eitaa logo
عشق‌ مانا🇵🇸🇮🇷
62 دنبال‌کننده
321 عکس
75 ویدیو
100 فایل
🎒سفری به درون برای کشف حقایق... 🌿برای اطلاعات بیشتر درباره کلاس و ارتباط با ما به آیدی زیر پیام دهید: @eshgh_mana313
مشاهده در ایتا
دانلود
"قرآن یه کتاب داسـ📖ـتان نیست" ❓پس قصد خدا از بیان داستان های مختلف مثل داستان حضرت یوسف، حضرت موسی، حضرت مریم و.. چیه🙄؟ این نشون میده چقدر مـ🛜ـهم هستن که خداوند این داستان هارو تو کتاب آسمونی برامون شرح داده.. و ازونجایی که خدا اصلاً نمی‌خواد که در قالب قرآن به ما قصه بگه! (و داستان قصه گویی و شنوندگی ما نیست💤.) پس داستان خیلی عـ⚡️ـمیق‌تر از این حرف هاست. 🟢زیرا این کتاب کتاب راهنمای بشریته و "جهان شمول" هست یعنی این شکلی نیست که فقط برای زمـ♾ـان نزولش باشه. قرآن نکاتی رو به ما در قالب اتفاقاتی که در بشریت‌های گذشته افتاده بیان می‌کنه و به من نوعی میگه تـ🧠ـفکر کن و ببین که این اتفاق براشون رقم خورد. نکـ⭐️ـته‌اش رو بگیر و برو زندگیت رو بساز.. نشه خدایی نکرده توهم مثل این آدم ها باشی.. ــــــــــــــ 🙌 ما باید از آدم ها، اتفاقات و عملکرد های داستان ها درس بگیریم و اون درس ها رو در زندگیمون پــیاده کنیم. ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
30 ژوئیه،‏ 12.11​.m4a
حجم: 8M
کتاب سو من سه📚 (پارت ۱۸) ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
عشق‌ مانا🇵🇸🇮🇷
کتاب سو من سه📚 (پارت ۱۸) #کتابخانه_نور #پارت_۱۸ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰───
اکیپ ما زیادی شاد می‌زد. ما خودمان برای خودمان برنامه می‌ریختیم. کسی نباید ما را مدیریت می‌کرد. فرید همیشه می‌گفت خدا هم نمی‌تواند دستکاری کند روند ما را و بقیه با تکان دادن سر حرفش را تایید می‌کردند. فرید خودش حس خدایی داشت. هوس می‌کرد بخرد،بخورد،بخوابد، بخندد، بشورد و آویزان کند،بمالد همه دنیا را به هم. انجام می‌داد دیگر. مثلاً چه کسی می‌خواست جلوی همه را بگیرد؟قد و هیکل و زیبایی جواد،با همه چیزهای منحصر به فردش برای ما بتش کرده بود. دلش میخواست،انجام میداد. تا.‌.. فرید مرد. انگار یک خدا مرده بود.این،جواد را به هم ریخت. شاید اگر فرید سرطان گرفته بود و کم کم جان می‌کند،اینطور به هم نمی‌ریخت جواد. خوب خداها هم باید بمیرند دیگر. هضم می‌شد به مرور. اما یک هو،دسته جمعی،بالای قبر فرید... تصویر وحشتناکی بود . جواد خداییش به هم خورد. البته رفت پیش مهدوی و نمی‌دانم چه گفت و چه شنید که بعدها مهدوی برایش شد مثل خدا. شبیه خدا. منتهای خدا به آن خدا فرق اساسی داشت. جمع ما دیگر نمی‌توانست برایش جوک بگوید. البته یک دو سه ،چند باری هم رفتیم سراغ مهدوی. همه یک حالی بودیم مخصوصاً آرشام که بعد از این رفت و آمدهای با مهدوی و بعد از دو دره کردن میترا بد و بدتر قاطی کرد. آشام در حال و هوای خودش بود. خوشتیپ اکیپمان بود. هر وعده بیرون آمدش مساوی می‌شد با دو ساعت مقابل آینه ایستادن. اتوی مو بود که می‌سوخت. شرکت‌های خارجی اختصاصی با تحلیل درب منزل انواع و اقسام وسایل آرایشی ،بهداشتی ،توالتی در خدمت خانواده آرشام بودند... مادر آرشام هم مثل مادر جواد دوتا لپ داشت،یک کیلو مو،دو سه تا جعبه لوازم آرایش. البته بچه‌ها بیشتر می‌گفتند: شش تا کفش، دوتا بوت، بیست تا ساپورت ،سیصد و اندی شال، چهارصد تا لاک، گوشی یکی ، جلدش سه گونی...