👆🏻
همین تجربه باعث شده بود هر زمان احساس دلمردگی پیدا میکردم و در مسافرتها و حتی کوچه و بازار با افراد کهنسال، خصوصاً روستایی مواجه میشدم، اگر احساس خوبی نسبت به وی پیدا میکردم، مانند شاگردی که استاد گمشدهی خود را پیدا کرده است، صمیمانه از وی میخواستم مرا نصیحت کرده و از تجربههای موفق خود در زندگی باخبر کند و سپس در مواردی ضبطصوت یا دوربین فیلمبرداری را روشن میکردم و درنهایت در پایان گفتگو میدیدم دلم زنده و شاد شده است از وی خداحافظی میکردم و زمانی که به خانه برمیگشتم بارها آن فیلم یا صدا را گوش میکردم و حالم خوب میشد.
بهتدریج متوجه شدم برای اینکه حالم خوب شود و دلزنده و واقعاً شادم شوم، نهفقط من بلکه هرکسی سعی کند با عقل خودش رفیق شود و به توصیههایش صمیمانه گوش کند و مخصوصاً خلوتی دوستانه بین خود و خدایش داشته باشد، لذتی را میبرد که نشستوبرخاست با نزدیکترین، بهترین و صادقترین دوستانی که بشود تصور کرد نیز با آن قابل رقابت نیست.
باید آنقدر به رابطهی خردمندانه و دوستانه با آفریدگار خویش ادامه دهیم که أنس با او، همهی ذهن و وجودمان را پُر کند تا دیگر حتی یک ثانیه، احساس نگرانی و اندوه نتواند به درون ما نفوذ کند.
البته روشن است برای فاصله گرفتن از برخی نزدیکان، دوستان و برخی مردم که حتی علیه خداوند و بندگان صالح، شبهه پراکنی یا توهین میکنند لازم است تابع عقل، شرع و تجربه باشیم تا این فاصله گرفتن، بدون حاشیهی زائد، عادلانه، عاقلانه، مدبرانه و مخصوصاً به همراه دعا و کمک گرفتن جدی از خداوند مهربان همراه باشد.
البته فاصله از برخی افراد که از کودکی با ایشان مأنوس بودم و دوستانی که فکر و هدفشان با من همخوانی نداشت، خصوصاً اینکه آنها مرا بسیار دوست داشتند، برایم سخت بود اما بهتدریج و با گذشت زمان، آسان و آسانتر و درنهایت فوقالعاده لذتبخش شد.
نکته قابلتأمل اینکه متوجه شدم همین فاصله گرفتن بهتنهایی، بسیار مؤثرتر از گفتگوهای بعضاً جدلی من با ایشان شده است بهطوریکه چهبسا برخی از ایشان متوجه کارهای غیرانسانی خود شدند و با ارسال پیام که دلشان برایم تنگ شده بهنوعی این حقیقت را بروز میدادند؛ اما وقتی ایشان را از نزدیک میدیدم بازهمان آش بود و همان کاسه.
این تجارب تردیدی برایم باقی نگذاشت که همنشینی من با کسانی که دنبال حقیقت و اهل استدلال منطقی نیستند و در عوض دوست دارند به انکار واضحات و تمسخر و جسارت به مقدسات روی بیاورند، به ایشان کمک خواهد کرد که راحتتر به این کارهای نادرست، ادامه دهند و همین اشتباه برای اینکه، شادی از ته دل و راحتی وجدانم را تبدیل به کابوس و رنج و ناراحتی کنم کافی است.
از دلایل مهمی که باعث شد اجازه دهم یقین مستدل به وجود خدا در من ریشه بدواند و در ادامه بتوانم تحقیق در شناخت دین و مذهب خردمندانه را نیز با فکری آزاد و با یقین کامل به پایان برسانم، این بود که نهتنها، فامیل، نزدیکان و حتی دوستان قدیمیام را در جریان تحقیق خویش قرار ندادم، بلکه بهطریقاولی از کسانی که بهوسیلهی کتاب، کلیپ و نوشتههای ملامت بار خویش، تلاش میکنند تا وسوسههای ذهنی و شبهاتشان را مانند بارِ کامیون، در ذهن مخاطب خالی کنند، دوری نمودم و همین باعث شد ذهنم از مگس مزاحم وساوس ایشان در امان بماند و همین کمک بزرگی به من کرد تا با گسترش اطلاعات و تجربهام، به یقین کاملاً با ثابت و استوار دست پیدا کنم، بهطوریکه بعدازاین یقین، مناظره و گفتگوی من با ناباوران مشهور و غیر مشهور که منبع ایجاد شک و شبهه پراکنی هستند، نهتنها کوچکترین اثر منفی بر من ندارند بلکه هر بار یقین مرا، ریشهدارتر، استوارتر، علمیتر، مستدلتر و خردمندانهتر میکنند و با انتشار این مناظرات و گفتگوها و تجارب، افراد زیادی در گام اول از شک خارج میشوند و در قدم دوم میتوانند یقین ثابت و همیشگی را تجربه کنند.
شما از من خواستید برایتان دعا کنم که البته بعد از گفتگوی قبلی برایتان دعا کردم و بازهم دعا خواهم کرد، چون به تجربه یقین دارم که دعا با زبان خودمانی و صادقانه، خصوصاً برای دیگران، کارها را به طرز محسوس و غیرقابلانکار، آسان و هموار میکند.
به تجربه عرض میکنم اگر شما در همین مسیری فعلی خود بدون اینکه فشار غیرمنطقی به خود بیاورید، ثابتقدم بمانید و در مسیری جدا و با فاصله از مسیر بدفرجام ناباوران و افراد ضعیف حرکت کنید و به مطالعه و تحقیق خود ادامه دهید، خداوند لذتِ گشایش را به شما نیز قطعاً خواهد چشاند (این قانون خداست که مجرب و قطعی است) و کارها را برای شما روزبهروز آسانتر و لذتبخشتر خواهد نمود.
ادامه 👇🏻
👆🏻
آنوقت خودتان به تجربه خواهید دید که سرزنش دیگران نهتنها خم به ابروی شما نخواهد آورد بلکه همین سرزنش تبدیل به لذت، تفریح، رشد و پیشرفت مضاعفتان خواهد گردید و تازه آن زمان باید مراقب باشید که از اینهمه لطف خدا دچار غرور و خودبرتربینی نسبت به دیگران نشوید.
علت اینکه از لطف خدا لذت میبرید این است که به تجربه خواهید دید که سرزنش دیگران که روزی شمارا رنج میداد، امروز مطلقاً برای شما بیاهمیت شده است تا جایی که بهجای ناراحتی از ایشان، صادقانه از خدا میخواهید اگر صلاح میداند ایشان را هدایت کند تا آنها نیز مانند شما از غفلت خارج شده و لذت و آرامش با خدا بودن را از اعماق جان بچشند.
البته تا رسیدن به مرحله أنس دائم با خدا که نتیجهی قطعی آن خلاصی از هر اضطراب و اندوه و رسیدن به شادی واقعی و یقین دائم است، باید باورها را –همانطور که در کتاب اثبات آوردهام- خشت به خشت درست چید و برای رسیدن به این هدف لازم است مانند کوهنوردی عاقل و صبور از دامنهی کوه به سمت قله حرکت نمود و هر قدم خود را بدون عجله و حساب شده برداشت تا در کمترین زمان ممکن و معقول، به نوک قلهی کوه رسید.
دوست دارم بازهم تأکید کنم اگر در همین مسیر ثابتقدم بمانید، مطمئن باشید نهتنها دیگر هرگز دچار شک و تزلزل اعتقادی توسط احدی نخواهید شد بلکه برای یکلحظه نیز حاضر نیستید از چنین مسیر خردمندانه و لذتبخش و متفاوتی فاصله بگیرید.
اگر هر خطا یا اشتباهی از ما در زندگی سر زده یا خدایناکرده در آینده سر بزند، اما درعینحال تلاش کنیم صادق باشیم و در مسیر اصلاح آن خطا، بهاندازه توان قدم برداریم، خداوند آن خطا یا اشتباه را نهفقط میبخشد بلکه تبدیل به پلی جهت موفقیتهای جدید خواهد نمود و همینکه خداوند میبیند ما با همهی زمین خوردنهای پیدرپیمان، با او صادق هستیم، او نیز بدبیاریها را از زندگی ما دور خواهد نمود.
اما اگر با خدا و وجدان خود صادق نباشیم، قاعدتاً پس رفت خواهیم کرد و زندگی روزمرهی ما سختتر شده و به هم خواهد پیچید.
همواره فراموش نکنیم خداوند هرکسی را فقط بهاندازهی توان و استعدادش آزمایش خواهد کرد نه بیشتر، پس شما نیز مطمئن باشید هرگز در آینده چیزی که خارج از ظرفیت و توانتان باشد را قطعاً تجربه نخواهید نمود و بیتابی ما در مشکلات، به خاطر تصور غیرواقعی از مشکلات است که نتیجهی ترس از غیر خداست.
رسیدن به موفقیت حقیقی در زندگی، بستگی به نوع انتخاب من و شما دارد که آیا بهراستی میخواهیم در مسیر خردمندانه که قطعاً باعث شادی و نشاط واقعی میشود ثابتقدم بمانیم یا اینکه میخواهیم در مسیر وسوسه، شک و چیزهایی که ظاهرش بسیار فریبنده است اما در عمل باعث غم و سختی و افسردگی میشود، قدم برداریم!
همانطور که جمعی از ناباوران و کسانی که دچار شک شده اما تلاش کافی برای رفع آن نداشتند پرده از دنیای ترسناک خود برداشته و مرتب به من اطلاع میدادند که با چه وسوسههای شدید ذهنی که مانند کنه به جانشان افتاده بود و با چه افسردگیهای سخت و رنجهای وحشتناکی دستبهگریبان شده بودند و بعد از مدتها بالأخره از مرکب غرور و غفلت پایین آمده و به حقیقت و عزت واقعی رسیدند و اینک در پناه خداوند، شادی خیلی زیاد حتی بیشتر از دوران کودکی و نوجوانی خود را تجربه میکنند.
شما هم برای من خصوصاً نسبت به آنچه از من خواستید، (تلاش برای روشنگری دیگران) دعا کنید.
من (با قرائن عقلی و نقلی) به اجابت دعای شما مخاطبان محترم که صادقانه دوست دارید نسبت به آفریدگار خود معرفت و شناخت کافی پیدا کنید و سختیکشیدهی این راه هستید بسیار امیدوارم.
همیشه در مسیر درست موفق باشید.
ادامه 👇🏻
👆🏻
🗣 آقا خیییلی ممنون از لطفتون، چشم براتون دعا میکنم من الآن یه هفتس نمازمو دارم میخونم هرچند خیلی دلی نیست و به کیفیت گذشته نیست ... چون خودم احتمال میدم بسیار فایده داشته باشه، به نظرم شما فرشته اید.
من مطالعاتمو ادامه میدم و مطالبتونو ولی یکم ته دلم میترسم از فامیلام و چون مجبورم هر از چند گاهی ببینمشون، ولی خدارو شکر، خدارو صد هزار بار شکر خیلی حالم بهتر شده الآن
خدا میدونه قاتی کرده بودم روزگارم شده بود گریه فقط.
چون زندگی ای که خدا نباشه توش هیچ فایده ای نداره، من واقعا زندگی بدون خدارو نمیخوام.
خیلی ممنونم از شما و خیلی دوستون دارم. سپاس فراوان. خدانگهدار.
مخاطب محترم فوق در ادامه، شبههای را از فامیل خداناباور خود مطرح نمود، که در نوبت بعدی به همراه پاسخهای علمی، مستند و خردمندانه به آن خواهیم پرداخت.
📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_یک بخش ۳
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت چهارمجهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. بعد از پاسخ به سؤالات فردی که با شبهات یکی از فامیلهای خداناباورش، دچار شک به خدا شده بود، وی در ادامه شبههی زیر را مطرح میکند + پاسخ این قسمت: روش مواجهه با فرار به جلوی ناباوران که یکی از ترفندهای تکراری و نخ نمای آنها جهت ایجاد شک در افراد کمتجربه است. 🗣 خدارو صد هزار بار شکر خیلی حالم بهتر شده الان ... من واقعا زندگی بدون خدارو نمیخوام هرچند همون فامیلمون میگه زندگیتو به خدا گره نزن و نتیجت از قبل معلوم نباشه تا اگه یه روز فهمیدی خدا وجود نداره داغون نشی ولی من نمیتونم واقعا، آقا هیچجوره ته دلم باور نمیکنم خدا نباشه، ولی خیلی اذیت میشم از اون حرفها و بحث ها #پاسخ در مورد ادعای فامیل خداناباور این فرد، روشن است که سخن او –که در ادامه توضیح خواهم داد- دقیقاً در مورد خودش و سایر ناباوران تطبیق دارد نه طرف مقابل. این نوع سخن گفتن که در اصطلاح به آن فرار به جلو میگویند یکی از فرمولها و ترفندهای بسیار تکراری و نخ نمای ناباوران است که اگر افراد کمتجربه یا کسانی که در حال تحقیق در مورد خدا هستند، این ترفند را بشناسند مسلماً دیگر متأثر از شبهه پراکنیهای ناباوران در قالب کتاب، کلیپ و غیره نخواهند شد. فرار به جلو در مورد فردی مصداق دارد که انتقادی به وی وارد میشود که او قادر به دفاع منطقی از آن انتقاد نیست. این فرد درحالیکه میداند حق با طرف مقابل است و خودش اشتباه کرده است، چون شجاعت و صداقت کافی برای اقرار به آن را ندارد با فرار به جلو تظاهر میکند که حق با اوست و طرف مقابل اشتباه کرده است، تا بدینوسیله خود را که در موضع ضعف است در موضع قدرت نشان دهد و طرف مقابل که در واقع حق با اوست و در موضع قدرت قرار دارد را ناحق و در موضع ضعف و پاسخگو نشان دهد. اما چرا ناباوران بااینکه میدانند حقیقت چیست اینگونه از ترفند زشت و غیرانسانی فرار به جلو برای معکوس نشان دادن حقیقت استفاده میکنند تا در دل خصوصاً نوجوانان و افراد کمتجربه شک ایجاد کنند؟ میتوانم بهجرئت بگویم با تمام ناباورانی که تاکنون گفتگو داشتهام، بدون استثناء، خودشان هم میدانستند که حتماً خدا وجود دارد و محال است این جهان با چنین قوانین و طراحی فوقالعاده هوشمندانه، سراسر بیهدف، شانسی و خود به خودی به وجود آمده باشد. اما حداقل آن چیزی که ناباوران در آن هیچ شکی ندارند این است که انکار خدا و حتی متوقف شدن در شک، خلاف احتیاط عقلی است که هر انسان عاقل در زندگی روزمره به احتمالات بسیار کمتر از این در عمل اهمیت میدهد (مثل احتمال ابتلا به ویروس کرونا)، چه رسد به نادیده گرفتن احتمال وجود خدا که سرنوشت ابدی انسان به آن گره خورده است و هر عاقلی می داند باید هر چه زودتر تلاش کند تا شبهاتی که منجر به شک او شده است را بدون تعصب و صادقانه پاسخ دهد و روشی را اتخاذ کند که علت اساسی شک به خدا را از ریشه بخشکاند تا دیگر هرگز به وجود خدا دچار شک و تردید نشود که من این روش را در کتاب اثبات، خدا دین و مذهب خردمندانه توضیح دادهام. اما ناباورانی که عمداً در شک به خدا توقف میکنند، هرچه عمرشان رو به پایان میرود، چه بخواهند و چه نخواهند، احساس بلاتکلیفی و ترس بیشتری نسبت به حال و آینده در ایشان ایجاد میشود بهطوریکه این شک مانند خورهای به جانشان میافتد که چه بخواهند یا نخواهند روحیه و زندگی ایشان را «داغان» خواهد کرد. این افراد وقتی با وجدان خود تنها میشوند، (مثلاً بعد از بیداری از خواب)، و نگرانیشان به اوج میرسد با خود میگویند: من به وجود خدا شک پیدا کردهام و نمیدانم که آیا واقعا وجود دارد یا ندارد اما اگر واقعاً وجود داشته باشد، همانطور که بزرگان خداناباور مانند داوکینز هم احتمال وجود خدا را میدهند (📽)، آنوقت تکلیف من چیست و چه بلایی سر من میآید؟ من که الان فرصت دارم تا شک به خدا را برطرف کنم اما اگر عمداً امروز و فردا کنم و بمیرم، آنوقت بعد از مرگ برای نجات از مجازات ابدی خداوند چهکاری از دست من برمیآید؟ اگر خداوند به من بگوید من به تو فرصت کافی دادم تا با تفکر در مخلوقاتم بتوانی شک خودت را تبدیل به یقین کنی و همچنین به تو فرصت توبه و وعدهی بخشش و اصلاح همه خطاهایت را دادم اما استفاده نکردی، آن وقت من چه جوابی دارم که بدهم؟! ادامه 👇🏻
👆🏻
البته برخی از ناباوران بالاخره قبل از رسیدن مرگ در این زندگی کوتاه، راه صداقت را در پیش میگیرند و به ندای وجدان خویش پاسخ مثبت میدهند اما برخی دیگر راهی خلاف احتیاط و بدون صداقت را انتخاب میکنند و با استفاده از ترفندهای گوناگون تلاش میکنند تا به هر قیمت از ندای وجدان خود فرار کنند درحالیکه به تجربه میدانند این تلاش عذاب وجدانشان را بیشتر و زندگی آنها را سختتر میکند.
فرار به جلو برای ساکت کردن ندای وجدان خویش
یکی از ترفندهای ناباوران برای خفه کردن ندای وجدان خویش و نجات از استرس و افسردگی شدید که بهخاطر انکار خدا یا شک در خدا دامنگیر ایشان شده است این است که با افراد کم سن یا کمتجربه که توانایی رفع شبهات را ندارند وارد گفتگو میشوند.
ناباوران چون خودشان هم به خوبی میدانند شک آنها نسبت به خدا، خلاف وجدان بیدار و خلاف عقل سلیم است، بنابراین در ابتدای گفتگو با افراد فوق سعی میکنند، از ترفند «فرار به جلو» استفاده کنند تا بدین وسیله خودشان را کاملاً حق به جانب نشان دهند.
در نتیجه برای مخفی کردن ضعف منطق خود، تلاش میکنند بااعتمادبهنفس کاملاً ساختگی مخاطب خود را تحت تأثیر قرار دهند تا بدین وسیله شک غیرخردمندانه خود به خدا را مانند ویروس به ذهن مخاطب منتقل کنند.
مثلاً با اعتمادبهنفس میگویند: «وجود خدا و وجود غول چراغ جادو هر دو خرافات هستند اگر چه احتمال دارد که هم خدا وجود داشته باشد هم غول چراغ جادو اما هیچ دلیل و شواهدی نداریم که بتواند وجود غول چراغ جادو و خدا را ثابت کند»!
اما حقیقت این است که برای اثبات وجود غول چراغ جادو، هیچ دانشمند و حتی آدم عادی در طول تاریخ یک دلیل و شاهد نیز ارائه نکرده است، درحالیکه برای اثبات وجود خدا دقیقاً حقیقت برعکس است و صرفنظر از هزاران دلیل و شواهد علمی از هزاران هزار دانشمند جهان در طول تاریخ، ساختار هوشمندانه تکتک موجودات جهان که مقابل چشم همگان ست، بهتنهایی برای ایجاد یقین و اطمینان به وجود طراح فوقالعاده هوشمند موجودات جهان (خدا) کافی است.
برگ درختان سبز در نظر هوشیار
هر ورقی دفتری است معرفت کردگار
همانطور که ساختار هوشمندانهی یک نقاشی ساده -ولو مربوط به هزاران سال قبل- بهترین دلیل و شاهد برای اثبات وجود نقاش آن است، بدون اینکه به آوردن حتی یک دلیل دیگر (ازجمله دلایل علمی) نیاز باشد و کوچکترین تردید در اینکه این تابلوی سادهی نقاشی محال است خودش بدون وجود نقاش، خود به خود و تصادفی کشیده شده باشد باقی نمیماند، چه رسد به طراحی فوقالعاده هوشمندانهی جهان که قابل مقایسه با طراحی یک تابلوی نقاشی نیست!
اما یکی از اهداف ناباوران از طرح این مغالطههای غیرصادقانه که با آن در دل افراد کمتجربه شک میاندازند این است که هنگام عذاب وجدان، بتوانند خطاب به وجدانشان بگویند:
«دیدی نگرانی تو بیخود بود؟ دیدی من با یک خداباور صحبت کردم و او حرفی برای گفتن نداشت؟ دیدی او هم مثل من دچار شک شد؟ دیدی من الکی دچار شک نشدم؟ دیدی حق با من بود؟ دیدی ... پس دیگر آسوده باش و اینقدر به پر و پای من نپیچ و نمک روی زخمم نپاش و غر نزن و دست از سرم بردار و ولم کن»!
درحالیکه خودشان هم میدانند این ترفندها و نقش بازی کردنها، هرگز وجدان ایشان را فریب نمیدهد، که به قول معروف وجدان یگانه محکمهای است که نیاز به قاضی ندارد، به همین دلیل این افراد تا آخرین لحظهی عمر درگیر ندای وجدان خویش هستند و از نگرانی و افسردگی پیوسته که زندگی ایشان را «داغان» کرده است رنج میبرند، رنجی که باعث میشود جسم و روانشان را زودتر از دیگران پژمرده و خسته کنند.
تقریباً اکثر افراد کمتجربهای که دچار شک نسبت به خدا شدهاند و از من راهنمایی خواستهاند، توسط همین ناباوران و با ترفند «فرار به جلو» شکار شدهاند، ناباورانی که تلاش میکردند با پاشیدن تخم شک نسبت به خدا در ذهن این افراد مظلوم، آنها را نیز مانند خودشان دچار عذاب وجدان نموده و زندگیشان را تبدیل به جهنم کنند.
ادامه 👇🏻
👆🏻
این ناباوران که به تدریج حتی از اصول انسانی فاصله گرفتهاند، چون خود را در حال غرق شدن میبینند به اسم خیرخواهی و نجات از خرافات، با ناجوانمردی تمام تلاش میکنند تا دیگران را نیز با خود غرق کنند بلکه شاید بتوانند رنج ناشی از عذاب وجدان خودشان را با ایشان تقسیم کنند و درنتیجه استرس کمتری را تحمل کنند درحالیکه در عمل میبینند نتیجه بر خلاف انتظار آنها شده است و وجدان ایشان با تشر بیشتری به آنها میگوید: «چرا بهجای اینکه خودت تلاش کنی تا شکت را برطرف نمایی، یک انسان بیچاره و کمتجربهی دیگر را هم مثل خودت دچار شک و عذاب وجدان کردی؟
چرا به کسی که زندگی زیبایی داشت و به کمک خدا، داشت مشکلات زندگیاش را یکی بعد از دیگری با موفقیت پشت سر میگذاشت به دروغ گفتی که:
«زندگیتو به خدا گره نزن، که نتیجهاش از قبل معلوم نباشه تا اگه یه روز فهمیدی خدا وجود نداره داغون نشی»؟!
درحالیکه باید صادقانه حقیقت را به او میگفتی که: «از تجربهی تلخ من استفاده کن و مثل من زندگیات را به شک در خدا گره نزن و خیال نکن که نتیجهاش از قبل معلوم نیست و تو با انکار خدا آزاد میشوی، بلکه مطمئن باش شک به خدا زندگی را بیمعنا میکند، احساس داشتن ارادهی آزاد را از انسان سلب میکند و زندگی و شخصیت وی را به خاطر عذاب وجدان و افسردگی پیوسته از درون پوک و داغان میکند!»
حقیقت فوق به قدری مجرب و محسوس است که حتی برخی بزرگان خداناباور به آن اذعان دارند از جمله پروفسور ویل پرواین، استاد زیستشناسی در دانشگاه کرنل که یکی از معتبرترین دانشگاههای آمریکاست میگوید:
(همه چیز) با انکار خدا شروع میشود و سپس (بعد از خداناباوری) امیدت را به زندگی بعد از مرگ از دست خواهی داد، وقتی این دو را از دست بدهی، بقیه هم بهراحتی به دنبال آن دو از دست میروند و این نتایج برایت حاصل میشود: بیپایگی اصول اخلاقی و انسانی، معنا نداشتن زندگی و درنهایت آزادی برای انسان وجود نخواهد داشت و هیچ امیدی به معنای عمیق داشتن زندگی وجود ندارد!
این پروفسور که دچار تومور مغزی بود ادامه داد:
برادرم نیز پارسال ناامیدانه به خاطر بیماری لاعلاجی مرد و ما نمیتوانستیم کاری کنیم؛ من نمیخواهم اینطور بمیرم و اگر تومور من برگردد قبل از این مرحله خودم را با تیر میزنم.
بعدازاین مصاحبه پروفسور پرواین متوجه شد که تومور مغزی او برگشته است و مجری مشهور بن استین که این مصاحبه را با وی انجام داده بود، پرده از حقیقتی تلخ برداشت و گفت:
داستان انکار خدا (که) توسط دکتر پرواین (مطرح شد) در بین کسانی که مانند او فکر میکنند (خداناباوران) که با آنها مصاحبه کردیم معمول و رایج است.
جهت دیدن فیلم اعترافات فوق این عبارت را جستجو کنید: «اثر کنار گذاشتن خدا از زبان پروفسور خدا نا باور»
فریدریش نیچه -فیلسوف خداناباور- در مورد کابوس هولناکی به نام خودکشی میگوید: فکر خودکشی آرامبخشی قوی است ... با آن چه شبهای بد را که به خوبی میتوان گذراند!
