📌تفاوت جمهوری اسلامی با جمهوری دمکراتیک
🔹جمهوری اسلامی همه چیزش باید اسلامی باشد؛ اداراتش باید اسلامی باشد؛ تحول لازم دارد؛ حالا باز نیست. دادگستری باید اسلامی باشد، قضات باید قضاتی که اسلام تعیین کرده است باشند؛ تا حالا نشده است این. فرهنگ باید یک فرهنگ اسلامی باشد؛ و از این فرهنگ وابسته و استعماری بیرون بیاید؛ و حالا نشده است باز.
🔹الان بازار، که در دست بازاریهای به ظاهر متدین است، به اسم اینکه حالا دیگر کسی نیست که به ما فشار بیاورد و بگوید نرخ کذا، نباید اجحاف بکنند. با حاکم وقت است که جلوگیری کند؛ و ما ممکن است اجازه بدهیم جلوگیری کنند از یک اجحافاتی که میشود در بازار. «ما آزادیم هروئین بفروشیم، آزادیم تریاک بفروشیم، آزادیم قمارخانه باز کنیم، آزادیم شرابخانه باز کنیم، شراب فروشی باز کنیم»! همچو «آزادی» نیست. این آزادیها یک آزادیهای غربی است که این طور چیزها را میآورد.
🔹آزادیای که در اسلام است در حدود قوانین اسلام است. آن چیزی که خدا فرموده است نباید بشود، شما آزاد نیستید که اقدام کنید به آن. همچو آزادی نیست که کسی بخواهد قمار کند، بگویند «آزاد است، خودش میداند»! بله، اگر چنانچه آزادی دمکراتیک بود و جمهوری، جمهوری دمکراتیک بود، آن آزادیها به حسب قاعدهاش هست. هر کس دلش میخواهد که دکان شراب فروشی باز کند، باز کند؛ اگر دلش میخواهد هم، قمارخانه باز بکند. مراکز فحشا هیچ مانعی با جمهوری دمکراتیک ندارد. اینها که جمهوری دمکراتیک میخواهند این را میخواهند. یک همچو آزادی را میخواهند.
🔹و ما که عرض میکنیم جمهوری اسلامی، این است که روی قواعد اسلام باید باشد. باید مراکز فحشا بسته بشود. جوانهای ما به مراکز فحشا وارد نشوند.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۲۳ خرداد ١٣٥٨
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
▪️فتوحات برای رهیدن و به کمال رسیدن
انبیاء درعینحال که دنیا را اداره میکردند، مملکتها را اداره میکردند- که در اسلام نمونه بارزش نزدیک به ماست و تاریخ نشان میدهد که در ظرف نیمقرن تقریباً اکثر معموره را فتح کردند- در عین حال تعلق نداشتند به دنیا. فتح برای مملکتگیری در اسلام نیست، مملکتگیری برای حکومت در اسلام نیست، حکومت جائرانه مطرح نیست. فتح برای این است که انسانها را، آدمها را به کمال برساند. فتوحات اسلام غیر از فتوحات رژیمهای دیگر است. آنها فتوحاتشان، رژیمها فتوحاتشان، فتوحات برای دنیاست؛ و انبیاء فتوحاتشان برای خداست، برای توجه دادن مردم به خداست. آنها مردمی که اسیر ماده هستند و اسیر نفس و شیطان هستند- آنها را- میخواهند تحت تأثیر خودشان و مکتب خودشان قرار بدهند، و آنها را از حزب شیطان به حزب الله وارد کنند: اللهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُمَاتِ إلَی النُّورِ و الَّذِینَ کَفَرُوا اَولِیَاوُهُم الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّورِ إلَی الظُّلُمَاتِ. این دو، این دو جنبه است؛ این دو جبهه است: جبهه طاغوت و جبهه الله. جبهه الله را که توجه به خدا دارند و ایمان به خدا دارند، خدای تبارک و تعالی آنها را از همه ظلمتها، از تمام ظلمتها، اخراج میکند و به نور میرساند. آن نور، نورِ خودِ حق است. اینکه نور است، اللهُ نورُ السَّمواتِ و الاَرضِ از همه ظلمتها، که ما عدای الله است، آنها را خارج میکند، و به نور میرساند، و به الله میرساند. طاغوت مردم را از نور خارج میکند و به ظلمات میرساند: ظُلُمَاتٌ بَعضُهَا فَوقَ بَعضٍ این دو راه است: راه انبیا، و راه طاغوت. راه انبیا راه خداست؛ و خدا ولی است و خدا فاعل است؛ و به دست خدا انسان تربیت میشود؛ و راه طاغوت راه شیطان است، که شیطان مربی انسان است.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۳تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
✔️دولتهای اسلامی، مشکل اساسی برای اسلام
من امیدوارم اسلام را به آنطوری که هست، ما به کمک همه مسلمین بتوانیم عرضه بکنیم. این مکتب متاع بسیار با ارزش برای عرضه دارد. من امید این دارم که منحرفین از انحرافشان برگردند.
