🔻در هر حال اين نوع شناخت مربوط به محتواست و درباره هر كتابى مىتوان از اين نظر بحث كرد،
خواه آن كتاب شفا ى بو على باشد و يا گلستان سعدى.
🔻در باب شناخت تحليلى قرآن بايد ببينيم قرآن مجموعاً مشتمل بر چه مسائلى است و آن مسائل را چگونه عرضه كرده است.
استدلالات و احتجاجات قرآنى در زمينههاى مختلف چگونه است؟
🔻آيا چون قرآن حافظ و حارس و نگهبان ايمان است و پيامش يك پيام ايمانى است،
به عقل به چشم يك رقيب نگاه مىكند و مىكوشد تا جلو تهاجم عقل را بگيرد و دست و پاى رقيب را ببندد
و يا به عكس همواره به چشم يك حامى و يك مدافع به عقل نگاه مىكند و از نيروى آن استمداد مىكند؟
🔹اين سؤالات و صدها سؤال نظير آن كه ضمن شناخت تحليلى طرح مىگردد ما را با ماهيت قرآن آشنا مىسازد.
ادامه دارد
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج26، ص: 30- 29- با تلخیص و ویرایش -
🔸سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن(۶)
♦️ بايد كوشش كنيم طرز استنباطمان از قرآن صحيح باشد.
🔻قرآن آنگاه راهنما و هادى است كه مورد تدبر صحيح واقع شود، عالمانه تفسير شود،
از راهنمايي هاى اهل قرآن- كه راسخين در علم قرآنند - بهره گرفته شود.
🔻تا طرز استنباط ما از قرآن صحيح نباشد و تا راه و رسم استفاده از قرآن را نياموزيم، از آن بهرهمند نخواهيم گشت.
🔻سودجويان و يا نادانان گاهى قرآن را مى خوانند و احتمال باطل را دنبال مى كنند.
🔻چنان كه امام علی علیه السلام در مورد خوارج فرمود:
آنها كلمه حق را مىگويند و از آن باطل را اراده مى كنند.
🔻اين ، عمل به قرآن و احياى آن نيست بلكه اماته(میراندن) قرآن است.
عمل به قرآن آنگاه تحقق مییابد كه درک از آن دركى صحيح باشد.
(ادامه دارد )
◀️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على عليه السلام)، ج16، ص: 337-334- با تلخیص و ویرایش-
🔹سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن(۷)
🔻قرآن همواره مسائل را به صورت كلى و اصولى طرح مى كند
ولى استنباط و تطبيق كلى بر جزئى ، بسته به فهم و درك صحيح ماست.
🔻قرآن نبايد موضوعات را شماره كند و انگشت روى حق و باطل بگذارد.
چنين چيزى ممكن نيست.
🔻قرآن آمده است تا جاودانه بماند.
پس بايد اصول و كليات را روشن كند تا در هر عصرى باطلى رو در روى حق قرار مى گيرد، مردم با معيار آن كليات عمل كنند.
(ادامه دارد )
◀️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على عليه السلام)، ج16، ص: 337-334- با تلخیص و ویرایش جزئی-
🔹سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن(۸)
🔻قرآن همواره مسائل را به صورت كلى و اصولى طرح مى كند
ولى استنباط و تطبيق كلى بر جزئى ، بسته به فهم و درك صحيح ماست.
🔻 مثلًا در قرآن ننوشته در جنگى كه در فلان روز بين على و معاويه در مى گيرد حق با على است.
🔻 در قرآن همين قدر آمده است كه:
«اگر دو گروه از مؤمنان كارزار كردند، آشتى دهيد آنان را و اگر يكى بر ديگرى سركشى و ستمگرى كند، با آن كه ستمگر است نبرد كنيد تا به سوى فرمان خدا برگردد.»(حجرات: 9)
اين قرآن و طرز بيان قرآن.
🔻 اما قرآن نمى گويد در فلان جنگ فلان شخص حق است و ديگرى باطل.
قرآن يكى يكى اسم نمى برد،
نمى گويد بعد از چهل سال يا كمتر و يا بيشتر مردى به نام معاويه پيدا مى شود و با على جنگ مى كند،
شما به نفع على وارد جنگ شويد.
و نبايد هم وارد جزئيات بشود.
🔻قرآن نبايد موضوعات را شماره كند و انگشت روى حق و باطل بگذارد.
چنين چيزى ممكن نيست.
🔻قرآن آمده است تا جاودانه بماند.
🔻پس بايد اصول و كليات را روشن كند تا در هر عصرى باطلى رو در روى حق قرار مى گيرد، مردم با معيار آن كليات عمل كنند.
🔻اين ديگر وظيفه خود مردم است
كه با ارائه اصل «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا ...»
چشمشان را باز كنند
و فرقه طاغى را از فرقه غير طاغى تشخيص دهند.
ادامه دارد
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على عليه السلام)، ج16، ص: 337-334- با تلخیص و ویرایش -
🔹سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن(۹)
🔻قرآن مى خواهد مسلمانان رشد عقلى و اجتماعى داشته باشند و به موجب همان رشد عقلى، افراد حق را از افراد غیر حق تميز دهند.
🔻قرآن نيامده است كه براى هميشه با مردم مانند ولىّ صغير با صغير عمل كند، جزئيات زندگى آنها را با قيموميت شخصى انجام دهد و هر مورد خاص را با علامت و نشانه حسى تعيين نمايد.
🔻اساساً شناخت اشخاص
و ميزان صلاحيت آنها
و حدود شايستگى و
وابستگى آنها به اسلام و حقايق اسلامى،
خود يك وظيفه است
و غالباً ما از اين وظيفه خطير غافليم.
◀️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (جاذبه و دافعه على عليه السلام)، ج16، ص: 337-334- با تلخیص و ویرایش -
پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان:
*پرسش وپاسخ براساس نظر اندیشمندان*
(۳۲)
اندیشه مطهر (عمومی):
🔸سلسله مباحثی در زمینه «شناخت قرآن» (۱)
1️⃣ لزوم شناخت قرآن برای هر عالم انسان شناس و جامعه شناس
🔻شناخت قرآن براى هر فرد عالم به عنوان يك فرد عالم
و براى هر فرد مؤمن به عنوان يك فرد مؤمن،
امرى ضرورى و واجب است.
🔻براى يك عالم انسانشناس و جامعه شناس،
شناخت قرآن ازآن جهت ضرورى است كه اين كتاب در تكوين سرنوشت جوامع اسلامى
و بلكه در تكوين سرنوشت بشريت مؤثر بوده است.
🔻نگاهى به تاريخ اين نكته را روشن مى كند كه :
عملًا هيچ كتابى به اندازه قرآن بر جوامع بشرى و بر زندگى انسانها تأثير نگذاشته است؛
- از اینرو - بررسى و تحقيق پيرامون تاريخ جهان در اين چهارده قرن عموماً
و شناختن جوامع اسلامى خصوصاً، بدون شناخت قرآن ميسر نيست.
(ادامه دارد)
▪️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج26، ص: 26-25- با تلخیص و ویرایش -
🔹سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن (۲)
🔸ضرورت شناخت قرآن برای مسلمانان
🔻ضرورى بودن شناخت قرآن براى يك مؤمن مسلمان ازآنجهت است كه منبع اصلى و اساسى دين و ايمان و انديشه يك مسلمان و آنچه كه به زندگى او
حرارت و معنى و حرمت و روح مىدهد قرآن است.
🔻قرآن مثل بعضى كتابهاى مذهبى نيست كه يك سلسله مسائل رمزآسا در مورد خدا و خلقت و تكوين مطرح كرده باشد و حد اكثر يك سلسله اندرزهاى ساده اخلاقى هم ضميمه كرده باشد و بس،
به طورى كه مؤمنين ناچار باشند دستورها و انديشهها را از منابع ديگر اخذ كنند.
🔻قرآن اصول معتقَدات و افكار و انديشههايى را كه براى يك انسان به عنوان يك موجود «باايمان» و صاحب عقيده لازم و ضرورى است
و همچنين اصول تربيت و اخلاق و نظامات اجتماعى و خانوادگى را بيان كرده
و تنها توضيح و تفسير و تشريح و احياناً تطبيق اصول بر فروع را بر عهده سنت و يا بر عهده اجتهاد گذاشته است.
اين است كه استفاده از هر منبع ديگر موقوف به شناخت قبلى قرآن است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج26، ص: 26- 25-
♦️ قرآن ، معیار سنجش همه منابع دینی
🔸سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن (۳)
🔻قرآن مقياس و معيار همه منابع ديگر است.
ما حديث و سنت را بايد با معيار قرآن بسنجيم
تا اگر با قرآن مطابق بود بپذيريم
و اگرنه نپذيريم.
🔻معتبرترين و مقدسترين منابع ما،
بعد از قرآن در حديث،
كتب اربعه است،
يعنى :
كافى، من لا يحضره الفقيه، تهذيب، استبصار،
و در خطب ، نهج البلاغه
و در ادعيه ، صحيفه سجاديه است.
اما همه اينها فرع بر قرآنند
و به اندازه قرآن قطعيت صدور ندارند؛
🔻يعنى حديث« كافى »آن قدر مى تواند معتبر باشد كه با قرآن منطبق باشد
و با تعليمات آن - موافق بوده - و اختلاف نداشته باشد.
🔻رسول اكرم «صلى الله عليه و آله» و ائمه اطهار مى گفتند:
احاديث ما را بر قرآن عرضه بداريد،
اگر بر قرآن منطبق نبود بدانيد كه ساختگى و جعلى است
و آن را به ما بسته اند؛
ما چيزى خلاف قرآن نمى گوييم.
ادامه دارد
▪️ مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج26، ص: 26-25- با تلخیص و ویرایش جزئی
🔹سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن (۴)
🔻به طور كلى در بررسى و مطالعه هر كتابى سه نوع شناخت ضرورى است:
1️⃣ شناخت سندى يا انتسابى
🔻اولين مرحله در شناخت يك كتاب اين است كه ببينيم آنچه در دست ماست از نظر اسناد به گوينده و آورنده اش چقدر اعتبار دارد؟
🔻مثلًا فرض كنيد كه مى خواهيم ديوان حافظ و يا خيام را بشناسيم.
اولين كارى كه بايد بكنيم اين است كه ببينيم آيا آنچه كه به نام ديوان حافظ مشهور شده همه آن از حافظ است و يا تنها بعضى از قسمت هايش به حافظ تعلق دارد و بقيه اش الحاقى است؛ و همچنين در مورد خيام و ديگران.
🔻اينجاست كه پاى نسخه ها در ميان مى آيد، آن هم قديمى ترين و معتبرترين نسخه ها.
مى بينيم كه هيچ يك از اين كتابها از اين نوع شناخت بى نياز نيست.
🔻اين نوع شناخت(شناخت سندی و انتسابی) آن چيزى است كه قرآن از آن بى نياز است و از اين نظر كتاب منحصر به فرد جهان قديم محسوب مى شود.