📘 فراسوی نیک و بد، ص ۱۲۴
👤 دیلی میل، Daily Mail:
احتمال اینکه آتئیستها (خداناباوران) خودکشی کردن را انتخاب کنند بیشتر است.
مرکز ملی اطلاعات زیستفناوری آمریکا، National Center for Biotechnology Information:
«مذهب در برابر خودکشی نقش محافظتی ایفا میکند».
دانشگاه هاروارد، Harvard University:
«شرکت در مراسم مذهبی برای زنان موجب کاهش خودکشی میشود».
نیویورکتایمز:
«آتئیسم (بیاعتقادی به خدا) یکی از عوامل خودکشی است».
The New York Times:
ATHEISM A CAUSE OF SUICIDE
🌐 https://www.nytimes.com/1894/09/17/archives/atheism-a-cause-of-suicide-dr-macarthur-preaches-on-the-sin-and.html
آنچه از نظرتان گذشت، صرفاً نمونهای از ترفند غیرانسانی «فرار به جلو» توسط ناباوران بود با این هدف که یک حقیقت واضح و ثابت شده نسبت به خودشان را (عذاب وجدان و داغان شدن به خاطر شک به خدا)، برعکس نشان میدهند.
ناباوران استفاده از ترفند «فرار به جلو» را در مورد سایر ادعاهایشان نیز به کار میبرند تا حقیقت را وارونه نشان دهند ازجمله در شعارهای غلیظ خود میگویند: «ما فقط علم و عقل را قبول داریم» درحالیکه هر کس (مانند اینجانب) تجربهی مناظره با این افراد را داشته باشد مرتب میبیند هر زمان آنها احساس کنند حقیقت در حال روشن شدن است، به راحتی آب خوردن پای خود را روی هر دلیل علمی و عقلی که قبل از آن سنگش را به سینه میزدند و حتی پا روی نظرات خودشان میگذارند و تا جایی پیش میروند که ناچار میشوند برای انکار خدا، حقایق محسوس را نیز –به دلیل نسبیگرایی مطلق- صریحاً انکار کنند.
ادامه 👇🏻
👆🏻
توضیح بیشتر اینکه وقتی ناباوران متوجه میشوند که طرف مقابلشان فرد بیتجربهای نیست و مغالطههای خلاف عقل و مضحک ایشان، -مانند مثال غول چراغ جادو- بر وی تأثیر نمیگذارد بلکه میتواند شبهات ناباوران را با دلایل مستند علمی و عقلی از اساس رد کند، معمولاً از ادامهی گفتگو سرباز زده و حتی نظرات قبلی خود را حذف میکنند تا اجازه ندهند طرف مقابل دلایل خود را مطرح کند و بدین وسیله بیشتر دچار عذاب وجدان شوند.
ترفند دیگر ناباوران در مناظرات این است که عمداً تعداد زیادی شبهات خارج از موضوع اصلی را پشت سر هم مطرح میکنند تا اساساً فرصتی برای پاسخ به آنها با توجه به زمان محدود وجود نداشته باشد و به این وسیله میخواهند مانع شنیده شدن دلایل اثبات وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشت ساز شوند.
این افراد خیال میکنند با این ترفند میتوانند بعداً به وجدان خود بگویند: «دیدی من با فرد با اطلاعی از خداباوران گفتگو کردم و او هم به فلان شبهه من هیچ پاسخی نداد»؟!
من بارها با چنین ترفند سخیفی از ناباوران روبرو شدهام اما خوشبختانه به دلیل تجربهی کافی از فرصت استفاده نموده و اجازه ندادهام حتی یک شبهه از شبهات فراوان ایشان بیپاسخ بماند، یا اگر واقعاً دیدم فرصتی برای پاسخ وجود ندارد، خیلی روشن و صریح به طرف مقابل میگویم: «همانطور که خودتان هم میدانید شما با طرح این شبهات رگباری و پشت سر هم، تلاش میکنید از محور اصلی گفتگو خارج شوید چون هیچ علاقهای به روشن شدن حقیقت در موضوع اصلی ندارید، در حالی خودتان و مخاطبانی که شاهد گفتگو هستند، میتوانند با کمی جستجو مطمئن شوند تکتک شبهاتی که مطرح کردید، پاسخهایی کاملاً شفاف و محکم دارد که جای هیچ شک و ابهامی را باقی نمیگذارد».
این روش پاسخ به ناباوران، باعث میشود که تلاش ایشان برای خفه کردن ندای وجدان خودشان و مخاطبان همفکرشان بیشازپیش ناکام بماند بلکه به ایشان کمک کند تا هر چه زودتر به ندای وجدانشان پاسخ مثبت دهند و از رنج جانکاهی که خود را به آن دچار کردهاند نجات پیدا کنند.
من در قسمت بعدی (فردا)، گزارشی از مناظره خود با فردی که اسم خود را کابوس مسلمانان گذاشته بود ارائه خواهم داد تا روشن شود که چگونه ترفند فوقالذکر وی تبدیل به فرصتی برای من شد و این فرد که در ابتدا با هتاکی و تندی مناظره را آغاز کرد در پایان نرم شد به طوری که من بر خلاف انتظارم به هدایتش امیدوار شدم.
📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_یک بخش ۴
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت پنجمجهت نتیجه بهتر، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. ادامهی پاسخ به سؤالات فردی که با شبهات یکی از فامیلهای خداناباور خویش دچار شک شده بود. این قسمت: چگونه در گفتگو با ناباوران، میتوان ترفند فرار به جلو و خارج شدن از موضوع توسط ایشان را خنثی نمود؟ با ذکر تجربهی اینجانب در یکی از مناظرات با ایشان. فردی از ناباواران که اسم خود را «کابوس مسلمانان» گذاشته بود، دو فیلم از مناظرات ویدئوییاش را برایم ارسال و درخواست مناظره نمود که امیدوارم روزی موفق شوم صوت و متن این مناظرهی روشنگرانه را منتشر نمایم. این فرد مایل بود نظرش را صوتی (Voice) ارسال کند که احیاناً بعداً بتواند در صفحهاش بارگذاری نماید، بنابراین به او گفتم اگر واقعاً به دنبال حقیقت است -نه تهیهی خوراک برای صفحهی خویش- در این صورت این مناظره، نتیجهی آزاد و مفید برای وی به دنبال خواهد داشت. قرار شد این فرد آتئیست (خداناباور) در ابتدا مقدمهای بگوید و من هم مقدمهای، سپس مناظره را در موضوعی که او مشخص نموده بود آغاز کنیم. موضوع وی، ازلی بودن جهان بود. با توجه به اینکه از ترفند ناباوران در فرار به جلو و طرح شبهات خارج از موضوع، خبر داشتم، به این فرد مرتب تذکر میدادم اگر شبههای خارج از موضوع اصلی مطرح کند، لازم است وقت کافی برای پاسخگویی داشته باشم. او این تذکر را جدی نمیگرفت و در همان مقدمهی خود، تعداد فراوانی شبههی خلاف واقع و خارج از موضوع بیان کرد، بهطوریکه میتوانم بگویم تقریباً هر کلامی که از دهانش خارج میشد، حاوی شبههای جدید بود که نیاز به توضیح مستقل داشت. صرفاً بهعنوان نمونه، وی با همان ترفند «فرار به جلو» برای برعکس جلوه دادن حقیقت، چنان قاطعانه و قطعی میگفت تعداد خداناباوران جهان بیشتر از خداباوران و تعدادان خداناباوران در حال افزایش است، که اگر سکوت میکردم و با آمار رسمی جهانی، خلاف واقع بودن ادعایش را ثابت نمیکردم، چهبسا شخص ثالثی که فاقد اطلاعات کافی بود بهاشتباه میافتاد. وقتی نوبت من شد شروع کردم به ترتیب به تکتک شبهات او با استناد به نظر دانشمندان و مراکز جهان پاسخ دادن (#علم_و_اندیشه). مثلاً در مورد تعداد خداناباوران، ابتدا به وی یادآور شدم برای یک محقق عاقل و آزاد که فقط حقیقت برایش مهم باشد، زیادی یا کمی پیروان هر باوری (چه خداباوران، چه خداناباوران)، دلیلی بر درست بودن آن باور نیست بلکه باید دلایل هر باور و اعتقادی را مستقل و آزاد بررسی و قضاوت نمود. اما صرفاً برای روشن شدن حقیقت، با مدارک مستند از رسانههای سکولار و ضد دین نشان دادم، ناباوران جهان در اقلیت محض هستند. مثلاً بر اساس بررسی که سال ۲۰۰۴ سازمان جاسوسی سیا در اطلاعاتنامه جهان انجام داد، تخمین زده شد فقط حدود ۲٫۴ درصد مردم جهان بی مذهب هستند. 🌐http://cia.gov/cia/publications/factbook/geos/xx.html#People همچنین در نظرسنجی توسط AP/Ipsos که در ده کشور انجام شد مردم ایالاتمتحده آمریکا –علیرغم اینکه شبانهروز توسط رسانههای ضد دین، بمباران اطلاعاتی میشوند- بیشترین اطمینان را از وجود خدا یا قدرتی بالاتر در خود نشان دادند (۲٪ بیخدا و ۴٪ ندانمگرا). ضمن اینکه آمار جهانی حاکی از رو به کاهش بودن تعداد ناباوران در جهان نیز هست. 🌐 http://webcitation.org/6F2l5jhHt جهت مشاهدهی متن فارسی منابع فوق به نشانی زیر مراجعه نمایید: fa.wikipedia.org/wiki/جمعیتشناسی_بیخدایی#cite_ref-13 همچنین کاهش تعداد ناباوران در بین افراد تحصیلکرده بیش از سایر مردم گزارش شده است تا جایی که روزنامهی بریتانیایی دیلی میل، Daily Mail، به تحقیقاتی (By analyzing data from a large national survey) اشاره میکند که بر اساس آن اذعان شده است: «افراد دارای تحصیلات آکادمی و دانشگاهی، گرایش بیشتری به دینداری دارند تا افرادی که اینگونه نیستند». 🌐 منبع انگلیسی: dailym.ai/2BAJDmq 🌐 منبع فارسی: http://btid.org/fa/news/139518 خوشبختانه من به تکتک شبهات خداناباور فوق، مانند آنچه گذشت بهصورت منطقی و مستند پاسخ دادم. وی که متوجه شد خلاف واقع بودن ادعاهای او آشکار شده و تلاش او نتیجهی عکس داده است، همانطور که انتظار میرفت به شدت غافلگیر شد و او نیز مانند سایر ناباوران وقتی متوجه شد طرف مقابل، توانایی رفع شبهاتش را دارد، سعی کرد بهانهای جهت ترک مناظره پیدا کند و زمانی که مطمئن شد سخنان من مستند به رسانههای غربی و نظر دانشمندان جهان است، برخلاف شعار غلیظ علم و عقلگرایی خود، با تندی و بدون نزاکت، مرتب میگفت نظرات دانشمندان و مستندات رسانههای غربی مذکور برایش هیچ ارزشی ندارد! ادامه 👇🏻
👆🏻
✔️ من همواره در مناظرات و گفتگوهای خود با ناباوران تجربه کردهام که ایشان ابتدا با عبارات تعارفگونه مانند «دوست عزیز» و ادعای اینکه چیزی جز عقل و علم را قبول ندارند و زیر بار خرافه نمیروند! سخن را آغاز میکنند، اما در مواجهه با ادلهی علمی و عقلی از دانشمندان جهان در اثبات وجود خدا، راه توهین به این دانشمندان را در پیش میگیرند و بهجای آوردن دلیل و سند، رسماً شروع به خیالبافی و بیان توهمات شخصی و خرافی خویش نموده و ثابت میکنند که به هیچ دلیل علمی، عقلی و به هیچ حقیقت و حتی نظرات و پندارهای فاقد سند خویش نیز کمترین اعتقاد و اعتمادی ندارند!
علت این رفتارهای دوگانه و متناقض روشن است چون این افراد به پیشفرضهای خودنقضکن مانند نسبیگرایی مطلق مبتلا شدهاند و بر اساس آن بهصراحت و بدون آوردن هیچ استثنائی میگویند: «هر حقیقت، نظر و دلیلی امکان دارد کاملاً اشتباه باشد»!
این فرد ناباور مرتب شبهات جدید و خارج از موضوع را مطرح میکرد و من نیز به او یادآوری میکردم که اگر باز هم شبههی خارج از موضوع مطرح کند باید به آن شبهه نیز پاسخ دهم.
روش فوق، در نهایت چارهای برای وی جز اینکه دست از شبهه پراکنیهای پیدرپی بردارد باقی نگذاشت.