آن چیزی که در نظر من از جمله مشکلات است، دولتهای اسلامی است. اگر دولتهای اسلامی به وظایف اسلامی خودشان عمل بکنند و دست از اختلافاتی که بین خودشان هست بردارند و همه تحت کلمه اسلام- همه- مجتمع بشوند، مشکلات ممالک همه حل خواهد شد. معالاسف میبینیم که دستهای ناپاکی که در بین ملتها از اجانب هست نمیگذارند که تفاهم بین دولتهای اسلامی واقع بشود. چنانکه بین ملتها هم اختلاف ایجاد میکنند. اگر ما بیدار بشویم و به تبلیغات اسلام که یکی از تعلیمات بزرگش این است که: وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جِمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا، اگر ما به همین یک دستور عمل بکنیم، مشکلات همه ممالک، حل خواهد شد. لکن مع الاسف خیلی از دولتهای ما به این مسائل اصلاً توجه ندارند.
ما دیدیم که دولت عثمانی، با اینکه باز یک دولت به تمام معنا اسلامی نبود، لکن یک قدرت شامل بود که با آن قدرت با ژاپن، با روسیه، گاهی وقتی مقابل میشد به آنها شکست میداد. در جنگ جهانی آمدند و دولت عثمانی را تکه تکه کردند و چندین دولت کوچک از آن درست کردند، و عمال خودشان را به آن قطعات حکومت دادند، و تضعیف کردند مسلمین و دولتهای اسلامی را.
و مسلمین باید از همین معنا عبرت بگیرند که چه شد یک حکومت بزرگ را آمدند بعد از جنگ و بعد از فتحشان تکه تکه کردند، قطعهقطعه کردند و برای هر کدام حکومتی که مطیع خودشان بود قرار دادند. این برای این بود که از قدرت اسلام و مسلمین میترسیدند، و میدیدند که اگر یک همچو قدرتی باشد و اگر سایر مسلمین هم به اینها متصل بشوند، دیگر مجال برای آنها و استفاده آنها در ممالک اسلامی باقی نمیماند. از این جهت، اینها آن مملکت واحد را به ممالک کوچک، کوچک تقسیم کردند. باید دولتهای اسلامی از این عبرت ببرند [و] بدانند که رمز پیروزی دولتها «وحدت کلمه» و رفع اختلافات است.
