10. شما آسید هاشم حداد را دیده بودید؟
بله ایشان یک دکانی داشـت و نعل اسب درست می کرد. عاشق آقای #قاضی بود. می آمد و برای آقا خدمت افتخاری می کرد.
و آقای قاضی به او می گفت: من راضی نیستم این کارها را می کنی.
ایشان سید بسیار بزرگواری بودند، فقیر هم نبودند چون کربلا بود و یک حداد در این کار.
گاهی وقت ها یک چیزهایی می خرید و می برد در خانه آقای #قاضی؛ خادم ایشان آنها را قبول نمی کرد و ایشان میگفتند : که ما همه برادر هستیم. خادم آقا هستیم. این ها را ببر طوریکه آقا خبردار نشود.
ولی آقای قاضی بدون اینکه به ایشان بگویند خبردار می شد و سید هاشم را می طلبید. آقای قاضی به سید هاشم می فرمودند:
من به تو و به همه شمایی که می آیید این جا می گویم که من هم یکی هستم مثل شما. از کجا معلوم که شما چند نفر در کار من مبالغه نمی کنید و روز قیامت آن جاسم جاروکش کوچه ها رد شود و من هنوز در آفتاب قیامت ایستاده باشم؟!
قاضی را باید دید. با این حرف ها قاضی، قاضی نمی شود.
[مصاحبه سید عباس کاشانی]
#تواضع
#خدمت
#سیدعلی_قاضی
#سیدهاشم_حداد
https://eitaa.com/erfanvamanaviyat
علامه طباطبایی می گوید:
روزی در مسجد کوفه نشسته و مشغول ذکر بودم . در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام بهشتی در دست داشت و برای من آورده بود و خود را بمن ارائه نمود!!
همینکه خواستم به او توجهی بکنم ؛ ناگهان بیاد حرف استادم آقای #قاضی افتادم که گفته بود :
چنانچه در بین نماز و یا قرائت قرآن و یا در حال ذکر و فکر برای شما پیشآمدی کرد و صورت زیبایی را دیدید و یا بعضی از جهات دیگر عالم غیب را مشاهده کردید؛ توجهی ننمائید و دنبال عمل خود باشید!
بنابر این (از آن حوریه بهشتی) چشم پوشیده و توجهی نکردم!
آن حوریه برخواست و از طرف چپ من آمد و آن جام را به من تعارف کرد! من مجددا توجهی ننمودم و روی خود را برگرداندم! آن حوریه رنجیده شد و رفت!!
ادامه حرف علامه رحمه الله علیه:
من تا بحال هر وقت آن منظره بیادم می افتد؛ از رنجش آن حوریه متاثر می شوم!
https://eitaa.com/erfanvamanaviyat
.
آیت الله قوچانی می گفتند:
این آقای بهجت عصمت دارد، معصوم است، چونکه از اول بلوغ موفق شده که خدمت آقای #قاضی برسد و کسی که خدمت ایشان می رسید دیگر هیچ معصیت از او سر نمی زد. بعد هم رسیدند به مقاماتی که ... .
مصاحبه شیخ محمود قوچانی
فرزند آیت الله شیخ عباس قوچانی
https://eitaa.com/erfanvamanaviyat
.
بهار بود و تو بودیّ و عشق بود و امید
بهار رفت و تو رفتیّ و هرچه بود گذشت ...
#قاضی
#توحید
#وصال
https://eitaa.com/erfanvamanaviyat
طریق احراق❤️
عارف واقعى آن است که در هر حرکتى تنها محبوب را در نـظر بگیرد و دندان طمع از غیر او را از وجود خود بکشد و هیچ نفعى را در نظر نگیرد.