من نیز با حوصله به تکتک شبهات وی پاسخ دادم و طبق معمول از اینکه این گفتگو نیز بر اطلاعات و عمق باورهایم افزود بسیار لذت بردم، بااینکه این مناظره از ساعت ۲ نیمهشب تا حدود ۱۲ ظهر (۱۰ ساعت پیوسته) ادامه داشت اما مانند دیگر مناظرات با منکران، آنچنان برایم لذتبخش بود که بسیار سریع گذشت تا جایی که در پایان مناظره، با نشاطتر نیز شده بودم!
اصرار من در بیپاسخ نگذاشتن حتی یک شبهه، باعث شد ترفند او (فرار به جلو و طرح شبهات جدید خارج از موضوع) نتیجهی عکس دهد و مخاطب، مطمئن شود که ادعاهای این فرد که همان تکرار شبهات ناباوران دیگر است، دقیقاً بر عکس آن چیزی است که آنها سعی در القاء آن دارند.
موضوع اصلی مناظره:
آتئیست مذکور معتقد بود طبیعت ازلی است (به وجود نیامده و از اول بوده است).
من نیز قاعدتاً از وی خواستم دلایل اثبات ازلی بودن جهان را که برخلاف دلایل علمی روز جهان است مطرح کند.
اما وی بهجای پاسخ، به ترفند نخنما و تکراری دیگری تمسک جست و گفت: مگر ازلی بودن جهان نیاز به اثبات دارد؟ و ادامه داد: تو که میگویی جهان ازلی نیست باید ادعایت را ثابت کنی!
این رفتار دوگانهی ناباوران در جایی است که دستشان از پاسخ خالی است، مثلا وقتی خودشان به خداباوران میگویند وجود خدا را برایم اثبات کن و پاسخی میشنوند: «مگر خدا نیاز به اثبات دارد؟ شما که مدعی هستید خدا وجود ندارد باید ادعای خود را ثابت کنید» ضمن اینکه اعتراف میکنند که هیچ دلیلی در رد خدا ندارند؛ به جای اثبات ادعای خود، به طرف مقابل میگویند تو باید پاسخ دهی نه من.
بینیاز از توضیح بیشتر است که هدف ناباوران از این رفتار نخنما، آوردن بهانه جهت فرار از پاسخگویی است تا افراد کمتجربه و کمسن متوجه خالی بودن دست ایشان از دلیل نشوند.
این نمونهها که امثال من پیوسته در مناظرات و گفتگو با ناباوران در حال تجربه آن هستیم، شواهدی است که نشان میدهد دلایل شک و انکار خدا توسط ناباوران مبتنی بر دلایل عقلی و علمی نیست، بلکه میتوان ریشهی دلایل ایشان را در نتایج آزمایشگاهی دانشمندانی که بر رفتار فردی و اجتماعی آتئیستها و اگنوستیکها، تحقیقات دقیقی انجام دادهاند جست.
وقتی فرد مذکور اقرار کرد هیچ دلیل علمی در ازلی بودن جهان ندارد، از میان دلایل بسیار به وسیلهی قانون دوم ترمودینامیک که مورد قبول همهی دانشمندان است، به وی ثابت کردم که ادعای ازلی بودن جهان یک ادعای قدیمی و کهنه است که صریحاً توسط علم رد شده است.
دکتر فرانک آلن، Frank Allen، استاد فیزیک زیستی:
برخی مدعیاند جهان از ازل وجود داشته است (بیآغاز و از اول بوده، اگر بخواهیم طبق) قانون ترمودینامیک- حرارت، (به این ادعا نگاه کنیم این قانون) ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن تمام اجسام به درجهی حرارت پست مشابه ای میرسند و دیگر انرژی قابلمصرف وجود نخواهد داشت و در این حالت دیگر زندگی غیرممکن خواهد بود.
با این فرض اگر جهان آغازی نداشت و از ازل موجود بود، باید پیشازاین مرگ و رکود حادثشده باشد.
خورشید سوزان و ستارگان و زمین آکنده از زندگی، گواه صادقی است بر اینکه آغاز جهان در لحظه خاصی از زمان اتفاق افتاده است، بنابراین جهان نمیتواند چیزی جز «آفریدهشده» باشد و ناچار باید یک علت بزرگ نخستین یا یک «خالق» ابدی که نسبت به همهچیز دانا و تواناست وجود داشته باشد که جهان را ساخته باشد.
📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۱۸، جان کلوور، چاپ سوم.
ادامه 👇🏻
👆🏻
👤 دکتر دیل استوارتزن دروبر، DAEL SWARTZENDRUBER، متخصص و عضو جمعیت خاکشناسی ایالت متحدهی آمریکا، دکترای فلسفه:
قانون دوم ترمودینامیک بولتزمن (Boltzmann) را همهی دانشمندان پذیرفتهاند.
بدین ترتیب همچنان که نگارنده نیز قبول میکند نظم و ترتیب موجود در طبیعت، نتیجهی طرح و (اراده و) مشیتی است که آن را ایجاب کرده و آنگاه وجود یک حکمت عالیه (طراح بسیار هوشمند) مسلم میشود.
📘 همان ص ۲۲۵
این فرد آتئیست، هر چه تلاش کرد این قانون مسلم علمی را زیر سؤال ببرد، تلاشش ره بهجایی نبرد.
با توجه به اینکه من از فرضیه یا نظریهی ابطالپذیر مانند تکامل، بیگ بنگ و غیره جهت رد ازلی بودن جهان دلیل نیاورده بودم بلکه به یک قانون مسلم علمی که مورد قبول همهی دانشمندان است استناد کرده بودم در نهایت از وی پرسیدم: یعنی شما این قانون علمی را قبول ندارید؟
او وقتی فهمید ادعای ازلی بودن جهان، در مقابل قانون مسلم علمی مذکور که مورد قبول همگان است قرار دارد، علیرغم تقلاهای فراوان چارهای جز پذیرش ازلی نبودن جهان برایش باقی نماند، به همین دلیل در پایان مناظره ضمن نرم شدن، بهصورت تلویحی و کمی هم شاید مستقیم از من خواست که شیپور پیروزی نزم.
من گفتم: آنچه برای من لذتبخش است روشن شدن حقیقت و آموختن چیزهایی است که نمیدانستم نه لذت بردن از پیروزی بر افراد! (لذا تاکنون نامی از وی نبردم بااینکه وی مدیر یکی از صفحات مجازی با اعضای نسبتاً زیاد است).
خوشبختانه این گفتگو که ابتدا با بداخلاقی و دادوبیداد این فرد آتئیست شروع شد، در انتها با نرمی قابل توجه وی ختم گردید و مرا به هدایت وی امیدوارتر کرد، بهطوریکه احساس کردم جا دارد برای هدایتش دعا کنم.
✔️ بعداً که وارد صفحه وی شدم تازه متوجه شدم، او قبل از این مناظره یکی از هتاکان بیشرم و تندرو نسبت به مقدسات بوده است، بنابراین به هدایتش بیشتر امیدوار شدم اگرچه هدایت فقط به دست خداست و این بستگی به خود فرد دارد که آیا بعد از روشن شدن حقیقت، به جای لج بازی و فرار از حقیقت، راه درست را انتخاب میکند و بر آن ثابت قدم نیز میماند یا خیر.
نتیجه:
وجود خدا یک حقیقت کاملاً بدیهی و آشکار است که دلایل و شواهد بیشماری (ازجمله ساختار هوشمندانهی تکتک موجودات) بر این حقیقت روشن، مهر تائید میزنند، به همین دلیل کسانی که تجربهی یقین مستدل به وجود خدا دارند، با آگاهی میگویند، هرکسی که در وجود خدا شک پیدا کرده است، کافی است تعصب را کنار گذاشته و آزاد و مستقل، نسبت به دلایل و شواهد موجود و محسوس، تحقیق و مطالعه کند تا شک و تردید او نیز به یقین مستدل و پایدار تبدیل شود.
اما از اینطرف ناباوران خودشان اعتراف میکنند که هیچ دلیلی در انکار خدا ندارند بلکه بزرگان ایشان مانند داوکینز نیز احتمال وجود خدا را رد نمیکند. (📽)
این حقایق برای یک محقق آزاد که فقط به دنبال حقیقت است تردیدی باقی نمیگذارد که دست شکاکان و منکران از داشتن حتی یک دلیل منطقی در رد وجود خدا خالی است.
ناباوران که متوجه خالی بودن دست خود هستند به ترفندهایی نظیر موارد مذکور (فرار به جلو، طرح شبهات خارج از موضوع) روی میآورند به این امید که حداقل در دل افراد کمتجربه و کمسن، نسبت به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشتساز شک بیندازند تا چهبسا آنها نیز مانند خودشان افرادی متعصب باشد و به همین دلیل همواره در شک و انکار و درنتیجه تجربهی زندگی تلخ و دردناک باقی بمانند.
بنابراین هر انسان عاقلی که واقعاً به دنبال حقیقت و زندگی شاد و آزاد است، اگر با ترفندهای ناباوران و اهداف ایشان که از نظرتان گذشت آشنا باشد، به کمک روش صحیح و علمی به شبهات و تردیدهای خود نسبت به خدا پایان میدهد (من این روش را در کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه توضیح دادهام) و خصوصاً تا زمانی که یقین به خدا در او به ثبات برسد از شبهه پراکنان و وسوسههای ذهنی ایشان فاصله میگیرد.
کسی که از ترفندهای ناباوران آگاه است، هر زمان ببیند این افراد سعی دارند ادعایی را با جدیت و قطعیت بیشتری به وی بقبولانند، بیشتر در درستی آن ادعا تردید میکند و اصولاً یک انسان آزاد و مستقل تا هر ادعایی را با رجوع به منابع معتبر راستی آزمایی نکند، هرگز تحت تأثیر آن قرار نمیگیرد چه رسد به اینکه آن ادعا را بدون تحقیق بپذیرد، تا مبادا او نیز مانند جمعی از مخاطبان محترم که به من گزارش دادند، دچار شبهه، شک، وسوسه شدید ذهنی و در نتیجه عذاب وجدان، کابوس، کاهش وزن و سپیدی مو از افسردگی، ضعف حافظه، خراب شدن اعصاب، بداخلاقی و غیره نشود.
در قسمت بعد، به گزارش گفتگو خود با فردی آتئیست که به همراه سگش برای پرهیز از احتمال ابتلا به ویروس کرونا ماسک زده بودند، خواهم پرداخت که به همین مناسبت (ماسک) برای وی دلیل آوردم که خوشبختانه وی نیز در نهایت نرم شد و با تشکر پذیرفت که در باورهای خود تجدید نظر کند.
📝 @esbatekhodavand
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن،
قسمت ششمجهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید. این قسمت: چگونه در یک گفتگو، ماسک زدن فردی خداناباور، برای پرهیز از احتمالِ ابتلا به ویروس کرونا اسباب هدایت وی را فراهم نمود؟ ادامه👇🏻
👆🏻
در جریان پرسش و پاسخ قبلی با فردی که توسط فامیل بیخدای خود دچار شک شده بود، شما با برخی ترفندهای ناباوران آشنا شدید که از آنها، برای ایجاد شک در دل افراد کمتجربه استفاده میکنند تا حقیقت را در ذهن ایشان وارونه نمایش دهند، مثلاً به آنها میگویند: «زندگی خودت را به خدا گره نزن که نتیجهاش از قبل معلوم نباشد تا اگر یک روز فهمیدی خدا وجود ندارد داغان نشوی».
در حالی در قسمتهای قبل با دلیل و ارائهی اسناد از مراکز و رسانههای سکولار روشن شد که خداناباوری، ندانمگرایی و توقف در شک به خدا سبب افزایش افسردگی، خودکشی و دیگر نگرانیهای بیپایان میشود و برعکس، باور به خدا نقش بازدارندگی از غلتیدن به مشکلات مذکور را ایفا میکند.
ادعای شک به خدا درحالی است که ناباوران نیز به خوبی میدانند شواهد و دلایل بیشمار، کوچکترین شک در وجود طراح و سازندهی جهان باقی نگذاشته است، تا جایی که بزرگان آتئیست و ناباور، مانند ریچارد داوکینز نهتنها از ارائه حتی یک دلیل در انکار خدا اظهار عجز میکنند، بلکه بهصراحت اعتراف میکنند که احتمال وجود خدا را میدهند.
جهت دیدن اعتراف فوق، این عبارت را جستجو نمایید:
«دلایل شنیدنی دانشمندانی مانند داوکینز در عدم وجود خدا»
یکی از دلایل چنین اعترافاتی، آنهم از زبان بزرگان آتئیست این است که آنها نیز بهدرستی میدانند نهتنها هیچ قانون علمی در رد خدا وجود ندارد بلکه تلاش ایشان برای مصادره به مطلوب فرضیات و نظریات علمی مانند بیگ بنگ، تکامل، انتخاب طبیعی، جهانهای موازی و غیره بدون استثناء، برعکس نتیجه داده و همگی مهر تأییدی بر وجود آفرینندهی جهان زدهاند که من در قسمتهای بعدی، به اخباری از مراکز علمی جهان اشاره خواهم کرد که نشان میدهد، نظریههایی مانند بیگ بنگ، سبب ترویج و تأکید بر خداباوری توسط دانشمندان شدهاند چه رسد به قوانین علمی که همهی دانشمندان بر آن متفقاند، مانند قانون دوم ترمودینامیک که تردیدی در اینکه جهان ابتدا دارد و آفریده شده، باقی نگذاشته است.