➖امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۶ تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
📌اهتمام مادّیین به طبیعت
تمام زحمات مادّیین که مربوط به مکتب الهی نباشد، صرف ادراک طبیعت و خصوصیاتی که در طبیعت است میشود و استفاده از طبیعت، آنهم طبیعت انسان از طبایعِ عالَم. هر چه نگاه بکنید از این تمدنهای بزرگ، جدید و از این پیشرفتهای عظیم انسانی، میبینید که همه آن مربوط به همین طبیعت است و مربوط به استفاده انسان از طبیعت است، آن هم استفاده انسان طبیعی از عالم طبیعت. از عالم طبیعت به آن طرف، این موجودات طبیعی نمیتوانند بفهمند، و لهذا اینها راهی به آن عالم ندارند مگر از راه وحی که همه عالم در تحت سیطرهاش هست و چون این انسان مثل سایر حیوانات نیست که همان حیات طبیعی و دنیایی باشد- بلکه انسان یک طور خلق شده است که علاوهبر حیات طبیعی، حیات مابعدالطبیعه هم دارد و آن حیات مابعدالطبیعه حیات صحیح انسان است، اینجا همان حیات حیوانی است، از این جهت مردم محتاج شدهاند به اینکه در پیدا کردن راه صحیح از طریق وحی به اینها گزارش داده بشود و خدای تبارک و تعالی هم منّت بر مردم گذاشت و انبیاء را مبعوث فرمود تا اینکه راه را به اینها نشان بدهند.
✔️هدف از تعلیمات انبیاء
تمام تعلیمات انبیاء برای مقصد نشان دادن راهی است که انسان ناچار از این راه باید عبور کند. ناچار انسان از این عالم طبیعت به یک عالم دیگری عبور میکند؛ اگر سرخود باشد یک حیوانی است که از این عالم به عالم دیگر میرود. و اگر چنانچه به راه انبیاء برود انسانیتاش کامل میشود و هر چه بیشتر اطاعت کند، بیشتر انسانیتش رشد میکند. تمام کوشش انبیاء برای این بوده است که انسان را بسازند؛ تعدیل کنند؛ انسان طبیعی را مبدل کنند به یک انسان الهی؛ در همین عالم که هست هم باز این جور باشد. نظر انبیاء به این عالم با نظر اشخاص دیگر فرق دارد، آنها میخواهند این عالم را الهی کنند؛ یعنی به هر چه نگاه میکنند آثار الهیّت در آن ملاحظه کنند. سایر قشرها، چه فلاسفه باشند و چه سایر دانشمندان باشند، خصوصاً دانشمندان طبیعی، اینها تمام نظرشان به این است که آثار طبیعت را کشف کنند، و استفاده از طبیعت بکنند. انبیاء طبیعت را قبول دارند؛ لکن طبیعت را مهار میکنند به طوری که در تحت الهیّت مهار بشود؛ در تحت عالم بالاتر باشد. همان استفادهای را که ماها که اطلاع از آن واقعیات نداریم- از این عالم طبیعت میکنیم. آن آدمی که از ما عدای طبیعت هم اطلاع دارد همین استفاده را میکند؛ با فرق اینکه، این که استفاده میکند نظرش به همین طبیعت است و او که استفاده میکند طبیعت را، آثار آن عالم میداند و حق تعالی را در طبیعت مشاهده میکند. این همه جنگهایی که در اسلام شده است و زحماتی که اولیای خدا کشیدهاند و اینها برای اینکه اسلام را پابرجا کنند؛ احکام اسلام را پیاده کنند. آن هم برای اینکه انسانها را هدایت کنند به یک واقعیاتی که اطلاع بر آن ندارند، راه را نمیدانند؛ آنها میدانند راه را این طور باید بروند.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۱۷ تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
✔️پیروزی مال کسی است که روی موجهای نفت سوار است.
