eitaa logo
عــــشق ممنـــوعه؛
6.3هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
7 فایل
بسم رب الحسنین علیهما السلام 💚 بعضی تجربه ها قشنگن، مثلِ دوست داشتنِ تــــــــــــــــــو...♥️🌿 رمان"عشق ممنوعه" به قلم:elsa هرگونه کپی برداری حتی با ذکر نام نویسنده حرام و پیگرد الهی دارد:") @ansar_tab تبلیغات خواستین👆
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق ممنوعه... 🌸🍃 بدون توجه بهش وارد دفترم شدم و شیشه گلدونی و از تو کمد برداشتم... گل هارو توش گذاشتم و به سمتش برگشتم نگاهی بهش انداختم و گفتم:هیچوقت به این راضی نشدم که مردی جلوم غرورش و بشکنه و ازم عذر بخواد،ولی در رابطه با تو... میشه گفت داری برای کار اشتباهت عذر میخوای پس غرورت و هدف نگرفتم، درسته؟ کلافه سری تکون داد که گفتم:من توانایی فهمیدن کلمات و با پانتومیم ندارم، با زبونت جواب بده! کلافه گفت:آره، میدونم بد کردم... عصبی بودم و نمیفهمیدم دارم چی میگم! اما تو هم بی تقصیر نبودی... هزار بار بهت گفتم جنتلمن بازی و بزار کنار و به فکر زندگیت باش، به فکر آدمای اطرافت باش، اصلا گوش کردی؟ من به درک، لعیا جز تو کسی و نداره، میفهمی؟ تکیه ام و به صندلی دادم گفتم:دوباره برای توبیخ اومدی یا عذرخواهی؟ شرمنده سرش و پایین انداخت که گفتم:نمیخوام شورش و در بیارم، بخشیدمت! بدون تعلل به سمتم اومد و بغلم کرد... متعجب به شونه پهنش خیره شدم که حلقه دستاش دور شونه هام محکم تر شد به قلم:Elsa هرگونه کپی برداری حتی با ذکر نام حرام و پیگرد الهی و قانونی دارد🌸🍃
🦋🕯🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯🦋🕯 🦋🕯🦋🕯 🕯🦋🕯 🦋🕯 🕯 "یازدهم آبان ماه" - متوجه‌ شدی الان چی گفتی؟ با اطمینان خاطر، پا روی پا انداخت و گفت : کاملا. - حامی دیوونه شدی؟! من برم اسلحه بذارم رو پیشونیش؟ اونوقت نمی ره ازم شکایت کنه؟ - تهدیدش می کنی، می گی اگه دست از پا خطا کنی پتت رو می ریزم رو آب.. - آهان، اونم فقط وایمیسته نگاهم می که اره؟ - هیچ کاری نمی تونه کنه. من فکر همه جا رو کردم. با تشر گفتم : تو اون سری هم فکر همه جاش رو کرده بودی نتیجش این شد. - خودت مگه نمی گفتی امکان نداره باربد از کارای کمیل بی‌خبر باشه؟ خب به همین اساس بود که نقشه ریختیم. هنوزم دیر نیست. ببین این بچه پولدارا سوسول تر و ترسو تر از همن. پخشون کنی شلوارشون رو خیس کردن. ما هم با دست پر می ریم جلو. اینکه وقتی می خواست چیزی بگوید، همه را جمع می بست واقعا اذیتم می کرد. چشمانم را بستم و قاطع گفتم : حامی لطفا وقتی می خوای درمورد چیزی صحبت کنی همه رو جمع نبند، خب؟ کمی حرفم را تجزیه و تحلیل کرد. وقتی فهمید منظورم چیست، خندید و یک موز از روی میز برداشت. - ببخشید حواسم نبود تو هم بچه پولداری. باشه باشه دیگه جمع نمی بندم. همه ی بچه پولدارا جز آرامش سوسول تر و ترسو تر از بقیه آدمان. کلافه و سرخورده دستی محکم به صورتم کوبیدم. این بشر آدم بشو نبود.