ادامه دارد
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (آشنايى با قرآن(1 - 5))، ج26، ص: 27- 26- با تلخیص و ویرایش -
🔹سلسله مباحثی در زمینه شناخت قرآن (۵)
2️⃣ شناخت تحليلى
🔻در اين مرحله، بررسى تحليلى كتاب، مورد نظر است،
يعنى تشخيص اينكه اين كتاب مشتمل بر چه مطالبى است
و چه هدفى را تعقيب مىكند،
راجع به جهان چه نظرى دارد،
نظرش درباره انسان چيست؟
چه ديدى درباره جامعه دارد؟
سبك ارائه مطالب در آن و شيوه برخورد آن با مسائل چگونه است؟
🔻سؤال ديگر اینکه آيا اين كتاب پيامى و رهنمودى براى بشريت دارد يا نه؟
و اگر پاسخ مثبت است آن پيام چيست؟
*درسهایی از قران کریم📗*
(۲۰۵)
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه
🍃داستان دستاويز به دشمن ندهيد؟🍃
♦️شان نزول: بعضی ديگر از مفسران گفتهاند كه جمله" راعنا" در لغت يهود يك نوع دشنام بود و مفهومش اين بود" بشنو كه هرگز نشنوی" اين جمله را تكرار میكردند و میخنديدند!
🔶بعضی از مفسران نيز نقل كردهاند كه يهود به جای" راعنا"،" راعينا" میگفتند كه معنيش" چوپان ما" است، و پيامبر اسلام ص را مخاطب قرار میدادند و از اين راه استهزا میكردند. اين شان نزولها با هم تضادی ندارد و ممكن است همه صحيح باشد.
♦️با توجه به آنچه در شان نزول گفته شد، نخستين آيه مورد بحث میگويد:ای كسانی كه ايمان آوردهايد (هنگامی كه از پيامبر تقاضای مهلت برای درك آيات قرآن میكنيد) نگوئيد" راعنا" بلكه بگوئيد" انظرنا" (چرا كه همان مفهوم را دارد و دستاويزی برای دشمن نيست)
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
بسم الله الرحمن الرحیم
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً ۚ إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻
@ghararemaa
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
*درسهایی ازقران کریم📗:*
(۲۰۶)
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و یکم
🍃داستان دستاويز به دشمن ندهيد؟🍃
♦️و آنچه به شما دستور داده میشود بشنويد، و برای كافران و استهزاء كنندگان عذاب دردناكی است" (وَ اسْمَعُوا وَ لِلْكافِرِينَ عَذابٌ أَلِيمٌ).از اين آيه به خوبی استفاده میشود كه مسلمانان بايد در برنامههای خود مراقب باشند كه هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتی از يك جمله كوتاه كه ممكن است سوژهای برای سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جويند.
🔶قرآن با صراحت برای جلوگيری از سوء استفاده مخالفان به مؤمنان توصيه میكند كه حتی از گفتن يك كلمه مشترك كه ممكن است دشمن از آن معنی ديگری قصد كند و به تضعيف روحيه مؤمنان بپردازد پرهيز كنند، دامنه سخن و تعبير وسيع است چه لزومی دارد انسان جملهای را به كار برد كه قابل تحريف و سخريه دشمن باشد.
♦️وقتی اسلام تا اين اندازه اجازه نمیدهد بهانه به دست دشمنان داده شود، تكليف مسلمانان در مسائل بزرگتر و بزرگتر روشن است، هم اكنون گاهی اعمالی از ما سر میزند كه از سوی دشمنان داخلی، يا محافل بينالمللی سبب تفسيرهای سوء و بهرهگيری بلندگوهای تبليغاتی آنان میشود، وظيفه ما اين است كه از اين كارها جدا بپرهيزيم و بی جهت بهانه به دست اين مفسدان داخلی و خارجی ندهيم.
📚 تفسیر نمونه
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و دوم
🍃داستان دستاويز به دشمن ندهيد؟🍃
♦️اين نكته نيز قابل توجه است كه جمله" راعنا"- علاوه بر آنچه گفته شد- خالی از يك نوع تعبير غير مؤدبانه نيست، زيرا راعنا از ماده مراعات (باب مفاعله) است و مفهومش اين میباشد" تو ما را مراعات كن، تا ما هم تو را مراعات كنيم" و چون اين تعبير (علاوه بر سوء استفادههائی كه يهود از آن میكردند) دور از ادب بوده است قرآن مسلمانان را از آن نهی كرده.
🔶آيه بعد پرده از روی كينهتوزی و عداوت گروه مشركان و گروه اهل كتاب نسبت به مؤمنان برداشته میگويد:" كافران اهل كتاب و همچنين مشركان دوست ندارند خير و بركتی از سوی خدا بر شما نازل گردد.ولی اين تنها آرزويی بيش نيست زيرا" خداوند رحمت و خير و بركت خويش را به هر كس بخواهد اختصاص میدهد" و خداوند داری بخشش و فضل عظيم است".
♦️آری دشمنان از شدت كينهتوزی و حسادت حاضر نبودند اين افتخار و موهبت را بر مسلمانان ببينند كه پيامبری بزرگ، صاحب يك كتاب آسمانی با عظمت از سوی خداوند بر آنها مبعوث گردد، ولی مگر میتوان جلو فضل و رحمت خدا را گرفت؟!
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
درسهایی ازنهج البلاغه📔:
*📔درسهایی از نهج البلاغه*
(۱۷۲)
*⚜️#حکمت_147_نهج_البلاغه⚜️*
🔮بخش اول🔮
🟡ارزش علم و علما(علمی، اخلاقی، اعتقادی)
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ. قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ:
📌كميل بن زياد مى گويد: امام دست مرا گرفت، و به سوى قبرستان كوفه برد، آنگاه آه پردردى كشيد و فرمود
📜يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ، أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ.
🟡 1- اقسام مردم (مردم شناسى):
📜 اى كميل بن زياد اين قلب ها بسان ظرفهايى هستند، كه بهترين آنها، فراگيرترين آنهاست، پس آنچه را مى گويم نگاه دار:
مردم سه دسته اند، دانشمند الهى، و آموزنده اى بر راه رستگارى، و پشّه هاى دست خوش باد و طوفان و هميشه سرگردان، كه به دنبال هر سر و صدايى مى روند، و با وزش هر بادى حركت مى كنند، نه از روشنايى دانش نور گرفتند، و نه به پناهگاه استوارى پناه گرفتند.
يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ، وَ الْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَ الْعِلْمُ يَزْكُوا عَلَى الْإِنْفَاقِ وَ صَنِيعُ الْمَالِ يَزُولُ بِزَوَالِهِ. يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ مَعْرِفَةُ الْعِلْمِ دِينٌ يُدَانُ بِهِ، بِهِ يَكْسِبُ الْإِنْسَانُ الطَّاعَةَ فِي حَيَاتِهِ وَ جَمِيلَ الْأُحْدُوثَةِ بَعْدَ وَفَاتِهِ، وَ الْعِلْمُ حَاكِمٌ وَ الْمَالُ مَحْكُومٌ عَلَيْهِ
.
🟡2- ارزش هاى والاى دانش:
📜 اى كميل: دانش بهتر از مال است، زيرا علم، نگهبان تو است، و مال را تو بايد نگهبان باشى مال با بخشش كاستى پذيرد امّا علم با بخشش فزونى گيرد، و مقام و شخصيّتى كه با مال به دست آمده با نابودى مال، نابود مى گردد.
اى كميل بن زياد شناخت علم راستين (علم الهى) آيينى است كه با آن پاداش داده مى شود، و انسان در دوران زندگى با آن خدا را اطاعت مى كند، و پس از مرگ، نام نيكو به يادگار گذارد. دانش فرمانروا، و مال فرمانبر است.
يَا كُمَيْلُ هَلَكَ خُزَّانُ الْأَمْوَالِ وَ هُمْ أَحْيَاءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِيَ الدَّهْرُ، أَعْيَانُهُمْ مَفْقُودَةٌ وَ أَمْثَالُهُمْ فِي الْقُلُوبِ مَوْجُودَةٌ.
🟡3- ارزش دانشمندان:
📜اى كميل ثروت اندوزان بى تقوا مرده گرچه به ظاهر زنده اند، امّا دانشمندان، تا دنيا برقرار است زنده اند، بدن هايشان گرچه در زمين پنهان امّا ياد آنان در دل ها هميشه زنده است.
هَا إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً -وَ أَشَارَ بِيَدِهِ إِلَى صَدْرِهِ- لَوْ أَصَبْتُ لَهُ حَمَلَةً؛ بَلَى [أُصِيبُ] أَصَبْتُ لَقِناً غَيْرَ مَأْمُونٍ عَلَيْهِ، مُسْتَعْمِلًا آلَةَ الدِّينِ لِلدُّنْيَا وَ مُسْتَظْهِراً بِنِعَمِ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ وَ بِحُجَجِهِ عَلَى أَوْلِيَائِهِ؛ أَوْ مُنْقَاداً لِحَمَلَةِ الْحَقِّ، لَا بَصِيرَةَ لَهُ فِي أَحْنَائِهِ يَنْقَدِحُ الشَّكُّ فِي قَلْبِهِ لِأَوَّلِ عَارِضٍ مِنْ شُبْهَةٍ، أَلَا لَا ذَا وَ لَا ذَاكَ؛ أَوْ مَنْهُوماً بِاللَّذَّةِ سَلِسَ الْقِيَادِ لِلشَّهْوَةِ أَوْ مُغْرَماً بِالْجَمْعِ وَ الِادِّخَارِ. لَيْسَا مِنْ رُعَاةِ الدِّينِ فِي شَيْءٍ، أَقْرَبُ شَيْءٍ شَبَهاً بِهِمَا الْأَنْعَامُ السَّائِمَةُ؛ كَذَلِكَ يَمُوتُ الْعِلْمُ بِمَوْتِ حَامِلِيهِ.
♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️
📔 نهج البلاغه بخوانیم
*⚜️#حکمت_147_نهج_البلاغه⚜️*
🔮بخش دوم(پایان) 🔮
🟡 4- اقسام دانش پژوهان:
📜بدان كه در اينجا (اشاره به سينه مبارك كرد) دانش فراوانى انباشته است، اى كاش كسانى را مى يافتم كه مى توانستند آن را بياموزند آرى تيز هوشانى مى يابم امّا مورد اعتماد نمى باشند، دين را وسيله دنيا قرار داده، و با نعمت هاى خدا بر بندگان، و با برهان هاى الهى بر دوستان خدا فخر مى فروشند.
يا گروهى كه تسليم حاملان حق مى باشند امّا ژرف انديشى لازم را در شناخت حقيقت ندارند، كه با اوّلين شبهه اى، شك و ترديد در دلشان ريشه مى زند پس نه آنها، و نه اينها، سزاوار آموختن دانش هاى فراوان من نمى باشند.
يا فرد ديگرى كه سخت در پى لذّت بوده، و اختيار خود را به شهوت داده است، يا آن كه در ثروت اندوزى حرص مى ورزد، هيچ كدام از آنان نمى توانند از دين پاسدارى كنند، و بيشتر به چهارپايان چرنده شباهت دارند، و چنين است كه دانش با مرگ دارندگان دانش مى ميرد.