و یک گروه ۱۰۰ نفره دوستان مدرسه و کودکی و خردسالی و رحم مادر که تازه بعد از چند سال هم دیگر را در مجازی پیدا کرده بودند و عکس آش و ماست و تزیین شده و ل و زردک و تنبرک را می‌فرستادند هزار قربان صدقه پشتش و قرارهای پاک و خرید که دو تا هم وسطش موسسه خیریه بروند که حس مفید بودن و تعریف از فداکاری کردنشان زنده بماند. دیگر وقتی نمی‌ماند برای بچه‌هایشان مادری کند. یا اصلاً بچه‌دار شوند که حس مادریشان را بگیرند. مادر پدرهای امروز بچه را یک گروه تصور می‌کنند که لپ قرمزش قابلیت بوس کششی دارد و کل لباس و عروسک و... اما هیچ چیز محبت و توجه مادر نمی‌شود که آرشام داشت؛منتهی از نوع جسمی‌اش را. دیگر خودش هم می‌دانست از خانه که بیرون می‌آید باید رد رژ لب مادر و خواهرش را از صورتش پاک کند. جای بوسه بود،جای فهم نیاز فکری و روحی آشام نبود. دارم خزعبلات می‌نویسم؛خودم هم می‌دانم. حال خرابی دارم من. این شب‌ها همش در صفحات و فضاهایی هستند که هیچ وقت فکر نمی‌کردم باشد. یک دنیای دیگر از بشر و مدل زندگی اش . کاش ندیده بودم. سرم شده است پر از سوال و شبهه و تردید و ترس. می‌خواستم بفهمم علیرضا عضو کدام گروه زیرزمینی شده است که خودم هم... ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
17.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام خانم.. ایتها الصدیقه الشهیده🖤 ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
عشق‌ مانا🇵🇸🇮🇷
سلام خانم.. ایتها الصدیقه الشهیده🖤 #شهادت ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰───────
یکی از شهیدان قیام حسینی که نقش بسیار تاثیر‌گذاری درتبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی داشت، حضرت رقیه (سلام الله علیها)، دختر سه‌ساله امام حسین (علیه السلام) است (که بارگاه آن مخدره در شهر شام واقع شده است). شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین(علیه السلام) چنین است: عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(سلام الله علیها) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(سلام الله و علیها)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و در رآغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّی» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم. دختر خردسال حسین(علیه السلام) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
عشق‌ مانا🇵🇸🇮🇷
یکی از شهیدان قیام حسینی که نقش بسیار تاثیر‌گذاری درتبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی داشت،
*در سوگ و درسِ حضرت رقیه (س)🌱* ✧ شهید کوچکی که بزرگترین درس‌ها را آموخت ✧ 💚حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) تنها سه بهار از عمرش گذشته بود، اما چنان درسی از عشق، صبر و مقاومت به جا گذاشت که قرن‌ها می‌درخشد. او به ما آموخت: *۱. وفاداری در سخت‌ترین لحظات:* رقیه (س) در اسارت، در گرمای سوزان شام و در کنار سر بریده‌ی پدر، هرگز از محبت به امام حسین (ع) دست برنداشت. او به ما یادآوری می‌کند که *"وفا" فقط در روزهای آسان نیست، بلکه در تاریک‌ترین شب‌هاست که نور ایمان را باید نگه داشت.