اما از اینطرف، خداباوران با اعتمادبهنفس و یقین کامل میگویند وجود خدا بهقدری بدیهی و قطعی است که اگر تمام قوانین، فرضیات و نظریات علمی در تائید وجود خدا را کاملاً کنار بگذاریم و حساب نکنیم، بازهم شواهد قابل مشاهده با حواس ۵ گانه در اثبات وجود خدا (یعنی ساختار هوشمندانهی تکتک مخلوقات) بهقدری آشکار و واضح است که به قول برخی دانشمندان مشهور، این شواهد بیشمار، برای کودکان نیز کوچکترین تردید در وجود آفرینندهی جهان باقی نمیگذارند.
ازجمله دکتر آندرو کانوی آیوی، ANDREW CONWAY IVY، دارای دکترای فلسفه، طب، علوم و حقوق در این زمینه میگوید:
«قانون طبیعی و مسلمِ علت و معلول چنان صریح و روشن است که حتی مغز کودک ۵ ساله نیز میتواند آن را درک کند و به وجود آفرینندهای در جهان پی ببرد. قبول این مطلب که این یک رشته علت (خودبهخود) از نیستی پیدا شده یا درنتیجهی تصادف به وجود آمده، سخیفتر از آن است که انسان بگوید که با ریختن یک لیوان آب بر روی زمین، میتوان نقشهی جهان را به دست آورد. آری، مسلم است که خدائی وجود دارد؛ من همچنان که به هستی خود اقرار میکنم به وجود و هستی او نیز اعتقاد دارم».
📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۲۷۰ و ۲۷۹، جان کلوور، چاپ سوم.
بنابراین در صورتی که حتی کودکان و مردم عادی کمترین اطلاع از دلایل علمی و استدلالهای عقلی در اثبات وجود خدا نداشته باشند، باز هم مشاهدهی طراحی هوشمندانهی مخلوقات که مقابل چشم همگان است به تنهایی کمترین تردیدی در وجود طراح و سازندهی جهان برایشان باقی نمیگذارد.
بنابراین اگر میبینیم برخی دچار شبهه و شک نسبت به خدا میشوند دلایل روشنی دارد ازجمله اینکه این افراد از طریق نادرست میخواهند به سؤالات خویش در موضوع خداشناسی پاسخ دهند مثلاً بدون داشتن اطلاعات کافی، به کتب، کلیپ و صفحات ناباوران مراجعه کرده و اسیر ترفندها و شبهات بیاساس ایشان میشوند و در نتیجه به عوارضی مانند وسوسهی ذهنی مبتلا میگردند آنهم نهفقط نسبت به وجود خدا بلکه حتی نسبت به امور محسوس.
خوشبختانه این افراد میتوانند با کمی تفکر و تحقیق (مانند مطالعهی همین نوشتار)، یکبار و برای همیشه بر تمامی شک و شبهات خویش غلبه نموده و یقین مستدل و پایدار به وجود خدا را تجربه کنند.
وقتی افرادی که دچار شک نسبت به وجود خدا شدهاند متوجه میشوند دست بزرگان خداناباور و ندانم گرا از آوردن حتی یک دلیل در انکار خدا خالی است بلکه حتی از سرناچاری به احتمال وجود خدا نیز اقرار کردهاند، عزمشان برای خارج شدن از شک، جزم میشود و تا رفع شک، جانب احتیاط عقلی را از دست نمیدهند.
ادامه 👇🏻
بهعنوان نمونه چندی پیش با فردی آتئیست (خداناباور) گفتگویی داشتم؛ وی در مواجهه با اسناد غیرقابلانکار (مانند مصاحبه با داوکینز) وقتی متوجه شد بزرگان آتئیست نیز احتمال وجود خدا را رد نمیکنند، وی نیز اذعان داشت در حد احتمال، وجود خدا را قبول دارد.
من با ذکر دلایل مستند علمی و عقلی به وی ثابت کردم که با وجود شواهد بیشمار و محسوس، وجود خدا یک حقیقت یقینی و غیرقابلانکار است و ادعای احتمال وجود داشتن خدا، ساختهوپرداخته شبههپراکنان است که متکی بر هیچ دلیل علمی و غیرعلمی و هیچ شواهد محسوس و غیر محسوس و هیچ استدلال منطقی و قابل قبول نیست.
اما سؤال من از شما این است: «اگر کسی مثل شما، خدا را در حد احتمال هم قبول داشته باشد، آیا تجربه و عقلش به او نمیگوید احتیاط کرده باید به لوازم این احتمال عمل کند»؟
در حین گفتگو چشمم به عکس حساب کاربری (پروفایل) این فرد آتئیست افتاد که عکس او و سگش را نشان میداد و هر دو جهت پرهیز از احتمال ابتلا به ویروس کرونا ماسک زده بودند.
به وی گفتم:
اگر فردی همینالان احتمال ولو کمی بدهد ویروس خطرناکی مانند کرونا روی دست اوست، (یا کودکی به وی بگوید غذایش سمی شده) آیا در عمل، حاضر است نسبت به این احتمالات -ولو خیلی ضعیف- کاملاً بیتفاوت باشد یا اینکه برعکس، به حکم عقل، چون جان خودش را دوست دارد، احتیاط را رعایت میکند و دستش را میشوید و هنگام خروج از خانه ماسک میزند و از خوردن غذایی که احتمال دارد سمی باشد و او را مسموم نماید جداً خودداری میکند؟
سپس خطاب به وی ادامه دادم: آیا تبعات بیاهمیتی به احتمال وجود ویروس کرونا و یا احتمال وجود سم در غذا، خطرناکتر است، یا تبعات بیاهمیتی به احتمال وجود خدایی که خالق جهان و آفرینندهی خود اوست و بیماری، سلامتی، مرگ، زندگی، غم، شادی، ثروت، فقر، عزت، ذلت، بهشت، جهنم و سرنوشت ابدی همه در دست اوست.
برای دیدن گفتگو با فردی ندانم گرا در همین موضوع جهت تشویق وی برای خروج از شک (کلیک) کنید.
درحالیکه حقیقت (نهفقط برای امثال من به عنوان محقق آزاد، بلکه) برای جمعی از مشهورترین دانشمندان جهان که برخی قبلاً از بزرگان آتئیست بودند، این است که ایشان هرگز سخن از احتمال وجود خدا به زبان نیاوردهاند بلکه با تکیه بر دلایل و شواهد روشن، به صراحت از یقین کامل و بدون اندک شک و تردید در وجود خدا سخن گفتهاند.
دانشمندان فراوانی که بهصراحت میگویند نتیجهی عمری تحقیق و تجارب علمی ایشان، جای هیچ تردید و ابهامی در وجود خدا برایشان باقی نگذاشته است ازجمله:
آنتونی فلو، (Antony Garrard Newton Flew) فیلسوف انگلیسی و معروفترین ملحد جهان در سال ۲۰۰۴، پس از حدود ۶۰ سال تلاش برای انکار «خدا» اعلام کرد که با تکیه بر اسناد و شواهد علمی، وجود «خدا» را پذیرفته است.
به گفتۀ او، چرخش وی در جهت عمل به این اصل اساسی رخ داده است که: «پیرو دلیل باش، هرکجا که تو را راهنمایی کرد».
فلو وی با آگاهی از اکتشافات جدید، بهویژه در حوزۀ ژنتیک، اعلام میکند که به «خدا» باور یافته است.
🌐 سایت دانشگاه تهران، https://jpht.ut.ac.ir/article_50452.html
دکتر جان کلولند کوترن، John Cleveland Cothran، متخصص، استاد شیمی و صاحب کرسی رشتهی ریاضی و فیزیک در شعبهی دولوث از دانشگاه مینسوتا:
از لورد کلوین که بزرگترین دانشمند فیزیک جهان این جمله به یادگار مانده است:
«اگر نیکو بیندیشید، علم شمارا ناچار از آن خواهد کرد که به خدا ایمان داشته باشید»
و من (جان کلولند کوترن) باید اظهار کنم که به این گفته کمال موافقت را دارم.
📘 اثبات وجود خدا، The Evidence of God، ص ۴۴، جان کلوور، چاپ سوم.
👤 دکتر آندرو کانوی آیوی، ANDREW CONWAY IVY، نائب رئیس دانشگاه ایلینویز:
شاید بعضی اشخاص همچنان که درگذشته نیز اتفاق افتاده وجود «خدا» را انکار کنند، ولی هیچکدام هرگز نتوانستهاند دلیل معقولی برای اثبات ادعای خود بیاورند.
هرگاه کسی دلیل عقلی بر انکار یا شک در وجود چیزی داشته باشد، (آنگاه) میتواند آن چیز را انکار کند.
ولی من تا امروز در تمام مطالعات خود کسی را نیافتهام که برهان قاطعی بر انکار وجود «خدا» داشته باشد، برعکس در اثبات وجود «خدا» دلایل معقول بیشماری دیدهام.
📘همان، ص ۲۶۶
دکتر پول ارنست آدلف، PAUL ERNEST ADOLPH، جراح، عضو کالج جراحان آمریکا:
من علم را از دین تفکیک میکردم و فکر میکردم آنچه از تحصیل علوم مادی به دست آورده بودم به «خدا» ربطی ندارند ... (اما تجربه) مرا از خواب غفلت بیدار کرد و تمام عقاید سابقم را تغییر داد و بهکلی عوض نمود؛ بلی، مسلماً خدا وجود دارد و با تجارب زیادی وجود خدا به من ثابت شده است و هم اوست که استخوانها و دلهای شکسته را شفا میبخشد.
📘 همان ص ۲۵۰ و ۲۵۶
خوشبختانه دیدم بهیکباره ورق برگشت و این فرد آتئیست بهجای مقاومت در مقابل حقیقت، نرم شد.
ادامه 👇🏻
👆🏻
من از وی دعوت کردم، کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه را مطالعه نماید و هشتگ #علم_و_اندیشه که حاوی صدها دلیل علمی و عقلی دانشمندان و مراکز علمی جهان در اثبات وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشتساز است را در فضای مجازی (مانند اینستاگرام) هر روز پیگیری کند.
وی پاسخ داد:
🗣 حتما میخونم و همچنین کتابی رو که معرفی کردید رو هم سعی میکنم (بخونم)
زحمت کشیدید برای من مگه میشه نخونم. 🌹🌹🌹
سپس با ارسال ایموجیهای گل از طرف وی این گفتگونیز مانند دیگر گفتگو با برخی ناباوران با خاطرهی خوش و به امید هدایت کامل ایشان به پایان رسید.
برخی از ناباوران، چون احتمال وجود خدا را کأن لم یکن نمیگیرند و وجداناً احتیاط را رعایت میکنند بعد از مدتی تحقیق، از شک خارج شده و از عذاب وجدان ناشی از شک به خدا که به قول خودشان «زندگی خوشبختترین انسان را تبدیل به جهنم نموده و جوان را خیلی زود پیر میکند» حقیقتاً نجات پیدا میکنند و به آرامش زائدالوصفی میرسند که قلم از بیان توصیف شادی و خندههای از ته دل آنها و اطرافیانشان که مدتها از آن محروم بودند عاجز است.
پ.ن: با توجه به صدها ساعت گفتگو و مناظره با ناباوران و دیگر اقشار مردم و پاسخ به حداقل دو هزار شبهه و سؤال ایشان، تجربه نیز به من ثابت کرده است که هدایت فقط به دست خداست.
زیرا بارها شاهد بودهام که برخی ناباوران با تندی و تهمت گفتگوی خود را آغاز کردند اما در مواجهه با شواهد و استدلالهای محکم در اثبات وجود خدا، بر خلاف انتظار، خیلی زود به ندای وجدان پاک خود پاسخ مثبت دادند و سپس با حالت دوستانه و نرمی از نگارنده خواستند تا برایشان دعا کنم که خداوند به ایشان کمک کند.