اللَّهُمَّ بَلَى لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً، لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ، وَ كَمْ ذَا وَ أَيْنَ أُولَئِكَ؟ أُولَئِكَ وَ اللَّهِ الْأَقَلُّونَ عَدَداً وَ الْأَعْظَمُونَ عِنْدَ اللَّهِ قَدْراً، يَحْفَظُ اللَّهُ بِهِمْ حُجَجَهُ وَ بَيِّنَاتِهِ، حَتَّى يُودِعُوهَا نُظَرَاءَهُمْ وَ يَزْرَعُوهَا فِي قُلُوبِ أَشْبَاهِهِمْ؛ هَجَمَ بِهِمُ الْعِلْمُ عَلَى حَقِيقَةِ الْبَصِيرَةِ وَ بَاشَرُوا رُوحَ الْيَقِينِ وَ اسْتَلَانُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَ أَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَ صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى؛ أُولَئِكَ خُلَفَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِهِ؛ آهِ آهِ، شَوْقاً إِلَى رُؤْيَتِهِمْ. انْصَرِفْ يَا كُمَيْلُ إِذَا شِئْتَ.
🟡 5- ويژگى هاى رهبران الهى:
📜آرى خداوند زمين هيچ گاه از حجّت الهى خالى نيست، كه براى خدا با برهان روشن قيام كند، يا آشكار و شناخته شده، يا بيمناك و پنهان، تا حجّت خدا باطل نشود، و نشانه هايشان از ميان نرود.
تعدادشان چقدر و در كجا هستند. به خدا سوگند كه تعدادشان اندك ولى نزد خدا بزرگ مقدارند، كه خدا به وسيله آنان حجّت ها و نشانه هاى خود را نگاه مى دارد، تا به كسانى كه همانندشان هستند بسپارد، و در دل هاى آنان بكارد، آنان كه دانش، نور حقيقت بينى را بر قلبشان تابيده، و روح يقين را دريافته اند، كه آنچه را خوشگذاران ها دشوار مى شمارند، آسان گرفتند، و با آنچه كه ناآگاهان از آن هراس داشتند أنس گرفتند.
در دنيا با بدن هايى زندگى مى كنند، كه ارواحشان به جهان بالا پيوند خورده است، آنان جانشينان خدا در زمين، و دعوت كنندگان مردم به دين خدايند.
آه، آه، چه سخت اشتياق ديدارشان را دارم كميل هر گاه خواستى باز گرد.
════🌼🕊🌼═
هدایت شده از مهدویت_بصیرت
4_5988063414335836777.mp3
8.98M
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨
⚡️ بسم الله النور
☘ محمدرضا رنجبر /تفسیرگزیده
#بقره
#صفحه_۲۵۴قرآنکریم📚
🎧سروران عزیز و ارجمندمهدوی، سعی کنید وقت بگذاریدبشنوید 👌🏻
[روزتان را بدون قرآن سپری نکنید،
اما با توجه و حضور قلب❤️ ]
💟ثواب نشررا هدیه کنید محضر قرآن کریم وپیامبر رحمت صل الله علیه واله وسلم،شهداوامواتمومنین🌸،
امیدکه با قرآن مانوس ومحشور شویم ،انشاءالله.
#مهدویت_بصیرت
🆔 @mah_daviat313
#التماسدعایفرجوعافیت
تربیت وخانواده
(۵۲)
🔴 #گفتگوی_بدون_ویروس
💠 زن و شوهرهایی که در طول روز باهم گفتگو میکنند #رابطه گرمتر و صمیمانهتری دارند.
💠 ضمن اینکه شناختشان از #افکار و روحیات یکدیگر بیشتر شده و در مواجهه با مشکلات و سختیها، #اتّحاد بیشتری برای حلّ مشکل یکدیگر خواهند داشت.
💠 همسران باید تلاش کنند هر روز #بهانهای برای گفتگو پیدا کنند. بهانهای مثل کارهای روزمره خود، موضوعات دینی، امور اقتصادی منزل، تربیت فرزند، حلّ مشکل دیگران و دهها موضوع دیگر.
💠 حتما دقت کنید گفتگوی صمیمانه شما با ویروسهای خطرناکی چون #غیبت دیگران، تهمت، سوءظن و دیگر صفات زشت اخلاقی، آلوده نگردد چرا که #ضربات روحی سهمگینی بر شما وارد میکند.
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
بسم الله الرحمن الرحیم
□علامهدرتفسیرالمیزان مینویسد؛
✍🏻سوره ی اخلاص،خداوند را به احدیت و اینکه همه موجودات در تمامی حاجتهایشان نیازمند اویند و اینکه احدی نه در ذات و نه در صفات و نه در افعال شریک او نیست میستاید. این توحید، مختص به خود قرآن است و تمامی مَعارف(اصولی، فرعی و اخلاقی) اسلام بر این اساس پیریزی شده است.
□ ازامام سجّادع دربارۀ توحید سؤال شد،
فرمود: خداوند عزّوجلّ میدانست در آخرالزّمان مردمانی ژرفاندیش خواهند آمد، پس سورۀ اخلاص و شش آیۀ اوّل سورۀ حدید را نازل فرمود، هر کس ورای آن را طلب کند، هلاک شود.
□ای اهالی آخر زمان!
□ای مردم ژرف اندیش!
روزانه چند بار توحید را میخوانید؟
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻
@ghararemaa
@mah_daviat313
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
شرح حکمتهای نهج البلاغه.mp3
3.84M
#نهجالبلاغهکتابزندگی
حکمت چهلونهم
بسیار مهم و درس آموز
{شناخت کریم و لئیم}
زندگی را با کرامت پیش ببریم
برخوردهامون کرامت آمیز باشه
پناه میبرم بخدا ازینکه طغیان گر و پست باشم
سعی کنید مجدد بشنوید و نکات ریز را نت برداری کنید ،مرور کنید
اول از همه هم به خودمان بپردازیم قبل از اینکه دیگران را مخاطب قرار دهیم،،،
{همیشه سعی کنیم خود واقعیمان باشیم }
سیره ی مولا علی ع را نشر بدهیم
#نهج_البلاغه
#استادنظافت
@ghararemaa
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
□□□☆□□□
از عین علی، عروج ما معتبر است
وز لام علی لسان ما پر گهر است
آنکس که ندارد خبر از یای علی
از هستی خود در این جهان بی خبر است
□ذکرعلیعباده💞
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
باذکریاعلی وارد بشید👇🏻
@ghararemaa
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
*📔درسهایی از نهج البلاغه*
(۱۷۳)
*⚜️#حکمت_148_نهج_البلاغه⚜️*
وَ قَالَ (علیه السلام): الْمَرْءُ مَخْبُوءٌ تَحْتَ لِسَانِهِ.
🟡نقش سخن در شناخت انسان (رفتار شناسى)
(اخلاقى، علمى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: انسان زير زبان خود پنهان است.
════🌼🕊🌼═
*🔰شرح و تفسیر حکمت 148🔰*
👌🔆تا سخن نگفته اى معلوم نيست كيستى!
📜امام(عليه السلام) در اين كلام بسيار كوتاه و پرمعنا مى فرمايد: «انسان زير زبان خود پنهان است (و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد)»;
📌منظور از «مرء» (انسان) در اينجا شخصيت و ارزش انسان است و منظور از «مخبوء» (نهفته بودن) در زير زبان اين است:⤵️
🔷 كه هنگامى كه سخن بگويد شخصيت او آشكار مى شود، چرا كه سخن ترجمان عقل و دريچه اى به سوى روح آدمى است.
🔻هرچه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر زبان و كلماتش ظاهر مى شود. گاه انسان به افرادى برخورد مى كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پرابهت اند; اما همين كه زبان به سخن مى گشايد مى بيند كه چقدر تو خالى است. و بر عكس به افرادى برخورد مى كند كه ابداً ظاهرى ندارند;
اما هنگامى كه زبان به سخن مى گشايد، انسان احساس مى كند شخص دانشمند و حكيمى است.
🔰مرحوم علامه مجلسى این کلام را از مصباح الشریعة با اضافه اى از امام صادق از امیرمؤمنان على(علیهما السلام) نقل کرده است و آن این که امام(علیه السلام) به دنبال این جمله مى فرماید: حال که چنین است کلام خود را بسنج و بر عقل و معرفت عرضه دار هرگاه رضاى خدا در آن است آن را بر زبان جارى کن و اگر غیر از آن است سکوت از چنین سخن گفتنى بهتر است».
✴️درباره اهمیت این جمله کوتاه و تاثیر آن در شناخت انسان ها دانشمندان اسلام سخن هاى برجسته اى گفته اند از جمله ابن ابى الحدید در ذیل همین کلام حکمت آمیز مى گوید:
✳️مفهوم این کلام در عبارات مختلفى آمده; اما تعبیرى که در اینجا آمده است از نظر کوتاه بودن و پرمعنا بودن نظیر و مانند ندارد.
🔰مرحوم مغنیه در شرح نهج البلاغه خود مى گوید:_ادیب و فقیه و فیلسوف تنها با سخنانشان شناخته مى شوندو همچنین وکلا و اخترشناسان،
🔶ولى طبیب و مهندس و مانند آنها هم با سخنانشان شناخته مى شوند و هم با کارهایشان
✅و به هر حال هر انسانى که سخنان تازه مفیدى در اختیار برادر هم نوعش بگذارد عاقل و عالم و ادیب و فقیه و فیلسوف است; اما سخنوران فصیحى که اثر با ارزشى از خود به یادگار نگذاردند سوفسطائیانى بیش نیستند، هرچند هزاران جلد نثر و نظم نوشته باشند.
💠تأثیر این سخن امام(علیه السلام) به قدرى در شعرا و ادیبان زیاد بوده که در اشعار آنها نمایان است.
سعدى مى گوید:
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
شاعر دیگرى مى گوید:
آدمى مخفى است در زیر زبان این زبان پرده است بر درگاه جان
════🌼🕊🌼═
*📔درسهایی از نهج البلاغه*
(۱۷۴)
*⚜️#حکمت_149_نهج_البلاغه⚜️*
وَ قَالَ (علیه السلام): هَلَكَ امْرُؤٌ لَمْ يَعْرِفْ قَدْرَهُ.
🟡ضرورت خودشناسى (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: نابود شد كسى كه ارزش خود را ندانست.
════🌼🕊🌼═
*🔰شرح و تفسیر حکمت 149🔰*
👌🔆به حدّ خود قانع باش!
