#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#فنون_دلبری ✍ایده_متن تو مثل همون چای قرمز دبشے 😍 مثل یه شربت آلبالوے خنڪ وسط گرماے تابستون مثل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فنون_دلبری
✍ایده_متن
هرجا که تویی مرکز تصویر من آنجاست...🙃❤️
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#احکام_بانوان ☢ابزار و آلات موسیقی🎼🎹 ⁉️خرید و فروش آلات موسیقی چه حکمی دارد؟ 💠 #استاد_وحیدپور
#احکام_بانوان
🤭 #خود_ارضایی_در_حین_مقاربت 🤭
" اگر زنی در حین مقاربت همسر(در وقت دخول) خود ارضایی کند، آیا حکم استمناء را دارد؟"🤔
🔰🔰🔰🔰🔰🔰
امام #خامنه_ای (دام ظله العالی)👇
بسمه تعالي. اگر به غير #ملاعبة با همسر كاري كه مهيج شهوت باشد انجام دهد #حرام و در فرض سؤال چنانچه به سبب آن كار مني از او بيرون آيد، #استمناء است ولي بدون خروج مني استمناء نيست.❌
💕💕💕💕💕💕💕💕
آیت الله #سیستانی (دام ظله العالی)👇
باسمه تعالي. استمنا و #حرام است.
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#یه_لقمه_عشق 😋بستنی_میوه_ای براحتی توی سه دقیقه این بستنیهای خوشمزه رو میتونی درست کنی😍 مواد لا
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#یه_لقمه_عشق
کوکو لوبیا سبز
چند تا نکته:
-سبزیجات رو خیلی ریز و نگینی خرد کنید ...
-تخم مرغ برای نیم کیلو لوبیا سبز کافیه
-داخل فر هم میتونید درست کنید
-مواد رو قبل از اینکه تخم مرغ روبزنید کامل خنک شده باشه
موادی که لازم داری تا برای ۵ نفر درستش کنی :
لوبیا سبز ۵۰۰ گرم
هویج ۱ عدد متوسط
تخم مرغ ۴ عدد
گوشت چرخ کرده ۲۵۰ گرم
پیاز یک عدد متوسط
سیب زمینی ۱ عدد متوسط
ادویه ها :
نمک
زردچوبه
فلفل قرمز
دارچین
زعفران هم که باشه رنگخوبی بهش میده ...
@masoud_abedinii
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
🌹 #مهارت 🍃 شوهرتان را تحت فشار نگذارید و از او درخواستهای نشدنی نخواهید. 👈 مردی که زیر بار فشار
#مهارت
اکر میخاین همسرتون تو خونه باهاتون حرف بزنه و سکوت نکنه 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
✅وقتی همسرتون یه چیزی رو براتون تعریف میکنه:
1⃣خییییلی با اشتیاق و علاقه بهش گوش بدید😃
و طوری نشون بدید که حرفاش خیییلی براتون جذاب و هیجان انگیزه...
2⃣سعی کنید حتما حتما تو چشماش نگاه کنید وقتی داره صحبت میکنه👀
و اینجوری نباشه که اون برای خودش صحبت کنه و شما یه طرف دیگه را نگاه کنید🙄 و یا حواستون به یه جای دیگه باشه و یا مشغول کار خودتون باشید...
3⃣از یه سری کلمات و آواها استفاده کنید موقعی که دارید به حرفاش گوش میدید؛
مثلا:
-آها...
-عه چه جالب...
-جدی؟؟؟
وای چه باحال...
-بعدش چی شد؟
-عجب...
-که اینطور...
4⃣هرچندوقت یک بار وسط حرفاش،یه کم از ماجرا را تعریف کنید!در حد یه جمله...
این نشون میده که چقدر به حرفاش گوش میدادید؛
مثلا بگید:
پس ماشین وسط جاده ی شمال خراب شد😱...
5⃣موقعی هم که داره صحبت میکنه،
با تکون دادن سرتون حرفاشو تایید کنید
ه
6⃣اگر موضوع خنده داری را براتون تعریف کرده-حتی اگر زیاد خنده دار نبود😁-نزنید تو ذوقش و سعی کنید بخندید😄
7⃣وقتی حرفاش تمام شد متناسب با موضوعی که براتون تعریف کرده باز هم بهش بگید:
خیییلی جالب بود...