اما برخی ناباوران با اینکه با عباراتی مانند «بزرگوار، دوست عزیز و غیره» بسیار نرم و دوستانه گفتگو را آغاز کردند، وقتی متوجه شدند شبهات ایشان یکییکی و با دلایل و شواهد محسوس، پاسخ داده شده است و دیگر جای هیچ شک و انکاری در وجود خدا، برایشان باقی نمانده است، درست در یکقدمی نجات، حاضر نشدند با بیاعتنایی به وسوسههای ذهنی و هر گمان و تخمین بیاساسی که خودشان هم میدانند توجه به آنها عاقلانه نیست، به ندای وجدان خویش پاسخ مثبت دهند تا یکبار و برای همیشه از شک، افسردگی، زندگی سخت و نگرانیهای پیدرپی و بیپایان خویش نجات پیدا کنند؛ بلکه برخلاف آن نرمشی که در ابتدای گفتگو از خود به نمایش گذاشته بودند با عصبانیت و خشم شدید به هتاکی علیه خدا و هر دانشمندی که دلایل روشنی در اثبات وجود خدا از او آوردهام، پرداختند و نشان دادند برای اینکه حقیقت را نپذیرند حاضرند با فدا کردن آبرویشان، به شعارهای دهانپرکن خود مبنی بر لزوم احترام به نتایج آزمایشگاهی، خردگرایی، لزوم رعایت اصول انسانی و احترام به عقیدهی مخالف، به راحتی تمام لگد بزنند و ثابت کنند علاوه بر دوری از آفریدگار خویش، فاصلهی زیادی نیز از انسانیت و آزادگی گرفتهاند.
باطن غیرانسانی این افراد که تظاهر به علمگرایی، عقلگرایی و لزوم رعایت اصول انسانی میکنند و گفتگوهایشان را خصوصا با افراد کم تجربه، با عباراتی نظیر جانم، عزیزم و غیره آغاز میکنند، زمانی آشکار و برملا میشود که مخاطب وی از اطلاعات و شرایط کافی برخوردار باشد و بتواند با دلایل مستند و غیرقابل انکار، ایشان را از حربهی شبههپراکنی خلع سلاح کند.
بنابراین من باوجوداین تجارب ارزشمند، برداشتن دو قدم زیر را باهم لازم میدانم:
قدم اول: تلاش میکنم که با رعایت کامل ادب، استدلالهایم با خداناباوران و ندانمگراها، متکی بر دلایل خردمندانه و شواهد محسوس و مستند به پژوهشهای دانشمندان و مراکز علمی معتبر جهان باشد که دیگر جای هیچ شک و تردیدی را در وجود خدا برایشان باقی نگذارد.
قدم دوم: چون بر اساس تجربه مطمئن هستم هدایت فقط به دست خداست، بنابراین از خداوند خواهش میکنم اگر صلاح میداند این افراد را هدایت کند تا بیش از این رنج ناشی از شک و انکار بدیهیات را تحمل نکنند.
کسانی که در انجام مناظره و رفع شبهات ناباوران و دیگر اقشار مردم تجربهی کافی دارند، گواهی میدهند، هرکسی دو قدم فوق را با هم بردارد، نتیجهی تلاش او به طرز چشمگیری موفقتر از تلاش کسانی است که صرفاً به برداشتن قدم اول (آوردن دلیل) بسنده میکنند و از برداشتن قدم دوم (دعا برای هدایت)، غفلت مینمایند.
آنچه سبب می شود چشم حقیقت بین کسانی که نسبت به وجود خدا دچار شک شدهاند باز شود، فقط این نیست که استدلال و شواهد علمی و عقلی را به سمع و نظر ایشان رساند، بلکه در کنار آن ضروری است صمیمانه از خداوند خواهش نمود تا به کسانی که از ایشان با حقیقت دشمنی ندارند و عمداً از رحمت خداوند فرار نمیکنند کمک نماید تا از شک نجات پیدا کنند و طعم شیرین زندگی واقعی و لذتبخش را با همهی وجود بچشند.
ادامه، در نوبت بعد.
📝 @esbatekhodavand
سلام
قرار بود در ادامهی این نوشتار (کلیک)، پرسش و پاسخ با یکی از مخاطبان را منتشر کنم.
این مخاطب محترم در توضیحات خود نوشته است: «من به اشتباه وارد کانال های آتیست ها شده ام و شک و شبه ها بیشتر شده است».
وی از آن دسته مخاطبانی است که علیرغم نداشتن اطلاعات و آمادگی کافی، ذهنشان را به انباری از شبهات ناباوران (از طریق کلیپ، کتاب و ...) تبدیل نمودهاند و از بیپاسخ ماندن آنها و بلاتکلیفی رنجآوری که گرفتار آن شدهاند، ناراحت هستند.
اینجانب پاسخ مذکور را قبلاً آماده کرده بودم، اما این مخاطب محترم طی چند روز گذشته نیز، بالغ بر دهها شبهه را، (حدود ۱۰۰ صفحه)، برایم ارسال نمود که فقط مطالعهی آنها توسط اینجانب، ساعتها زمان برده است.
این شبهات، شبهات رایج ناباوران است.
هدف این مخاطب محترم این است که دوست دارد از شک نسبت به خداوند، یکبار و برای همیشه و در کمترین زمان ممکن خلاص شود و به اطمینان و یقین کامل برسد و در آینده نیز دیگر دچار شک نشود.
روشن است برای اینکه وی و دیگر مخاطبانی که در وضعیت مشابه قرار دارند به این خواستهی به حق و کاملاً دستیافتنی برسند -همانطور که جمعی به وسیلهی کتاب اثبات خدا، دین و مذهب خردمندانه رسیدهاند- شایسته است من نیز از روی حوصله و دقت کافی اقدام کنم.
بنابراین بهمحض اینکه این پاسخ آماده شد، آن را بارگذاری خواهم نمود.
از شکیبایی شما سپاسگزارم. 🌸
📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
#مشاوره_دو بخش ۱
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. قسمت هفتم
جهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید.
این قسمت:
نمونهی دیگر از نظرات اخیر ارسالی مخاطبان و بررسی شبهات رایج ناباوران در مورد تکامل، بیگ بنگ و غیره و روش اثبات وجود خدا مطابق با موازین مورد قبول خداناباوران
🗣 من بهاشتباه وارد کانالهای آتیست ها شده ام و شک و شبه هام بیشتر شده و من رو در وجود خدا ندائم گرا کرده.
من وسواس فکری گرفته ام و افکار منفی من رو خیلی اذیت میکنه افکاری که خوشی رو از من گرفته اند و شب و روز منو سیاه کرده اند.
همش می ترسم با این افکار منفی و وسواس فکری نتونم به یقین برسم.
من با اینکه چند برهان در اثبات خدا شنیدهام اما هنوز به وجود خدا شک دارم و همچنین کلی فیلم علمی مذهبی و... دیدهام اما هنوز شک دارم.
من آنقدر وسواس فکری گرفتم یه جوری شدم که توقع دارم که خدا رو ببینم تا به یقین برسم.
من دنبال معجزه ای هستم که یقین داشته باشم از طرف خدا هست و شک نکنم که نکنه اتفاقی بوده و مطمئن مطمئن باشم و یقین داشته باشم که معجزه ای و یا کمکی و یا نشانه ای از طرف خدا بوده و ...
من حتی معجزه یا شفا گرفتن مریض رو اینترنت می بینم آنقدر به همه بد بین شدم که میگم شاید داره دروغ میگه شاید جوگیر شده شاید پول بهش دادن تا این کاروکنه و وانمود کنه که شفا پیدا کرده تا مردم رو سر و کار بذارند.
این چیزهایی رو که مینویسم دارن ذهن و روانم و حتی جسممو کلا آزار میدن خیلی های اون از حرف های آتیست هاست و برخی به خاطر وسواس فکری تو ذهنم میاد.
من واقعاً نمی دونم که کدوم درسته و کدوم غلطه.
اصلاً بعضی وقتها تو ذهنم میاد که محال خدایی وجود داشته باشه ولی از اون طرف بعضی وقتها هم تو ذهنم میاد که محال وجود نداشته باشه
اصلأ دارم قاطی میکنم مغزم دیگه داره از کار می افته و ...
آنقدر حافظه ام ضعیف شده به خاطر اینکه همش ذهنم درگیر هست بعضی از نزدیکانم بهم میگن خنگ شدی. بعضی وقتها انقدر اخلاقم بد میشه که هیچ کس راضی نیست.
من می خواهم که تا عید (چند هفته دیگر) دیگه حالم خوب شده باشه دیگه افسردگی گرفتم یه خنده از ته دل تو این چند ماه نداشتم.
تو این چند وقته یه ثانیه ام آرامش نداشتهام و در تمام روز از زمان بیدار شدن تا هنگام خوابیدن در شب و در هنگام انجام همه کار ها (این شک) ذهن من رو مشغول کرده و ذهن من حتی یه لحظه بی دغدغه و آسوده نیست و خیلی به مغزم فشار آمده هم از یک طرف خستگی کار کردن و از یک طرف فشار روانی و ذهنی من رو خیلی خیلی خیلی خسته کرده و داره از پا می اندازه.
بعضی از شب ها خوابم نمی برد از استرس کاهش وزن داشتم و خیلی خیلی عذاب کشیدم و اخلاقم خیلی خراب شده و همه نزدیکانم از دست من ناراضی شدهاند و از نظر روحی روانی اوضاع داغونی دارم و خیلی وقته از ته دل شاد نشدهام.
از شما می خواهم که تا جایی که ممکنه به من کمک کنید راه دیگه ای رو واسه رهایی از این افکار ندارم فقط رو کمک شما حساب کردهام، من رو نا امید نکنید.
خیلی نیاز دارم، دارم اذیت می شوم، من همش دارم پیام میدم.
نزدیک عید می خوام که با اعصاب و افکار آرام به آن وارد شم.
فقط می خوام یه جوری به من خدا رو اثبات کنید که دیگه به وجودش شک نکنم.
من از تون می خواهم که پیام من رو کاملاً بخوانید
من درسته با حرف های آتیست ها و (فکرای) خودم، وسواس فکری گرفته ام و به اسلام و خدا شک کردهام و یا اصلاً بعضی وقتها بیخدا میشم یعنی باورم میشه که خدایی نیست اما هنوز هم آزاده ام و امیدوارم که با کمک شما به این شک وشبه ها پایان بدم.
من دارم غرورم رو زمین میزنم تا شما به من کمک کنید
ببخشید که پیام طولانی و بهم ریخته هست وقت نکردم مرتبشون کنم
سپس این مخاطب محترم طی چند روز، دهها شبهه و سؤال رایج از ناباوران و خودش را برایم ارسال نمود که به آنها خواهم پرداخت و البته من نیز خوشحال هستم که وی بدین وسیله توانست شبهات و ناگفتههای خویش -که ظاهرا کمتر مجال گفتن آن به دیگران فراهم میشود- را از درون خودش بیرون بریزد و سبک شود و امیدوارم با پاسخی که ارایه خواهد شد وی نیز مانند تعدادی از مخاطبان، برای همیشه به شک خود نسبت به خدا پایان دهد و به آرامشی که آرزو دارد برسد.
در ادامه پاسخ اینجانب به این مخاطب محترم از نظرتان خواهد گذشت.
ادامه 👇🏻
👆🏻
#پاسخ:
مخاطب محترم.
بالاخره موفق شدم با صرف چندین ساعت، پیام بسیار طولانی شما (حدود ۱۰۰ صفحه A4) که حاوی دهها شبهه است را کامل و با دقت مطالعه کنم و علاوه بر آن چند روز نیز وقت گذاشتم تا شبهات شما را –برای پاسخ بهتر که در ادامه خواهم آورد- دستهبندی نمایم.
من طی چند قسمت، پاسخ شبهات شما را خواهم داد و در پایان راهحل نهایی را نیز مطرح خواهم نمود.
خوشبختانه پاسخها و راهحلی که از نظرتان خواهد گذشت، حاصل تجربه با افرادی در وضعیت مشابه یا سخت تر از شماست که برای خارج شدن از شک کافی است.
قبل از شروع، خوب است بدانید، برای خشکاندن شک نسبت به خدا، راهحلهای متنوعی وجود دارد که هرکدام بسته به شرایط و نوع باور افراد، متفاوت است.
راه حلی که اینجانب در این نوشتار به آن خواهم پرداخت، مورد قبول تمام مردم دنیا، با باورهای گوناگون است افرادی که من با برخی از ایشان گفتگو داشتهام ازجمله:
آتئیستها (خداناباوران)، آگنوستیکها (ندانمگراها یا شکاکان)، دئیستها (که خدا را خارج از گیتی تعریف میکنند)، لائیکها (بیدینها)، پیروان ادیان ازجمله هندوها، زرتشتیها، یهودیان، مسیحیان، مسلمانان و همچنین پیروان مذاهب اسلامی، مانند شیعیان، اهل سنت و وهابیان و دیگر اقشار مردم.
ویژگی که باعث شده، راهحل مذکور، بتواند شک همهی انسانها با باورهای گوناگون را نسبت به خدا از ریشه بخشکاند.
این راهحل، متکی بر آموزههای هیچ دین، مذهب و هیچ باور خاصی نیست، بلکه متکی بر تجربه، آزمایش تکرارپذیر و شواهد قابل مشاهده با حواس ۵ گانه است که این شواهد روشن، جای هیچ چونوچرا و تردیدی، نسبت به وجود طراح موجودات جهان باقی نمیگذارد. (لطفا دقت کنید).
