندهست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسهی صبری که شد لبریز، نصرالله!
بگو از مرکز فرماندهی -از آسمان- با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز، نصرالله
حسین آمد به بالین تو این ساعت گوارایت
تو و دیدار یار و گریهی یکریز، نصرالله
خودت را سالها مجبور قید زیستن کردی!
چه شد یکسو نهادی جامهی پرهیز، نصرالله!
از این پس، ضاحیه در حاشیه هرگز نخواهد ماند
که قلب ماست بیروت شهادتخیز، نصرالله!
میلاد عرفان پور
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز نصرالله
میلاد عرفان پور
لینک پخش تلویزیونی
https://my.uupload.ir/dl/1LzMrQ0W
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این مصاف، آذرخش غیرت به قلب «انصافمردهها» زد
به کوری چشم «خودفروشان» و «سجدهبرغرببُردهها» زد
که اژدهاییست هفتسر؟! نه! گریخت صهیون بیپدر؟ نه!
در آتش انتقام ما سوخت، داغ ذلت به گُردهها زد
دوباره این غیرت مجسم، سپاه «تهرانیِ مقدّم»
کشیده بر گوش «ننگ تسلیم را غنیمتشمردهها» زد
به «رعد» و «زلزال» مرگبارش، به تیر «سجیل» و «ذوالفقار»ش
مجال افعی شدن نداد و به گردن «مارخوردهها» زد
در این شب بیکران، شگفتا سپیدهی غیرت شهیدان
ببین چه بیدارباشِ سختی به خیمهی خواببردهها زد
#میلاد_عرفان_پور
#حماسه_انتقام
#تلاویو_زیر_باران_موشک
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتند که استقامتش دیدنی است
از قدرت و امنیت و هیبت، غنی است
با موشک اوّلی خودش را... آری! 😂
گنبد نه! بگو آبکش آهنی است
#میلاد_عرفان_پور
#انتقام
#آبکش_آهنین_صهیونیزم
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه این عشق میشه جنگید
واسه این راه میشه جون داد
کاری دلی که به نیت و همت شخصی غلامرضاصنعتگر عزیز تولید شد، پیشکشی ناچیز به رهبر عزیزتر از جانم سیدعلی خامنه ای که عمرش دراز باد.
غلامرضا صنعتگر
ترانه: محمدمهدی سیار، میلاد عرفان پور
@erfanpoor
یحیی سنوار.mp3
1.26M
«یحیی»
شد داغی نو، بر ما آوار
یحیی السّنوار... یحیی السّنوار...
مردی وصفش: طوفان... طوفان...
نامش:گمنام، کارش پیکار
مردی چون رعد، حرفش کوتاه
مردی چون کوه، عزمش بسیار
مردی چونان: لشکر لشکر
هم بیمانند، هم بیتکرار
از خشم او، از چَشم او
دست صهیون افتاد از کار
در قربانگاه، چون اسماعیل
خلوت کرده ست، با یار انگار
باید خون شد در راه قدس
باید رد شد از این دیوار
ای دل ما را، همچون یحیی
بیسر با دوست تنها بگذار
میلاد عرفانپور
«آمین» کانال شعرهای میلاد عرفانپور
دنبال کنید↙️
@erfanpoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
عاشق نشدی وگرنه می فهمیدی..
پاییز بهاریست که عاشق شده است
خواننده امیر حقیقت
شعر : میلاد عرفان پور
تنظیم میکس و مستر : حسین موسوی
Download Music : https://B2n.ir/u49232
@erfanpoor
داشتم فکر میکردم چه باید گفت در این بحبوحه که این غزل سراغم آمد:
آن بزدلان سوار به ارّابه- بیزحمت مقاتله- برگشتند
تا بچهشیر باخت قمارش را، کفتارها به هلهله برگشتند
شد دُور، دُور چرتکهاندازان، بازیچهی محاسبه شد میدان
پس صفرهای از عدم آویزان، از نو به این معادله برگشتند
از بطن گاو شیرده جدّه، گوسالهی طلا متولد شد
تا دوستان یکدلهی چوپان، با
گرگهای این گَله برگشتند
از دشت های شعله ور شامات، خون هزار یوسف ما جوشید
تا نابرادران برادرکش، مست از سر معامله برگشتند
پس صبح کو؟ کبودشد این دنیا، در چنگ فتنه ماند بشر، تنها
قابیلیان به صحنهی جرم اما بعد از هزار سلسله برگشتند
تقویم، شرمسار ورق می خورد، تاریخ، کنج کافه عرق می خورد
خیل سیاسیونِ کمآورده، با روزنامهباطله برگشتند
بستند باز بیشرفان باهم، خونخوارها و خوشعلفان باهم
همسو شدند بیطرفان با هم... شمر و سنان و حرمله برگشتند
میلاد عرفان پور
@erfanpoor
گفتی به چه دلخوشی؟سوالت خوب است
گفتی که غریب...احتمالت خوب است
از شهر، دلم گرفته...برخواهم گشت
ای تنهایی! سلام! حالت خوب است؟
#میلاد_عرفان_پور
@erfanpoor