قبلًا یک قصهای را عرض کنم که شاید شماها هیچ کدام یادتان نیست. در این جنگ عمومی دوم، که هیتلر پیش برد و فرانسه را گرفت و خیلی جاها را، حمله به شوروی و اینها، چرچیل آن سیاستمدار انگلیسی، آمد در مجلس انگلستان و شروع کرد راجع به ضعف خودشان و راجع به گرفتاریها و راجع به شکستخوردنها که ما کجا را از دست دادیم، کجا را از دست دادیم، کار ما چهطور است، مملکت ما چه خواهد شد، زندگی ما چه خواهد شد، خیلی طولانی شکایت کرد، و اینکه ما از بین رفتیم، آخرش یک کلمه گفت که: لکن پیروزی مال کسی است که روی موجهای نفت سوار است. و حدسش هم درست بود، و پیروزی هم مال اینها شد که نفتهای ما را بردند؛ من هم حالا این معنا را عرض میکنم که الآن که بعد از انقلاب است و در همه انقلابات یک آشفتگیهای فراوان هست، ما هم مبتلای به آشفتگی هستیم؛
🔹مضافاً به اینکه اگر نگوییم در طول ۲۵۰۰ سال رژیم شاهنشاهی، لکن آنقدری را که مشاهده کردیم در طول پنجاه و چند سال رژیم پهلوی کوشش شده است که مملکت ما را از هر جهت عقب بزنند.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۲۱ تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
📌آثار غربزدگی
و یک راه دیگر هم قضیه تبلیغات دامنهداری برای ترقیاتی که در غرب هست، که جوانهای ما را غربزده کنند؛ اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند؛ اینها دیگر اتکال به خودشان نداشته باشند؛ هر صحبتی که میشود، صحبت از غرب پیش بیاید، خیابانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، میدانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، مراکز علم را با اسم آنها چه بکنند. جوری تربیت کنند این ملت را که خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد؛ به جای آن یک آدم غربی بنشیند. یک آدم اسلامی شرقی که باید متکی به خودش باشد، متکی به مکتب خودش باشد، این را شستشو کنند، شستشوی مغزی به اصطلاح بکنند. و به جای یک آدم شرقی، یک آدم غربزده درست بکنند که هر چه صحبت بکند، از آنها باشد.
گویندهشان بگوید - فوت شده است، خدا بیامرزدش - گویندهشان بگوید که ما همه چیزمان را به انگلیسی میسازیم! ما اگر بخواهیم به تمدن برسیم، همه چیزمان باید انگلیسی باشد. گوینده معروفشان این طور!
الان هم ملاحظه میکنید که این مساله هست. تا یک کسی مریض میشود، باید برود اروپا. طبیب نداریم ما؟ داریم طبیب. اما جوری تربیت شدهاند اینها که حتی خود طبیبها هم اتکای به نفسشان از دست رفته. خود طبیب هم وقتی بروند، میگوید دیگر گذشته باید برود به جای دیگر. میرود آنجا هم اکثراً نتیجه معلوم نیست حاصل بشود. ما را از خودمان جدا کردند. آن شجاعت انسانی که در انسان باید باشد و همه چیز را طرد کند و بگوید من هستم در مقابل همه، از او گرفتهاند. میگوید من هیچم، همه آنها!
در صورتی که این اشکال در کار نیست که آنها ترقیات مادی زیاد کردند. ما این را درش اشکالی نداریم، لکن اشکال سر این است که ما آدابمان را هم از آنها میخواهیم بگیریم؛ قوانینمان را هم میخواهیم از آنها بگیریم. آنوقت هم که قانون اساسی را نوشتند، از بلژیک و بعضی جاهای دیگر گرفتند و نوشتند. همه چیزمان را خیال میکنیم آنها مقدماند، در صورتی که در تمدن مقدّم نیستند؛ بلکه بسیار عقب افتادهاند. آنی که جلو هستند این است که آلاتی درست کردند آدمکش! دنیا را به آتش میزنند اینها! اخیراً هم میگویند یک چیزی درست کردهاند، یک بمبی درست کردهاند، که پنج مقابل زیادتر از آنی است که در آن [شهر] کردند دویست هزار نفر در یک بمب کش «۲») ۴۲ (افتخارشان به این است! که دنیا را متبدل کردهاند و میخواهند بکنند.