* ــــ☘ــــ *۲. صداقت در دعا و مناجات:* فریاد "یا اَبَتاه!" او در دل شب، تنها یک ناله نبود؛ ندایی بود از عمق دلِ معصومی که با خدا راز و نیاز می‌کرد. رقیه (س) به ما می‌آموزد که *حتی در غم‌های بزرگ، می‌توان با خدا گفتگو کرد و در آغوش او آرام گرفت.* ــــ☘ــــ *۳. مقاومت در برابر ظلم، حتی در کودکی:* او که در چنگال ستمگران اسیر بود، اما هرگز تسلیم یأس نشد. زندگی کوتاه او نشان می‌دهد که *مقاومت در راه حق، سن و سال نمی‌شناسد؛ گاهی یک کودک می‌تواند تاریخ را تکان دهد.* ــــ☘ــــ *۴. درسِ محبت به اهل بیت (ع):* رقیه (س) با همه‌ی وجود، پدرش را دوست داشت و این عشق را پنهان نکرد. او به ما یادآوری می‌کند که *محبت به خوبان، باید در قلب‌ها زنده بماند و در عمل نشان داده شود.* ــــ☘ــــ *۵. امید در ناامیدی:* حتی در شام غریبان، او به پدرش پناه برد. این، نماد امیدواری به فضل خداست. رقیه (س) به ما می‌گوید: *"هرگز از رحمت خدا ناامید نشوید، حتی اگر در تاریک‌ترین چاه‌ها افتاده باشید."* ــــــ💚ــــــ *✧ پیامِ رقیه (س) به ما امروز:* "منِ کودک، در راه عشق به پدر و حق، استوار ماندم. شما نیز در زندگی، هرگز اصولتان را فدا نکنید. محبت، صبر و مقاومت، سلاح‌های شما در برابر تاریکی‌هاست." *سلام بر رقیه‌ای که با اشک‌هایش، راه نور را نشانمان داد !* اللهم‌ اجعلنا من‌ زوارِ رقیه‌ بنت‌ الحسین (ع) فی الدنیا و الاخرة.🤲 ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
☘ ذکر روز پنجشنبه ــــــــــــ💚ـــــــــــ 🕋 به نیت صد مرتبه ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
Ali FaniAli-Fani-Ziyarat-Ashoura.mp3
زمان: حجم: 11.7M
زیارت عاشورا🖤 التماس دعا رفقا🤲🏻 ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────
❓بنظرت سرمایه فقط به سرمایه های مادی محدود میشه🤨؟ بیا از تعریف سرمایه شروع کنیم: ❗️"سرمایه به چیزی گفته میشود که باعث دارا شدن انسان ها میشود و ارزشمند است." حالا انسان در طول زندگیش چهار نوع سرمایه داره : ۱_ سرمایه مـ💸ـادی ۲_ سرمایه اجــتماعی ۳_ سرمایه مـ🌞ـعنوی ۴_ سرمایه روانــی ❗️اهمیت سرمایه روانـ❤️ـی بسیار بالاست. سرمایه روانی از این نظر مهمه که من ممکنه هر آن با انسان‌هایی روبرو بشم که از داشتن اون فقیرند😬. سرمایه روانی خیلی سرمایه بزرگیه که انسان اگر اون رو داشته باشه، "سلامت روان" داره. ــــــ اگه کسی به اندازه کل دنیا هم پول و ثروت داشته باشه، ولی سلامت روان نداشته باشه، نمیتونه از همون پول ثروت لذت ببره🫠.. ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
30 ژوئیه،‏ 12.27​.m4a
حجم: 4.6M
کتاب سو من سه📚 (پارت ۱۹) ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
عشق‌ مانا🇵🇸🇮🇷
کتاب سو من سه📚 (پارت ۱۹) #کتابخانه_نور #پارت_۱۹ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰───
