جان بی جمالِ جانان، میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد، حقا که آن ندارد
با هیچکس نشانی زان دل ستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره، صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساروان! فروکش، کاین ره کران ندارد
گر خود رقیب شمع است، اسرار از او بپوشان
کان شوخِ سربریده، بند زبان ندارد
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچات زیان ندارد
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد
#غزل_۱۱۲
#کوره_راه_آینده
@esharat