این ویژگی بارز، سبب شده است که نتیجهی طی نمودن این روش نیز شفاف و یقینی باشد بهطوریکه خوشبختانه پیامهای شادیبخش افراد گوناگون از خداناباور تا مسلمان، از طرق مختلف ازجمله وبلاگ، مرتب به اینجانب میرسد که اظهار میدارند دیگر کوچکترین شکی به وجود خدا برایشان باقی نمانده است.
البته توجه داشته باشید، افراد فوق کسانی هستند که خودشان داوطلبانه و به میل خویش به اینجانب مراجعه نمودهاند و درخواست مشاوره جهت رفع شک داشتهاند که من پیامهای برخی از ایشان را قبلاً منتشر کردهام (کلیک)؛ افرادی آزاده، صادق و شجاع که حاضرند برای رسیدن به حقیقت، بهراحتی پا بر غرور کاذب خود بگذارند، نه مانند افرادی که تعصب و لجاجت در مقابل حقیقت، به ایشان اجازه نمیدهد از شک به خدا و دیگر حقایق سرنوشتساز خارج شوند و به همین دلیل، وسوسههای ذهنی ایشان روزبهروز بیشتر و بیشتر شده تا در نهایت نهفقط اثبات وجود خدا، بلکه اثبات وجود خودشان را نیز (با استناد به ادعای افرادی مانند سر جیمز جینز در کتاب «جهان اسرارآمیز») از هیچ طریقی ممکن نمیدانند! (کلیک)
تجربه نشان داده است سردرگمی فوق تا پوچگرایی مطلق ادامه خواهد داشت مگر اینکه خود این افراد بالاخره موفق شوند، به جای دلخوشی به شعارهای ریاکارانه و شبه روشنفکرانه، در عمل و زندگی حقیقتی، واقعنگر شوند تا بتوانند با آزادگی پا بر غرور کاذبی که خودشان نیز میدانند حاصلی جز افزایش پوچگرایی، سرخوردگی، افسردگی، سردرگمی و احساس حقارت ندارد بگذارند و بدینوسیله عزت واقعی و شرافت و آزادگی روزافزون خود را در زندگی فردی و اجتماعی احیا و تجربه کنند.
با توجه به مقدمهی فوق، به مخاطبانی که به وجود خدا و دیگر حقایق سرنوشتساز شک پیدا کردهاند، عرض میکنم، نه شما مرا میشناسید و نه من شما را، بنابراین اگر حقیقتاً در جستجوی راحتی وجدان هستید، هر طور که خودتان تجربه دارید، سعی کنید صادقانه و در خلوت خویش این نوشتار و راهحل مطرح شده در آن را بررسی نمایید و راهی که فکر میکنید خردمندانه و به نفع خودتان است را انتخاب کنید.
ادامه 👇🏻
👆🏻
اما پاسخ به شبهات شما:
در گام اول اجازه ندهید فشار فکری و وسواسهای ذهنی، باعث شود تا از درک صحیح آنچه با شما در میان خواهم گذاشت باز بمانید، تا مانند موردی که به آن اشاره خواهم کرد، دچار برداشت معکوس از راهحلهای کلیدی ارایه شده نشوید، بنابراین هر زمان آرامش ذهنی و شوق کافی در خود احساس کردید مطالب زیر را مطالعه نمایید.
نوشتهاید: «من بهاشتباه وارد کانالهای آتیست ها شده ام و شک و شبه ها بیشتر شده» و سپس نام چند خداناباور را بردهاید که با دیدن فیلم و همچنین مطالعهی کتاب ایشان، شک و شبههی شما بیشتر شده است.
خوشبختانه به نظر میرسد معنای اینکه نوشتهاید «بهاشتباه» وارد کانالهای آتئیستی شدهاید این است که شما نیز قبول دارید، نباید بدون داشتن اطلاعات و شرایط کافی (از جمله داشتن یقین مستدل به وجود به خدا)، وارد این کانالها میشدید و کتب ایشان را مطالعه و فیلم و کلیپهایشان را مشاهده مینمودید.
ای کاش شما مخاطبان محترم قبل از درگیر نمودن ذهن خود به شبهات ناباوران حداقل میدانستید یکی از باورهای اساسی ایشان، نسبیگرایی مطلق است که راه رسیدن به هر حقیقتی را میبندد و نتیجهی ابتدایی آن، ایجاد وسوسهی شدید ذهنی در فرد است.
نسبیگرایی مطلق یک ادعای خودنقض کن است که هر حقیقتی (چه علمی، چه عقلی، چه قابل مشاهده با حواس ۵ گانه و چه ماوراء الطبیعه) را واقعیت قطعی و «مطلق» نمیداند، بلکه خودش در تناقضی آشکار، «مطلقاً» اصرار دارد که هر حقیقتی از جمله حقایق فوق میتوانند کاملاً اشتباه باشند؛ درحالیکه به تجربه ثابت است برخی حقایق مطلق و غیرقابل انکار و برخی دیگر نسبی هستند که برای درک صحیح آنها باید از قضاوت فاقد پشتوانهی تحقیق و تفکر کافی پرهیز نمود.
روشن است با تفکر خودنقضکنِ نسبیگرایی مطلق که ناباوران گرفتار آن شدهاند، هر کسی وارد صفحات این افراد شود و به مطالعهی کتب و مشاهدهی کلیپهای ایشان بپردازد، خواهی نخواهی و به تدریج، دچار وسوسهی ذهنی، سردرگمی و حواسپرتی خواهد شد و این نشانهها در رفتار و گفتار روزمرهی وی نیز هویدا خواهد گردید.
علاوه بر آنچه گذشت، اصولاً ورود به هر چیزی بدون داشتن شرایط و اطلاعات کافی، (چه آن چیز مربوط به خداناباوران باشد چه مربوط به علوم طبیعی مانند فیزیک، شیمی و ریاضی)، اقدامی اشتباه و غیرحرفهای است که منجر به سردرگمی فرد میشود.
مانند دانشآموز اول ابتدایی که هنوز پایهی ریاضی، مثل جدولضرب را نیاموخته، اما در عین حال در فضای مجازی بهجای اینکه عضو کانال مربوط به دانشآموزان اول ابتدایی شود، دوست دارد حس کنجکاوی خودش را با عضویت در کانال مخصوص دانشجویان مهندسی علوم پایه و با یادگیری کتاب ریاضی عمومی ۱، تألیف دکتر مهدی نجفی خواه ارضا کند چه رسد به اینکه عضو کانالی شود که سعی در مشتبه کردن حقیقت دارند!
آیا به نظر شما نتیجهی این اقدام ناشیانه، چیزی جز از دست دادن امکان تفکر آزاد، سرخوردگی حس کنجکاوی و افزایش سردرگمی این دانشآموز خواهد بود؟
دلیل این سرگردانی روشن است، چون او بدون آمادگی کافی بهیکباره با مسائلی روبرو شده که هنوز هیچ روشی را برای فهم صحیح و حل آنها نیاموخته است و همین باعث میشود بهمرور زمان، حس کنجکاوی، آزادی در تفکر، انگیزه و نشاط لازم برای یادگیری را از دست بدهد بهطوریکه هر اطلاعاتی در آن کانال ولو غلط و مغرضانه به وی داده شود را بدون امکان تشخیص سره از ناسره و امکان راستی آزمایی در ذهن خویش انبار میکند و درنتیجه بعد از تحمل رنج و ناراحتیهای فراوان خواهد گفت: «من واقعاً نمیدانم که کدام درست و کدام غلط است»!
درحالیکه اگر این دانشآموز در کانالی به غیر از شبهه پراکنان و به جای آن در کانالی که در سطح استعداد و اطلاعات وی میبود عضو میشد، دیگر حس کنجکاوی، آزادی در تفکر، حق انتخاب و توانایی کافی برای تشخیص سره از ناسره را از دست نمیداد و هرروز با نشاطتر از دیروز بر علم و آگاهی خویش میافزود و چهبسا در آینده یکی از افراد مفید جامعه و صاحب نظر در همان علم میگردید.
حال همانطور که اشاره شد یک بار دیگر با دقت بیشتر تصور کنید همین دانشآموز، مستقیماً بدون داشتن اطلاعات و شرایط کافی، وارد کانال یا گروههایی شود که افرادی (غالباً میانسال تا کهنسال که دچار یأس فلسفی شدهاند) مشغول تولید شک، شبهه و نفرت از خدا و دین در مخاطبان خود هستند، تا ایشان را نسبت به جهانبینیای که ثانیه به ثانیه در حال زندگی با آن هستند، دچار حیرت و سرگردانی نمایند و ثبات روانی و آرامش ذهنیشان را مانند خود مشوش کنند.
همانطور که شما نیز به همین تجربهی تلخ اشاره کردید و نوشتید: «تو این چند وقته یه ثانیه ام آرامش نداشتهام و فشار روانی و ذهنی من رو خیلی خیلی خیلی خسته کرده و داره از پا می اندازه».
ادامه 👇🏻
👆🏻
ناباورانِ پا به سن گذاشته که با شبهه پراکنی در حال ویران کردن آرامش مخاطبان کمتجربه خود هستند، خوب میدانند که ایجاد شک نسبت به خدا، هر فردی را بهراحتی دچار عذاب وجدان میکند اما بااینحال در وعدهای که خودشان هم میدانند خلاف واقع است به ایشان میگویند: «نگران نباش، اول بیخدا شدن، عذاب وجدان دارد و اذیت می شوید اما کمکم عادی شده و به زندگی معمولی مانند سایر مردم بر خواهید گشت»!
درحالیکه قبلا هم توضیح دادم (کلیک) زمانی انسان دچار عذاب وجدان میشود که کاری انجام دهد که آن کار بر خلاف حقیقت و مخالف وجدانش باشد و زمانی وجدانش آرام است که از حقیقت فرار نکرده و تمام تلاش خود را برای خفه کردن ندای وجدانش به کار نگرفته باشد.
اینجانب به علت نوع فعالیتم، سالها و به طور تقریبا مداوم با خداناباوران، ندانمگراها و افرادی که دچار تزلزل اعتقادی شدهاند در ارتباط هستم و حتی برخی از ایشان از دوستان صمیمی دوران تحصیلیام بودهاند.
خوب است بدانید ، چه آنها که به خدا برگشتند و چه آنها که هنوز خداناباورند، چه به صورت آشکار و چه پنهان، اذعان دارند که نتیجهی غیرقابل اجتناب شک به خدا و خداناباوری، از دست دادن امید عمیق به زندگی، بیپایه دانستن اصول اخلاقی و انسانی، بیمعنا شدن زندگی، فقدان داشتن حس ارادهی آزاد و دیگر آثار هولناک از جمله هل داده شدن به سمتی که فکر خودکشی برایشان تبدیل به مسکن شده است؛ اعترافی که نهفقط آمار مراکز پژوهشی جهان بلکه برخی بزرگان ناباور از فریدریش نیچه -فیلسوف خداناباور- تا پروفسور پرواین آتئیست نیز صریحاً به آن اذعان نمودهاند. (کلیک).
من پای درد دل عمیق و سوزناک افرادی مانند شما و برخی ناباوران (که در خانوادهی غیرمذهبی زندگی میکنند و برخی بستگان ایشان خداناباور هستند) نشستهام.
ایشان بعد از برطرف شدن شک میگویند: به این امید از خدا کندند که خیلی زود از عذاب وجدان ناشی از شک رها شوند و به آزادی مطلق و خیالی برسند، اما خیلی زود متوجه شدند واقعیات زندگی دقیقاً بر خلاف انتظار ایشان است و آنها مرتب به مسیر هولناکتر از قبل وارد میشدند که نهفقط شادی از ته دل، بلکه فکر داشتن زندگی شاد را نیز برایشان تبدیل به افسانه نموده بود.
برخی دیگر از ناباوران به من پیام دادند هر بار که اسم خدا را میشنوند، بدنشان میلرزد و تنها چیزی که باعث شده جرئت نکنند به خدا برگردند این است که شک داشتند آیا خداوند ایشان را میبخشد و اجازه میدهد تا دوباره مانند سابق، عاشق او شوند؟
من طبق وعدهی صریح خداوند، به ایشان اطمینان دادم که خداوند نهفقط شما بلکه گنهکارترین انسان تاریخ بشریت را اگر بهسوی او برگردد حتماً و حتماً با آغوش باز خواهد پذیرفت و سخاوتمندانه نهفقط بدیهایتان را خواهد بخشید بلکه همان بدیها را تبدیل به اعمال خوب خواهد نمود تا بدینوسیله آن مدتی که در شک متوقف شده بودید، جبران شود و در مورد حقالناس نیز –هر چه باشد- مطمئن باشید به شما کمک خواهد کرد تا چیزی بر ذمهتان باقی نماند و وجدانتان کاملاً آسوده شود برعکس کسانی که عمداً از بخشش و رحمت خدا فرار میکنند و لحظه به لحظه خود را به وادی هولناکتری میاندازند!
این افراد وقتی از بخشش و مهربانی خداوند مطمئن میشوند، باخیال راحت برمیگردند و خداوند نیز معصومیت ازدسترفته ایشان را بازمیگرداند و باز شادی از ته دل را به ایشان هدیه میدهد.