یک جمعیت آدمکش و آدمخوار، اگر تمدن این است، همه عالم باید از تمدن بیزار باشند. مجرد اینکه طیاره درست کنند، ما قبول داریم خوب جهت مادیاش صحیح است، اما جهت انسانیاش، آن چیزی که بشر را به آرامش میکشد، آن چیزی که انسان را متمدن میکند، در غرب از آن خبری نیست، اگر باشد، در شرق است.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۲۳ تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
📌آثار غربزدگی
و یک راه دیگر هم قضیه تبلیغات دامنهداری برای ترقیاتی که در غرب هست، که جوانهای ما را غربزده کنند؛ اعتماد به کشور خودشان را از آنها بگیرند؛ اینها دیگر اتکال به خودشان نداشته باشند؛ هر صحبتی که میشود، صحبت از غرب پیش بیاید، خیابانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، میدانها را به اسم آنها اسم گذاری کنند، مراکز علم را با اسم آنها چه بکنند. جوری تربیت کنند این ملت را که خودش را ببازد و خودش را از دست بدهد؛ به جای آن یک آدم غربی بنشیند. یک آدم اسلامی شرقی که باید متکی به خودش باشد، متکی به مکتب خودش باشد، این را شستشو کنند، شستشوی مغزی به اصطلاح بکنند. و به جای یک آدم شرقی، یک آدم غربزده درست بکنند که هر چه صحبت بکند، از آنها باشد.
گویندهشان بگوید - فوت شده است، خدا بیامرزدش - گویندهشان بگوید که ما همه چیزمان را به انگلیسی میسازیم! ما اگر بخواهیم به تمدن برسیم، همه چیزمان باید انگلیسی باشد. گوینده معروفشان این طور!
الان هم ملاحظه میکنید که این مساله هست. تا یک کسی مریض میشود، باید برود اروپا. طبیب نداریم ما؟ داریم طبیب. اما جوری تربیت شدهاند اینها که حتی خود طبیبها هم اتکای به نفسشان از دست رفته. خود طبیب هم وقتی بروند، میگوید دیگر گذشته باید برود به جای دیگر. میرود آنجا هم اکثراً نتیجه معلوم نیست حاصل بشود. ما را از خودمان جدا کردند. آن شجاعت انسانی که در انسان باید باشد و همه چیز را طرد کند و بگوید من هستم در مقابل همه، از او گرفتهاند. میگوید من هیچم، همه آنها!
در صورتی که این اشکال در کار نیست که آنها ترقیات مادی زیاد کردند. ما این را درش اشکالی نداریم، لکن اشکال سر این است که ما آدابمان را هم از آنها میخواهیم بگیریم؛ قوانینمان را هم میخواهیم از آنها بگیریم. آنوقت هم که قانون اساسی را نوشتند، از بلژیک و بعضی جاهای دیگر گرفتند و نوشتند. همه چیزمان را خیال میکنیم آنها مقدماند، در صورتی که در تمدن مقدّم نیستند؛ بلکه بسیار عقب افتادهاند. آنی که جلو هستند این است که آلاتی درست کردند آدمکش! دنیا را به آتش میزنند اینها! اخیراً هم میگویند یک چیزی درست کردهاند، یک بمبی درست کردهاند، که پنج مقابل زیادتر از آنی است که در آن [شهر] کردند دویست هزار نفر در یک بمب کش «۲») ۴۲ (افتخارشان به این است! که دنیا را متبدل کردهاند و میخواهند بکنند.
یک جمعیت آدمکش و آدمخوار، اگر تمدن این است، همه عالم باید از تمدن بیزار باشند. مجرد اینکه طیاره درست کنند، ما قبول داریم خوب جهت مادیاش صحیح است، اما جهت انسانیاش، آن چیزی که بشر را به آرامش میکشد، آن چیزی که انسان را متمدن میکند، در غرب از آن خبری نیست، اگر باشد، در شرق است.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۲۳ تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
📌تفاوت رژیم سلطنتی با نظام جمهوری
جمهوری یک مطلب صحیحی است؛ برای اینکه هر مملکتی وقتی قرار دادند، خود این تا چهار سال، پنج سال است، بعد از چهار سال و پنج سال، باز ثانیاً باید قرار بدهند. دیگر برای نسلهای آتیه ارثی نیست، که یک کسی چنانچه پسرش هم هر چه باشد باید بشود! حالا که رضا خان شد، بعدش محمد رضا باشد، و بعد هم باز «رضا»، و بعد هم باز محمدرضا، و بعد هم رضا و همین طور ادامه پیدا کند! و لهذا اصلًا منطقی نیست سلطنت به این معنایش؛ به این معنا که یک سلطنت میراثی. اگر جمهوری میراثی باشد.