باید غیر از خودم،عقل کس دیگری را هم به میان گود می‌کشیدم. همیشه فکر می‌کردم که عقل کل هستم و همه اطرافیان باید یک دور بیایند برایشان کلاس بگذارم. هنوز هم همین حس را دوست دارم داشته باشم،اما نمی‌شود. به خدا که دیگر نمی‌کشم. قاطی کردم در حد لالیگا. پدر هست اما بروم چه بگویم؟به مادرم هم که نمی‌توانم بگویم. همیشه مقابلشان خودم را کاردان نشان دادم و نگذاشتم دخالت کنند حالا بروم بگویم یک چاه پیدا شده وسط زندگیم که بویش دارد خفه‌ام می‌کند. نه، غرورم همه داراییم است باید هم حفظ شود. بین همه فقط یکی است که قطعاً مهدوی هست. تنها کسی که من با خیال خودم دلم نخواسته که ببینمش. بدی ندیدم اما پیش خودم بده اش کردم. می‌روم کنار دفتر و نگاهش می‌کنم. دور میزش دو سه تا از بچه‌ها هوارند. همیشه همین است،دورش شلوغ است. همه تیپ با همه فکر و اندیشه‌ای کنارش راحتند. چون خودش راحت زندگی می‌کند. به همه هم راحت می‌گیرد. غالباً معلم‌ها می‌خواهند بچه‌ها را شبیه خودشان بار بیاورند. انگار که ما شخصیت و استعداد و توانمندی خاص خودمان نداریم،تمام تلاششان را می‌کند ه خاک ما را در قالبی که خودشان درست کرده‌اند بریزند و مجسمه ما را تراشیده شده مقابلشان بگذارند و هر بار که نگاهش‌ می‌کنند بادی به غبغب بندازند. این کار بزرگترهای ما جوان‌هاست. بشویم مقلد بی‌فکر. همین هم هست که ما را سر لج می‌اندازد. نمی‌خواهم نه شبیه پدرم بشوم نه شبیه آن که مادرم می‌خواهد. مهدوی اما ما را شبیه خودمان می‌پذیرفت و شخصیت ما زیر پایش نبود که هیچ؛با همین شخصیت ما روبرو می‌شد و تحویل می‌گرفت. من عاشق همینش بودم؛هیچ نداشت در ظاهر،اما توانسته بود جواد را بعد از نابود شدن،روی پا بلند کند. هیچ چیز نداشت اما آرشام اخلاق مرغی را آرام کرده بود. حال خراب من را چه؟دردسر بزرگ علیرضا را چه ؟ ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯
**شهادت امام حسن مجتبی (ع): چراغِ صـ💚ـلح و شجاعت --- 🔆سخنِ گوهربارِ امام حسن (ع): «العَقلُ حِفظُ التَّجارِبِ وَ خَیرُ ما جَرَّبتَ الوَرَعُ» («خردمندی، بهره‌گیری از تجربه‌هاست و بهترین تجربه‌ها، پارسایی است.») --- ❗️درس‌های زندگی‌ساز از امام حسن مجتبی (ع): 1⃣ صلحِ آگاهانه؛ شجاعتی بالاتر از جنگ امام حسن (ع) با صلحی تحمیلی با معاویه، اسلام را از نابودی نجات داد و ثابت کرد گاهی مهار خشم، از شمشیر زدن سخت تر است. 📌 درس امروز: در زندگی، گاهی «گذشتِ هوشمندانه» راه را برای پیروزی‌های بزرگتر باز می‌کند. 2⃣ کرامتِ انسانی، حتی با دشمنان روزی مردی شامی به امام توهین کرد. ایشان با هدیه و مهربانی پاسخ دادند و او را دگرگون ساختند. 📌 *درس امروز: با بدی، با خوبی رفتار کنید تا دشمنی‌ها به دوستی تبدیل شود. 3⃣ ایستادگی در برابر فساد، پس از صلح امام پس از صلح، هرگز سکوت نکرد و در خطبه‌های آتشین، فسادِ معاویه را افشا کردند. 📌 درس امروز: سازش در ظاهر، به معنای تأیید باطل نیست. باید در هر شرایطی حق را فریاد زد. 4⃣ بخشندگی بی‌حدّ امام حسن (ع) تمام دارایی خود را سه بار در راه خدا بخشید و گفتند: «أحبُّ أن أدخلَ الجنّةَ و أنا فقیر» («دوست دارم در حالی فقیر وارد بهشت شوم.») 📌 درس امروز: بخشش، ثروت را کم نمی‌کند، بلکه بر برکتِ زندگی می‌افزاید. --- 🔆پیامِ امام حسن (ع) به جهان امروز: «اگر می‌خواهید جامعه‌ای آزاد و سربلند داشته باشید، خرد و اخلاق را فدای هیجان‌های زودگذر نکنید.» ╭─────────────𖧷🪴𖧷╮ https://eitaa.com/eshgemana ╰──────────────────╯