وای چقد باحال
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#زیر_باران 🔊 كليپ صوتی بسیار فوق العاده 👌 ❇️موضوع : نصیحت برادر دینی 🎙🌸آيت الله حاج آقا مرتضی
#زیر_باران
📌ببین کجای کار خراب است؟
🔻بنده خدایی اعتراض می کرد و می گفت: من نمازهای چهارده معصوم را در حرم علی بن موسی الرضا سلام الله علیه خواندم.
🟠یک حاجتی داشتم؛ ولی به من نمی دهد، یک کسی به او گفت: ببین کجای کار خراب است؟ تو از این طرف به پدر و مادرت فلان اذیت و آزار را کردی و آن ها مرتب تو را دارند نفرین می کنند.
🔺 از طرفی تو اینجا داری نماز چهارده معصوم می خوانی؟ خوب اثر ندارد؛ آن را درستش بکن
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#عشوه_گری سعی کنید خصوصیات مردانه را از خود دور کنید. عشوهگری و لوند بودن زنان را چندین برابر زیب
#عشوه_گری
نحوهی حرف زدنتان توجه کنید
با شوهرتون رسمی و اداری صحبت نکنید. همیشه وقتی قصد عشوه گری دارید، نوع حرف زدن تون باید کش دار باشه. حرف های عاشقانه، درخواست ها، خواهشها و غیره رو باید کش دار بگید.
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#جدی_نگیرید مورد داشتیم زنه به شوهرش گفته: عزیزم پس فردا سالگرد ازدواجمونه ... یه گوسفند قربونی ک
#جدی_نگیرید
هر وقت حس کردی همه درها به روت بسته شده و دلت پُر از غمه دستاتو تا جایی که می تونی رو به آسمون بلند کن
و با همه توان بزن تو سرت...
والا دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه 😐
راستی اگه داداشت کنارته یکیم بزن تو سر اون 😞😂
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#بانوی_باسلیقه برای تمیز کردن ظروف چدن به جای مایع ظرفشویی از نمک و دستمال کاغذی خشک استفاده کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بانوی_باسلیقه
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
#عشق علیهالسلام 🇵🇸 همسرداری
#مدیریت_قهر مهارت بخشیدن برای هر زوجی مهم است. شاید با خود بگویید که بعد از آشتی، همسر خود را می بخ
#مدیریت_قهر
برای اینکه بتوانید زمان قهر و دوری خود و همسرتان را کوتاه کنید به چند مهارت نیاز دارید. این مهارت ها کمک می کنند خیلی زود روش مناسب برای آشتی با همسرتان را بیابید. از آن گذشته زمانی که از این مهارت ها برخوردار باشید، راحت تر با مشکلات زندگی کنار می آیید و در قبال هر اشتباه همسرتان با او به دعوا و جدل نمی پردازید.
با دنبال کردن همین هشتک این بعضی از این مهارت ها را فرا خواهید گرفت .
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
🔻داستان خانه مریم و سعید
🔹 قسمت ١
اولین روز اسفندماه است؛ مریم خیلی آروم و بی صدا لای در اتاقو باز کرد. نگاهی جستجوگرانه انداخت. سعید هنوز خواب بود. تازه ده دقیقه از شش صبح گذشته بود. اما اگه بیدارش نمی کرد، کم کم نمازش قضا می شد. مریم به عادت هر روزه ش از حدودای پنج و نیم صبح بیدار بود. ساعتی به نماز و خلوت با معبود، روانشو طراوتی میده. این براش به منزله ی گرفتن جان تازه است. باعث میشه برای انجام امورات روزانه سرحال و سرشار از شادابی باشه. بعد هم صبحانه آماده میکنه. بعد از اونم نوبت بیدار کردن سعید و بچه هاست.
در رو با دستش هل داد و کامل باز کرد. رفت سمت پنجره و پرده ها رو کنار زد. شاید اندک روشنایی قبل از سپیده سرک بشه توی اتاق و کمک کنه سعید زودتر بیدار بشه. رفت سمت تخت. نشست کنار سعید. انگشتاش رو برد لای موهای سعید و نوازشش کرد. با صدایی نجواگونه و لبریز از محبت همراه با همون لبخند همیشگی، سعید رو صدا کرد:
_ آقا سعید کم کمک هوا داره روشن میشه. سعید جان نمازت قضا نشه. بعد هم با انگشت سبابه ش گونه های او رو نوازش کرد و با محبت گونه سعید رو بوسید.