📜امام(عليه السلام) در اين كلام نورانى كوتاه و پرمعنايش به افرادى كه از حدّ خود تجاوز مى كنند هشدار مى دهد مى فرمايد: 👈«آن كسى كه قدر خود را نشناسد هلاك مى شود»;
📌مى دانيم يكى از عميق ترين غرايز انسان، دوست داشتن خويشتن است و بسيار مى شود كه بر اثر آن انسان قدر و منزلت خود را گم مى كند جنبه هاى مثبت خويش را بسيار بيش از آنچه هست مى پندارد و حتى گاهى جنبه هاى منفى خود را مثبت مى انگارد.🔹به همين دليل بر جاى خود تكيه نمى كند، بلكه خود را در جايى قرار مى دهد كه شايسته آن نيست و در آنجا گاه سخنانى مى گويد كه دين و دنياى او را بر باد مى دهد، آبروى او را مى ريزد، سرچشمه مفاسدى در جامعه مى شود كه نتيجه همه آنها هلاكت معنوى و مادّى است.
🔹مثلاً كسى چند صباحى آموزش علوم دين را ديده و هنوز به مقام اجتهاد نرسيده خود را مجتهدى اعلم بداند و به استنباط احكام بنشيند و احكامى را آميخته با اشتباهات فراوان براى اين و آن بازگو كند و عبادات و معاملات آنها را ضايع سازد، چنين شخصى كه قدر خود را نشناخته به يقين مسئوليت سنگينى را در قيامت خواهد داشت.
⭕يا شخصى چند كتاب طبى را مطالعه كرده، ناگهان براثر خودبزرگ بينى خويش را طبيبى حاذق و لايق بپندارد و دستورات طبى صادر كند كه باعث خطر جانى براى گروهى شود، او به يقين دنيا و آخرت خود را تباه ساخته است.
🔰شاهد اين تفسير، جمله معروفى است كه در افواه دانشمندان شهرت يافته خدا رحمت كند كسى را كه قدر و منزلت خويش را بشناسد و از حدّ خود تجاوز نكند».
🔰شاهد ديگر بر اين تفسير همان چيزى است كه در خطبة 16 نهج البلاغه گذشت: آن كس كه به ناحق ادعايى كند هلاك مى شود و آن كس كه با دروغ و افترا مقامى را طلب كند محروم مى گردد و به جايى نمى رسد و آن كس كه (با ادّعاهاى باطل) به مبارزه با حق برخيزد و در برابر آن قد علم كند هلاك خواهد شد و در نادانى انسان همين بس كه قدر خويش را نشناسد».
🔰ولى همان گونه که در ذیل خطبه 103 گذشت(1) این جمله تفسیر دیگرى نیز مى تواند داشته باشد که انسان به
موهبت الهى قدر و مقام والایى دارد و جِرم صغیرى است که عالم کبیر در آن خلاصه شده است حتى مى تواند از فرشتگان آسمان بالاتر رود.
✴️ آرى چنین است مقام آدمیت، بنابراین اگر مقام خود را درست نشناسد و شخصیت خویش را با درهم و دینار و مقامى معاوضه کند و در هوا و هوس ها و شهوات غوطه ور شود و از رسیدن به مقام قرب الهى باز ماند خود را هلاک کرده است، چرا که قدر خود را نشناخته است.
🔰با توجه به آنچه گذشت و تبادر عمومى دانشمندان از این حدیث معناى اوّل مناسب تر به نظر مى رسد، هرچند در بعضى از روایات نیز تعبیراتى است که معناى دوم را تداعى مى کند;
💎مانند آنچه در کلام دیگرى از امام امیرمؤمنان(علیه السلام) آمده است که مى فرماید:_هرچند جمع میان دو معنا نیز ممکن است که از یک سو نگاه به معناى اول کند و از سویى دیگر نگاه به معناى دوم.
════🌼🕊🌼═
*درسهایی ازقران کریم📗:*
(۲۰۶)
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و سوم
🍃داستان دستاويز به دشمن ندهيد؟🍃
♦️نكته:مفهوم دقيق" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا:
بيش از ۸۰ مورد از قرآن مجيد اين خطاب افتخار آميز و روحپرور ديده میشود، آيه فوق نخستين آيهای است كه با اين خطاب در آن برخورد میكنيم:جالب اينكه اين تعبير منحصرا در آياتی است كه در مدينه نازل شده و در آيات مكی اثری از آن نيست، شايد به اين دليل كه با هجرت پيامبر ص به مدينه وضع مسلمانان تثبيت شد و به صورت يك جمعيت ثابت و صاحب نفوذ در آمدند و از پراكندگی نجات يافتند، لذا خداوند آنها را با جمله"يا أَيُّهَا الَّذِينَآمنوا"مخاطب قراردادهاست.
🔶اين تعبير ضمنا نكته ديگری در بر دارد و آن اينكه حال كه شما ايمان آوردهايد، و در برابر حق تسليم شدهايد، و با خدای خود پيمان اطاعت بستهايد، بايد به مقتضای اين پيمان، به دستورهايی كه پشت سر اين جمله میآيد عمل كنيد، و به تعبير ديگر ايمان شما ايجاب میكند كه اين دستورات را به كار بنديد.
♦️قابل توجه اينكه در بسياری از كتب اسلامی، از جمله منابع اهل تسنن، از پيامبر ص چنين نقل شده است كه فرمود:ما انزل اللَّه آية فيها يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا، الا و علی (ع) راسها و اميرها:" خداوند در هيچ موردی از قرآن آيهای كه" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا" در آن باشد نازل نكرده مگر آنكه علی ع رئيس آن و امير آن است"
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و چهارم
🍃....داستان هدف از نسخ.....🍃
♦️باز در اين آيات سخن از تبليغات سوء يهود بر ضد مسلمانان است.آنها گاه به مسلمانان میگفتند دين، دين يهود است و قبله قبله يهود، و لذا پيامبر شما به سوی قبله ما (بيت المقدس) نماز میخواند، اما هنگامی كه حكم قبله تغيير يافت و طبق آيه ۱۴۴ همين سوره مسلمانان موظف شدند .
🔶به سوی كعبه نماز بگذارند اين دستاويز از يهود گرفته شد، آنها نغمه تازهای ساز كردند و گفتند اگر قبله اولی صحيح بود پس دستور دوم چيست؟ و اگر دستور دوم صحيح است اعمال گذشته شما باطل است! قرآن در اين آيات به ايرادهای آنها پاسخ میگويد و قلوب مؤمنان را روشن میسازد.
♦️میگويد" هيچ حكمی را نسخ نمیكنيم، و يا نسخ آن را به تاخير نمیاندازيم مگر بهتر از آن يا همانندش را جانشين آن میسازيم"و اين برای خداوند آسان است" آيا نمیدانی كه خدا بر همه چيز قادر است" آيا نمیدانی حكومت آسمانها و زمين از آن خدا است.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
□زاویه نگاه و دید بسیار مهماست...
□رسانه
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻
https://eitaa.com/ghararemaa
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
*پرسش وپاسخ براساس نظراندیشمندان*
(۲۳)
⭕️نقش پنهان و منفی «نیروی عادت» در رفتار انسانها
پرسش:نیروی عادت چه تاثیری دررفتارانسان دارد؟
🔻در ميان نيروهاى حاكم بر وجود انسان شايد هيچ نيرويى به اندازه عادت قوى نيست.
🔻وقتى كه انسان روحيه مردم را بشكافدمى بيند آنچه كه حكومت بيشترى بر روحيه مردم دارد عادات است.
🔻آنوقت عادات، عقل انسان را هم تحت تأثير قرار مى دهد، يعنى عقلش را براى توجيه عادتش بکار می گیرد.
🔻من اين را دقيقاً تجربه كرده ام. اگر يك امر مذهبى براى مردم عادت شده باشد،
چنانچه انسان صد تا دليل قاطع از نصّ قرآن و صدها حديث مسلّم براى مردم بياورد،
بگويد قرآن اين را مى گويد، امام جعفر صادق اين را مى گويد، امام باقر اين را مى گويد، همه ائمه اين را گفته اند، اين هم كلماتشان، برو بگرد، اگر غير اين تو چيزى پيدا كردى! قبول نمى كند.
🔻نمى گويد كه من قرآن يا حديث را قبول ندارم ولى كوشش مى كند اينها را بگونه اى توجيه و تأويل كند.
🔻قرآن هم روى اين قضيه خيلى تكيه دارد.
قرآن در توجيه مذهب شرك هميشه روى مسئله عادت و تقليد ازگذشتگان و نياكان [تأكيد دارد.]
🔻من در قرآن ، كاوش و مطالعه كردم،ديدم يكى از آن مسائلى كه همه پيامبران با آن روبرو بوده اند عادات و تقليدات است.
▪️مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى(فلسفه تاریخ 4-1) ؛ ج15 ؛ص946--945- با تلخیص و ویرایش جزئی -
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صد هزار خُمِ خَمر،
آن نکند که کلام رب العالمین کند.
□الحمدللهربالعالمین
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻
https://eitaa.com/ghararemaa
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
*درسهایی ازقران کریم📗:*
(۲۰۷)
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و پنجم
🍃....داستان هدف از نسخ.....🍃
♦️او حق دارد هر گونه تغيير و تبديلی در احكامش طبق مصالح بدهد، و او نسبت به مصالح بندگانش از همه آگاهتر و بصيرتر است."و آيا نمیدانی كه جز خدا سرپرست و ياوری برای شما نيست"؟
🔶در واقع جمله اول اين آيه اشاره به حاكميت خدا در احكام، و قادر بودن او بر تشخيص همه مصالح بندگان است، بنا بر اين نبايد مؤمنان به حرفهای نابجای افراد مغرض كه در مساله نسخ احكام ترديد میكنند، گوش فرا دهند.
♦️و جمله دوم هشداری است به آنها كه تكيه گاهی غير از خدا برای خود انتخاب میكنند، چرا كه در جهان تكيه گاه واقعی جز او نيست.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و ششم
🍃....داستان هدف از نسخ.....🍃
♦️نکته:آيا نسخ در احكام جايز است؟" نسخ" از نظر لغت به معنی از بين بردن و زائل نمودن است، و در منطق شرع، تغيير دادن حكمی و جانشين ساختن حكمی ديگر بجای آن است، به عنوان مثال:۱_ مسلمانان بعد از هجرت به مدينه مدت شانزده ماه به سوی بيت المقدس نماز میخواندند، پس از آن دستور تغيير قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوی كعبه كنند.
🔶۲- در سوره نساء آيه ۱۵ در باره مجازات زنان زناكار دستور داده شده كه در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس كنند تا زمانی كه مرگشان فرا رسد، يا خداوند راه ديگری برای آنان مقرر دارد.اين آيه بوسيله آيه ۲ سوره نور نسخ شد و در آن آيه مجازاتشان تبديل به يكصد تازيانه شده است.در اينجا ايراد معروفی است كه به اين صورت مطرح میشود: اگر حكم اول دارای مصلحتی بوده پس چرا نسخ شده؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشريع گرديده؟
♦️و به تعبير ديگر: چه میشد از آغاز حكم چنان تشريع میگشت كه احتياجی به نسخ و تغيير نداشت؟پاسخ اين سؤال را دانشمندان اسلام از قديم در كتب خود آوردهاند و حاصل آن با توضيحی از ما چنين است:میدانيم نيازهای انسان گاه با تغيير زمان و شرائط محيط دگرگون میشود و گاه ثابت و بر قرار است، يك روز برنامهای ضامن سعادت او است ولی روز ديگر ممكن است بر اثر دگرگونی شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔درسهایی از نهج البلاغه*
(۱۷۵)
*⚜️#حکمت_150_نهج_البلاغه⚜️*
🟡ضدّ ارزش ها و هشدارها (اخلاقى، اجتماعى، سياسى):
📜 (مردى از امام در خواست اندرز كرد) و درود خدا بر او، فرمود:
📌از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تأخير مى اندازد.
