eitaa logo
عشقم امام‌حسیـــ♥️ــن
4.2هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
16.9هزار ویدیو
101 فایل
⁽﷽⁾ 🖐🏻صلےالله‌علیڪ‌یااباعبدالله عشقم امام حسین @eshgham_hosein ان سوی مرگ @An_soie_marg دختران مهدوی @dokhtaran_mahdave توسلات مهدوی @montazeran_monjy_313 کپی⇦عضویت=حلال شرایط تبادل و کپی از مطالب👇 https://eitaa.com/joinchat/3040346477Cbc5ec6a272
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5830105898852289776.mp3
2.86M
◾️ تشرف در صحن حرم مطهر امام رضا علیه السلام 👌برای امام زمان ارواحنافداه سر درد شفا دادن با سرطان شفا دادن مساوی است. 🎤: حضرت آیت الله ابطحی رحمة الله علیه زمان: سه دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تشرف سید عبدالکریم محمودی 🎤: حجةالاسلام و المسلمین عالی زمان: ٣:۵٢ دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5800819010782105793.mp3
4.75M
تشرف تاجر مشهدی و میرزای شیرازی محضر مقدس مولا و سرورمان حضرت بقیة‌الله ارواحنافداه زمان: پنج دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
مردی در شیراز بوده که جمعی به تقوی و اخلاص و مقام يقين و انقطاع او شهادت می دهند، اسمش کربلائی عباسعلی و مشهور به «حاج مؤمن»، دارای مکاشفات و کرامات بسیار. در زمان رژیم سابق، مأمورین ساواک نزد پسر دائی حاج مؤمن به نام عبدالنّبی چند قبضه اسلحه پیدا می کنند و متوجه می شوند که او از افراد انقلابی است و بالأخره او را محکوم به اعدام می نمایند. وقتی حکم اعدامش به گوش پدر و مادرش می رسد آنها مضطرب می گردند و به نزد مرحوم حاج مؤمن می روند و از او تقاضای دعاء می کنند. ✨💫✨ مرحوم حاج مؤمن می گوید: از رحمت خدا مأيوس نشوید امروز تمام امور کائنات در دست حضرت بقية الله (روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) است و من با شما همین امشب که شب جمعه است در یک محل متوسل به حضرت ولی عصر (عليه السلام) می شویم، خدای تعالی قادر است که از برکات وجود مقدس آن حضرت فرزندتان را نجات دهد. لذا شب جمعه را حاج مؤمن و پدر و مادر آن شخصی که می خواسته اعدام شود احياء می گیرند و چند رکعتی برای تصفیه روحشان نماز می خوانند ،سپس با دعاها و زیارتهایی که دستور داده شده متوسل به آن حضرت می گردند و بعد مشغول تلاوت آیه شریفه « أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ»(۲) می شوند و به آن حضرت عرض می کنند که: آقا این جوان به خاطر رفع ظلم از سر شیعیان شما به تهیه اسلحه مبادرت کرده و هدفی جز دفاع از مظلوم نداشته و بلکه به خاطر یاری دین اسلام خودش را به خطر انداخته، لذا از شما نجات او را درخواست می کنیم. ✨💫✨ بالأخره این مناجات و این تضرع و زاری تا اواخر شب طول می کشد که ناگهان هر سه نفر متوجه می شوند که تمام اطاق را بوی عطر و مشک عجیبی احاطه کرده و آثار اظهار لطف حضرت بقية الله (روحی و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) اطاق را روشن می کند و هر سه نفر آن حضرت را در بیداری زیارت می کنند و آن حضرت با کمال محبت به آنها دلداری میدهد و رو به پدر و مادر آن جوان اعدامی می کنند و می فرمایند: دعاء شما مستجاب شد، خداوند فرزند شما را نجات خواهد داد و همین فردا به منزل برمی گردد. ✨💫✨ مرحوم حاج مؤمن نقل می کرد که: پدر و مادر آن جوان وقتی آن جمال مقدس را دیدند و آن کلام دلربا را از آن حضرت شنیدند بی طاقت شده و تا صبح مدهوش روی زمین افتاده بودند. صبح که آنها به هوش آمدند و به سراغ فرزندشان که قرار بود همان روز اعدام شود رفتند، از مسئولین زندان سؤال کردند که: فلانی چه شد، آنها در جواب گفته بودند: دیشب ناگهان تصمیم عوض شد و فعلا اعدام او به تأخیر افتاد و بنا شده که در خصوص محکومیت او تجدید نظری شود. از آنها خوشحال به منزل برمی گردند و هنوز ظهر نشده می بینند که آن جوان زندانی به منزل آمده و آزاد گردیده است. 