بنابراین شما نیز یکلحظه از وعدهی قطعی خداوند مهربان نسبت به بخشش همهی خطاها و اشتباهات خود، ناامید نشوید بلکه بسیار امیدوارتر از همیشه باشید و از طرف دیگر مراقب باشید یکلحظه فریب وعدههای ناباورانی که شما را به سمت شک به خدا و عذاب وجدان هل دادند نخورید، چون ایشان میخواهند در مرحله بعد، با این وعده که عذاب وجدانتان موقتی است، شما را به سمت زندگی کاذب که در واقع بسیار تنگ و سخت و مملو از دل مردگی و غم است و خود به شدت گرفتار آنند بکشانند، بنابراین از ایشان (گروه، کانال، کلیپ و غیره) برای آرامش خود، به جد فاصله بگیرید تا به تدریج تشویش ذهنیتان فروکش کند و با انجام راهحلی که خواهم آورد، بالاخره موفق شوید برای همیشه بر شک خود نسبت به خدا غلبه کنید و اطمینان پایداری که دنبالش هستید را تجربه کنید.
پس خوشبختانه با توجه به توضیحات فوق تا اینجا، منشأ اصلی ناراحتی و سردرگمی شما، همانطور که خود نیز به آن اذعان داشتید شناخته شد و آن ورود به صفحات مجازی و مطالعهی کتب و دیدن فیلمهای ناباوران، بدون داشتن اطلاعات و شرایط کافی است.
ادامه 👇🏻
👆🏻
با این توضیحات، آیا بازهم عاقلانه میبینید چنین اقدامی که خودتان نیز بهاشتباه بودن آن اذعان نمودید را تکرار کنید تا ذهنتان را بیش ازآنچه هست، به انباری از شبهات، تناقضات و معماهای دیگر تبدیل کنید و بر رنج، سردرگمی و تشویش ذهنی خویش بیفزایید؟
تا جایی که در نوشتار طولانی خود مرتب از این عبارات استفاده کردهاید: «حرف هاشون (آتئیست ها) بد جور رفته تو مخم؛ دیگه دارم دیونه میشم از این افکار؛ همین الان هم یه کاری کردن که می خواهم کار خوب کنم تو ذهنم میاد بابا این مسخره بازی ها چیه حیوان مگه از این کار ها میکنه و افکار زشت و منفی و حیوانی (دیگر)؛ اصلاً ذهن من آلوده شده، خراب شده؛ من رو دیونه کرده اند ، واقعاً دارم گیج میشم؛ اخلاقم بد شده، همش تو ذهنم میاد که نکنه به ته خط رسیده ام، دارم عذاب میکشم، حافظه ام ضعیف شده و ...»
این آثار منفی که به بخشی از آن اشاره کردید، از نتایج رایج و کاملاً طبیعی شک به خداست.
نکته:
من در قسمتهای بعدی، شبهات شما نسبت به تکامل، بیگ بنگ و دیگر مواردی که مطرح کردید را پاسخ خواهم داد و راه حل مجرب برای پایان دادن به شک و ناراحتیهایی که دچار آن شدهاید را توضیح خواهم داد، تا خیالتان برای همیشه راحت شود.
اما چون دیدم شما از برخی توضیحات من برداشت معکوس کردهاید، بااینکه میدانم دلیل این اشتباه، شرایط خاص ذهنی شماست بااینحال چون به دنبال این هستید که هر چه زودتر از شک خارج شوید، بنابراین از شما میخواهم برای رسیدن به این مقصود، سعی کنید، مطالبی را که از این به بعد عرض خواهم نمود را با آرامش و توجه بیشتر مطالعه نمایید.
از باب نمونه نوشتهاید: «من ازتون می خواهم همه فیلمهای ضد دین و ضد خدا رو کمکم با هم بررسی کنیم چون من از کانال خودتون شنیدم که شنیدن حرف ها و فیلمهای خودشون برای بازگشت و هدایت مهم حیاتی و تاثیر گذار است»
درحالیکه در تمام مطالبی که اینجانب در کانال و کتب و ... آوردهام از جمله خودتان در این نوشتار نیز به روشنی ملاحظه کردید، توصیهی اینجانب همواره این است که افراد فاقد شرایط و اطلاعات کافی که هنوز یقین به وجود خدا و دیگر باورهای سرنوشتساز خود را تجربه نکردهاند، لازم است از اقدام غیرحرفهای فوق حتماً خودداری کنند که به تجربه ثابت شده است این اشتباه، مانع هدایت بلکه باعث ایجاد و افزایش شک در ایشان خواهد شد همانطور که خود شما نیز گفتید به اشتباه وارد کانالهای آتیستها شدید و به شک و شبههای خود افزودید.
درحالیکه این حق شما و هر انسان آزاده است که از پایه و خشت به خشت، به سؤالات خود در مورد خدا، دین و مذهب پاسخ دهد و حس کنجکاوی خود را از طریق صحیح ارضا کند نه اینکه بدون داشتن شرایط کافی ذهنش را تبدیل به انباری از شبهات درهمبرهم ناباوران که هدفشان دور کردن افراد از راه صحیح است نماید تا به نتایج زیانباری که شما به بخشی از آن اشاره کردید مبتلا شود.
بینیاز از توضیح بیشتر است اگر شما و سایر مخاطبان محترم که در وضعیت شما هستند، به اشتباهی که به آن اشاره کردید، یعنی ارتباط با کانالهای ناباوران و مطالعه کتب ایشان ادامه دهید، به تجربه ثابت است که نه تنها به خواستهی به حق خود (پاسخ به شبهات) در کوتاه ترین زمان ممکن نخواهید رسید بلکه از آن بیشتر نیز فاصله خواهید گرفت و چه بسا دچار امور مخاطرهآمیزتر از شک نیز بشوید.
اما اگر ضمن فاصله از ناباوران و هر چیزی که حالتان را بد میکند، به راه حلی که در قسمتهای بعدی بیان خواهم کرد عمل کنید و بر شک خود نسبت به خدا و دیگر باورهای سرنوشت ساز خود برای همیشه پیروز خواهید شد در این صورت نهفقط اطلاع از شبهاتی که مطرح کردید، بلکه مطالعهی تمام شبهات ناباوران از ابتدای تاریخ تا انتهای آن، جزو تفریحات سالم شما خواهد شد که علاوه بر افزایش اطلاعات به یقین مستدل شما نیز خواهد افزود.
دکتر، سید حسن حسینی، استاد دانشگاه، پژوهشگر، نویسنده، مترجم و شاعر:
اگر یک مؤمن واقعی و باسواد باشی، خواندن کتابهای ماتریالیستی میتواند گوشهای از تفریحات سالم تو باشد!
ادامه دارد ...
📝 @esbatekhodavand
پرسش از خدا، ادیان و مذاهب
🌼 به نام او که خردمندان به وجودش یقین دارند.
#پرسش_پاسخ
راه حل خروج از شک به خدا در کمترین زمان ممکن. قسمت هشتم
جهت رسیدن بهتر به نتیجهی فوق، این نوشتار را به ترتیب از مقدمه مطالعه نمایید.
با توجه به موضوع مطرح شده در قسمت قبل، به پرسش و پاسخ مرتبط زیر توجه کنید:
🗣 بنده با آتئیست ها مناظره می کنم منظورتان از کافی بودن اطلاعات در مناظره چه مقدار است؟ اینطور بگم، بنده چطور بفهمم که اطلاعاتم در مناظره با آتئیست ها کافی است؟
منظورتان از شرایط دیگر مناظره چیست؟ اینکه می گویید باید یقین مستدل داشته باشیم دقیقا یعنی چه؟
#پاسخ
الف- وقتی یقین به وجود خدا، به همراه دلیل باشد، این یقین مستدل است و فرد میتواند دلایل خود را توضیح دهد.
ب- منظور از اطلاعات کافی در مناظره و گفتگو با ناباوران این است که شما علاوه بر داشتن یقین مستدل، با نوع جهانبینی، شبهات و مغالطاتی که ناباوران به آن مبتلا شدهاند بهاندازهی کافی آشنا شده باشید و سپس با تکیه بر اطلاعات کافی خود، بتوانید گره شبهات در هم تنیدهی ایشان را یکی یکی باز کنید و در عین حال حتی یک لحظه نیز در خود احساس تزلزل و تردید ننمایید، در غیر این صورت، شما هنوز بهیقین -چه مستدل و چه غیر مستدل- دست پیدا نکردهاید.
توضیح بیشتر اینکه اگر شما در وجود خدا به یقین -ولو غیرمستدل- رسیده باشید، هرگز هنگام مواجهه با شبهات قدیم و جدید، دچار انفعال -چه رسد به شک- نخواهید شد.
البته اگر شما دارای یقین مستدل باشید، بهراحتی میتوانید به تمامی شبهات قدیم و جدید ناباوران پاسخ دهید و حقیقتی که ایشان درصدد مخفی کردن آن هستند را خصوصاً در مناظرات برای همگان آشکار کنید.
بعدازاینکه شما توانستید با تکیه بر یقین مستدل خویش، گرههای درهمتنیدهی شبهات ناباوران را باز و واقعیت را برایشان آشکار کنید، باید شرایط دیگری نیز داشته باشید.
چون ممکن است طرف مقابل، حقیقتی که بهروشنی آن را آشکار نمودهاید را نپذیرد و به تکرار و جدل و شبهه پراکنی های جدید و حتی به توهین روی آورد، (چه توهین به شما، چه دانشمندانی که به سخنان ایشان استناد کردید و چه خصوصاً به خداوند عزیز) و نشان دهد علاوه بر دوری از آفریندگار خویش، از انسانیت و آزادگی نیز فاصله گرفته است.
در این صورت شما باید به شرح صدری رسیده باشید که بتوانید برای اتمام حجت و بهانه ندادن به دست وی، بر خود مسلط شوید و گفتگو را در جایی که تجربه، عقل و نقل حکم میکند با رعایت ادب و خونسردی به پایان برسانید تا تلاش طرف مقابل را برای گلآلود کردن حقیقتی که آن را آشکار نمودهاید، کاملاً ناکام بگذارید، در این صورت بیتردید شما باعث شدهاید بعد از اتمام گفتگو، وی با ندای وجدان خویش تنها شود چه بسا او نیز به جای تکیه بر وسوسههای ذهنی، به مسیر خردمندانه که آرامش وی و اطرافیانش را در پی دارد باز گردد.
اما از همه مهمتر اینکه باید ارتباط شما با خداوند، ارتباطی زنده، پیوسته و مجرب باشد نه ارتباطی که در حد چند استدلال خشک و تل انبار اطلاعات ذهنی، متوقف شده است.
ارتباط زنده و پیوسته با خداوند زمانی حاصل میشود که سعی کنید در مشکلات ریزودرشت زندگی، به صورت مداوم سفرهی دلتان را نزد آفریدگار خویش باز کنید و از او بخواهید اسبابی فراهم کند تا به خوبی بر موانع زندگی غلبه کنید و به قدری به این تمرین ادامه دهید که قدرت خداوند فرزانه را در همهی کارها مشاهده نمایید، اینجاست که به تدریج علاوه بر استدلال، در عمل و تجربه نیز به خداوند و قدرت و هوشمندی فوق العاده او یقین پیدا خواهید کرد و با همه وجود احساس میکنید، أنس شما با او، بیش از أنس شما با صمیمیترین دوستانتان شده است.
زمانی که به چنین ارتباطی رسیدید، روشن است بلافاصله بعد از هر مناظره و گفتگو، از خداوند خواهید خواست تا حال بد ناباوران (که از بحران اعتقادی رنج میبرند و به افسردگیهای شدید ناشی از شک و انکار مبتلا شدهاند)، کوچکترین اثر منفی، بر حال خوب شما نگذارد، خصوصاً که شما شاهد توهینهای جاهلانه و غیرانسانی ایشان، نسبت به وجود خداوند عزیز و دیگر باورهای سرنوشتسازتان بودهاید.
توضیح بیشتر اینکه فرض کنید فردی به کسی که شما دوستش دارید، توهین کند یا بعد از روشن شدن حقیقت، بهجای پذیرش آن لج بازی نماید و با فرار به جلو از پذیرش حقیقت طفره رود، معلوم است که شما بهعنوان یک انسان از این رفتار غیرانسانی ناراحت خواهید شد.
اما اگر شما اهل دعا و ارتباط دوستانه با آفریدگار خویش باشید و ناراحتی خود را فوراً با او در میان بگذارید, این درد دل، باعث میشود در کمترین زمان ممکن، آن ناراحتی از ذهنتان خارج شود و فرصت پیدا نکند تا بر دل شما بنشیند و بر حال خوب شما تأثیر منفی بگذارد.
حال پیوستهی دعا، راز شادی دائم است که هر انسانی را فرسنگها از افسردگی و غمهای کوچک یا بزرگ دور میسازد.
ادامه 👇🏻