📌در دنيا چونان زاهدان، سخن مى گويد، اما در رفتار همانند دنيا پرستان است،
📌اگر نعمت ها به او برسد سير نمى شود، و در محروميّت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكر گزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است.
📌ديگران را پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد.
📌گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد.
📌اگر بيمار شود پشيمان مى شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانى هاست در سلامت مغرور و در گرفتارى نا اميد است اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند.
📌اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روى بر مى گرداند، نفس به نيروى گمان ناروا، بر او چيرگى دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد.
براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران، و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است.
📌اگر بى نياز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مأيوس و سست شود.
📌چون كار كند در آن كوتاهى ورزد، و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را بر گزيده، توبه را به تأخير انداز، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند،
📌عبرت آموزى را طرح مى كند امّا خود عبرت نمى گيرد در پند دادن مبالغه مى كند امّا خود پند پذير نمى باشد.
📌سخن بسيار مى گويد، امّا كردار خوب او اندك است براى دنياى زودگذر تلاش و رقابت دارد امّا براى آخرت جاويدان آسان مى گذرد سود را زيان، و زيان را سود مى پندار از مرگ هراسناك است امّا فرصت را از دست مى دهد.
📌گناه ديگرى را بزرگ مى شمارد، امّا گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد،
📌طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ مى داند مردم را سرزنش مى كند، امّا خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه بر خورد مى كند
📌خوشگذرانى با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم مى كند امّا هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد.
📌ديگران را هدايت امّا خود را گمراه مى كند، ديگران از او اطاعت مى كنند، و او مخالفت مى ورزد، حق خود را به تمام مى گيرد امّا حق ديگران را به كمال نمى دهد، از غير خدا مى ترسد، امّا از پروردگار خود نمى ترسد.
🔰(سید رضی مى گويد: اگر در نهج البلاغه جز اين حكمت وجود نداشت، همين يك حكمت براى اندرز دادن كافى بود. اين سخن، حكمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است).
════🌼🕊🌼═
*🔰شرح و تفسیر حکمت 150🔰*
👌🔆يك اندرز جامع!
🔮بخش اول🔮
📜این کلام حکمت آمیز که نصایح بسیار گرانقدر و مواعظ گرانبهایى در آن هست دستور العملى است براى تمام زندگى بشر که در سایه آن مى تواند سعادت دنیا و آخرت را براى خود به دست آورد. مرحوم سید رضى بعد از ذکر این کلام شریف ـ چنان که خواهد آمد ـ تصریح مى کند که اگر در مجموعه کتاب نهج البلاغه جز این کلام شریف نبود براى وعظ و اندرز و موعظه نجات بخش کافى بود و چه بسیار از افرادى که از جاى جاى این کلام شریف براى اثبات مقاصد خود بهره گرفتند و سخنان خود را به وسیله آن آراسته اند.
💠امام(علیه السلام) در این بیان پربار در جواب شخصى که موعظه و اندرزى از او خواست به سى مورد از رذائل اخلاقى اشاره کرده و با بیان شیوا و قریب به استدلال از آن نهى مى کند. مى فرماید:⤵️
🟪1. «از کسانى نباش که بدون عمل امید سعادت اخروى دارد»;
👈به گفته مرحوم مغنیه در فى ظلال انسان براى رسیدن به متاع حقیر دنیا بدون تلاش و سعى و کوشش هرگز به مقصود نمى رسد، پس چگونه براى رسیدن به نعمت هاى پرارزش الهى در آخرت که نه چشمى همانند آن را دیده و نه گوشى وصف آن را شنیده و نه بر قلب انسانى خطور کرده مى تواند بدون سعى و کوشش برسد.
🔰قرآن مجید در آیاتى چند بر این معنا تأکید فرموده; در یک جا مى فرماید: واین که براى انسان چیزى جز (حاصل) سعى وکوشش او نیست، واین که تلاش او به زودى دیده مى شود»
🟪2. «(از کسانى مباش که) توبه را با آرزوهاى دور و دراز به تأخیر مى اندازد»;
👈اشاره به این که اگر گناه و لغزشى از تو سر زد بلافاصله دست به دامن لطف الهى بزن و با توبه و استغفار به درگاه او باز گرد. مبادا آرزوهاى دور و دراز مانع این کار شود که هیچ کس اطمینان ندارد که یک روز دیگر و یا یک لحظه دیگر زنده است و درهاى توبه به روى او باز است. به همین دلیل در روایات زیادى از تسویف توبه و تأخیر آن نهى شده است.
🔰در حدیثی از آن حضرت آمده است: کسى که توبه را عقب مى اندازد در برابر هجوم مرگ در معرض خطر است».
🟪3. «(از کسانى مباش که) درباره دنیا همچون زاهدان سخن مى گوید ولى در آن همچون دنیاپرستان عمل مى کند»;
👈اشاره به این که میان قول و فعل تو درباره زرق و برق دنیا و زهد و رغبت در آن تناقض نباشد آن گونه که ریاکاران و متظاهران به قدس و ورع و خالى از قداست و پاکى سخن مى گویند.
🟪4. «(از کسانى مباش که) اگر چیزى از دنیا به او برسد سیر نمى شود و اگر نرسد هرگز قانع نخواهد بود»;
👈اشاره به این که در زندگى قانع باش. اگر گرفتار محرومیت شدى صابر و اگر مواهب الهى شامل حالت شد شاکر باش. نه مانند دنیاپرستان که هرگز از دنیا سیر نمى شوند و هرقدر بیشتر از مواهب دنیا در اختیارشان قرار بگیرد تشنه تر مى گردد،
🔰 همان گونه که در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) آمده است: مَثَل دنیا همچون آب شور دریاست که هر قدر تشنه اى از آن بیشتر بنوشد بیشتر گرفتار عطش مى شود تا او را در کام مرگ فرو برد».
🟪5. «(از کسانى مباش که) از شکر آنچه به او داده شده عاجز است; ولى باز هم فزونى مى طلبند»;
👈روشن است که هر نعمتى را شکرى لازم است و از دست و زبان هیچ کس بر نمى آید که از عهده شکرش به در آید. با این حال چگونه ممکن است انسان، شکر را رها کند و دائما به دنبال زیاده خواهى باشد. این نشانه نهایت غفلت و بى خبرى است.
🟪6. «(از کسانى مباش که) دیگران را از کار بد باز مى دارد; ولى خود نهى نمى پذیرد و دیگران را به کار خوب وا مى دارد; ولى خودش به آن عمل نمى کند»;
👈بدیهى است اگر انسان کسى را به چیزى امر کند به یقین به سبب آثار خوب و برکات آن است. با این حال اگر عاقل باشد چرا خودش از آن بهره نگیرد و اگر دیگرى را از کارى باز مى دارد لابد به سبب زیان هاى آن است، با این حال چرا خودش پرهیز نکند. آیا این بى توجهى دلیل بر آن نیست که ایمان درستى به گفته هاى خود ندارد؟
🔰قرآن مجید نیز در مقام سرزنش این گونه افراد مى فرماید: «(أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَکُمْ وَأَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ); آیا مردم را به نیکى (وایمان به پیامبرى که صفات او در تورات آمده) دعوت مى کنید، امّا خودتان را فراموش مى کنید با این که شما کتاب آسمانى (تورات) را مى خوانید. آیا نمى اندیشید؟».
♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️
🔰شرح و تفسیر حکمت 150 🔰*
🔮بخش دوم🔮
🟪7. «(از کسانى مباش که صالحان را دوست دارد ولى عمل آنها را انجام نمى دهد و گنهکاران را دشمن مى شمارد ولى یکى از آنهاست»;
👈این در واقع نوعى تناقض در فکر و عمل است; از نظر تفکر عشق به صالحان دارند لابد به موجب اعمال صالح آنها; ولى از نظر عمل آنچه را بدان عشق مى ورزیده کنار مى گذارند. همچنین در نقطه مقابل از ظالمان و عاصیان و فاسقان متنفرند که به یقین به سبب اعمالشان است در حالى که در مقام عمل آلوده به همان اعمال اند. ممکن است در آن درجه از شدت نباشد; ولى به هر حال با دیدى کلى عمل آنها هماهنگ با اعمال کسى است که از وى متنفرند. این تناقض به راستى عجیب، و نشانه ضعف ایمان و اراده و غلبه هواى نفس است.
📗در صحیفه گرانبهاى سجادیه نیز در ضمن دعاى بیست و چهارم مى خوانیم: «لا تَجْعَلْنی مِمَّنْ یُحِبُّ الصّالِحینَ وَلا یَعْمَلُ عَمَلَهُمْ وَیُبْغِضُ الْمُسیئینَ وَهُوَ أحَدُهُمْ;
🤲خداوندا مرا از آنها قرار نده که صالحان را دوست دارند ولى اعمال آنها را انجام نمى دهند و گنهکاران را دشمن دارند ولى خودشان در عمل همچون آنها هستند».
🟪8 . «(از کسانى مباش که) از مرگ به سبب زیادى گناهانش متنفر است; اما به اعمالى ادامه مى دهد که مرگ را به سبب آن ناخوش مى دارد»;
👈این نیز تناقض دیگرى در زندگى آنهاست; از یک سو هنگامى که سخن از مرگ به میان مى آید وحشت دارد، زیرا نامه اعمال خود را سیاه مى بیند ولى به جاى توبه و اصلاح مسیر خویش باز به همان گناهان ادامه مى دهند. این تناقض نیز در فکر و عمل به سبب ضعف ایمان و غلبه هواى نفس است.
🔰قرآن مجید درباره گروهى از یهود مى فرماید: «(وَلَنْ یَتَمَنَّوْهُ أَبَداً بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ); ولى آنها، به خاطر اعمال بدى که پیش از خود فرستاده اند، هرگز آرزوى مرگ نخواهند کرد».
🟪9. «(از کسانى مباش که) هرگاه بیمار مى شود (از اعمال زشت خود) پشیمان مى گردد و اگر تندرست باشد احساس امنیت مى کند و به لهو و لعب مى پردازد»;
👈آرى آنها به هنگام بیمارى چون چهره مرگ را در نزدیکى خود مى بینند، ندامت به آنها دست مى دهد و به فکر توبه از گناه و جبران اعمال سابق خویش مى افتند; اما همین که از بستر بیمارى برخاسته و تندرستى به آنها باز گشت آن حالت به کلى زائل شده و خود را در هاله اى از امن و امان مى بینند و به لهو و لعب مشغول مى شوند.