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة 📗ملاقات با امام زمان /جلد دوم)/ ملاقات چهارم/تالیف آیت الله سید حسن ابطحی رحمة الله علیه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د‌ختـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ر‌ا‌ن‌ ‌مهـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌د‌و‌ی‌ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_6025915845878746978.mp3
5.57M
👌حکایت عجیب اصغر بی‌نماز 📚 شیفتگان مهدی علیه‌السلام، ج۲، ص۱۷۳. زمان: هفت دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5863944193830816819.mp3
15.59M
👆👆👆 🎧: نمایش رادیویی تشرف و شفای دختربچه مُردهٔ اهل تسنن از مدینه و توصیه حضرت به شیعه شدن آنها🌹 ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5994293955888418815.mp3
5.39M
تشرف جمعی از جوانان به محضر امام عصر علیه السلام در . 📚 العبقري الحسان، ج۲، ص ۴۹۶ زمان: هفت دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_6046583658003828893.mp3
6.38M
این آقا حتّی یک بار هم دل امام زمانش را نشکست! » حکایت عجیبی از دوست خالص امام زمان علیه‌السلام، مرحوم سید علی مفسر 📚 عنايات حضرت مهدى علیه‌السلام به علما، ص ۳۶۸. زمان: هشت دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5940569790530716510.mp3
9.15M
تشرف آیت الله موحّد ابطحی به محضر امام زمان ارواحنافداه، در حرم امام رضا علیه السلام زمان: ۱۲ دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
حاج_قدرت_الله_لطیفی_نسب ماجرای_حفر_چاه_آب_مسجد_جمکران 📜در کتاب راه وصال نوشته مرتضی لطیفی نسب (فرزند حاج قدرت الله ) آمده است که مرحوم حاج قدرت اللّه لطیفی نقل می فرمودند: 🖋 چند ماه پس از مراسم کلنگ زنی مسجد مقدس جمکران به محض احتیاج به آب تصمیم به حفر چاه عمیق گرفتیم. به شرکتی که واقع در خیابان سعدی تهران بود رفتیم و با مدیر شرکت صحبت و قرار شد که در ازای پرداخت مبلغی حفر چاه صورت بگیرد و ما چک بیعانه را به مدت دو هفته بعد را به ایشان دادیم و بقیه مبلغ که آن زمان چشم گیر بود موقع تکمیل و تحویل چاه به ایشان بدهیم. شب جمعه بود من در داخل مسجد مشغول عبادت بودم که کسی کنار من آمد و به شانه من زد و برخاستم دیدم مرحوم آیت اللّه حاج سید حسین قاضی است ، پس از احوالپرسی به من گفتند دو نفر از طرف آقا صاحب الزّمان بیرون منتظر شما هستند و فرمانی از حضرت برای شما آورده اند. با ایشان بیرون آمدم و با آن بزرگواران ملاقات کردم و فرمودند: آقا فرمودند: این محل که برای حفر چاه انتخاب شده مناسب نیست و در ضمن در آینده به داخل مسجد می افتد . عرض کردم پس کجا؟فرمودند:مکان و محل جدیدی را نشان داده و رفتند. وقتی مهندسین حفاری روز شنبه آمدند تا مشغول به کار شوند به ایشان گفتم که در فلان محل چاه احداث کنید با مخالفت آن ها مواجه شدیم چرا که گفتند آن مکان مناسب نیست. لاجرم تعهد دادیم که اگر به آب نرسیدیم همه هزینه ها به عهده ما می باشد و بدین ترتیب حفر چاه آغاز شد. زمانی که برای تحویل چاه که حدود5 هفته بعد از شروع بود آمدیم کار حفاری آماده شده بود وآماده بهره برداری بود و موعد رسیدن چک و تحویل باقی مانده پول بود که هیچ پولی هم موجود نبود و من به حضرت متوسل شدم که خودتان عنایت بفرمائید در همین أثنا صاحب شرکت وارد مسجد شد و بعد از من پرسید چه کسی به شما گفته در این مکان چاه بزنید؟ گفتم: صاحب این مسجد مولایم حجه ابن الحسن(علیه السلام) سپس تأملی کرد و به پسرش گفت چک آقا را به ایشان برگردان و بعد گفت این چاه هم هدیه ای از ما به مسجد باشد و این چاه از آن زمان تا کنون بدون کوچکترین خللی آب مسجد را تأمین کرده است. ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د‌ختـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ر‌ا‌ن‌ ‌مهـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌د‌و‌ی‌ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