سعید به سختی چشماشو باز کرد. هنوز منگ خواب بود. هیچ چیز غیر از وقت نماز نمی تونست باعث بیدار شدنش بشه. دیروز تا دیر وقت سر کار بوده و حسابی خسته شده بود. بالاخره چشماشو کامل باز کرد. با انگشتاش کمی چشماشو مالید. لبش به خنده ای کم جان ولی دلبرانه باز شد. این قسم خنده ش مخصوص مریم بود ولاغیر.
_ سلام. صبح بخیر. مریم گوشتو بیار جلو.
مریم سرشو آورد نزدیک دهن سعید ببینه چی میخواد بگه.
سعید جستی زد و فرصت رو قاپید و گونه ی چپ مریم رو یه بوس جانانه کرد.
_ دیشب اینقدر خسته بودم اصلاً نفهمیدم کی خوابم برد.
بعدم آروم گونه ی راست مریم رو بوسید و گفت:
_ یکیش برای صبح و یکیشم قضای دیشب.
مریم خنده ش گرفت. پیشونی سعید رو بوسید. بلند شد بره آشپزخونه. از اتاق که می رفت بیرون گفت:
_ حالا پاشو نمازتو بخون که مجبور نشی قضای اونم به جا بیاری. بعد هم ریز خندید.
رفت از روی کابینت سفره رو برداشت. آورد وسط اتاق پهن کرد. مربای هویج خونگی که خودش درست می کنه غذای مورد علاقه ی خاص بچه هاست.
مریم رفت تا بچه ها رو بیدار کنه. علی و فاطمه رو. چون میرن مدرسه. اما محمد و میثم رو میذاره تا کمی بیشتر بخوابن. علی و فاطمه هم حدودای شش و بیست دقیقه دیگه بیدار میشن. مریم خیلی آروم دستشو به نوازش بر سر اون ها میکشه و با چند بوسه آروم و پر لطافت نجواکنان صداشون میزنه.
_ اول کی میره دست شویی و دست و روشو میشوره؟
خب یه کم هم شیطنت میکنه و از حس رقابت بین علی و فاطمه بهره می بره. هر چند علی و فاطمه پنج سال فاصله سنی دارند اما چون پشت سر هم هستن یه حس رقابت دارن. مامان و بابا هم اینو خوب میدونن.
علی دفعه قبل دیر جنبیده و فاطمه زودتر از او رفته بود. برای اینکه این بارم کلاه سرش نره از جا پرید و دوید سمت دستشویی.
نماز بابا تموم شد. سجاده رو تا زد گذاشت روی کمد. اومد پیش بچه ها. هر بار که بچه ها رو می بینه انگار بار اولشه. فقط قربون صدقه ست که از دهنش میریزه. کار هر روز و هر لحظه شه.
علی تازه دست و روش رو شسته و برگشته بود.
_سلام پسرِ بابا. خوب خوابیدی بابایی؟ صبح قشنگت بخیر.
_ سلام بابا. صبح بخیر.
علی تازه دوازده سالش شده. مدتیه نمازشو میخونه. البته کمی دست و پا شکسته. مامان و بابا حساسیت نشون نمیدن. سعی می کنند از راه تشویق و تحسین بچه ها رو برای یادگرفتن هر کار خوبی ترغیب کنند.
فاطمه هم اومد. بابا رو کرد بهش و گفت:
_ به به خوشگل ترین دختر دنیا هم که بیدار شده. چقدر دخترم خوشگل تر شده حالا که دست و روش رو شسته.
مامان سفره رو چید. سعید رو صدازد. با آوایی که بیشتر یک تمنا باشه تا امر یا سفارش.
_ آقا سعید بیزحمت نون رو بیار بذار تو سفره و بیا صبحانه. علی! فاطمه! شمام بیایید صبحانه.
تا علی و فاطمه نمازشون رو بخونن دیگه هوا کاملاً روشن شده بود. اما سعید و مریم هیچ واکنشی نشون ندادند. هنوز بچه ها به سن تکلیف نرسیدن. کم کم و به مرور باید قضیه براشون جا بیفته.
❤️ ادامه دارد...
✍ نویسنده: محسن پوراحمد خمینی
•┈┈••••✾•🌿🦋🌿•✾•••┈┈•
💞مذهبی ها عاشق ترند...
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─
https://eitaa.com/joinchat/449511507C0c639667b3
─┅ঊ🍃🌹🍃ঊ┅─