این فراموشکارى سریع و تناقض در دو حال نزدیک به هم نیز نشانه سطح فکر کوتاه آنها و ضعف ایمان ایشان است.
خداوند انسان را در زندگى گرفتار مشکلات و مصائب و بیمارى ها مى کند تا به آنها هشدار دهد از خواب غفلت برخیزند; اما افسوس که این بیدارى براى بسیارى از مردم زودگذر است. هنگامى که آن مشکلات برطرف مى شود بلافاصله در خواب غفلت فرو مى رود.
🟪10. «(از کسانى مباش که) به هنگام سلامت خودخواه و مغرور مى شود و به هنگام گرفتارى ناامید مى گردد»;
👈این تناقض در احوال نیز که در زمان عافیت مغرور و در زمان ابتلا مأیوس مى شوند از عجایب است و اثر مستقیم همان ضعف ایمان و اراده و غلبه هواى نفسانى است.
این در حالى است که حالت عافیت قابل اعتماد نیست و «از نسیمى دفتر ایام بر هم مى خورد» و با گذشتن یک روز و حتى یک ساعت ممکن است همه چیز عوض شود و نیز حالت ابتلا و گرفتارى ابدى نیست که سبب یأس انسان گردد، زیرا گاه از دل گرفتارى ها گشایش برمى خیزد
🔰و به گفته امام(علیه السلام) در حکمت 351 هنگامى که سختى ها به آخرین درجه شدت برسد فرج نزدیک است و در آن هنگام که حلقه هاى بلا تنگ شود راحتى و آرامش فرا مى رسد».
🟪11. «(از کسانى مباش که) اگر بلایى به او برسد همچون بیچارگان دست بر دعا مى دارد و اگر وسعت و آرامشى به وى دست دهد با غرور از خدا روى گردان مى شود»;
👈درست همان چیزى که قرآن مجید کرارا به آن اشاره کرده مى فرماید: «(فَإِذَا رَکِبُوا فِى الْفُلْکِ دَعَوُا اللهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ);
🔰هنگامى که سوار کشتى شوند، خدا را با اخلاص مى خوانند، (و غیر او را فراموش مى کنند); امّا هنگامى که خدا آنان را به خشکى رساند و نجات داد، باز مشرک مى شوند».
🟪12. «(از کسانى مباش که) نفسش او را در امور دنیا به آنچه گمان دارد وادار مى کند; ولى در امور آخرت به آنچه یقین دارد بى اعتناست»;
👈به تعبیر دیگر براى رسیدن به مال و ثروت و جاه و مقام و شهوات دنیا حتى به سراغ راه هایى مى رود که اطمینان ندارد به نتیجه برسد به امید این که شاید به نهایت مطلوبى برسد; ولى درباره کار آخرت با این که یقین دارد فلان عمل باعث نجات او و فلان کار سبب بدبختى او در سراى دیگر مى شود به یقین خود اعتنا نمى کند.
♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️
🔰شرح و تفسیر حکمت 150🔰*
🔮بخش سوم 🔮
🟪13. «(از کسانى مباش که) نسبت به دیگران به کمتر از گناه خود مى ترسد و نسبت به خویشتن بیش از آنچه عمل کرده انتظار دارد»;
👈به بیان دیگر گناهان دیگران در نظرش بزرگ و گناه خود در نظرش کوچک است و به عکس، اعمال نیکش هرچند کوچک باشد به نظرش بزرگ مى رسد و انتظار پاداش هاى عظیم دارد. این نیز نوعى دیگر از تناقض در فکر و رفتار آنهاست و همان طور که اشاره شد تمام این تناقض ها به سبب ضعف ایمان و انحراف فکر و ناشى از غلبه شهوات است.
🟪14. «(از کسانى مباش که) به هنگام بى نیازى مغرور و فریفته دنیا مى شود و به هنگام فقر مأیوس و سست مى گردد»;
👈این حالت افراد کم ظرفیت است که به هنگام غنا و بى نیازى همه چیز حتى خدا و خویشتن را به فراموشى مى سپارند و مال و ثروت و مقام تمام وجودشان را پر مى کند ارزش هاى انسانى درنظرشان بى رنگ و بندگى خدا از دست مى رود و به هنگام فقر و تنگدستى یأس و نومیدى و به دنبال آن سستى و ناتوانى تمام وجودشان را احاطه مى کند.
🟪15. «(و از کسانى مباش که) به هنگام عمل کوتاهى مى کند و به هنگام درخواست و سؤال اصرار مى ورزد»;
👈اشاره به افراد سست و تنبلى است که مرد میدان عمل نیستند و همیشه دستشان به سوى این و آن دراز است گویى از زندگانى مستقل بیزارند و به زندگى وابسته دلخوش، در حالى که تعلیمات اسلام به ما مى گوید تا مى توانى روى پاى خود بایست و تا توان دارى چیزى از دیگرى درخواست نکن که اولى باعث عزت و دومى سبب ذلت است.
🟪16. «(و از کسانى مباش که) هرگاه شهوتى براى وى حاصل شود گناه را جلو مى اندازد و توبه را به تأخیر و اگر محنت و شدتى به او برسد (بر اثر نداشتن صبر و شکیبایى) از دستورات دین به کلى دور مى شود»;
👈این صفت نیز از اوصاف افراد ضعیف و ناتوان و کم ظرفیت است تا عوامل شهوت در برابر آنها نمایان مى شود به سرعت به سوى آن مى روند و کام دل از آن بر مى گیرند; ولى نوبت به توبه که مى رسد امروز و فردا مى کنند و به هنگامى که مشکلى در زندگى آنها رخ دهد با خداى خود قهر مى کنند و دستوراتش را به فراموشى مى سپارند و حتى گاه زبان به سخنان کفرآمیز مى گشایند. آنها کسانى هستند که با کمترین تغییرى در زندگى، زبان به شکوه مى گشایند و به زمین و آسمان بد مى گویند.
🟪25. «(از کسانى مباش که) همواره به نفع خود و به زیان دیگران حکم مى کنند; اما هرگز حق را به دیگران نمى دهند»;
👈در حالى که نشانه مؤمنان راستین ـ
🔰بر پایه صریح آیات و روایات ـ این است که طرفدار حق باشند، هرچند به زیان آنها باشد و باطل را رها کنند، هرچند به ضرر آنها باشد.
🔰قرآن مجید مى گوید: اى کسانى که ایمان آوردید! همواره و همیشه قیام به عدالت کنید. براى خدا گواهى دهید، اگر چه به زیان شما یا پدر و مادر یا نزدیکانتان بوده باشد».
♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️
🔰شرح و تفسیر حکمت 150 🔰*
🔮 بخش پنجم (پایان) 🔮
🟪26. «(از کسانى مباش که) دیگران را هدایت و خود را گمراه مى سازد و در نتیجه مردم از آنها اطاعت مى کنند; اما خودش خدا را معصیت»;
👈به این ترتیب سخنان هدایتگر آنها سبب نجات دیگران مى شود; اما خودشان از آن بهره نمى گیرند، او به باغبانى مى ماند که دیگران از میوه هاى درخت او بهره مند مى شوند و خود از گرسنگى جان مى دهد.
🟪27. «(از کسانى مباش که) حق خود را به طور کامل مى گیرد; ولى حقوق دیگران را نمى پردازد»;
👈قرآن مجید نیز درباره این گونه افراد مى گوید: «(وَیْلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ الَّذِینَ إِذَا اکْتَالُوا عَلَى النَّاسِ یَسْتَوْفُونَ وَإِذَا کَالُوهُمْ أَوْ وَّزَنُوهُمْ یُخْسِرُونَ);
🔰واى بر کم فروشان! آنان که وقتى براى خود چیزى از مردم با پیمانه مى گیرند، (حق خود را) به طور کامل دریافت مى دارند; ولى هنگامى که براى دیگران پیمانه یاوزن مى کنند، کم مى گذارند».
✴️کم فروشى مسئله کیل و وزن را تداعى مى کند; اما از یک نظر مفهومى عام دارد که تمام حقوق را در همه زمینه ها شامل مى شود; کم فروشان واقعى کسانى هستند که در هر زمینه اى حق خود را از مردم به طور کامل مى گیرند و گاه بیشتر از حق خود; اما در پرداختن حق کوتاهى مى کنند و بخل مى ورزند.
✴️بسیار دیده ایم که افرادى براى انجام کارى در برابر اجر معینى در ساعاتى مشخص استخدام یا اجیر و یا مأمور مى شوند و هنگام کار از ساعات خود مى کاهند و از گوشه و کنار آن مى زنند و طبق تعهد عمل نمى کنند; ولى به هنگام دریافت اجر و مزد ذره اى از قرارداد خود عقب نشینى نمى کنند.
🟪28. امام(علیه السلام) در آخرین توصیه به نقطه اصلى دردها و انحرافات اخلاق و آلودگى به گناه اشاره کرده مى فرماید: «(از کسانى مباش که) از خلق خدا از آنچه معصیت خدا نیست مى ترسد ولى خودش از خدا (در مورد ستم کردن) درباره مخلوقش پروا ندارد»;
👈این نیز یکى دیگر از تناقض ها و تضادهایى است که در اعمال این گروه بر اثر ضعف ایمان و غلبه هواى نفس حاصل مى شود.
✴️به یقین هر کس این کلام نورانى را نصب العین قرار دهد و آن را برنامه زندگى خویش بشمارد براى نجات او در دنیا و آخرت کافى است. ازاین رو مرحوم سید رضى در پایان این گفتار حکیمانه مى فرماید: «اگر در این کتاب جز این کلام نبود براى موعظه سودمند و حکمت رسا و بینایى بینندگان و عبرت ناظرانِ اندیشمند کافى بود»
✴️نکته:
🔰مرحوم محقق شوشترى در شرح نهج البلاغه خود نقل مى کند که ابن عباس این سخن را از امام(علیه السلام) گرفت و آن را به فرزندش وصیت کرد سپس به او گفت: این سخن باید براى تو گنجى باشد که آن را ذخیره مى کنى. در حفظ و نگهدارى آن از حفظ و نگهدارى طلاى سرخ کوشاتر باش! چرا که اگر آن را رعایت کنى خیر دنیا و آخرت نصیب تو خواهد شد.
✴️به راستى کلام مولا(علیه السلام) چقدر پرارزش و راهگشاست که تنها یک بخش کوچک آن مى تواند ضامن سعادت انسان در دنیا و آخرت باشد.
════🌼🕊🌼═
🔰قرآن مجید درباره این گونه اشخاص میگوید: «إِنَّ الاِْنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً وَإِذا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعاً); ✴️به یقین انسان حریص و کم طاقت آفریده شده است. هنگامى که بدى به او رسد بى تابى مى کند و هنگامى که خوبى به او رسد مانع دیگران مى شود (و بخل مى ورزد)»
🟪17. «(از کسانى مباش که) عبرت آموختن را مى ستاید (و به دیگران آموزش مى دهد) ولى خود عبرت نمى گیرد و موعظه بسیار مى کند; اما خود موعظه و اندرز نمى پذیرد»;
👈این وصف عالمان بى عمل و مدعیان بى تعهد و ریاکاران فاقد اخلاص است که در قرآن مجید سبب خشم شدید خداوند شمرده شده است.