داستان ملاقات امام زمان عج.m4a
4.75M
📌چجوری امام زمان عاشق من بشه ⁉️ داستـان عـجیــب ملاقـات امام زمان عجل الله فرجه (بــرگــــرفـتـــه از کـارگـــاهِ حضوری منیت یا معنویت) ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
ملاقات32، شیخ محمد رشتی.mp3
4.74M
تشرف شیخ محمد رشتی محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنافداه زمان: پنج دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5863912831979622882.mp3
20.11M
✅تشرف سید حمود بغدادی در مسجد صعصعه زمان: ١۴ دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5884191386923700277.mp3
10.48M
تشرف شیخ مرتضی انصاری محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنافداه و گرفتن درجه اجتهاد از حضرت 🌷 زمان: هفت دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5906670373872602901.mp3
3.17M
🔺تشرف مرد صابونی ⚠️بدون تزکیه_نفس انسان جایگاهی در کنار ارواحنافداه نخواهد داشت. زمان: هفت دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
4_5938514214887887427.mp3
4.01M
جریان نوشتن نامه حضرت ولی عصر و قرار دادن ان در مسجد حضرت نرجس خاتون زمان: هشت دقیقه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
ملاقات31، شیخ محمد طاهر نجفی.mp3
9.67M
تشرف آیت الله حائری محضر مقدس حضرت ولی عصر ارواحنافداه ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾✨🏴✨﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
مرحوم_حاج_محمد_علی_فشندی مرحوم حاج محمّد علی فشندی گوید: من از زمان جوانی سعی می کردم که اصلاً گناه یا خطائی از من سر نزند که بتوانم محضر مولایم حجّة ابن الحسن العسکری «عجّل الله تعالی فرجه الشریف » برسم. یک سال که من مسئول تدارکات حجّاج در کاروان فریضه حج بودم،یک شب زودتر«یعنی شب هفتم ذی الحجه» رفتم صحرای عرفات باتمام وسائل اقامت کاروان، تا برای آمدن حجّاج آماده باشم وقتی که رفتم شُرطه های آنجا«مسئولان امنیتی عرفات» به من گفتند:چرا امشب با این همه وسائل آمدی!؟ حالا که یک شب زودتر آمدی باید تا صبح بیداربمانی وخودت مراقب وسائل هایت باشی اینجا امکان دارد وسائل هایت راببرند. من هم گفتم:باشد خودم بیدار می مانم‌ ومراقب هستم. من هم شروع به مناجات کردم که یک وقت دیدم یک شخصی وارد خیمه ام شد. اوّل ترسیدم امّا بعداز اینکه كمى باهم صحبت کردیم مطمئن شدم. ایشان نشستند وفرمودند:فشندی، خوش بحالت، خوش بحالت، خوش بحالت، گفتم :برای چه ؟! فرمودند:شبی را بیتوته کردی که جدّم حسین اینجا بیتوته کرده بود. گفتم:آیا دعایی دارید که برای امشب بخوانم؟ فرمودند : بله. بلند شو وپشت سرمن این نماز را بخوان. بلند شدم وپشت سر آن حضرت نماز را خواندم سپس دیدم ایشان دارند یک دعایی می خوانند که تابحال نشنیده بودم چون من دعاهارا آشنایی زیادی داشتم. خیلی سعی کردم که آن را بخواطر بگذارم ولی نتوانستم، یکدفعه آن شخص برگشت وفرمودند: سعی نکن(که این دعا را حفظ کنی)، این دعا مخصوص امام معصوم است‌. بعد حضرت فرمودند:آیا برای پدرم یک عمره بجا می آوری؟ گفتم :بله، اسم پدر شما چیست؟ فرمودند:سید حسن. گفتم: اسم خود شما چیست؟ فرمودند:سید مهدی. بعد حضرت فرمودند :یک چایی بزار باهم بخوریم. گفتم :راستی همه چیز آوردم فقط چایی یادم رفته،ممنون از یادآوریتان. فرمودند: شما آب را بگذار روی چراغ چایی بامن. بعد حضرت از داخل خیمه بیرون رفتند، چندی نگذشت که بایک بسته ی چایی باز گشتند .چایی را دم کردم وجلوی ایشان گذاشتم. ایشان فرمودند :خودت هم بخور. خودم هم خوردم ، انقدر که این چایی خوش طعم بود که مثل و مثالش در دنیا ندیده بودم. بعد حضرت فرمودند :چیزی داری بخوریم ؟ گفتم :نان وپنیر هست. فرمودند :من پنیر نمی خورم. گفتم:ماست هم هست. فرمودند: بیاور. نان وماست رابرای ایشان آوردم حضرت چند لقمه ای میل کردند، سپس دیدم چهار جوانی که تازه پشت لبانشان سبز شده بود آمدند. حضرت به آنها فرمودند : بیایید بخورید وبروید من هم می آیم. آنهاهم آمدند وچند لقمه ای خوردند ورفتند‌. از حضرت سؤال کردم که : آیا فردا درروز عرفات حضرت به خیمه ی حجّاج سر می زنند ؟ فرمودند: به خیمه ی شما که سر می زنند چون شما فردا ذکر مصیبت عمویم عبّاس را می خوانید ‌. پرسیدم: خیمه ی آن حضرت کجاست؟فرمودند:حدود جبل الرّحمة(جبل الر‌ّحمة کوهی است در عرفات). وقتی که حضرت درحال رفتن بودند، به در خیمه که رسیدند آغوششان راباز کردند وفرمودند :بیا من رفتم در آغوششان ،آمدم صورت مبارکشان را ببوسم دیدم یک خال زیبا روی گونه ی مبارکشان است لبم را روی خالشان گذاشتم وبوسیدم. وقتی که حضرت خارج شدند ، یک دفعه به خودم آمدم که این شخص که بود؟!، ایشان حضرت بودند اسمشان هم پرسیدم سیّدمهدی،پدرشان هم سیّد حسن . آمدم بیرون هر طرف را که گشتم کسی راندیدم، زدم زیر گریه. یک دفعه ای شرطه ها آمدند که چه شده (فکر کردند که خوابم برده و وسائل هایم را بردند). گفتم هیچی نشده داشتم مناجات می کردم گریه ام شدید شد. فردا این قضیّه را برای روحانی کاروانمان تعریف کردم. اتّفاقاً ناگهانی ذکر مصیبت حضرت عبّاس علیه السلام راخواندیم. داشت روضه تمام می شد ،حالم به جا نبود باخودم می گفتم چرا حضرت تشریف نمی آورند. از خیمه آمدم بیرون نگاه کردم دیدم حضرت دم در خیمه نشستند خواستم بروم بگویم چرا تشریف نمی آورید داخل! دیدم بدنم کار نمی کند. فقط گوش ،چشم و عقلم کار می کنند تا وقتی که روضه تمام شد وحضرت تشریف بردند ومن به حالت عادی برگشتم ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾🍃🌼🍃﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د‌ختـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ر‌ا‌ن‌ ‌مهـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌د‌و‌ی‌ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
آیت_الله_میر_سید_علی_حائری معروف_به_آقا_سید_علی_مفسر 📜در جلد ششم از کتـاب گنجینه دانشمندان از قـول مـرحوم آقا سیـدکـریم پینه دوز نقل می کنند: 🖋 در یکی از شبهای جمعه در صحن حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام به خدمت حضرت ولی عصر، حجه ابن الحسن العسکری علیه السلام مشرف شدم. در آن تشرف حضرت بقیة الله الاعظم علیه السلام قریب به این مضمون به آقا سید کریم پینه دوز میفرمایند: سیدکریم! بیا به زیارت جدم حضرت رضا علیه السلام برویم. ایشان در آن شب فقط بعد از چند قدمی، خودش را با امام زمانش در صحن مقدس حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام می بیند. آقا سیدکریم همراه با حضرت، به حرم حضرت امام الرضا علیه السلام مشرف می شود و بعد از زیارت، با همان کیفیت به تهران بازگردانده می شود. در این هنگام باز حضرت بقیة الله الاعظم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به آقا سیدکریم پینه دوز قریب به این مضمون