#خاطره
هم حجره ای بودیم، نشد یه بار نماز صبح بیدار بشیم ببینم علی آقا بیدار نیست...
همیشه سر سجاده عبادت با اون عبای قهوی ایش پیداش می کردیم. 😇
عموما نیم ساعت قبل اذان صبح بیدار بود. هر ساعتی از شب می خوابید برنامه همین بود...✨
مقید بود هرکی پیشش هست بیدار کنه برای نماز صبح.
اول با زبون خوب صدا می زد و اگر محل نمی دادیم و بلند نمی شدیم کار به کتکِ ریز هم می رسید... 😁👊🏻
📝 به نقل از: محسن عابدی
#شهید_علی_خلیلی❤️
#داداش_علے 💞
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
🌐 پرسش و پاسخ:
@M_jafarian59
💖 @eshgh_noujavooni
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
#خاطره
❤️نشسته بودم بغل دست حاجی، یک دفعه زد روی پاهاش
از صدای نالهاش ترس برم داشت!
گفتم: حاجی چیزی شده؟ مشکلی پیش اومده؟🤭
💢گفت: من سه چهار روزه از حال آقا بیخبرم....
پدرش فوت کرده بود، میان سنگینی غم از دست دادن پدر، قلب و فکرش پیش حضرت آقا بود.😢
🔺فقط سه چهار روز بود جویای حالش نشده بود.
آنوقت اینطور آه میکشید. اینطور خودش را سرزنش میکرد...💗
📚کتاب سلیمانی عزیز
🌐پرسش و پاسخ:
@M_jafarian59
💖 @eshgh_noujavooni
#خــــاطره🎞
✨پدرشہید:
«وقتی #بابڪ
می خواست بره #سوریہ من گفتم که بابڪ دیگه بر نمی گرده💔
بابک شهید میشه...🥀
او می گوید: موقع خداحافظے نای بلند شدن نداشتم..🍃✨
منو و بابڪ با چشم هایمان از همدیگر خداحافظے ڪردیم ومن از پشت سر پسرم را یڪ دل سیر نگاه ڪردم...😔
خواهرش می گوید: وقتے
بابڪ سوار ماشین🚖 شد و رفت من و مادرم خیلے گریہ 😭می کردیم ڪہ دیدیم بابڪ برگشت و گفت: 🍃خواهش می کنم گریہ نکنید این جورے اشک ها تون همیشہ جلوے چشمامہ..
بابڪسہ بار و رفت و برگشت و دفعہ چهارم ما رو خنداند☺️
و رفت🌷💔»
#شہیدبابڪنورے✨
╭─┅🍃🌸🍃┅─╮
🌐 پرسش و پاسخ:
❤️ @M_jafarian59
💖 @eshgh_noujavooni
╰─┅🍃🌸🍃┅─╯
🖼 #خاطره | روزگار نوجوانی حضرت آقا
🏐 روایت #رهبر_انقلاب از ورزش در ابتدای دوران طلبگی
😉 وسط کوچه نخ میبستیم و والیبال بازی میکردیم!
😍 خیلی هم والیبال رو دوست داشتم
(。◕‿◕。)➜@eshgh_noujavooni