✴️شک نیست که این جهان دار عبرت است و تاریخ پیشینیان مملو از درس هاى عبرت آموز. هرگاه انسان چشم بینا و گوش شنوا داشته باشد مى تواند سرنوشت آینده خود را در آیینه تاریخ و حوادث عبرت آموز زمان خود ببیند. ولى افسوس که هواى نفس و حب ذات پرده اى در برابر چشمان او مى کشد و مانع گوش او از شنیدن پیام هاى تاریخ مى شود و عجب این که این درس ها را به دیگران مى دهد ولى خود در عمل از آنها بى بهره است.
🟪18. «(از کسانى مباش که) در گفتار به خود مى نازد و در عمل بسیار کوتاهى مى کند»;
👈مضمون این سخن، در اوصاف پیش آمد ولى امام(علیه السلام) با قدرتى که در فصاحت و بلاغت داشته گاه مطلبى را لازم و ضرورى مى بیند با تعبیرات گوناگون که هر کدام جدید و تازه است بیان فرماید.
♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️
🔰شرح و تفسیر حکمت 150 🔰*
🔮 بخش چهارم 🔮
🟪19. «(از کسانى مباش که) براى دنیاى فانى، تلاش و کوشش فراوان دارد ولى براى آخرت باقى مسامحه کار است»;
👈به هر حال این اشتباهى بزرگ و کارى غیر عاقلانه است که انسان در مورد چیز فانى تلاش و کوشش کند و تمام نیروهاى خود را به کار گیرد; اما از آنچه باقى است و زندگى جاویدان او را تشکیل مى دهد غافل شود. این نیز بر اثر ضعف ایمان و غلبه هواى نفس است.
🟪20. «(از کسانى مباش که) غنیمت را غرامت و غرامت را غنیمت مى شمرد»;
👈«غنیمت» چیزى است که در راه خدا و براى خدا صرف شود و «غرامت» اموالى است که در راه شهوات و هوا و هوس ها هزینه گردد.
🟪21. «(از کسانى مباش که) از مرگ مى ترسد ولى فرصت ها را از دست مى دهد»;
👈ترس از مرگ گاه به سبب از دست دادن اموال و ثروت ها و مقامات و لذات دنیوى است که شیوه افراد بى ایمان یا ضعیف الایمان است و گاه به سبب از دست رفتن فرصت ها براى انجام اعمال نیک و اندوختن حسنات.
گروهى ترسشان از مرگ به ظاهر از قبیل قسم دوم است; ولى عجیب است که به انجام اعمال نیک پیش از آن که وقت از دست برود نمى پردازند. در واقع این نیز نوعى تناقض در میان عقیده و عمل است و این گونه تناقض ها، چنان که در عبارات سابق نیز آمده در میان دنیاپرستان کم نیست.
🟪22. «(از کسانى مباش که) معصیت هاى کوچک را از دیگران بزرگ مى شمارد در حالى که بزرگ تر از آن را از خود ناچیز مى بیند، (همچنین) آنچه را از طاعات دیگران کوچک مى شمرد از خودش بزرگ و بسیار مى پندارد»;
👈چنین شخصى باز دچار تناقض دیگرى است; عمل واحدى را که از خود و دیگران سر مى زند دوگونه مى بیند; از خودش بسیار بزرگ و از دیگران بسیار کوچک. این در مورد اعمال نیک است و به عکس در گناه واحدى که از او و دیگرى سر زده، از دیگران را بزرگ و آن را از خودش کوچک مى انگارد و اینها همه از آثار حب ذات است که مانع از قضاوت یکسان درباره خود و دیگران مى شود
🟪23. «(از کسانى مباش که پیوسته) به (کارهاى) مردم خرده مى گیرد; اما از کارهاى خود با مسامحه و مجامله مى گذرد»;
👈به بیان بعضى از بزرگان اخلاق اگر خارى به پاى دیگران رود آن را مى بینند; اما اگر شاخه درختى در چشمشان فرو رود نمى بینند و این تناقض و تضاد نیز از آثار حب ذات است.
خلاصه این که کوچک ترین عیوب دیگران را مى بیند اما از بزرگ ترین عیب خود با مسامحه مى گذرد حتى در آنچه متعلق به دیگرى است خرده مى گیرد; مثلاً اگر از فرزند دیگرى کار کوچک خلاف اخلاقى سر بزند گاه او را فاسد الاخلاق و بى بند و بار مى شمرد در حالى که اگر از فرزند خودش کارهاى خلاف بیّن ببیند مى گوید جوان است، این مسائل اهمیتى ندارد.
🟪24. «(از کسانى مباش که) لهو و لعب با ثروتمندان نزد او از ذکر خدا با فقیران محبوب تر است»;
👈این دو خصلت، دو عیب بزرگ است; مشغول لهو و لعب بودن یک عیب و با اغنیاى بى درد و بى خبر از حال فقرا همنشین شدن عیبى دیگر; اما با فقیران زیستن خود یکى از محاسن اخلاقى است و ذکر خدا با آنان گفتن فضیلت دیگرى است.
هدایت شده از قرارِما_تاخدا💞
animation.gif
42K
بسم الله الرحمن الرحیم
ارءیت الذی یکذب بالدین....
___فَوَیلٌ لِلمُصَلِّینَ”!
چرا وای بر #نمازگزاران؟! چرا وای بر بی نمازان نباشد؟! زیرا این نمازگزاران به مراتب خطرناکتر از بی نمازانند. و می بینی که نظر خداوند با نظر متعصبین افراطی متفاوت است.نمازگزاران را #انذار می دهد! زیرا “صلاة” نور حقیقت است، اصل راستی و درستی است، منشأ خدمت و خدمتگزاری است، ریاکاری بر نمی دارد. دکان دنیوی نیست،
□در ادامه می فرماید؛ اینگونه نمازگزاران “یَمنَعُونَ الماعُونَ” اند. یعنی اینان کسانی اند که مانع از رسیدن مایحتاج روزمره ی مردمان اند. “ماعون”، معیشت مردمان را گویند، هر آن چیزی است که با آن گذران زندگی می کنند. و این نمازگزاران به فرموده ی قرآن، کسانی اند که مردمان را از مایحتاج شان محروم نموده اند. اینچنین نمازگزارانی به جای عزت، حامل ذلت اند. و نماز برای آنان یک پوشش است، حقیقت نیست. و خداوند عزَّوجَلّ، این نکته را به خوبی می داند و آنان را صریحاً با “وَیل” تهدید می کند!
#تدبر؛
✍🏻اين سوره تهديد كسانى است كه خود را مسلمان معرفى كرده اند ولى متخلق به اخلاق منافقينند، از قبيل سهو از نماز، و ريا كردن در اعمال، و منع ماعون، كه هيچ يك از اينها با ايمان به روز جزا سازگارى ندارد.
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
بارمز یا زهرا وارد بشید👇🏻
@ghararemaa
─┅═ೋ❅🌹❅ೋ═┅─
زیرا آنچه بقا دارد پایان کار است. یا این که براى ساختن بنایى، انسان در ابتدا گرفتار مشکلات عظیمى مى شود; ولى در پایان بنایى خوب و موزون ساخته مى شود که همگان از آن بهره مند مى شوند و مایه آبروى سازنده و جامعه شده و اى بسا جزو آثار ماندگار و باستانى قرار مى گیرد.
✳️همچنین در مورد انسان ها از نظر سعادت و شقاوت، همه ما ـ با قطع نظر از آیات و روایات حسن عاقبت ـ به وجود «حر بن یزید ریاحى» افتخار مى کنیم در حالى که مدتى طولانى از عمرش در خدمت حاکمان ظالم بنى امیه بود، همین که در آخرین ساعات عمرش بیدار شد و شهادت در راه امام حسین(علیه السلام) را بر همه چیز ترجیح داد نام او از فهرست شقاوتمندان حذف گردید و در فهرست سعادتمندان قرار گرفت.🔀 به عکس، جمعى از صحابه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را مى بینیم که در آغاز در صف بهشتیان بودند; 🔹اما بعد از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) آتش جنگ برافروختند و عده زیادى را به کشتن دادند و امروز متأسفانه تاریخ اسلام نام آنها را به نیکى نمى برد.
✴️اینجاست که همه ما دست به دعا برداشته عرضه مى داریم: خداوندا! به ما حسن عاقبت عنایت فرما.
════🌼🕊🌼═
**📔درسهایی از نهج البلاغه**
(۱۷۶)
*⚜️#حکمت_151_نهج_البلاغه⚜️*
وَ قَالَ (علیه السلام): لِكُلِّ امْرِئٍ عَاقِبَةٌ، حُلْوَةٌ أَوْ مُرَّةٌ.
🟡ضرورت آينده نگرى (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: هر كس را پايانى است، تلخ يا شيرين.
════🌼🕊🌼═
*🔰شرح و تفسیر حکمت 151🔰*
👌🔆هر كس عاقبتى دارد:
🔮بخش اول🔮
📜امام در اين كلام نورانى اشاره به نكته مهمى مى كند كه بسيارى از آن غافلند و آن توجه دادن به عاقبت كارها و عاقبت انسان هاست. مى فرمايد:🔻 «براى هر كس سرانجامى است، شيرين يا تلخ»
🔔يعنى انسان نبايد امروز خود را در نظر بگيرد، بايد مراقب عاقبت خويش باشد. «ابن الوقت» بودن و به نتيجه اعمال خود نينديشيدن و عاقبت كار را نديدن مايه بدبختى است. مسئله تدبر و تدبير كه از صفات برجسته انسان شمرده مى شود به همين معناست كه انسان عاقبت انديش باشد نه ابن الوقت.
💎به يقين غفلت از عاقبت كارها و عاقبت زندگى انسان مشكلات عظيمى براى او در دنيا و آخرت به بار مى آورد. افراد موفق و پيروز عاقبت انديش اند و سعى مى كنند از عاقبت «مُرّة» (تلخ) بپرهيزند و به عاقبت «حُلوة» (شيرين) روى آورند.
🔰در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: كسى نزد ايشان آمد و عرض كرد يا رسول الله! اندرزى به من ده.
💠پيغمبر(صلى الله عليه وآله) فرمود:اگر سفارش و اندرزى به تو گويم مى پذيرى يا با آن مخالفت مى كنى؟عرض كرد: آرى
💠پيغمبر(صلى الله عليه وآله) سه بار اين سخن را تكرار كرد و او در هر مرتبه جواب آرى دارد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: هنگامى كه تصميم بر كارى گرفتى در عاقبت آن بينديش اگر عاقبت آن را نيك ديدى انجام ده و اگر عاقبت آن زشت و تاريك است از آن بپرهيز».
🔰قرآن مجید نیز روى مسئله عاقبت مؤمنان و کافران تکیه کرده در یک جا مى فرماید: «(وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ); و سرانجام (نیک) براى پرهیزگاران است».