می فرمایند: آقا سیدکریم! بیا به سر قبر حاج سید علی آقا مفسر برویم. ایشان نیز به دنبال حضرت حجت علیه السلام به سوی قبر مرحوم آقا سید علی مفسر در شهرری، واقع در امام زاده عبدالله به راه می افتد. آقا سیدکریم در نزدیکی های قبر مشاهده می کند روح مرحوم آقا سیدعلی مفسر از قبر و از جایگاهش بیرون آمد و با عجله و شتاب و با اظهار خلوص و ادب و ارادت به ساحت مقدس آخرین امام و خلیفه الهی، به استقبال آن حضرت آمد . در آخراین ملاقات، مرحوم آیت الله حاج سیدعلی آقا مفسر، رو به آقا سیدکریم پینه دوز می کند و به او می گوید:آقا سیدکریم! به آقا شیخ مرتضی زاهد سلام مرا برسان و به او بگو چرا حق رفاقت و دوستی را فراموش کرده ای و به سر قبر من و به دیدن من نمی آیی؟ در این هنگام، امام زمان علیه السلام جمله بسیار عجیب و پرمحبتی را بر زبان می آورند: حضرت بقیه الله امام زمان علیه السلام به مرحوم حاج سیدعلی آقای مفسر قریب به این مضامین می فرمایند: آقا سیدعلی! آقا شیخ مرتضی گرفتار و از آمدن معذور است؛ من به جای او به دیدنت خواهم آمد! ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾🍃🌼🍃﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د‌ختـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ر‌ا‌ن‌ ‌مهـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌د‌و‌ی‌ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
آقا_سيد_كريم_پینه_دوز عنایت_امام_زمان_علیه_السلام 🖋مرحوم آقا سید کریم پینه دوز همانطور که از اسمشان معلوم است پینه دوزی می کردند در بازار تهران در حالی که وضع مالی خوبی نداشتند اما هر جمعه با حضرت صاحب الزمان علیه السلام قرار ملاقات داشتند و بعضا در سفر های حضرت همراهشان بودند 📜روزی در فصل زمستان صبح هنگام خروج از خانه همسر آقا سید کریم به ایشان میگوید: امشب دیر وقت برگرد به خانه تا من بتوانم بچه هارا بخوابانم چون در منزل برای خوردن چیزی نداریم‌. آقا سید کریم قبول می کند و می رود ، چون زمستان بود بازار ساعت چهار عصر تعطیل شد و دیگر کسی در بازار نماند، ایشان سردرگم مانده بود که چه بکند ، نه می تواند به خانه برگردد و نه دیگر در این وقت مشتری برایش نمی آید ، همینطور در بازار قدم می زد و برف در حال بارش بود که ناگهان دستی گرم بر روی شانه آقا سید کریم قرار گرفت ، وقتی ایشان رو برگرداند چشمش به جمال نورانی امام زمان علیه السلام روشن شد. امام زمان علیه السلام فرمودند:آقا سید کریم چرا ناراحتی؟ عرض کرد:آقا جان شما که بهتر می دانید. یک وقت حضرت دست بردند زیر قبا یا عبای مبارکشان و چند نان تافتون که هنوز بخار از آن بلند می شد و گرم بود را به آقا سید کریم دادند و ایشان تشکر کرد و برگشت منزل ، وقتی همسرشان درب را باز کرد گفت : مگر من به شما نگفتم که دیروقت بیا تا من بچه ها را بخوابانم ، حالا کجا رفته ای به خودت گلاب زده ای؟چقدر بوی گلاب می دهی! آقاسید کریم گفت: شما اجازه بده من بیام داخل. آمد داخل و آن دو نان تافتون را بیرون آورد وقتی آن را باز کردند دیدند یک تکه حلوا هم وسط آن هست و آن بوی گلاب از حلوا بود، همه خوردند و سیر شدند و خوابیدند صبح همه بیدار شدند دوباره باز کردن تا ادامه آن را بخورند، دیدند که دوباره نان ها کامل شده و از آن بخار بلند می شود و حلوا هم همینجور بود انگار نه انگار که دیشب از آن خورده بودند ، تا یک هفته همین ماجرا ادامه داشت تا یک روز درب خانه آقا سید کریم را همسایه ایشان کوبید ، همسر ایشان رفت و درب را باز کرد ، خانم همسایه سلام کرد و گفت:ببخشید در حال گلاب گیری هستید؟ چقدر بوی گلاب از خانه شما توی محله پیچیده است!! همسر آقا سید کریم ماجرای عنایتی که از ناحیه امام زمان علیه السلام به ایشان شده بود را تعریف کرد و بعد از آن ، نان دیگر کامل نشد تا اینکه تمام شد. 「‌‌‌‌࿐჻ᭂ🍃🏴🍃჻ᭂ࿐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د‌ختـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ر‌ا‌ن‌ ‌مهـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌د‌و‌ی‌ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