اما رسـیـدن بـه ایـن مـرحـله بـسـیـار مـشـکـل اسـت؛ چـرا کـه انـسـان هـر گـاه بـخـواهـد دل خود را از توجه به نفع و سودى تهى سازد، متوجه مى شود که مقصود و سود دیگرى انـگـیزه این ترک سود بوده است و اگر بخواهد آن انگیزه را نیز ترک نماید، باز متوجه تمایل نفسانى خویش به انگیزه دیگرى مى شود و بدین ترتیب هیچ گاه به مرحله احرار و آزادگـان نـمـى رسـد تـا خداوند تبارک و تعالى را بدون چشمداشت و تقاضایى عبادت نماید.
عارف بى بدیل، مرحوم قاضى طباطبایى براى درمان این بیمارى نفسانى روشى بـه نـام احـراق را پـیش گرفـته، و به دیگران نیز سفارش مى فرمودند. علامه طباطبایى پس از بیان این مساله مى فرمایند: روزى با استاد خود، مرحوم حاج میرزا على آقاى #قاضى این راز را در میان نهادم و استفسار و التـمـاس چـاره اى نـمـودم، فـرمـود:
بـه وسـیـله اتـخاذ احراق مى توان این مساله را حـل نـمـوده و ایـن مـعضل را گشود و آن بدین طریق است که باید سالک به حقیقت ادراک کند کـه خـداونـد مـتـعـال وجود او را وجودى طماع قرار داده و هر چه بخواهد قطع طمع کند (چون سـرنـوشـت او با طَمع است) لذا منتج نتیجه اى نخواهد شد و قطع طمع از او، ناچار مستلزم طـمع دیگرى است و به داعیه طمعى بالاتر و عالى تر از آن مرحله دانى قطع طمع نموده است، بنابراین چون عاجز شد از قطع طمع و خود را زبون یافـت، طبعاً امر خود را به خدا سـپـرده و از نیت قطع طمع دست برمى دارد، این عجز و بیچارگى ریشه طمع را از نهاد او سـوزانـیـده و او را پـاک و پـاکـیـزه مى گرداند... و علت اینکه این طریقه را احراق نامند، بـراى آن اسـت کـه یـکـبـاره خـرمـن هـستى ها و نیتها و غصه ها و مشکلات را مى سوزاند و از ریشه و بن قطع مى کند و اثرى از آن در وجود سالک باقى نمى گذارد. اگر کسى براى وصول به مقصود از این طریقه استفاده کند و در این راه مشى نماید راهى را که باید چندین سال طىّ کند در مدّت قلیلى خواهد پیمود.
در قـرآن کـریـم در مـواردى از طـریـقـه احراقیه استفاده شده است ... یکى از مواردى که در قرآن مجید از آن استفاده شده است، عبارت است از کلمه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون ؛ بـقره : 156) همانا ما ملک خدا هستیم و همه به سوى او باز مى گردیم .)... اگر انسان مـتذکر شود که خود او و هر چه از تعلقات و ما یملک اوست ملک مطلق خداست، یک روز به او داده و یـک روز مـى گـیـرد و کـسـى را در آن حق دخالتى نیست، وقتى که انسان به خوبى ادراک کرد که از اول مالک نبوده است و عنوان ملکیت براى او مجازى بوده و بدون جهت خود را مـالک تـخـیـل مـى نـموده است، البته در صورت فقدان متاثر نخواهد شد و توجه به این نکته ناگهان راه را بر او هموار خواهد نمود.
https://eitaa.com/erfanvamanaviyat
💠آیتالله یعقوبیقائنی(ره):
عارف عظیمالشان جناب آقای #قاضی «قدس سره» میفرمود:
کسی که معرفت نفس پیدا نکند هیچ چیز ندارد.
استاد بزرگوار آقای انصاری «قدس سره» هم روی این مطلب بسیار تاکید میکردند و در آن زمان که از ایشان تبعیت میکردم پیوسته به من میفرمودند که در معرفتنفس فکر کنم...
📚سفینةالصادقین
#وادی_السلام
#معرفت_نفس
#مراقبه
https://eitaa.com/erfanvamanaviyat