🔰و در جاى دیگر در مقام هشدار به کافران لجوج مى گوید: آیا (مخالفان دعوت تو) در زمین سیر نکردند تا ببینند سرانجام کسانى که پیش از آنها بودند چگونه شد؟!».
در آیات فراوان دیگرى سخن از عاقبت نیک و بد به میان آمده است.
✴️ نكته:
اهميّت حسن عاقبت:
☢️عمر انسان فراز و نشیب هاى زیادى دارد و غالبا از حالى به حال دیگر دگرگون مى شود. آنچه از همه مهم تر است برگ هاى آخر دفتر زندگانى است که عمر با آن پایان مى پذیرد، ازاین رو مى بینیم که انبیاى الهى نگران عاقبت کار خویش بودند.
💠 درباره یوسف(علیه السلام) مى خوانیم که بعد از رسیدن به آن همه مقامات و نجات از آن همه مشکلات که در زندگى کمتر کسى دیده مى شود، آخرین تقاضایى که از خدا داشت این بود: مرا مسلمان بمیران، و به صالحان ملحق فرما».
🔰مرحوم علامه مجلسى در جلد 68 بحارالانوار صفحه 362 بابى تحت عنوان «حُسْنُ الْعاقِبَة وَإصْلاحُ السَّریرَةِ» آورده و احادیث نابى ذیل آن ذکر کرده است،
از جمله:🔰 امام صادق(علیه السلام) به بعضى از مردم (از یارانش) چنین نوشت که اگر مى خواهى عاقبت به خیر شوى آن گونه که از دنیا بروى در حالى که در افضل اعمال هستى حق خداوند را بزرگ دار بدین گونه که نعمت هاى او را در معاصى اش صرف نکنى و از حلم او نسبت به خود مغرور نشوى (دیگر آنکه) هر کسى را یافتى که یادى از ما مى کند یا مودت ما را ابراز مى دارد احترام کن خواه راستگو باشد یا دروغگو; به تو مربوط نیست تو به نیت خود مى رسى و اگر او دروغگو باشد نتیجه اعمال خود را مى برد».
♻️ادامه دارد....⤵️⤵️⤵️
*🔰شرح و تفسیر حکمت 151🔰*
🔮 بخش دوم(پایان) 🔮
🔰درباره حسن عاقبت مطالب زیادى گفته شده و بسیارند کسانى که دعاى اصلى آنها در پیشگاه خداوند دعا براى حسن عاقبت باشد و در روایات اسلامى ـ چنان که خواهد آمد ـ اهمیت زیادى به آن داده شده تا آنجا که طبق روایاتى از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «خَیْرُ الاُْمُورِ خَیْرُهَا عَاقِبَةً; بهترین کارها (تا چه رسد به انسان ها) کارى است که عاقبت و سرانجامش نیک باشد».
🔰در حدیثى امیرمؤمنان(علیهم السلام) فرمود: حقیقت سعادت آن است که انسان، سرانجام کارش به سعادت خاتمه یابد و حقیقت شقاوت (ومحرومیت از رحمت خدا) آن است که سرانجام کارانسان به شقاوت پایان یابد»
🔰در پایان عهدنامه معروف «مالک اشتر» نیز این جمله نورانى به چشم مى خورد که امام(علیه السلام) عرضه مى دارد: از خدا مى خواهم که پایان عمر من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد».
✴️آنچه در روایات بالا و آیات قرآنى درباره اهمیتِ حسن عاقبت یا سوء عاقبت آمده دلیل روشنى دارد که آنچه در طویل المدة باقى مى ماند عاقبت هر کارى است در حالى که آغاز آن کوتاه مدت است; 👈مثلاً فرزندى براى انسان متولد مى شود، در اوائل عمر از نظر اخلاقى یا جسمى نقاط ضعف مهمى دارد; اما پس از مدتى از هر نظر موزون و استوار مى گردد و پدر و مادر و همچنین جامعه به وجود او افتخار مى کنند،
*درسهایی ازقران کریم📗:*
(۲۰۸)
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و هفتم
🍃....داستان هدف از نسخ.....🍃
♦️نکته:آيا نسخ در احكام جايز است؟" يك روز دارويی برای بيمار فوق العاده مفيد است و طبيب به آن دستور میدهد، اما روز ديگر به خاطر بهبودی نسبی بيمار ممكن است اين دارو حتی زيانبار باشد، لذا دستور قطع آن و جانشين ساختن داروی ديگر را میدهد.
🔶ممكن است درسی امسال برای دانشآموزی سازنده باشد، اما همين درس برای سال آينده بی فايده باشد، معلم آگاه بايد برنامه را آن چنان تنظيم كند كه سال به سال دروس مورد نياز شاگردان تدريس شود.
♦️اين مساله مخصوصا با توجه به قانون تكامل انسان و جامعهها روشنتر میگردد كه در روند تكاملی انسانها گاه برنامهای مفيد و سازنده است و گاه زيانبار و لازم التغيير، به خصوص در هنگام شروع انقلابهای اجتماعی و عقيدتی، لزوم دگرگونی برنامهها در مقطعهای مختلف زمانی روشنتر به نظر میرسد.
🔶البته نبايد فراموش كرد كه اصول احكام الهی كه پايههای اساسی را تشكيل میدهد در همه جا يكسان است، هرگز اصل توحيد يا عدالت اجتماعی و صدها حكم مانند آن دگرگون نمیشود، تغيير در مسائل كوچكتر و دست دوم است.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
📚 #تفسیر_سوره_بقره
┄┅══❣️✿﴾﷽﴿✿❣️══┅┄
✍ قسمت صد و پنجاه و هشتم
🍃....داستان هدف از نسخ.....🍃
♦️نکته:آيا نسخ در احكام جايز است؟" اين نكته را نيز نبايد فراموش كرد كه ممكن است تكامل مذاهب به جايی برسد كه آخرين مذهب به عنوان خاتم اديان نازل گردد به طوری كه دگرگونی در احكام آن بعدا راه نيابد (شرح كامل اين موضوع را در ذيل آيه ۴۰ احزاب در بحث خاتميت به خواست خدا میآوريم).
🔶گر چه معروف است كه يهود نسخ را به كلی منكرند و به همين دليل دگرگونی قبله را به مسلمانان ايراد میگرفتند ولی طبق منابع مذهبيشان ناچارند نسخ را بپذيرند.
چرا كه طبق گفته تورات هنگامی كه نوح ع از كشتی پياده شد خداوند همه حيوانات را بر او حلال كرد.
♦️ولی اين حكم در شريعت موسی ع نسخ شد و قسمتی از حيوانات تحريم گشت.در تورات سفر تكوين فصل ۹ شماره ۳ میخوانيم:" و هر جنبندهای كه زندگی نمايد برای تو طعام خواهد بود و همه را چون علف سبزه به شما دادم" ولی عموميت اين حكم بعدا نسخ گرديد.
📚 تفسیر نمونه
╭═━⊰🍃🌸🍃
*📔درسهایی از نهج البلاغه*
(۱۷۷)
*⚜️#حکمت_152_نهج_البلاغه⚜️*
وَ قَالَ (علیه السلام): لِكُلِّ مُقْبِلٍ إِدْبَارٌ، وَ مَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ.
🟡توجه به فنا پذيرى (اخلاقى):
📜و درود خدا بر او، فرمود: آنچه روى مى آورد، باز مى گردد، و چيزى كه باز گردد گويى هرگز نبوده است.
════🌼🕊🌼═
*🔰شرح و تفسیر حکمت 152🔰*
👌🔆جهان ناپايدار:
📜امام(عليه السلام) در اين كلام حكمت آميز اشاره به ناپايدارى جهان و مواهب و نعمت هاى آن كرده مى فرمايد: 🔻«هر چيزى كه روى مى آورد روزى پشت خواهد كرد و چيزى كه پشت مى كند گويى هرگز نبوده است»;
🔔طبيعت زندگى اين جهان و تمام مواهب مادى آن فناپذيرى است،
🔸 هرچند بعضى عمر بسيار كوتاهى دارند،
🔸بعضى كمى بيشتر; اموال و ثروت ها، جاه و مقام ها، جوانى و شادابى، عافيت و تندرستى و در يك كلمه همه امكانات مادى كه روزى به انسان رو مى كنند و او را شاد و خوشحال مى سازند امورى نيستند كه انسان به آنها دل ببندند، زيرا چيزى نمى گذرد كه همگى پشت مى كنند و از دست مى روند;
💎پيرى و ناتوانى به جاى جوانى، فقر به جاى ثروت، زوال جاه و مقام به جاى مقامات و بيمارى به جاى عافيت و تندرستى مى نشيند و اگر اينها هم از انسان جدا نشوند و تا پايان عمر محدود انسان بمانند انسان از آنها جدا مى شود و چيزى جز قطعات كفن با خود همراه نمى برد.
🔶جمله (وَمَا أَدْبَرَ كَأَنْ لَمْ يَكُنْ) اشاره به اين نكته است كه وقتى نعمت ها به انسان پشت مى كنند آثارشان را با خود نيز مى برند به گونه اى كه گاهى انسان تصور مى كند اينها هرگز وجود نداشته اند، زيرا اگر خودشان مى رفتند و آثارشان باقى مى ماند باز ادامه حيات آنها محسوب مى شد; مثلاً جوانى كه مى رود، نيرو، قدرت، شادابى، شادمانى و نشاط و ساير آثار جوانى را با خود مى برد گويى هرگز نبوده است همچنين ساير نعمت ها ولى اعمال صالحه و كارهاى نيك و آنچه را انسان در خزائن الهى به امانت مى سپارد و به حكم «(مَا عِنْدَكُمْ يَنفَدُ وَمَا عِنْدَ اللهِ بَاق); آنچه نزد شماست از ميان مى رود; و آنچه نزد خداست باقى مى ماند»
🔷نتیجه روشنى که از این گفتار حکیمانه مولا گرفته مى شود این است که نه انسان به آنچه دارد دل ببندد و نه به آنچه از دستش مى رود ناراحت شود،_چرا که این طبیعت زندگى دنیاست،
🔰همان گونه که قرآن مجید نیز مى فرماید: (لِّکَیْلاَ تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَکُمْ وَلاَ تَفْرَحُوا بِمَآ آتَاکُمْ). و طبق فرموده مولا در حکمت 439 حقیقت زهد همین است.
💎ظاهر این جمله حکمت آمیز ناظر به نعمت ها و مواهب الهى،
🔰ولى بعضى از شارحان نهج البلاغه آن را تعمیم داده و گفته اند: نقمت ها و مشکلات و رنج ها را نیز فرا مى گیرد، زیرا آنها نیز زائل شدنى است و روزى فرا مى رسد که انسان به کلى آن را فراموش مى کند. یوسف گرچه سال ها در زندان دور از پدر و برادران و عشیره گرفتار بود ولى هنگامى که بر تخت عزیزى مصر تکیه زد و برادران و پدر به دیدارش آمدند همه آن ناراحتى ها را از یاد برد.
════🌼🕊🌼═