28.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانِ دیدار میرزا حسین کشیکچی یار امام زمان. مثل میرزا حسین "هالو" ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾🍃🌼🍃﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸ملاقات خربزه‌ فروش با قطب عالم امکان حضرت صاحب الزمان ارواحنا فداه 🎥 🎙حجت‌الاسلام 👌کوتاه و شنیدنی ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾🍃🌼🍃﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
داستان ملاقات امام زمان عج.m4a
4.75M
📌چجوری امام زمان عاشق من بشه ⁉️ داستـان عـجیــب ملاقـات امام زمان عجل الله فرجه (بــرگــــرفـتـــه از کـارگـــاهِ حضوری منیت یا معنویت) 🎙امیرحسین_دریایی أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪَ ألْـفَـرَج ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾🍃🏴🍃﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
‍ 🎆 شرفیاب شدن مرحوم شیخ مرتضی انصاری خدمت امام زمان (علیه السلام) و پرسیدن سؤالات از آن حضرت ✨یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می گوید: «نیمه شبی در کربلای معلاّ از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه ها گل آلود وتاریک بودند ومن چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را مشاهده کردم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. ✨با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم واز خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع از شب، در این کوچه های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می روند؟! از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. ✨شیخ آمد وآمد تا در کنار خانه ای ایستاد ودر کنار در آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم وشیخ را در آنجا دیدم. ✨بعدها که به خدمت آن جناب رسیدم وداستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) اجازه پیدا می کنم ودر کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد). می روم وزیارت جامعه را می خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم ومطالب لازم را از آن سرور می پرسم ویاری می خواهم وبرمی گردم». سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم». 📗ملاقات با (علیه السلام) 🏴 ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾🍃🌼🍃﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د‌ختـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ر‌ا‌ن‌ ‌مهـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌د‌و‌ی‌ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حضرت ولی عصر(عج) به او میگوید هر چه میخواهی بگو به تو میدهیم ولی او.. ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾🍃🌼🍃﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ ڪپے‌بہ‌نیت‌ظہوࢪ ⛥ߊ‌ࡋࡋܣُܩَ ࡃَܟ᳝ߺّࡋ ࡋ၄‌ࡋܢߺِِّ࡙ࡏ ߊ‌ࡋܦ߭ܝ‌ّܟ᳝ߺ ⛥د͟خ͟ت͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ر͟ا͟ن͟ ͟م͟ه͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟ـ͟د͟و͟ی͟ ╔═ೋ✿࿐ ⛥ @dokhtaran_mahdave ╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🌤════ೋ❀⛥࿐