منطقی نیست، منطقی آن است که کار دست خود ملت باشد. ملت یک کسی را میآید انتخاب میکند، آنهم انتخاب آزاد میکند، و یک کسی را رئیسجمهور قرار میدهد، ملت اختیار دارد که یک کسی را برای خودش رئیسجمهور قرار بدهد، بعد که چهار سال گذشت، باز همین ملت است و همین بساط، باز یکی دیگر را قرار میدهند، یا اگر این آدم خوبی بود، همین را قرار میدهند. تکلیف صد سال بعد را من و تو نمیتوانیم تعیین کنیم.
ما حق داریم برای خودمان؛ مثل این است که ما یک نفر را فرض بفرمایید که وکیل کنیم از جانب آن آدمی که مرده! نیامده است، یا آن آدمهایی که رفتهاند! به من چه ربط دارد؟ این اصلًا یک رژیم غیر منطقی بوده است. حالا هم هر جا باشد غیر منطقی است، و لو انگلستان باشد، انگلستان هم حالا سلطنتی است.
البته آن سلطنتی که آنها میکنند سلطنت این طوری نیست که ماها میکنیم؛ لکن مع ذلک یک مسئله غیر منطقی است.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۲۶ تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03
📌تفاوت رژیم سلطنتی با نظام جمهوری
جمهوری یک مطلب صحیحی است؛ برای اینکه هر مملکتی وقتی قرار دادند، خود این تا چهار سال، پنج سال است، بعد از چهار سال و پنج سال، باز ثانیاً باید قرار بدهند. دیگر برای نسلهای آتیه ارثی نیست، که یک کسی چنانچه پسرش هم هر چه باشد باید بشود! حالا که رضا خان شد، بعدش محمد رضا باشد، و بعد هم باز «رضا»، و بعد هم باز محمدرضا، و بعد هم رضا و همین طور ادامه پیدا کند! و لهذا اصلًا منطقی نیست سلطنت به این معنایش؛ به این معنا که یک سلطنت میراثی. اگر جمهوری میراثی باشد.
منطقی نیست، منطقی آن است که کار دست خود ملت باشد. ملت یک کسی را میآید انتخاب میکند، آنهم انتخاب آزاد میکند، و یک کسی را رئیسجمهور قرار میدهد، ملت اختیار دارد که یک کسی را برای خودش رئیسجمهور قرار بدهد، بعد که چهار سال گذشت، باز همین ملت است و همین بساط، باز یکی دیگر را قرار میدهند، یا اگر این آدم خوبی بود، همین را قرار میدهند. تکلیف صد سال بعد را من و تو نمیتوانیم تعیین کنیم.
ما حق داریم برای خودمان؛ مثل این است که ما یک نفر را فرض بفرمایید که وکیل کنیم از جانب آن آدمی که مرده! نیامده است، یا آن آدمهایی که رفتهاند! به من چه ربط دارد؟ این اصلًا یک رژیم غیر منطقی بوده است. حالا هم هر جا باشد غیر منطقی است، و لو انگلستان باشد، انگلستان هم حالا سلطنتی است.
البته آن سلطنتی که آنها میکنند سلطنت این طوری نیست که ماها میکنیم؛ لکن مع ذلک یک مسئله غیر منطقی است.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه)؛ ۲۶ تیر ۱۳۵۸
#صحیفه_بخوانیم
منادی زمان
☑️ https://eitaa.com/joinchat/926416915Cbf389c9b03